✴️ *بازدید مدرسه راهبههای حلب (سیدة الزنابق الخاصة)*
امروز جلسه پایانی کلاس « #تاریخ_مدرسه » در #دانشگاه_تهران بود و به جای امتحان کتبی، گفتگویی شفاهی به صورت پرسش و پاسخ با دانشجویان کارشناسی ارشد داشتیم. وقتی بحث از #مدارس_میسیونی شد، به یکباره فکرم مشغول بازدیدی شد که چندی پیش از یکی از مدارس میسیونی در سوریه داشتیم. دیدن این مدرسه و گفتگو با راهبه ۷۰ سالهای که ۵۰ سال کار مدرسهای کرده بود نگاهم را به آنچه قبلاً خوانده بودم عوض کرد. به نظرم آمد چند جملهای از روایت آن روز بنویسم بد نباشد...
🔹🔸🔹
وقتی وارد #مدرسه شدیم با #زبان_شیرین_فارسی خوشآمد گفت و شوخی کرد. اهل #سوریه است اما به چند زبان دنیا آشنایی کامل دارد و از همان ابتدا تعجب ما را برانگیخت. مدرسه راهبهها که همین سالهای اخیر موظف به فعالیت در آن شده، از ۱۸۶۹.م (بیش از ۱۵۰ سال پیش) در #حلب آغاز به کارکرده و اکنون جزئی از #نظام_رسمی_آموزش_و_پرورش_سوریه است. *#ماریانت که راهبهای ۷۰ ساله است از ۲۰ سالگی تدریس در مدارس وابسته به کلیسا را آغاز کرده و طی ۵۰ سال در نقاط مختلف دنیا به کار مدرسهداری پرداخته.*
🔺 ۱۷ سال اول کارش را در ایران بوده؛
🔺 بعد به لبنان و کشورهایی اروپایی رفته؛
🔺 و حالا ۳ سال است که در حلب مستقر است.
مدرسه در نظر اول تفاوت ویژهای با مدارس دولتی ندارد و چرا باید یک نفر راهبه در چنین مدرسهای، در #نظام_آموزشی_سکولار_سوریه مشغول کار شود؟! احتمالاً اگر من جای او بودم (فارغ از مسئله ملی و شهر و دیار) ترجیح میدادم بهجایی دیگری برای تبلیغ بروم. اما تعبیر خودش جالب بود:
* ما #سرباز هستیم *