eitaa logo
مدرسه ولایت
459 دنبال‌کننده
124 عکس
27 ویدیو
115 فایل
#نهج_البلاغه
مشاهده در ایتا
دانلود
۳)معرفت خاص الخاص:در اینجا دیگر بحث تشریع مطرح نیست و حضرات دیگر به‌عنوان وسائط فیض دیده نمی‌شوند؛بلکه اهل‌بیت علیهم‌السلام«أسماء الحسنی»می‌باشند؛یعنی خود خدای متعال در این موضع ظاهر است: 🟩قال الإمام الصّادق علیه‌السلام:نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَی الَّذِی لَا یَقْبَلُ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِمَعْرِفَتِنَا قَالَ فَادْعُوهُ بِهَا(بحارالأنوار،جلد ۹۱،ص ۶) 🟩...و بأسمائک الّتی ملأت ارکان کلّ شیء...(دعای کمیل) 🟩وَ أَرْسَلْنَا الرِّياحَ لَواقِحَ فَأَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَسْقَيْناكُمُوهُ وَ ما أَنْتُمْ لَهُ بِخازِنِينَ(سوره‌ی حجر،آیه‌ی ۲۲) 🔺اسم شریف«مرسِل»،ابرها را می‌فرستد. 🔺اسم شریف«محیی»زنده می‌کند. و الحمدلله و صلّی الله علیٰ محمّد و آله... 👇👇👇👇👇👇 ┏━━🍃🌺🍃━┓ @madrese_velayat @rayatalhedayat @sajjadiyeh ┗━━━🍂━
ترجمه‌ی روایت: پس ابن مقفّع گفت: این خلق را می‌بینید - و با دستش به سوی محل طواف اشاره نمود - از ایشان یک نفر نیست که من نام انسانیت را از برای او ثابت گردانم مگر آن شیخ که نشسته است یعنی جعفر بن محمد، اما بقیه، فرومایگان و چهار پایانند. ابن ابی العوجاء گفت: چگونه این نام را از برای آن شیخ ثابت می‌گردانی و از برای این گروه ثابت نمی دانی؟ گفت: زیرا من در نزد او چیزی چند دیده‌ام که آن را در نزد ایشان ندیده ام. ابن ابی العوجاء گفت: ناچار باید که آنچه را در شأن او گفتی از او امتحان کنیم تا معلوم شود. ابن مقفّع گفت: چنین مکن! زیرا که من می‌ترسم که آنچه را در دست داری بر تو فاسد گرداند. ابن ابی العوجاء گفت: اعتقاد تو این نیست و لیکن می‌ترسی که اعتقاد تو در قرار دادن او را در محلی که وصف کردی در نزد من سست گردد. ابن مقفّع گفت: حال که در باره من این توهم نمودی برخیز و به نزدش برو و آنچه میتوانی خود را از لغزش محافظت کن و عنان خویش را به سوی مدارا و سهل انگاری میل مده بلکه آن را محکم نگاه دار که به محض اندک سهل انگاری تو را به بندی مبتلی می‌کند که از آن خلاصی نداشته باشی. و برای آنچه بحث می‌کنی علامتی قرار بده که سود و زیانت مشخص باشد. راوی می‌گوید: ابن ابی العوجاء برخاست و من و ابن مقفّع ماندیم و در آنجا با هم نشستیم. چون ابن ابی العوجاء به سوی ما برگشت گفت: ای پسر مقفّع این آدمی زاده نیست! و اگر در دنیا روحانی ای باشد که چون خواهد در ظاهر صاحب جسم شود و چون خواهد در باطن روح صرف گردد همین شخص است... و الحمدلله و صلّی الله علی محمّد و آله... 👇👇👇👇👇👇 ┏━━🍃🌺🍃━┓ @madrese_velayat @rayatalhedayat @sajjadiyeh ┗━━━🍂━
«بسم الله الرحمن الرحیم» «السَّلاَمُ عَلَى أَئِمَّةِ الْهُدَى وَ مَصَابِيحِ الدُّجَى وَ أَعْلامِ التُّقَى وَ ذَوِي النُّهَى وَ أُولِي الْحِجَى وَ كَهْفِ الْوَرىٰ» 🔹نامه‌ی ۳۱ ، جلسه‌ی ۲۷ 🗓یک‌شنبه ، ۱۴۰۳/۰۲/۰۹ ------------------------------------- «...وَ نَوِّرْهُ بِالْحِكْمَةِ...» ✅در آیات ۲۳ تا ۳۹ از سوره‌ی مبارکه‌ی إسراء و روایات شریفه،«حکمت»(معرفة‌الإمام)در کنار اخلاق و احکام عملی آمده است: 🟩قال الإمام الصّادق علیه‌السلام:وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً كَثِیراً قَالَ مَعْرِفَةُ الْإِمَامِ وَ اجْتِنَابُ الْكَبَائِرِ الَّتِی أَوْجَبَ اللَّهُ عَلَیْهَا النَّارَ(بحارالأنوار،جلد ۱،ص ۲۱۴) 🟩قال الإمام الصّادق علیه‌السلام:...إِنَّ الْحِكْمَةَ الْمَعْرِفَةُ وَ التَّفَقُّهُ فِی الدِّینِ...(بحارالأنوار،جلد ۱،ص ۵) 🟩وَ قَضى‏ رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً كَرِيماً(۲۳)وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما كَما رَبَّيانِي صَغِيراً(۲۴)رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِما فِي نُفُوسِكُمْ إِنْ تَكُونُوا صالِحِينَ فَإِنَّهُ كانَ لِلْأَوَّابِينَ غَفُوراً(۲۵)وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى‏ عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً(۲۹)ذلِكَ مِمَّا أَوْحى‏ إِلَيْكَ رَبُّكَ مِنَ الْحِكْمَةِ وَ لا تَجْعَلْ مَعَ اللَّـهِ إِلهاً آخَرَ فَتُلْقى‏ فِي جَهَنَّمَ مَلُوماً مَدْحُوراً(۳۹) 🔺این در حالی است که جنس حکمت با جنس اخلاق و احکام عملی متفاوت است! ✅این مقارنت اخلاق و احکام عملی با حکمت به‌این دلیل است که:حکمت می‌تواند در سینه‌ی فرد منافق هم قرار بگیرد؛بنابراین احکام عملی و اخلاق آمده‌اند تا بین ایمان و نفاق،مرزبندی نمایند.احکام عملی آمده‌اند تا مؤمنین را از جبهه‌ی نفاق جدا کنند: 🟩خُذِ اَلْحِكْمَةَ أَنَّى كَانَتْ فَإِنَّ اَلْحِكْمَةَ تَكُونُ فِي صَدْرِ اَلْمُنَافِقِ فَتَلَجْلَجُ فِي صَدْرِهِ حَتَّى تَخْرُجَ فَتَسْكُنَ إِلَى صَوَاحِبِهَا فِي صَدْرِ اَلْمُؤْمِنِ(حکمت ۷۹) 🔺حکمت می‌تواند در سینه‌ی منافق باشد ولی نمی‌تواند آرام بگیرد. 🔺جایگاه حکمت،سینه‌ی مؤمن است. 🟩...