هدایت شده از معارف الشیعه
#مصیبت_عطش
#شب_جمعه
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین
🩸« آب » ، « عطش » ، « شریعه » ...
بهانهٔ اشکهای امیرالمؤمنین علیهالسلام...
عبد اللّه بن قیس گوید:
🥀 من با آن افرادی که در صفین در رکاب امیرالمؤمنین علی علیهلسلام میجنگیدند، بودم. ابو ایوب اعوَر، شریعه را گرفته و آب را به روی ما بسته بود.
🥀 اصحاب از تشنگی به امیرالمؤمنین علی علیه السلام شکایت کردند، آن حضرت چند نفر سوار را برای گرفتن شریعه فرستاد، ولی ایشان محروم بازگشتند. مولا علی علیه السلام ناراحت شدند؛
🥀 امام حسین علیهالسّلام پیش آمد و فرمود: پدر جان! اجازه میدهید من به دنبال این مأموریت بروم؟ مولا علی علیهالسلام فرمود: برو فرزندم! امام حسین علیهالسلام با صد نفر سوار رفت و ابو ایوب را از شریعه بیرون کرد، آن گاه بر لب شریعه خیمه زد و سواران خود را پیاده نمود.
🥀 هنگامی که امیرالمومنین علیهالسّلام آمدند و او را از جریان پیروزی امام حسین علیه السلام با خبر شدند ، به گریه افتادند. عدّهای گفتند:
📋 مَا یُبْکِیکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ هَذَا أَوَّلُ فَتْحٍ بِبَرَکَةِ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام
▪️یا امیر المؤمنین! برای چه گریان شدهاید در حالی که این اولین پیروزی است که به دست امام حسین علیهالسلام انجام گرفت؟!
🥀 مولا علی علیهالسلام فرمود:
📋 ذَکَرْتُ أَنَّهُ سَیُقْتَلُ عَطْشَاناً بِطَفِّ کَرْبَلَاءَ حَتَّی یَنْفِرَ فَرَسُهُ وَ یُحَمْحِمَ وَ یَقُولَ الظَّلِیمَةَ الظَّلِیمَةَ لِأُمَّةٍ قَتَلَتِ ابْنَ بِنْتِ نَبِیِّهَا.
▪️به خاطرم آوردم که حسینم را با لب تشنه در کربلا میکشند. کار او به جایی میرسد که اسبش رَم کرده و همهمه میکند و میگوید: فریاد از ظلم و ستم امتی که پسر دختر پیامبر خود را کشتند.
📚بحارالانوار ج۴۴ ص٢۶۶
کانال معرفتی " معارف الشیعه "
@maaref_shiaa
هدایت شده از معارف الشیعه
#شهادت_امام_جواد_سلام_الله_علیه
#مصیبت_عطش
🩸 به نالهٔهای «عطشِ» غریبِ کربلا و غریبِ بغداد چگونه جواب دادند...
در نَقلی آمده است:
🥀 وقتی که امّالفضل ملعونه، به إمام جواد علیهالسلام سمّ خوراند، آن حضرت به شدت تشنه شد و صدا میزند که جرعهای آب به من برسانید. امّالفضل پشت در اتاق نشسته بود و صدای آب خواستن حضرت را می شنید؛ ولی میگفت:
📋 مُتْ عَطَشاً !
▪️از تشنگی بمیر...
📚ناعی الطفّ، ص۵۶۸.
✍ آه یا جواد الائمه...
آن ملعونه در جواب نالههای عطش شما، فقط نفرین کرد و دیگر تیر و نیزهای در کار نبود... اما چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن ساعتی که مقاتل نوشتهاند:
🥀 ... سیدالشهداء علیهالسلام، غریبانه در بین گودال قتلگاه از شدت عطش، ناله سر میداد و میفرمود:
📜 اَلْعَطَشُ اَلْعَطَشُ! اُسْقُونی شَرْبَةً مِنَ الْماءِ
▪️تشنهام... تشنهام... به من جرعهای آب دهید!
📜 و إنّ رجلاً رمٰاهُ بِسَهمٍ فَشَكَّ شَدِقَهُ و جَعلَ یَتَلقَّی الدَّم
▪️در این هنگام، یک نانجیبی، تیری به سمت آن حضرت پرتاب کرد که آن تیر، دهان مبارک آن حضرت را پاره کرد؛ و آن مظلوم با دست مبارکش خون ها را از دهانش برمیگرفت.
برگرفته از:
📚المناقب،ج۱۰ ص۴۰
📚انوار الشهاده، ص۷۸
📚ذریعة النجاة، ص۲۴۴
📚ناسخ التواریخ امام حسین علیهالسلام ج۲ ص۲۵۸
کانال معرفتی " معارف الشیعه "
@maaref_shiaa