🔅دست حضرت🔅
در روایات مختلفی آمده است که حضرت مهدی علیه السلام هنگام ظهور ،با کشیدن دست خود بر سر بندگان عقول آنها را کامل میکند، قلبهایشان را از پارۀ آهن محکمتر کرده و کینه و عداوت را از دلهایشان میزداید.
📚 نجم الثاقب، باب سوم.
در حدیث دیگری آمده از حضرت اگر دستش را به سوی بزرگترین درخت روی زمین دراز کند آن را از ریشه بیرون میآورد.
📚کشف الغمه ،ج ۳،ص۳۱۴.
https://eitaa.com/madi113m
⁉️سوال⁉️
دُروزی چه فرقه ای است ؟؟؟🤔
✅پاسخ
فرقهای از باطنیه اند که عقاید پنهانی دارند و آن ها در جبال لبنان و هوران و اطراف حلب سکونت دارند.
«مذهب دُروز» در قرن یازدهم میلادی و پنجم هجری در مصر، زمان الحاکم بامر الله ،خلیفۀ فاطمی توسط مردی به نام «محمد بن اسماعیل درزی پدید آمد». از معتقدات آنها این است که خدایی جز حاکم به امرالله نیست، او نمرده و روزی ظهور میکند و آن هنگامی است که یأجوج و مأجوج آشکار گردند و حاکم، کنار رکن یمانی بایستد و شمشیر زرین خویش را به دست حمزه دهد و به فرمان او شیطان را بکشد سپس کعبه را ویران سازد و مسلمانان و نصاریٰ را نابود کند و زمین را تا ابد مالک شود،آنها به موعود آخرالزمان اعتقاد دارند اما موعودی با ویژگیهایی که ذکر کردیم!
📚 معارف و معارف، ج ۵ ،ص ۳۸۶.
https://eitaa.com/madi113m
9.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رئیس جمهور آرژانتین: ما خواستار بازسازی معبد یهودی در اورشلیم با تخریب مسجد الاقصی برای آوردن مسیح موعود هستیم.
پ.ن
ای کاش بفهمیم این و از کدوم لُپ لُپ در آوردن 😁
https://eitaa.com/madi113m
سه بار ملاقات با امام زمان (علیه السلام) در یک سفر
مرحوم حجّة الاسلام ملاَّ اسد الله بافقی به نقل از برادرش مرحوم آیت الله محمّد تقی بافقی می گوید: «قصد داشتم از نجف اشرف پیاده، به مشهد مقدّس برای زیارت حضرت علیّ بن موسی الرّضا (ع) بروم.
فصل زمستانی بود که حرکت کردم ووارد ایران شدم. کوه ها ودرّه های عظیمی سر راهم بود وبرف هم بسیار باریده بود.
یک روز نزدیک غروب آفتاب که هوا هم سرد بود وسراسر دشت را برف پوشانده بود، به قهوه خانه ای رسیدم. که نزدیک گردنه ای بود، با خودم گفتم: «امشب در میان این قهوه خانه می مانم، صبح به راه ادامه می دهم».
پس وارد قهوه خانه شدم، دیدم جمعی از کردهای یزیدی در میان قهوه خانه نشسته ومشغول لهو ولعب وقمار هستند، با خودم گفتم: «خدایا چه بکنم؟! اینها را که نمی شود نهی از منکر کرد، من هم که نمی توانم با آنها مجالست نمایم، هوای بیرون هم که فوق العاده سرد است».
همینطور که بیرون قهوه خانه ایستاده بودم وفکر می کردم وکم کم هوا تاریک می شد، صدائی شنیدم که می گفت: «محمّد تقی! بیا اینجا».
بطرف آن صدا رفتم، دیدم شخصی باعظمت زیر درخت سبز وخرّمی نشسته ومرا بطرف خود می طلبد.
نزدیک او رفتم واو سلام کرد وفرمود: «محمّد تقی آنجا جای تو نیست».
من زیر آن درخت رفتم، دیدم، در حریم این درخت، هوا ملایم است وکاملاً می توان با استراحت در آنجا ماند وحتّی زمین زیر درخت، خشک وبدون رطوبت است ولی بقیّه صحرا پُر از برف است وسرمای کُشنده ای دارد.