وَ قَوْلُهُمْ شِفَاءٌ وَ فِعْلُهُمُ اَلدَّاءُ...(خطبه‌ی ۱۹۴) ✅آیات و روایاتی که به‌حکمت در سینه‌ی منافقین تصریح می‌فرمایند: 🟩كَمَثَلِ الشَّيْطانِ إِذْ قالَ لِلْإِنْسانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قالَ إِنِّي بَرِي‏ءٌ مِنْكَ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمِينَ(سوره‌ی حشر،آیه‌ی ۱۶) 🔺اشاره‌ به‌گستردگی نفاق 🟩...فَقَالَ ابْنُ الْمُقَفَّعِ تَرَوْنَ هَذَا الْخَلْقَ وَ أَوْمَی بِیَدِهِ إِلَی مَوْضِعِ الطَّوَافِ مَا مِنْهُمْ أَحَدٌ أُوجِبُ لَهُ اسْمَ الْإِنْسَانِیَّةِ إِلَّا ذَلِكَ الشَّیْخُ الْجَالِسُ یَعْنِی جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ علیهما السلام فَأَمَّا الْبَاقُونَ فَرَعَاعٌ وَ بَهَائِمُ فَقَالَ لَهُ ابْنُ أَبِی الْعَوْجَاءِ وَ كَیْفَ أَوْجَبْتَ هَذَا الِاسْمَ لِهَذَا الشَّیْخِ دُونَ هَؤُلَاءِ قَالَ لِأَنِّی رَأَیْتُ عِنْدَهُ مَا لَمْ أَرَ عِنْدَهُمْ فَقَالَ ابْنُ أَبِی الْعَوْجَاءِ مَا بُدٌّ مِنِ اخْتِبَارِ مَا قُلْتَ فِیهِ مِنْهُ فَقَالَ لَهُ ابْنُ الْمُقَفَّعِ لَا تَفْعَلْ فَإِنِّی أَخَافُ أَنْ یُفْسِدَ عَلَیْكَ مَا فِی یَدِكَ فَقَالَ لَیْسَ ذَا رَأْیَكَ وَ لَكِنَّكَ تَخَافُ أَنْ یَضْعُفَ رَأْیُكَ عِنْدِی فِی إِحْلَالِكَ إِیَّاهُ الْمَحَلَّ الَّذِی وَصَفْتَ فَقَالَ ابْنُ الْمُقَفَّعِ أَمَّا إِذَا تَوَهَّمْتَ عَلَیَّ هَذَا فَقُمْ إِلَیْهِ وَ تَحَفَّظْ مَا اسْتَطَعْتَ مِنَ الزَّلَلِ وَ لَا تَثْنِ عِنَانَكَ إِلَی اسْتِرْسَالٍ یُسَلِّمْكَ إِلَی عِقَالٍ وَ سِمْهُ مَا لَكَ أَوْ عَلَیْكَ قَالَ فَقَامَ ابْنُ أَبِی الْعَوْجَاءِ وَ بَقِیتُ وَ ابْنُ الْمُقَفَّعِ فَرَجَعَ إِلَیْنَا وَ قَالَ یَا ابْنَ الْمُقَفَّعِ مَا هَذَا بِبَشَرٍ وَ إِنْ كَانَ فِی الدُّنْیَا رُوحَانِیٌّ یَتَجَسَّدُ إِذَا شَاءَ ظَاهِراً وَ یَتَرَوَّحُ إِذَا شَاءَ بَاطِناً فَهُوَ هَذَا...(بحارالأنوار،جلد ۳،ص ۴۳) ادامه‌ دارد...👇
ترجمه‌ی روایت: پس ابن مقفّع گفت: این خلق را می‌بینید - و با دستش به سوی محل طواف اشاره نمود - از ایشان یک نفر نیست که من نام انسانیت را از برای او ثابت گردانم مگر آن شیخ که نشسته است یعنی جعفر بن محمد، اما بقیه، فرومایگان و چهار پایانند. ابن ابی العوجاء گفت: چگونه این نام را از برای آن شیخ ثابت می‌گردانی و از برای این گروه ثابت نمی دانی؟ گفت: زیرا من در نزد او چیزی چند دیده‌ام که آن را در نزد ایشان ندیده ام. ابن ابی العوجاء گفت: ناچار باید که آنچه را در شأن او گفتی از او امتحان کنیم تا معلوم شود. ابن مقفّع گفت: چنین مکن! زیرا که من می‌ترسم که آنچه را در دست داری بر تو فاسد گرداند. ابن ابی العوجاء گفت: اعتقاد تو این نیست و لیکن می‌ترسی که اعتقاد تو در قرار دادن او را در محلی که وصف کردی در نزد من سست گردد. ابن مقفّع گفت: حال که در باره من این توهم نمودی برخیز و به نزدش برو و آنچه میتوانی خود را از لغزش محافظت کن و عنان خویش را به سوی مدارا و سهل انگاری میل مده بلکه آن را محکم نگاه دار که به محض اندک سهل انگاری تو را به بندی مبتلی می‌کند که از آن خلاصی نداشته باشی. و برای آنچه بحث می‌کنی علامتی قرار بده که سود و زیانت مشخص باشد. راوی می‌گوید: ابن ابی العوجاء برخاست و من و ابن مقفّع ماندیم و در آنجا با هم نشستیم. چون ابن ابی العوجاء به سوی ما برگشت گفت: ای پسر مقفّع این آدمی زاده نیست! و اگر در دنیا روحانی ای باشد که چون خواهد در ظاهر صاحب جسم شود و چون خواهد در باطن روح صرف گردد همین شخص است... و الحمدلله و صلّی الله علی محمّد و آله... 👇👇👇👇👇👇 ┏━━🍃🌺🍃━┓ @madrese_velayat @rayatalhedayat @sajjadiyeh ┗━━━🍂━
«بسم الله الرحمن الرحیم» «السَّلاَمُ عَلَى أَئِمَّةِ الْهُدَى وَ مَصَابِيحِ الدُّجَى وَ أَعْلامِ التُّقَى وَ ذَوِي النُّهَى وَ أُولِي الْحِجَى وَ كَهْفِ الْوَرىٰ» 🔹نامه‌ی ۳۱ ، جلسه‌ی ۲۸ 🗓سه‌شنبه ، ۱۴۰۳/۰۲/۱۱ ---------------------------------------- «...وَ نَوِّرْهُ بِالْحِكْمَةِ...» ✅در یک تقسیم‌بندی کلّی،«حکمت»را می‌توان بر دوقسم تقسیم نمود: ۱)نظری(اعتقادات_معارف_حقائق) ، (حکمت وعائی) ۲)عملی(فقه) ، (حکمت رعائی) 🔺ممکن است کسی حکمت وعائی داشته باشد ولی مؤمن نباشد. ✅خدای متعال حکمت را در حوزه رفتار نیز به جریان می‌اندازد تا روشن شود حکمت نظر باید به‌حکمت عمل تبدیل شود: 🟩قال النّبی صلّی الله علیه و آله:إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ(بحارالأنوار،جلد ۶۸،ص ۳۸۳) ✅برای تبدیل‌شدن حکمت وعائی به حکمت رعائی،«شهوت قلب»مانع است: 🟩قال الإمام أمیرالمؤمنین علیه‌السلام:حرام علي كل قلب مغلول بالشهوة أن ينتفع بالحكمة(غررالحکم،حدیث ۴۹۰۲) 🔺شهوت قلب مانع تبدیل حکمت نظری به عملی است. 🔺حوزه‌ی نظر شهوت ندارد؛این قلب است که دارای شهوت می‌باشد. ✅مصادیق و انواع شهوات: ۱_شهوت طعام: 🟩...لاَ تَجْتَمِعُ عَزِيمَةٌ وَ وَلِيمَةٌ...(خطبه‌ی ۲۴۱) 🔺شهوت شکم عمومیّت آن گسترده‌تر است. 🔺«عزیمة»یعنی هر تصمیمی که برای محقّق‌شدن تکامل اخلاقی است. 