📚نقش شمس در زندگی مولانا
مولانا یک سابقه تحصیلى سنتى معمولى داشته و در نزد پدرش و ترمذى و دیگران درس خوانده است.
سالها در حلب بوده تا به حدود ۴۰ سالگى رسیده، ولى در درونش غلیانى است. موضوع در وى حالت ارثى هم دارد، چون پدرش نیز چنین است.
وقتى «معارف» بهاءولد[پدر مولانا] را میخوانیم، میبینیم که با یک فرد خارقالعاده روبهرو هستیم؛ یک فرد کاملا غیرمتعارف؛ که طرز فکر و نگاه و بیانش به گونهاى دیگر است و انسان را حیرت زده میکند و من در مقاله «پدر و پسر: معشوق آنها کیست؟» شمهاى از حرفهاى او را نقل کردهام.
در مولانا، سابقه نوعى تلاطم درونى و تغییر حال خانوادگى است. آنها خیلى زود تغییر حال میدادهاند و زود دستخوش احساسات میشدهاند. آنچه در مولانا روى داده، کاملا قابل توجیه است. چنین آمادگیى در او بود که ناگهان یک انگیزه تغییر حال برایش فراهم میشود...
مولانا آماده یک تحول بزرگ بود و شمس وارد شد و این تحول از طریق وجود و حضور او بیدار گشت. عینا مثل اینکه بچهاى در شکم مادر باشد و به مرحله وضع حمل برسد و قابلهاى بیاید و آن بچه را بزایاند.
چنین حالت خاصى در مولانا بود. او از یک سلسله مفاهیم و اندیشهها پر شده بود و میخواست آنها را بیرون بریزد. این موضوع هنوز در ذهنش آماده نشده بود. البته خودش هم به نحو مستقیم آماده نبود که این کار بشود؛ این اتفاق از طریق شمس و حرفهاى او روى داد که در آن زمان کاملا تازگى داشت.
شمس براى مولانا بهانهاى بود. او واقعاً میخواست کسى در بین باشد که بتواند به نام او، منویات درونى خود را بیرون بریزد. اتفاق چنین شد که این کس شمس باشد.
شمس این موقعیت را پیدا کرد که الهامگر مولانا شود و زبان حال او براى بیان آنچه در دل داشت، قرار گیرد؛ همانگونه که حافظ میگوید: بر زبان بود مرا آنچه تو را در دل بود! این حالتى است که در میان عارفان ما وجود داشته است و نمونه بارزش هم مولانا و شمس هستند.
مسلماً شمس قابلیت ویژهاى داشت. او شخصیت جذابى داشت که نمیتوان انکارش کرد. او از نظر مولانا تجسم عصیانِ قرن است. این خصوصیت او مولانا را جذب کرد و گرفت. دیگران هم شمس را میدیدند، ولى هیچکس نتوانست این خصوصیت او را دریابد. مولانا این کار را کرد.
شمس براى او کسى بود که حقایق کلى را در دل داشت و جرأت داشت که بعضى از آنها را بر زبان بیاورد....
برگرفته از مصاحبهای با استاد محمد اسلامی ندوشن
#مولانا
@madrese_yar
Deldare Man_۲۰۲۲_۱۲_۱۹_۱۱_۲۹_۵۸_۷۰۹.mp3
16.59M
بیا بیا دلدار من دلدار من
درآ درآ در کار من در کار من
تویی تویی گلزار من گلزار من
بگو بگو اسرار من اسرار من
بیا بیا درویش من درویش من
مرو مرو از پیش من از پیش من
تویی تویی همکیش من همکیش من
تویی تویی همخویش من همخویش من
هر جا روم با من روی با من روی
هر منزلی محرم شوی محرم شوی
روز و شبم مونس تویی مونس تویی
دام مرا خوش آهویی خوش آهویی
ای شمع من بس روشنی بس روشنی
در خانهام چون روزنی چون روزنی
تیر بلا چون دررسد چون دررسد
هم اسپری هم جوشنی هم جوشنی
صبر مرا برهم زدی برهم زدی
عقل مرا رهزن شدی رهزن شدی
دل را کجا پنهان کنم پنهان کنم
در دلبری تو بیحدی تو بیحدی
ای فخر من سلطان من سلطان من
فرمان ده و خاقان من خاقان من
چون سوی من میلی کنی میلی کنی
روشن شود چشمان من چشمان من
هر جا تویی جنت بود جنت بود
هر جا روی رحمت بود رحمت بود
چون سایهها در چاشتگه در چاشتگه
فتح و ظفر پیشت دود پیشت دود
فضل خدا همراه تو همراه تو
امن و امان خرگاه تو خرگاه تو
بخشایش و حفظ خدا حفظ خدا
پیوسته در درگاه تو درگاه تو
#مولانا
#تصنیف
#بیژن_بیژنی
@madrese_yar