به هر حال شب را خدمت حضرت ولیّ عصر (علیه السلام) که با قرائنی متوجّه شدم او حضرت بقیّة الله (ع) است بیتوته کردم وآنچه لیاقت داشتم استفاده کنم از آن وجود مقدّس استفاده کردم.
صبح که طالع شد ونماز صبح را با آن حضرت خواندم، آقا فرمودند: «هوا روشن شد، برویم».
من گفتم: «اجازه بفرمائید من در خدمتتان همیشه باشم وبا شما بیایم».
حضرت فرمود: «تو نمی توانی با من بیائی».
گفتم: «پس بعد از این کجا خدمتتان برسم؟»
حضرت فرمود: «در این سفر دوبار تو را خواهم دید ومن نزد تو می آیم. بار اوّل قم خواهد بود ومرتبه دوّم نزدیک سبزوار تو را ملاقات می کنم». ناگهان آن حضرت از نظرم غائب شد.
من به شوق دیدار آن حضرت، تا قم سر از پا نشناختم وبه راه ادامه دادم، تا آنکه پس از چند روز وارد قم شدم وسه روز برای زیارت حضرت معصومه (س) ووعده تشرّف به محضر آن حضرت در قم ماندم ولی خدمت آن حضرت نرسیدم.
از قم حرکت کردم وفوق العاده از این بی توفیقی وکم سعادتی متأثّر بودم، تا آنکه پس از یک ماه به نزدیک شهر سبزوار رسیدم.
همین که شهر سبزوار از دور معلوم شد با خودم گفتم: «چرا خُلف وعده شد؟! من که در قم آن حضرت را ندیدم، این هم شهر سبزوار باز هم خدمتش نرسیدم».
در همین فکرها بودم، که صدای پای اسبی شنیدم، برگشتم دیدم حضرت ولیّ عصر (ارواحنا فداه) سوار بر اسبی هستند وبطرف من تشریف می آورند وبه مجرّد آنکه به ایشان چشمم افتاد ایستادند وبه من سلام کردند ومن به ایشان عرض ارادت وادب نمودم.
گفتم: «آقا جان! وعده فرموده بودید که در قم هم خدمتتان برسم ولی موفّق نشدم؟!»
حضرت فرمود: «محمّد تقی! ما در فلان ساعت وفلان شب نزد تو آمدیم، تو از حرم عمّه ام حضرت معصومه (س) بیرون آمده بودی، زنی از اهل تهران از تو مسأله ای می پرسید، تو سرت را پائین انداخته بودی وجواب او را می دادی، من در کنارت ایستاده بودم وتو به من توجّه نکردی، من رفتم»
📚کتاب مقدس جمکران
https://eitaa.com/madi113m
#قرارشبانه_دعایفرج
✨بسمِ اللَّهِ الرَّحمَنِ الرَّحِيم✨
الَهِي عَظُمَ البَلاءُ وَ بَرِحَ الخَفَاءُ
و انكَشَفَ الغِطَاءُ وَ انقَطَعَ الرَّجَاءُ
و ضَاقَتِ الأَرضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ
و أَنتَ المُستَعَانُ وَ إِلَيكَ المُشتَكَى
و عَلَيكَ المُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
أولِيالأَمرِالَّذِينَفَرَضتَعَلَينَا طَاعَتَهُم
و عَرَّفتَنَا بِذَلِكَ مَنزِلَتَهُم
ففَرِّج عَنَّا بِحَقِّهِم فَرَجا عَاجِلا
قرِيبا كَلَمحِ البَصَرِ أَو هُوَ أَقرَبُ
يا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ
اكفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ
و انصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَانِ
يا مَولانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ
الغَوثَ الغَوثَ الغَوثَ
أدرِكنِي أَدرِكنِي أَدرِكنِي
السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ
العَجَلَ العَجَلَ العَجَلَ
يا أَرحَمَ الرَّاحِمِين
بحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ
#أللَّہُمَعـجِّڸْلِوَلیِکألْفَـرَج
بحقحضرتزینبسلاماللهعلیها🤲
https://eitaa.com/madi113m
❣#سلام_امام_زمانم ❣
✨ای بهترین دلیلِ تبسم، ظهور کن
فصل کبود خندهی ما را مرور کن...
✨چرخی بزن به سمت نگاه غریب ما
از کوچه های بی کسیِ ما عبور کن...
✨ما زائرِ تبسمِ بارانی توییم
ما را به حق آینه ها، خیس نور کن...
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان
https://eitaa.com/madi113m