🔺غذای رنگارنگ مانع از ظهور حکمت عملی است. 🟩قَالَ النَّبِیُّ صلی اللّٰه علیه و آله:إِیَّاكُمْ وَ الْبِطْنَةَ فَإِنَّهَا مَفْسَدَةٌ لِلْبَدَنِ وَ مَوْرَثَةٌ لِلسَّقَمِ وَ مَكْسَلَةٌ عَنِ الْعِبَادَةِ(بحارالأنوار،جلد ۵۹،ص ۲۶۶) 🟩قال الإمام الصّادق علیه‌السلام:إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی یُبْغِضُ كَثْرَةَ الْأَكْلِ(بحارالأنوار،جلد ۶۳،ص ۳۳۵) 🔺نهایت بغض خدای متعال در خوردن زیاد نهفته است. 🟩قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی اللّٰه علیه و آله:بِئْسَ الْعَوْنُ عَلَی الدِّینِ قَلْبٌ نَخِیبٌ وَ بَطْنٌ رَغِیبٌ وَ نَعْظٌ شَدِیدٌ(بحارالأنوار،جلد ۶۳،ص ۳۳۵) ۲_شهوت جنسی: 🟩زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ...(سوره‌ی آل عمران،آیه‌ی ۱۴) 🔺جذّابیّت شهوت جنسی بیش از بقیّه‌ی شهوات است. 🟩قال النّبی صلّی الله علیه و آله:...إِیَّاكُمْ وَ النَّظْرَةَ فَإِنَّهَا تَزْرَعُ فِی الْقُلُوبِ الشَّهْوَةَ...(بحارالأنوار،جلد ۱۴،ص ۳۰۶) 🔺نهی از مقدّمات زنا که همان نگاه‌کردن است. ۳_شهوت خواب: 🟩...مَا أَنْقَضَ اَلنَّوْمَ لِعَزَائِمِ اَلْيَوْمِ...(خطبه‌ی ۲۴۱) 🟩قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی اللّٰه علیه و آله:أَوَّلُ مَا عُصِیَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی [بِهِ] لَسِتُّ خِصَالٍ حُبُّ الدُّنْیَا وَ حُبُّ الرِّئَاسَةِ وَ حُبُّ الطَّعَامِ وَ حُبُّ النِّسَاءِ وَ حُبُّ النَّوْمِ وَ حُبُّ الرَّاحَةِ(بحارالأنوار،جلد ۶۳،ص ۳۱۳) 🟩قال النّبی صلّی الله علیه و آله:إِیَّاكَ وَ كَثْرَةَ النَّوْمِ بِاللَّیْلِ فَإِنَّ كَثْرَةَ النَّوْمِ تَدَعُ الرَّجُلَ فَقِیراً یَوْمَ الْقِیَامَةِ(بحارالأنوار،جلد ۷۳،ص ۱۷۹) 🟩قال الإمام الصّادق علیه‌السلام:كَثْرَةُ النَّوْمِ مَذْهَبَةٌ لِلدِّینِ وَ الدُّنْیَا(بحارالأنوار،جلد ۷۳،ص ۱۸۳) ۴_شهوت کلام: 🟩قال الإمام أمیرالمؤمنین علیه‌السلام:...وَ إِیَّاكُمْ وَ كَثْرَةَ الْكَلَامِ فَإِنَّهُ فَشَلٌ...(بحارالأنوار،جلد ۳۲،ص ۱۷۴) 🔺کثرت کلام یعنی بیش از مقصود عقلاء سخن‌گفتن 🟩قال رسول الله صلی الله علیه و آله:لَا تُكْثِرُوا الْكَلَامَ بِغَیْرِ ذِكْرِ اللَّهِ فَإِنَّ كَثْرَةَ الْكَلَامِ بِغَیْرِ ذِكْرِ اللَّهِ تَقْسُو الْقَلْبَ إِنَّ أَبْعَدَ النَّاسِ مِنَ اللَّهِ الْقَلْبُ الْقَاسِی(بحارالأنوار،جلد ۶۸،ص ۲۸۱) 🔺حقیقت انسان،همان قلب اوست. ۵_شهوت لباس: 🟩قال النّبی صلّی الله علیه و آله:...و یَغْلِبُونَهَا مَعَ مَا رَكِبَ فِیهِمْ مِنْ شَهْوَةِ الْفُحُولَةِ وَ حُبِّ اللِّبَاسِ...(بحارالأنوار،جلد ۱۱،ص ۱۳۷) ۶_شهوت ریاست: 🟩قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی اللّٰه علیه و آله:أَوَّلُ مَا عُصِیَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی [بِهِ] لَسِتُّ خِصَالٍ حُبُّ الدُّنْیَا وَ حُبُّ الرِّئَاسَةِ...(بحارالأنوار،جلد ۶۳،ص ۳۱۳) 🔺سرّ اینکه حضرت در ابتدای نامه موضوع تقوا را مطرح فرمود،یعنی تقوا مقدّمه‌ی حکمت است. و الحمدلله و صلّی الله علی محمّد و آله... 👇👇👇👇👇👇 ┏━━🍃🌺🍃━┓ @madrese_velayat @rayatalhedayat @sajjadiyeh ┗━━━🍂━
«بسم الله الرحمن الرحیم» «السَّلاَمُ عَلَى أَئِمَّةِ الْهُدَى وَ مَصَابِيحِ الدُّجَى وَ أَعْلامِ التُّقَى وَ ذَوِي النُّهَى وَ أُولِي الْحِجَى وَ كَهْفِ الْوَرىٰ» 🔹نامه‌ی ۳۱ ، جلسه‌ی ۲۹ 🗓یک‌شنبه ، ۱۴۰۳/۰۲/۱۶ -------------------------------------- «...وَ ذَلِّلْهُ بِذِكْرِ اَلْمَوْتِ...» ✅فطرت انسان دو کارکرد دارد: ۱)فطرة العقل:ناظر به‌حوزه‌ی ادراکات است که أقلّ آن به حسن و قبح عقلی برمی‌گردد(عقل وعائی) ۲)فطرة القلب:جایگاه قلب،شهود و تخلّق است(عقل رعائی): 🟩...فَالْحَقُّ أَوْسَعُ اَلْأَشْيَاءِ فِي اَلتَّوَاصُفِ وَ أَضْيَقُهَا فِي اَلتَّنَاصُفِ لاَ يَجْرِي لِأَحَدٍ إِلاَّ جَرَى عَلَيْهِ وَ لاَ يَجْرِي عَلَيْهِ إِلاَّ جَرَى لَهُ...(خطبه‌ی ۲۱۶) 🔺این کلام شریف امام علی علیه‌السلام دربرگیرنده‌ی فطرة‌ العقل و فطرة القلب می‌باشد. 🔺همه‌ی افراد در حوزه‌ی ادراکات نزاعی بین‌شان وجود ندارد و در مرحله‌ی«تواصف»،حق گسترده‌ترینِ أشیاء است که همه حسن آن را می‌فهمند. 🔺تمامی درگیری‌ها در فطرة القلب اتّفاق می‌افتد؛چون قلب دارای قواء می‌باشد و این قواء به‌سمت افراط و تفریط گرایش دارند؛بنابراین همین حق در مرحله‌ی«تناصف»محدودترینِ أشیاء محسوب می‌شود. 🔺حق و عدل تنگ‌ترین موضوعاتی هستند که می‌توان در مرحله‌ی تناصف پیدا کرد. 🔺ثقل کار انبیاء و اهل بیت علیهم‌السلام،تربیّت همین حوزه‌ی تناصف است؛لذا«یاد مرگ»قلب را ذلیل و پَست می‌گرداند و به‌ تربیّت منجر می‌شود. ✅فلسفه‌ی وجودی دستگاه وحی،«تمدّن‌سازی وحیانی ناظر به أبدیّت»است؛همه‌ی موضوعات دین(از جمله سیاست،فرهنگ و اقتصاد)،در راستای أبدیّت و معاد تعریف و بررسی می‌شوند. ✅سرّ اینکه در ساختارهای غیر وحیانی و غربی،افراد را متوجّه یاد مرگ نمی‌کنند در این است که:یاد مرگ دقیقا نقطه‌ی مقابل اهداف و دستاوردهای آن‌ها است؛برای مثال اقتصاد آن‌ها بر اساس مصرف‌گرائی و چپاول ممالک شکل می‌پذیرد و این قضیّه اصلا با موضوع معاد سازگاری ندارد؛چون یاد مرگ و معاد،اهرم کنترل است: 🟩...يَتَعَلَّلُ بِالسُّرُورِ فِي سَاعَةِ حُزْنِهِ وَ يَفْزَعُ إِلَى اَلسَّلْوَةِ إِنْ مُصِيبَةٌ نَزَلَتْ بِهِ ضَنّاً بِغَضَارَةِ عَيْشِهِ وَ شَحَاحَةً بِلَهْوِهِ وَ لَعِبِهِ...(خطبه‌ی ۲۲۱) 🔺در هنگام حزن،دائما تولید شادی می‌کنند تا ذکر موت اتّفاق نیفتد. 🔺معاد با ساختار‌های غرب تناسبی ندارد؛لذا آن را سرکوب می‌کنند. و الحمدلله و صلّی الله علیٰ محمّد و آله... 👇👇👇👇👇👇 ┏━━🍃🌺🍃━┓ @madrese_velayat @rayatalhedayat @sajjadiyeh ┗━━━🍂━
