#مدیحه_سرا
#حضرت_زینب_علیهاالسلام
#مصائب_کوفه
#اختصاصی_کانال
🔰اشعار جگرسوز حضرت زینب سلاماللّهعلیها در شهرکوفه ...
📌مسلم جصّاص گوید؛
📖 فَبَیْنَمَا هِیَ تُخَاطِبُهُنَّ إِذَا بِضَجَّةٍ قَدِ ارْتَفَعَتْ فَإِذَا هُمْ أَتَوْا بِالرُّءُوسِ یَقْدُمُهُمْ رَأْسُ الْحُسَیْنِ علیه السلام
🔹در آن حینی که حضرت ام کلثوم سلاماللهعلیها [زنانی که نان و خرما آورده بودند] را مخاطب قرار داده بود، ناگاه صدای ضجه بلند شد و سر شهیدان را که سر امام حسین علیهالسلام در جلوی آنان بود آوردند.
📖وَ هُوَ رَأْسٌ زُهْرِیٌّ قَمَرِیٌّ أَشْبَهُ الْخَلْقِ بِرَسُولِ اللَّهِ وَ لِحْیَتُهُ کَسَوَادِ السَّبَجِ قَدِ انْتَصَلَ مِنْهَا الْخِضَابُ وَ وَجْهُهُ دَارَةُ قَمَرٍ طَالِعٍ وَ الرُّمْحُ تَلْعَبُ بِهَا یَمِیناً وَ شِمَالًا
📌سر آن حضرت؛ سری بود نورانی،نظیر ماه، و شبیه ترین مردم بود به رسول خدا صلیالله علیهوآله،محاسن شریف امام حسین علیهالسّلام مشکی بود و رنگ خضاب از آن رفته بود.
🔹صورت آن حضرت مثل ماه تابان و گرد بود.نیزه سر و محاسن آن امام مظلوم را به طرف راست و چپ حرکت میداد.
📖فَالْتَفَتَتْ زَیْنَبُ فَرَأَتْ رَأْسَ أَخِیهَا فَنَطَحَتْ جَبِینَهَا بِمُقَدَّمِ الْمَحْمِلِ حَتَّی رَأَیْنَا الدَّمَ یَخْرُجُ مِنْ تَحْتِ قِنَاعِهَا وَ أَوْمَأَتْ إِلَیْهِ بخرقة [بِحُرْقَةٍ] وَ جَعَلْتْ تَقُولُ
📌هنگامی که زینب کبری سلاماللّهعلیها متوجه سر مبارک امام حسین علیهالسّلام شد، پیشانی خود را به نحوی به جلوی محمل زد که دیدم خون از زیر مقنعه آن بانو خارج شد.
🔹 سپس با یک قطعه پارچه به سر امام حسین علیه السّلام اشاره کرد و این اشعار را خواند:
📖یَا هِلَالًا لَمَّا اسْتَتَمَّ کَمَالًا،غَالَهُ خَسْفُهُ فَأَبْدَا غُرُوبَا
🔹ای ماه شب اول! اکنون که به سر حد کمال رسیدی، خسوف تو را به ناگهانی ربود و غروب تو را ظاهر نمود.
📖 مَا تَوَهَّمْتُ یَا شَقِیقَ فُؤَادِی کَانَ هَذَا مُقَدَّراً مَکْتُوبَا
🔹ای پاره قلبم! من گمان نمیکردم که این مصیبت عظمی مقدر و نوشته شده باشد
📖یَا أَخِی فَاطِمَ الصَّغِیرَةَ کَلِّمْهَا، فَقَدْ کَادَ قَلَبُهَا أَنْ یَذُوبَا
🔹ای برادر من! با فاطمه صغیره ضرت رقیه سلاماللهعلیهاتکلّم کن، زیرا نزدیک است که قلبش از مصیبت تو، ذوب بشود...
📚#بحارالانوار/ج۴۵/ص١١۵
✍#گردآوری وتحقیق؛مداح اهلبیت(ع)#محسن_معصومی
✅@madihesara
✅@madihesara