نفرات منتخب جامعه روحانیت به ترتیب آراء:
۱- حجت الاسلام محمد صادق کفیل با ۶۵ رای
۲- حجت الاسلام ابراهیم کفیل با ۵۹ رای
۳- حجت الاسلام قائمی با ۵۸ رای
۴- حجت الاسلام شیخ یحیی رهایی با ۵۴ رای
۵- حجتالاسلام اسماعیل ولیخانی با ۵۳ رای
۶- حجتالاسلام محمد علی گلابگیر با ۵۳ رای
۷- حجت الاسلام محسن طالب پور با ۴۶ رای
عضو علی البدل:
حجتالاسلام سید حسن صالح با ۴۶ رای
حجت الاسلام سید احمد موسوی با ۴۶ رای
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
مدرسه علمیه مدینه العلم صاحب الزمان (عج)شهرستان شهرضا
#نوروز
#ماه_شعبان
#شهرضا
#حوزه_علمیه
بسم الله الرحمن الرحیم
از باب من لم یشکر المنعم من المخلوقین لم یشکر الله عزوجل از کلیه طلاب عزیزی که در برگزاری باشکوه گردهمایی سالانه طلاب و روحانیون شهرضا در مدینه العلم صاحب الزمان سهیم بودند تشکر می نمایم. به طور ویژه از حجج اسلام کمیل نادم، محمدرضا شاه نظری، شاهچراغی، حق پناه و آقایان حاج محمدرضا طالبیان، حاج محمد حسین سمیعی و جناب آقای عموهادی سپاسگزارم. امید که همه این تلاش ها مورد رضایت امام عصر ارواحنا له الفداء واقع شود.
سید محمد حسن صالح
مدیریت مدینه العلم صاحب الزمان شهرضا
#ماه_شعبان
#نوروز
🌸(( سه ای که هیچ وقت چهار نمی شود!))
💠 اين داستان در مراسم جشنی در حضور مرحوم آيت الله حاج شيخ عبدالكريم، مؤسس حوزه علميه قم، اتفاق افتاده است:
🔸شهريه اى كه مرحوم حاج شيخ عبدالكريم به طلبه ها مى داد، ۳ تومان بود كه اوايل امر، كفاف خرج طلاّب را مى داد ولى به مرور، با بالا رفتن نرخها و رشد قيمتها، از عهده تأمين مخارج طلاّب برنمى آمد.
- با آنكه قيمت اجناس روز به روز بالاتر مى رفت، حاج شيخ شهريه را در حدّ همان ۳ تومان نگه داشته بود و هر چه طلبه ها انتظار مى كشيدند خبرى نمى شد، و به قُرقُرها هم اعتنايى نمى گشت!
🔹جمعى از طلبه ها كه از سنگينى مخارج و ثابت ماندن شهريه به تنگ آمده بودند، جمع شدند و گفتند: انتظار بى فايده است، بايد فكرى كرد و به يک شكلى، ماجرا را به گوش حاج شيخ رساند!
👈🏻 ايام، ايام ربيع الأول بود و چنين به نظر رسيد كه قضيه را در قالب طنز و شوخى در مجلسى به عرض حاج شيخ برسانند.
- در مدرسه رضويه قم، جشنى گرفته شد و از علماى بزرگ حوزه، و در ضمن آنها، از مرحوم حاج شيخ دعوت به عمل آمد.
🔸بخشى از برنامه، به گفتگوى يك مرشد و بچه مرشد اختصاص داشت و انتقاد از ثابت ماندن حدّ شهريه، در اين قسمت از برنامه گنجانده شده بود.
🔹در بخش مزبور، يكى از طلبه ها ـ كه در نقش مرشد بازى مى كرد، رو به طلبه ديگر ـ كه او نيز در نقش بچه مرشد رفته بود كرده و گفت:
ـ بچه مرشد!
+ جان مرشد!
ـ بگو ببينم اين چه يكى است كه هيچ وقت دو نمى شود؟!
+ اين، خداى احد و واحد است كه هيچ وقت دو تا نمى شود.
ـ بارک الله بچه مرشد! حالا بگو ببينم اين چه دويى است كه هيچ وقت سه نمى شود؟!
+ چشم جناب مرشد. اين شب و روز است كه مدام از پى هم مى آيند و مى روند و هيچ وقت ۳ نمى شوند.
⭕️ در اينجا مرشد، نگاهى به جمع انداخته و با ورانداز كردن چهره حاج شيخ، گفت:
ـ بچه مرشد! حال يک سؤال ديگر از تو مى كنم كه خيلى مهم است، ببينم مى توانى پاسخش را بگويى يا نه؟!
+ بگو جناب مرشد!
ـ اين چه سه اى است كه هيچ وقت چهار نمى شود و هر چه هم انتظار بكشى انتظارت بيفايده است؟!🌸 جناب مرشد، اين سه، سه تومانِ شهريه جناب حاج شيخ است كه هر چه قيمت اجناس بالا مى رود و خرجها سنگين و سنگينتر مى شود، از جاى خود، جُنب نمى خورد و همان سه تومان هست كه هست. انتظار هم هيچ فايده اى ندارد!👈🏻 موج خنده، حضّار را فرا گرفت و حاج شيخ هم، كه تازه به مقصود از اين پرده از نمايش پى برده بود و همراه جمع مى خنديد، از ماه بعد، شهريه طلاب را بالا برد.
📎 منبع: کتاب ذوق لطیف ایرانی، اثر استاد علی ابوالحسنی منذر رحمه الله تعالی
#مدینه_العلم_صاحب_الزمان_شهرضا
#میلاد_حضرت_علی_اکبر
#نوروز