«بسم الله الرحمن الرحیم» «السَّلاَمُ عَلَى أَئِمَّةِ الْهُدَى وَ مَصَابِيحِ الدُّجَى وَ أَعْلامِ التُّقَى وَ ذَوِي النُّهَى وَ أُولِي الْحِجَى وَ كَهْفِ الْوَرىٰ» 🔹نامه‌ی ۳۱ ، جلسه‌ی ۳۰ 🗓سه‌شنبه ، ۱۴۰۳/۰۲/۱۸ --------------------------------------- «...وَ ذَلِّلْهُ بِذِكْرِ اَلْمَوْتِ...» ✅«فطرة‌العقل»و«فطرة‌القلب»در کلام علّامة حسن‌زاده‌ی آملی رضوان‌الله‌تعالیٰ‌علیه: فلسفه(فطرة‌العقل)حرف می‌آورد و عرفان(فطرة‌القلب)سکوت؛عقل بار و پَر می‌دهد و عرفان بال و پَر می‌کَنَد؛عقل نور است و عرفان نار؛عقل درسی بوَد و عرفان در سینه بوَد؛عقل راه است و عرفان مقصد؛عقل شجر است و عرفان ثمر؛عقل فخر است و عرفان فقر؛عقل به‌خدا می‌کشاند و عرفان به‌خدا می‌رساند... ✅قلب انسان همچون او با ساختارهای اجتماعی در ارتباط است؛لذا ساختارها باید ناظر به ذکر موت طراحی شوند تا ذلّت در قلب اتّفاق بیفتد. ✅یاد مرگ و توجّه به‌معاد،به‌تمامی حرکات فردی و اجتماعی جهت می‌دهد. ✅«مرگ»در منطق آیات و روایات: 🟩...وَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ(سوره‌ی حج‌،آیه‌ی ۴۸) 🔺مرگ صیرورت است. 🟩قال النّبی صلّی الله علیه و آله:...مَا خُلِقْتَ أَنْتَ وَ لَا هُمْ لِدَارِ الْفَنَاءِ بَلْ خُلِقْتُمْ لِدَارِ الْبَقَاءِ وَ لَكِنَّكُمْ تَنْتَقِلُونَ مِنْ دَارٍ إِلَی دَارٍ...(بحارالأنوار،جلد ۳۷،ص ۱۴۵) 🔺مرگ،انتقال غیرمادّی است؛غرض از این مرگ،ترک عالَم مادّه می‌باشد. 🟩قال الإمام الحسین علیه‌السلام:صَبْراً بَنِی الْكِرَامِ فَمَا الْمَوْتُ إِلَّا قَنْطَرَةٌ یَعْبُرُ بِكُمْ عَنِ الْبُؤْسِ وَ الضَّرَّاءِ إِلَی الْجِنَانِ الْوَاسِطَةِ وَ النَّعِیمِ الدَّائِمَةِ فَأَیُّكُمْ یَكْرَهُ أَنْ یَنْتَقِلَ مِنْ سِجْنٍ إِلَی قَصْرٍ وَ مَا هُوَ لِأَعْدَائِكُمْ...(بحارالأنوار،جلد ۶،ص ۱۵۴) 🔺مرگ پل است. ✅حقیقت مرگ یعنی توجّه به صیرورت از عالم مادون به مافوق؛این صیرورت یا بهشتی یا جهنّمی... اگر به‌این صیرورت توجّه کردیم،«ذلّت»اتّفاق خواهد افتاد؛توجّه انسان به‌غایت أبدی خود موجد ذلّت قلب است. و الحمدلله و صلّی الله علیٰ محمّد و آله... 👇👇👇👇👇👇 ┏━━🍃🌺🍃━┓ @madrese_velayat @rayatalhedayat @sajjadiyeh ┗━━━🍂━
«بسم الله الرحمن الرحیم» «السَّلاَمُ عَلَى أَئِمَّةِ الْهُدَى وَ مَصَابِيحِ الدُّجَى وَ أَعْلامِ التُّقَى وَ ذَوِي النُّهَى وَ أُولِي الْحِجَى وَ كَهْفِ الْوَرىٰ» 🔹نامه‌ی ۳۱ ، جلسه‌ی ۳۱ 🗓یک‌شنبه ، ۱۴۰۳/۰۳/۰۶ ----------------------------------------- «...وَ ذَلِّلْهُ بِذِكْرِ اَلْمَوْتِ...» ✅منشأ ایجاد تمام حرکت‌ها و تمدّن‌های تاریخ بشر دو مسئله‌ می‌تواند باشد: ۱)عقل(تمدّن‌های وحیانی) ۲)نفس(تمدّن‌های غیر وحیانی) ✅تمدّن‌های مادّی چون بر اساس نفسانیّات برخواسته‌اند یاد مرگ را نه‌تنها ایجاد نمی‌کنند،بلکه در سرکوب آن کوشش هم دارند: 🟩...يَتَعَلَّلُ بِالسُّرُورِ فِي سَاعَةِ حُزْنِهِ وَ يَفْزَعُ إِلَى اَلسَّلْوَةِ إِنْ مُصِيبَةٌ نَزَلَتْ بِهِ ضَنّاً بِغَضَارَةِ عَيْشِهِ وَ شَحَاحَةً بِلَهْوِهِ وَ لَعِبِهِ...(خطبه‌ی ۲۲۱) ✅یاد مرگ نمی‌تواند بریده از ساختارهای اجتماعی و رفتارهای فردی باشد؛یاد مرگ صرفاً منحصر در توصیه‌های اخلاقیِ مبتنی بر مسئله‌ی آخرت نیست؛بلکه شیوه حیات بشر را نیز اصلاح می‌کند. ✅در تمدّن‌های وحیانی،ساختارهای اجتماعی و حتّی رفتارهای فردی ناظر به‌مسئله‌ی ذکر موت شکل می‌پذیرند: 🟩قال الإمام علی بن الحسین علیهماالسلام:...صَلِّ صَلَاةَ مُوَدِّعٍ وَ إِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَكُونَ الْیَوْمَ خَیْراً مِنْكَ أَمْسِ وَ غَداً خَیْراً مِنْكَ الْیَوْمَ فَافْعَلْ(بحارالأنوار،جلد ۶۸،ص ۱۸۵) 🔺ناظر به‌‌مسئله‌ی آخرت نماز بخوان. 🔺این نگاه را می‌توان به‌دیگر موضوعات نیز تعمیم داد. 🟩...اَلْمَوْتُ مَعْقُودٌ بِنَوَاصِيكُمْ وَ اَلدُّنْيَا تُطْوَى مِنْ خَلْفِكُمْ...(نامه‌ی ۲۷) 🔺با یاد مرگ باید زندگی کرد. ◼️سؤال: چرا همه‌ی موضوعات باید ناظر به‌موضوع«معاد»باشند؟ 🔳جواب: در سرشت انسان،قلب او هم جایگاه حکمت است و هم اضداد حکمت: 🟩لَقَدْ عُلِّقَ بِنِيَاطِ هَذَا اَلْإِنْسَانِ بَضْعَةٌ هِيَ أَعْجَبُ مَا فِيهِ وَ ذَلِكَ اَلْقَلْبُ وَ ذَلِكَ أَنَّ لَهُ مَوَادَّ مِنَ اَلْحِكْمَةِ وَ أَضْدَاداً مِنْ خِلاَفِهَا...(حکمت ۱۰۸) 🔺یکی از اضداد،وجود مسئله‌ای به‌نام«طول أمل»می‌باشد. ✅طول أمل از دو حالت خارج نیست: ۱)ممدوح:آرزوئی که صرفا تعلّق به‌آخرت دارد: 🟩قال الإمام زین العابدین علیه‌السلام:...یَا رَبِّ إِنَّ لَنَا فِیكَ أَمَلًا طَوِیلًا كَثِیراً...(بحارالأنوار،جلد ۹۵،ص ۸۵) 🟩قال الإمام أمیرالمؤمنین علیه‌السلام:...يَا غَايَةَ آمَالِ اَلْعَارِفِينَ يَا غِيَاثَ اَلْمُسْتَغِيثِينَ يَا حَبِيبَ قُلُوبِ اَلصَّادِقِينَ وَ يَا إِلَهَ اَلْعَالَمِينَ...(مصباح المتهجّد،جلد ۲،ص ۸۴۴) ۲)مذموم:تمامی آرزو‌های متعلّق به‌دنیا مذموم‌اند. 🔺سرّ آن این است که:انسان از همان شروع مرحله‌ی طفولیّت‌اش در اثر ارتباط با عالم مادّه،اضداد حکمت در او در حال اشتداد می‌باشند؛این مسئله،طول أمل را در او قوی‌تر می‌نماید: 🟩...وَ إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَيْكُمُ اِثْنَتَانِ اِتِّبَاعُ اَلْهَوَى وَ طُولُ اَلْأَمَلِ...(خطبه‌ی ۲۸) 🔺جلوه‌گری طول أمل در بین اضدادِ حکمت بیشتر است(ذکر خاصّ بعد از عامّ) 🟩...وَ أَمَّا طُولُ اَلْأَمَلِ فَيُنْسِي اَلْآخِرَةَ...(خطبه‌ی ۴۲) 🔺علّت توجّه به‌معاد،از بین‌رفتن طول أمل است. 🔺میزان طول أمل با معادگریزی مساوی است. 🟩مَنْ أَطَالَ اَلْأَمَلَ أَسَاءَ اَلْعَمَلَ(حکمت ۳۶) 🔺علّت اینکه حضرات معصومین سلام‌الله‌علیهم‌اجمعین به‌مبارزه‌ی جدّی با طول أمل پرداخته‌اند،این است که:طول أمل حتّی فرصت‌های حیات دنیوی را از شخص سلب می‌کند. 🔺ممکن نیست با وجود طول أمل،فعلی درست انجام گیرد. 🟩اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ‌ ، وَ اِكْفِنَا طُولَ اَلْأَمَلِ‌، وَ قَصِّرْهُ‌ عَنَّا بِصِدْقِ اَلْعَمَلِ حَتَّى لاَ نُؤَمِّلَ‌ اِسْتِتْمَامَ سَاعَةٍ بَعْدَ سَاعَةٍ‌، وَ لاَ اِسْتِيفَاءَ يَوْمٍ بَعْدَ يَوْمٍ‌، وَ لاَ اِتِّصَالَ نَفَسٍ بِنَفَسٍ‌، وَ لاَ لُحُوقَ‌ قَدَمٍ بِقَدَمٍ‌...(صحیفه‌ی سجّادیّه علیه‌السلام،دعای ۴۰) 🔺عملِ صادقانه در کنارگذاشتن طول أمل است. ✅طول أمل یعنی تعلّق فعل به‌لحظه‌ای که از ظرف زمان«حال»خارج است: 🟩قال الإمام أمیرالمؤمنین علیه‌السلام:إِنَّ عُمُرَكَ وَقَتُكَ اَلَّذِي أَنْتَ فِيهِ(عیون الحکم،جلد ۱،ص ۱۴۲) ✅توجه به‌مرگ دو دستاورد دارد: ۱)نفی طول أمل ۲)کار درست انجام می‌شود 🔺معنای آینده‌نگری جز این نیست که:انسان در زمان حال،وظیفه‌اش را انجام دهد. و الحمدالله و صلّی الله علیٰ محمّد و آله... 👇👇👇👇👇👇 ┏━━🍃🌺🍃━┓ @madrese_velayat @rayatalhedayat @sajjadiyeh ┗━━━🍂━
«بسم الله الرحمن الرحیم» «السَّلاَمُ عَلَى أَئِمَّةِ الْهُدَى وَ مَصَابِيحِ الدُّجَى وَ أَعْلامِ التُّقَى وَ ذَوِي النُّهَى وَ أُولِي الْحِجَى وَ كَهْفِ الْوَرىٰ» 🔹نامه‌ی ۳۱ ، جلسه‌ی ۳۲ 🗓یک‌شنبه ، ۱۴۰۳/۰۳/۱۳ ---------------------------------------- «...وَ ذَلِّلْهُ بِذِكْرِ اَلْمَوْتِ...» ✅خدای متعال کمال مطلق و صرف الوجود است؛اگر خدای متعال کمال مطلق است،به‌وزان هر کمال در عالم یک شأنی(فعل)از شئون خدای متعال ظهور و بروز پیدا می‌کند؛برای مثال:اقتضاء کمال خالقیّتِ خدای متعال که به‌نحو صرف و بسیط در ذات حقّ تعالی قرار دارد و در عالَم اتّفاق می‌افتد،وجود مخلوق است و مخلوق،همان فاعلیّت کمال ذاتی خدای متعال است؛و هکذا دیگر کمالات: 🟩يَسْئَلُهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ(سوره‌ی الرّحمٰن،آیه‌ی ۲۹) 🔺کمالات خدای متعال،شأن‌آفرین هستند. ✅یکی از کمالات خدای متعال عزّت و کبریائی اوست؛این کبریائی در عالم شأنی را می‌طلبد؛«فاعلیّت عزّت و کبریائی خدای متعال اقتضاء می‌کند که در عالم ذلّت اتّفاق بیفتد»:...وَ لَكِنَّ اَللَّهَ يَخْتَبِرُ عِبَادَهُ بِأَنْوَاعِ اَلشَّدَائِدِ وَ يَتَعَبَّدُهُمْ بِأَنْوَاعِ اَلْمَجَاهِدِ وَ يَبْتَلِيهِمْ بِضُرُوبِ اَلْمَكَارِهِ إِخْرَاجاً لِلتَّكَبُّرِ مِنْ قُلُوبِهِمْ وَ إِسْكَاناً لِلتَّذَلُّلِ فِي نُفُوسِهِمْ وَ لِيَجْعَلَ ذَلِكَ أَبْوَاباً فُتُحاً إِلَى فَضْلِهِ وَ أَسْبَاباً ذُلُلاً لِعَفْوِهِ فَاللَّهَ اَللَّهَ فِي عَاجِلِ اَلْبَغْيِ وَ آجِلِ وَخَامَةِ اَلظُّلْمِ وَ سُوءِ عَاقِبَةِ اَلْكِبْرِ فَإِنَّهَا مَصْيَدَةُ إِبْلِيسَ اَلْعُظْمَى وَ مَكِيدَتُهُ اَلْكُبْرَى اَلَّتِي تُسَاوِرُ قُلُوبَ اَلرِّجَالِ مُسَاوَرَةَ اَلسُّمُومِ اَلْقَاتِلَةِ فَمَا تُكْدِي أَبَداً وَ لاَ تُشْوِي أَحَداً لاَ عَالِماً لِعِلْمِهِ وَ لاَ مُقِلاًّ فِي طِمْرِهِ وَ عَنْ ذَلِكَ مَا حَرَسَ اَللَّهُ عِبَادَهُ اَلْمُؤْمِنِينَ بِالصَّلَوَاتِ وَ اَلزَّكَوَاتِ وَ مُجَاهَدَةِ اَلصِّيَامِ فِي اَلْأَيَّامِ اَلْمَفْرُوضَاتِ تَسْكِيناً لِأَطْرَافِهِمْ وَ تَخْشِيعاً لِأَبْصَارِهِمْ وَ تَذْلِيلاً لِنُفُوسِهِمْ وَ تَخْفِيضاً لِقُلُوبِهِمْ وَ إِذْهَاباً لِلْخُيَلاَءِ عَنْهُمْ...(خطبه‌ی ۱۹۲) 🔺امام علی علیه‌السلام حوادث عالم طبیعت و احکام شریعت را نقطه‌ی مقابل تکبّر انسان تعریف می‌فرمایند. 🔺اقتضاء نفس،متکبّرشدن در عالَم طبیعت است. 🔺قلب جایگاه تکبّر است و این تکبّر با انجام عبادات و احکام عملی از بین می‌رود. 🔺در عبادت،سختی و شدائد نهفته است. ✅فلسفه‌ی زحمات تکوینی و تشریعی در هر دو عالم،زدودن تکبّر در قلب است؛به‌میزان ذلّت و عبادت،عزّت،جلال و کبریائی الهی ظهور می‌کند. ◼️سؤال: چرا عبادات با وجود اینکه تولید ذلّت می‌کنند رها می‌شوند؟ 🔳جواب: در منطق‌ وحی،رذیله‌ای به نام«طول أمل»مانع از انجام عبادات است. طول أمل انسان را تکلیف‌گریز می‌کند؛لذا طول أمل با تکبّر همراه است. ✅آن‌چیزی که طول أمل را از بین برد،یاد مرگ است: 🟩لَوْ رَأَى اَلْعَبْدُ اَلْأَجَلَ وَ مَصِيرَهُ لَأَبْغَضَ اَلْأَمَلَ وَ غُرُورَهُ(حکمت ۳۳۴) ✅اگر یاد مرگ اتّفاق افتاد،طول أمل از بین می‌رود و با از بین‌رفتن طول أمل،انسان تکلیف‌مدار(محقّق‌شدن عبادت)می‌شود و عبادات اثر خود را خواهند گذاشت: 🟩...اُنْظُرُوا إِلَى مَا فِي هَذِهِ اَلْأَفْعَالِ مِنْ قَمْعِ نَوَاجِمِ اَلْفَخْرِ وَ قَدْعِ طَوَالِعِ اَلْكِبْرِ...(خطبه‌ی ۱۹۲) ✅فلسفه‌‌ی جعل واجبات و ترک محرّمات،تسلیم اراده‌ی نفس(ذلّت)در مقابل اراده‌ی خدای تبارک و تعالیٰ برای ظهور عزّت اوست: 🟩...وَ نَسْتَعِينُهُ عَلَى هَذِهِ اَلنُّفُوسِ اَلْبِطَاءِ عَمَّا أُمِرَتْ بِهِ اَلسِّرَاعِ إِلَى مَا نُهِيَتْ عَنْهُ...(خطبه‌‌ی ۱۱۴) 🔺ذلّت انسان باید در بستر عالَم تشریع رخ دهد(خلاف دیگر موجودات) و الحمدلله و صلّی الله علیٰ محمّد و آله... 👇👇👇👇👇👇 ┏━━🍃🌺🍃━┓ @madrese_velayat @rayatalhedayat @sajjadiyeh ┗━━━🍂━
«بسم الله الرحمن الرحیم» «السَّلاَمُ عَلَى أَئِمَّةِ الْهُدَى وَ مَصَابِيحِ الدُّجَى وَ أَعْلامِ التُّقَى وَ ذَوِي النُّهَى وَ أُولِي الْحِجَى وَ كَهْفِ الْوَرىٰ» 🔹نامه‌ی ۳۱ ، جلسه‌ی ۳۳ 🗓سه‌شنبه ، ۱۴۰۳/۰۳/۱۵ -------------------------------------- «...وَ ذَلِّلْهُ بِذِكْرِ اَلْمَوْتِ...» ✅تمدّن‌های بشری از دوحالت خارج نیستند: ۱)وحیانی ۲)غیر وحیانی ✅قلب انسان(که به‌حیثیّتی امام قواء و أعضاء و جوارح است)از موجودی به‌نام«صدر»(که در ادبیّات فارسی به‌آن سینه می‌گویند)متأثّر است؛صدر به‌محیط پیرامون قلب گفته می‌شود. ✅صدر إحاطه‌‌ بر قلب دارد و قلب ناچارا از او تأثیر می‌پذیرد: 🟩أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِها أَوْ آذانٌ يَسْمَعُونَ بِها فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ(سوره‌ی حجّ،آیه‌ی ۴۶) 🔺قلب مظروف و صدر،ظرفِ برای قلب می‌باشد. 🔺قلب‌ها به‌علّت کوری نمی‌توانند معارف را درک کنند. ✅این صدر همان‌گونه‌ای که روی قلب اثرگذار است،خود نیز از عوامل و اطرافش(که همان محیط پیرامون خود نظیر طبیعت است)تأثیر می‌پذیرد: 🟩قال الإمام الصّادق علیه‌السلام:إِنَّ مَنْزِلَةَ اَلْقَلْبِ مِنَ اَلْجَسَدِ بِمَنْزِلَةِ اَلْإِمَامِ مِنَ اَلنَّاسِ اَلْوَاجِبِ اَلطَّاعَةِ عَلَيْهِمْ أَ لاَ تَرَى أَنَّ جَمِيعَ جَوَارِحِ اَلْجَسَدِ شُرَطٌ لِلْقَلْبِ وَ تَرَاجِمَةٌ لَهُ مُؤَدِّيَةٌ عَنْهُ اَلْأُذُنَانِ وَ اَلْعَيْنَانِ وَ اَلْأَنْفُ وَ اَلْفَمُ وَ اَلْيَدَانِ وَ اَلرِّجْلاَنِ وَ اَلْفَرْجُ فَإِنَّ اَلْقَلْبَ إِذَا هَمَّ بِالنَّظَرِ فَتَحَ اَلرَّجُلُ عَيْنَيْهِ وَ إِذَا هَمَّ بِالاِسْتِمَاعِ حَرَّكَ أُذُنَيْهِ وَ فَتَحَ مَسَامِعَهُ فَسَمِعَ وَ إِذَا هَمَّ اَلْقَلْبُ بِالشَّمِّ اِسْتَنْشَقَ بِأَنْفِهِ فَأَدَّى تِلْكَ اَلرَّائِحَةَ إِلَى اَلْقَلْبِ وَ إِذَا هَمَّ بِالنُّطْقِ تَكَلَّمَ بِاللِّسَانِ وَ إِذَا هَمَّ بِالْحَرَكَةِ سَعَتِ اَلرِّجْلاَنِ وَ إِذَا هَمَّ بِالشَّهْوَةِ تَحَرَّكَ اَلذَّكَرُ فَهَذِهِ كُلُّهَا مُؤَدِّيَةٌ عَنِ اَلْقَلْبِ بِالتَّحْرِيكِ وَ كَذَلِكَ يَنْبَغِي الإمام [لِلْإِمَامِ] أَنْ يُطَاعَ لِلْأَمْرِ مِنْهُ(بحارالأنوار،جلد ۵۸،ص ۳۰۴ و ۳۰۵) 🔺این صدر،همان أعضاء و جوارح می‌باشد که قوای موجود در قلب متناسب با ابزار و أعضای ظهورشان،ظهور می‌کنند و فعلیّت دارند: 🟩اَلْقَلْبُ مُصْحَفُ اَلْبَصَرِ(حکمت ۴۰۹) 🔺أعضاء و‌ جوارح تأثیر متقابل روی قلب می‌گذارند. 🔺از آن جائی که قلب غمگین و ناراحت می‌شود،می‌توان فهمید که او از عواملی متأثّر شده و آن عوامل جز أعضاء و جوارح چیزی دیگری نمی‌تواند باشد. ✅أعضاء و‌ جوارح از حاکمیّت‌ها و سبک‌های زندگی متأثّرند؛صدر از امکانات و محصولات اطراف خود تأثیر می‌پذیرد؛بنابراین حاکمیّت‌هائی که غیر وحیانی‌اند،با نوع تأثیرگذاری‌شان بر صدر(أعضاء و جوارح)نمی‌توانند در قلب تذلّل ایجاد کنند. ✅حاکمیّت‌ها اگر مرگ‌باور و معادباور نباشند،ذلّتی متوجّه قلب نخواهد شد؛بنابراین باید به‌دنبال حاکمیّت‌های وحیانی رفت. ✅ضرورت تشکیل حاکمیّت اسلامی در اینجا روشن است؛از محصولاتی که در ضمن سبک زندگی اسلامی اتّفاق می‌افتد،نوع خانه‌سازی،لباس،گردشگری و...است که ملازم با تولید ذلّت در قلب‌ می‌باشند. ✅کلام شریف أمیرالمؤمنین سلام‌الله‌علیه صرفا یک موضوع اخلاقی‌ای که تصوّر شود بریده از اجتماع و حکومت است نیست. و الحمدلله و صلّی اللّه علیٰ محمّد و آله... 👇👇👇👇👇👇 ┏━━🍃🌺🍃━┓ @madrese_velayat @rayatalhedayat @sajjadiyeh ┗━━━🍂━
«بسم الله الرحمن الرحیم» «السَّلاَمُ عَلَى أَئِمَّةِ الْهُدَى وَ مَصَابِيحِ الدُّجَى وَ أَعْلامِ التُّقَى وَ ذَوِي النُّهَى وَ أُولِي الْحِجَى وَ كَهْفِ الْوَرىٰ» 🔹نامه‌ی ۳۱ ، جلسه‌ی ۳۴ 🗓یک‌شنبه ، ۱۴۰۳/۰۳/۲۰ ----------------------------------------- «...وَ قَرِّرْهُ بِالْفَنَاءِ...» ✅«فناء»غیر از عدم است؛فناء با وجود،منافاتی ندارد(برخلاف فهم و ادبیّات عرفی) ✅در ادبیّات وحی نه عقلا و نه نقلا چیزی معدوم نمی‌شود: 🟩يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ وَ بَرَزُوا لِلَّـهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ(سوره‌ی ابراهیم علیه‌السلام،آیه‌ی ۴۸) 🔺تبدّل در عالم راه دارد نه عدم! 🔺روز قیامت روز تبدیل است نه روز عدم! 🔺انسان از بین نمی‌رود؛بلکه ظرفِ زندگی او تغییر می‌نماید. ✅فناء نقطه‌ی مقابل بقاء است؛بنابراین فانی با باقی سازگار نیست؛لذا فانی باید به گونه‌ای تحلیل شود که نه به معنای عدم باشد و نه باقی ثابت گردد. ✅ظرف تحقّق فناء و بقاء با یکدیگر متفاوت است: 🟩كُلُّ مَنْ عَلَيْها فانٍ(۲۶)وَ يَبْقى‏ وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ(۲۷)(سوره‌‌ی الرّحمن) 🔺ظرف فناء دنیا و ظرف بقاء آخرت است. ✅فناء در عالم مادّه،فناء از حیث حدود و قیود است؛لذا زمانی که این حدود و قیود به‌وسیله‌ی مرگ شکسته می‌شوند،بقاء اتّفاق می‌افتد: 🟩وَ لِلَّـهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّـهِ إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَلِيمٌ(سوره‌ی بقره،آیه‌ی ۱۱۵) 🔺برداشته‌شدن حدود و قیود و تحقّق بقاء. ✅همه‌ی موجودات یک وجهه‌ی ملکوتی دارند که متوجّه عالم ملکوت است؛آن چیزی که موجودات را گرفتار می‌کند،همان حدود و قیود عالم مادّه می‌باشند؛لذا نتیجه این می‌شود که:حدود و قیود فانی هستند. ✅زمانی که بقاء مطرح می‌شود،تعبیر به خلود به‌میان می‌آید(چه بهشتی چه جهنّمی): 🟩خالِدِينَ فِيها لا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ(سوره‌ی بقره،آیه‌ی ۱۶۲) 🟩...جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها وَ أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّـهِ وَ اللَّـهُ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ(سوره‌ی آل عمران،آیه‌ی ۱۵) 🔺خلود یعنی بقای أبدی 🟩اینکه مولانا أمیرالمؤمنین امام علی علیه‌السلام می‌فرمایند:از قلب‌ات إقرار بگیر که تو فانی هستی،دقیقاً دلالت بر بقاء می‌کند؛یعنی به قلب‌ات بقبولان که تو یک موجود أبدی‌ای می‌باشی؛بنابراین قبل از اینکه خدای متعال به‌وسیله‌‌ی مرگ قهراً و جبرا فناء را محقّق کند،قلب خود را فانی کن و باقی‌بودن را به او بقبولان. ✅موضوعی که باعث می‌شود قلب به‌فانی‌بودن إقرار کند،«ذکر موت»می‌باشد. و الحمدللّه و صلّی اللّه علیٰ محمّد و آله... 👇👇👇👇👇👇 ┏━━🍃🌺🍃━┓ @madrese_velayat @rayatalhedayat @sajjadiyeh ┗━━━🍂━
«بسم الله الرحمن الرحیم» «السَّلاَمُ عَلَى أَئِمَّةِ الْهُدَى وَ مَصَابِيحِ الدُّجَى وَ أَعْلامِ التُّقَى وَ ذَوِي النُّهَى وَ أُولِي الْحِجَى وَ كَهْفِ الْوَرىٰ» 🔹نامه‌ی ۳۱ ، جلسه‌ی ۳۵ 🗓سه‌شنبه ، ۱۴۰۳/۰۳/۲۲ ---------------------------------------- «...وَ بَصِّرْهُ فَجَائِعَ اَلدُّنْيَا...» ✅مادّه‌ی فَجَعَ به‌معنای آزردن با گرفتن دارائی و سلب سرمایه‌ است. ✅فاجعه مخصوص دنیا و عالَم مادّه می‌باشد.این فجائع با در نظرگرفتن حیثیّات،به‌ دوبخش تقسیم می‌شوند: ۱)فجائع مذموم(تعلّق قلب به‌امور مادّی) ۲)فجائع ممدوح(تعلّق قلب به‌امور معنوی) 🔺فجائع را نمی‌توان از عالَم مادّه جدا کرد؛چرا که از لوازم دنیا می‌باشند. 🔺انبیاء و معصومین علیهم‌السلام نیز فاجعه‌زده می‌شدند؛لکن با حیثیّت الهی آن که فاجعه‌ای ممدوح را رقم می‌زند؛بر خلاف دیگران که فاجعه‌ی آنان ناظر به تعلّق قلبی آن‌ها به‌عالَم مادّه است. ✅دنیا به‌دلیل اینکه محلّ فناء می‌باشد،فاجعه‌آفرین است و اگر در سرای آخرت فاجعه‌ای نیز متوجّه ما شد،عامل و علّت آن همین دنیا است. ✅همه‌ی نعمت‌های دنیا در معرض سلب‌اند و اگر قلب إقرار به این فناء نکند،با سلب هر نعمتی فاجعه زده خواهد شد. ✅حضرت می‌فرمایند:به‌قلب نشان بده که دنیا محلّ فاجعه است؛هر نعمتی بالقوّه فجیعه‌ای است که اگر تعلّق به‌نعمت مادّی در قلب اتّفاق افتاد،فجیعه‌ فعلیّت پیدا می‌کند. ✅قلب باید بداند که هر نعمت،دربردارنده‌ی فرصت و تهدید است؛اگر مقرّ به فناء شد،نعمت فرصت است و اگر به‌نعمت‌های مادّی تعلّق پیدا کرد،تهدیدی متوجّه اوست: 🟩قال الإمام أمیرالمؤمنین علیه‌السلام:...وَ لاَ تَفْنَى فَجَائِعُهَا...(بحارالأنوار،جلد ۷۰،ص ۱۱۳) 🔺ضرورت و ارزش قناعت،رزق کفاف،زهد و...را می‌توان دریابید. 🟩قال الإمام الحسین علیه‌السلام:...وَ مُحَمَّدٌ صلی اللّٰه علیه و آله أُصِیبَ بِأَفْجَعَ مِنْهُ فَجِیعَةً إِنَّهُ وَقَفَ صلی اللّٰه علیه و آله عَلَی عَمِّهِ حَمْزَةَ أَسَدِ اللَّهِ وَ أَسَدِ رَسُولِهِ وَ نَاصِرِ دِینِهِ...(بحارالأنوار،جلد ۱۷،ص ۲۷۸) 🔺فاجعه‌ی قلبی با حیثیّت الهی 🔺تفاوت بنیادی فجائع قلبی أهل بیت علیهم‌السلام با دیگران در همین حیثیّت است. 🔺معصومین علیهم‌السلام در هنگام ظهور فجیعه،راه صبر را در پیش گرفته و راضی به‌ رضایت الهی می‌باشند. 🟩قال الإمام الصّادق علیه‌السلام:الرَّغْبَةُ فِی الدُّنْیَا تُورِثُ الْغَمَّ وَ الْحَزَنَ(بحارالأنوار،جلد ۷۵،ص ۲۴۰) 🔺میل به‌دنیا،تعلّق قلبی به‌مادّیات می‌آورد. 🟩قال النّبی صلّی الله علیه و آله:...إِنَّ فِی الْقُنُوعِ تسعة [لَسَعَةً] وَ إِنَّ فِی الِاقْتِصَادِ لَبُلْغَةً وَ إِنَّ فِی الزُّهْدِ لَرَاحَةً وَ إِنَّ لِكُلِّ عَمَلٍ جَزَاءً وَ كُلُّ آتٍ قَرِیبٌ(بحارالأنوار،جلد ۱۰۰،ص ۲۷) 🔺قناعت،اقتصاد(میانه‌روی)و زهد،راحتی و عدم تعلّق به‌مادّیات را می‌آفرینند. ✅حال که دنیا محلّ فاجعه است و از آن گریزی نیست،قلب را جایگاه فاجعه‌ی معنوی مبتنی بر سلب نعمات الهی قرار بدهیم؛به‌گونه‌ای که قلب فقط سلب نعمات معنوی با حیثیّت الهی را متوجّه شود. و الحمدللّه و صلّی اللّه علیٰ محمّد و آله... 👇👇👇👇👇👇 ┏━━🍃🌺🍃━┓ @madrese_velayat @rayatalhedayat @sajjadiyeh ┗━━━🍂━
«بسم الله الرحمن الرحیم» «السَّلاَمُ عَلَى أَئِمَّةِ الْهُدَى وَ مَصَابِيحِ الدُّجَى وَ أَعْلامِ التُّقَى وَ ذَوِي النُّهَى وَ أُولِي الْحِجَى وَ كَهْفِ الْوَرىٰ» 🔹نامه‌ی ۳۱ ، جلسه‌ی ۳۶ 🗓یک‌شنبه ، ۱۴۰۳/۰۳/۲۷ --------------------------------------- «...وَ بَصِّرْهُ فَجَائِعَ اَلدُّنْيَا...» ✅از فجائع،راهی گریزی نیست أمّا جهت فاجعه به‌دست انسان است. 🟩قال الإمام الصّادق علیه‌السلام:مَا بَلاَ اَللَّهُ اَلْعِبَادَ بِشَيْءٍ أَشَدَّ عَلَيْهِمْ مِنْ إِخْرَاجِ اَلدِّرْهَمِ(الخصال،جلد ۱،ص ۸) 🔺نوع مؤمنین با اخراج درهمی فاجعه‌زده می‌شوند. ✅قال الإمام أمیرالمؤمنین علیه‌السلام:...إِنَّمَا سُمِّیَ الدِّرْهَمُ دِرْهَماً لِأَنَّهُ دَارُ هَمٍّ مَنْ جَمَعَهُ وَ لَمْ یُنْفِقْهُ فِی طَاعَةِ اللَّهِ أَوْرَثَهُ النَّارَ وَ إِنَّمَا سُمِّیَ الدِّینَارُ دِینَاراً لِأَنَّهُ دَارُ النَّارِ مَنْ جَمَعَهُ وَ لَمْ یُنْفِقْهُ فِی طَاعَةِ اللَّهِ تَعَالَی أَوْرَثَهُ النَّارَ...(بحارالأنوار،جلد ۱۰،ص ۱۳) 🔺علّت نامیده‌شدن درهم(خانه‌ و سرزمین اندوه) 🔺علّت نامیده‌شدن دینار(خانه‌ی آتش) 🔺تعلّق قلبی به‌دینار و درهم فاجعه‌آفرین است. 🟩...وَ لاَ تَفْجَعْنِي فِيهِ وَ فِي غَيْرِهِ مِنَ اللَّيَالِي وَ الْأَيَّامِ بِارْتِكَابِ الْمَحَارِمِ وَ اكْتِسَابِ الْمَآثِمِ...(دعای روز پنج‌شنبه امام سجّاد علیه‌السلام) 🔺فاجعه در ارتکاب محارم و اکتساب گناهان است. 🔺به‌هر میزان که مؤمنین و انسان‌ها با رفتن امور مادّی احساس فاجعه کنند،با ارتکاب گناه حسّ فاجعه را نخواهند داشت. ✅فاجعه برای معصومین علیهم‌السلام به دو شکل قابل تصوّر است: ۱)بُعد تکوین(مرگ عزیزان و اطرافیان) 🟩إِنَّ اَلصَّبْرَ لَجَمِيلٌ إِلاَّ عَنْكَ وَ إِنَّ اَلْجَزَعَ لَقَبِيحٌ إِلاَّ عَلَيْكَ...(حکمت‌ ۲۹۲) 🔺فاجعه‌ی قلبی مولانا أمیرالمؤمنین علیه‌السلام در فقدان نبیّ مکرّم اسلام صلّی‌اللّه‌علیه‌و‌آله 🟩كَانَ فِي اَلْأَرْضِ أَمَانَانِ مِنْ عَذَابِ اَللَّهِ وَ قَدْ رُفِعَ أَحَدُهُمَا فَدُونَكُمُ اَلْآخَرَ فَتَمَسَّكُوا بِهِ أَمَّا اَلْأَمَانُ اَلَّذِي رُفِعَ فَهُوَ رَسُولُ اَللَّهِ صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وَ أَمَّا اَلْأَمَانُ اَلْبَاقِي فَالاِسْتِغْفَارُ...(حکمت ۸۸) ۲)بُعد تشریع(قصور حضرات) 🟩قال النّبی صلّی الله علیه و آله:مَا عَبَدْنَاكَ حَقَّ عِبَادَتِكَ وَ مَا عَرَفْنَاكَ حَقَّ مَعْرِفَتِكَ(بحارالأنوار،جلد ۶۸،ص ۲۳) ✅برای غیر معصومین تمامی فجائع قابل تصوّر است: ۱)تکوینی: الف)مادّی ب)معنوی ۲)تشریعی: الف)تقصیر ب)قصور 🔺عموم مردم در معرض فجائع چهارگانه‌اند. ✅قلب باید فجائع را بشناسد؛او باید ارتقاء پیدا کند؛به‌گونه‌ای که فقدان معنویّات او را فاجعه‌زده کند(تقصیر)؛از این مرحله‌ نیز باید بالا رود و از قصور فاجعه‌زده گردد: 🟩دعای حضرت زکریّاء علیه‌السلام:إِلَهِی ارْزُقْنِی وَلَداً تَقَرُّ بِهِ عَیْنِی عَلَی الْكِبَرِ فَإِذَا رَزَقْتَنِیهِ فَافْتِنِّی بِحُبِّهِ ثُمَّ افْجَعْنِی بِهِ كَمَا تَفْجَعُ مُحَمَّداً حَبِیبَكَ بِوَلَدِهِ فَرَزَقَهُ اللَّهُ یَحْیَی وَ فَجَعَهُ بِهِ وَ كَانَ حَمْلُ یَحْیَی علیه السلام سِتَّةَ أَشْهُرٍ وَ حَمْلُ الْحُسَیْنِ علیه السلام كَذَلِكَ الْخَبَرَ(بحارالأنوار،جلد ۱۴،ص ۷۹) 🟩...فَإِلَی مَنْ أُرْسِلَ إِسْمَاعِیلُ إِذَنْ قُلْتُ فَمَنْ كَانَ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ ذَاكَ إِسْمَاعِیلُ بْنُ حِزْقِیلَ النَّبِیِّ بَعَثَهُ اللَّهُ إِلَی قَوْمِهِ فَكَذَّبُوهُ وَ قَتَلُوهُ وَ سَلَخُوا وَجْهَهُ فَغَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ لَهُ فَوَجَّهَ إِلَیْهِ سَطَاطَائِیلَ مَلَكَ الْعَذَابِ فَقَالَ لَهُ یَا إِسْمَاعِیلُ أَنَا سَطَاطَائِیلُ مَلَكُ الْعَذَابِ وَجَّهَنِی رَبُّ الْعِزَّةِ إِلَیْكَ لِأُعَذِّبَ قَوْمَكَ بِأَنْوَاعِ الْعَذَابِ إِنْ شِئْتَ...(بحارالأنوار،جلد ۱۳،ص ۳۹۱) 🔺انبیاء علیهم‌السلام در فجائع معنوی سبقت می‌گرفتند و با ولیّ الهی علیه‌السلام مثلیّت پیدا می‌کردند. و الحمدللّه و صلّی اللّه علیٰ محمّد و آله... 👇👇👇👇👇👇 ┏━━🍃🌺🍃━┓ @madrese_velayat @rayatalhedayat @sajjadiyeh ┗━━━🍂━