مدرسه مهدوی 🌤
❓ #معما 🤔 #چیستان_مهدوی 🖌کانال #مدرسه_مهدوی 🌤〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ @madreseh_mahdavi 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️🌤
❓ #معما
🤔 #چیستان_مهدوی
🔸 سوره ای از قرآن که همنام یکی از ارکان نماز است و حضرت مهدی(علیه السلام) آن را هنگام ولادت انجام داده اند ؟؟
🔷پاسخ: سجده
#ویژه_نیمه_شعبان
5⃣ روز دیگر تا #نیمه_شعبان
🖌کانال #مدرسه_مهدوی
🌤〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
@madreseh_mahdavi
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️🌤
هدایت شده از مدرسه مهدوی 🌤
📣📣 #مسابقه #مسابقه
#خبر_مهدوی
📱مسابقه بزرگ #پیامکی #کتاب_مهدی_یاوران
🌸به مناسبت #نیمه_شعبان
🎁همراه با #10میلیون_جایزه 👌🤩🤩
🥇نفر اول 500 هزار تومان
🥈سه نفر دوم هر نفر: 300 هزار تومان
🥉سه نفر سوم هر نفر: 200 هزار تومان
🏅سی و پنج نفر چهارم: 100 هزار تومان
🛍همچنین به هر 42 نفر منتخب،پک محصولات فرهنگی به ارزش 100 هزار تومان تعلق خواهد گرفت.
👦(ویژه دبستانی ها)🧕
📑 جهت کسب اطلاعات بیشتر و دریافت فایل PDF رایگان کتاب به کانال #مدرسه_مهدوی در ایتا به نشانی👇
https://eitaa.com/joinchat/3867410491C4ccb5e87fe
مراجعه نمایید.
⏰ #فرصت_شرکت_در_مسابقه
🗓آخرین مهلت ارسال پاسخ:
8 اریبهشت1400 مصادف با سالروز #ولادت_امام_حسن_مجتبی (علیه السلام)
💠جهت شرکت در مسابقه کد پاسخنامه کتاب را همراه با نام و نام خانوادگی به شماه (30001368001375) پیامک نمایید.
🎉قرعه کشی : 24 اردیبهشت1400 مصادف با #عید_سعید_فطر
🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉
🤝همراه ما باشید در بروزترین و جامع ترین کانال مهدوی (کودک و نوجوان)👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3867410491C4ccb5e87fe
هدایت شده از مدرسه مهدوی 🌤
کتاب مهدی یاوران1.pdf
21.39M
📚 فایل PDF #کتاب_مهدی_یاوران
🎉به مناسبت #نیمه_شعبان 🎉
🎁همراه با #10میلیون_جایزه 👌🤩🤩
🥇نفر اول 500 هزار تومان
🥈سه نفر دوم 300 هزار تومان
🥉سه نفر سوم 200 هزار تومان
🏅سی و پنج نفر چهارم 100 هزار تومان
🛍همچنین به هر 42 نفر منتخب،پک محصولات فرهنگی به ارزش 100 هزار تومان تعلق خواهد گرفت.
📑 جهت کسب اطلاعات بیشتر در رابطه با #مسابقه_پیامکی #کتاب_مهدی_یاوران به کانال #مدرسه_مهدوی در ایتا مراجعه کنید.
👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3867410491C4ccb5e87fe
مدرسه مهدوی 🌤
📖فصل پنجم
#رمان_لمس_تنهایی_ماه
💠 #سفارش_پدر
عبا را بر دوش میکشم، اسب را زین میکنم و خاطرات را مصرانه پس میزنم. همزمان با ضربه ملایمی که با پاهایم به اسب میزنم، به راه میافتد. هرم حرارت هوا بر پیشانیام تازیانه میزند و نم عرق را بر روی آن مینشاند. حتی بادی که ملایم میوزد، پر از داغیست، خورشید درست مستقیم بر صورتم میتابد، از شدت پرتوی آن چشمهایم را جمع میکنم و به راه پیشرویم، میدوزم.
با نزدیک شدن به خانهی بالای شطّ، اسب را نگه میدارم. پیاده میشوم و افسارش را به دست میگیرم. هوای شرجی، بیشتر به داغی وجودم جان میبخشد. در میزنم و کمی بعد صدای قدمهای کسی را میشنوم که طول حیاط را طی میکند. در باز میشود و متعاقب آن چهره کنیزکی که روبنده دارد و تنها چشمهایش پیداست، نمایان میشود. نگاه از او میگیرم و سر پایین میاندازم:
- به ملاقات محمدبنابراهیمبنمهزیار آمدهام، قاصد خبر بسیار مهمی هستم.
از مقابلم کنار میرود و راه را برایم باز میکند. داخل حیاط کوچک میشوم و در لحظه اول چند گلدان سفالی که زیر پلهها چیده شده، توجهم را جلب میکند. با صدای مردی، حواسم از گلدانها جدا شده و سرم را بالا میآورم:
- چه کسی آمده؟
دست راستم را سایه چشمانم میکنم و به مرد بلنداندامی که از بالای پلهها خیرهام شده، نگاه میکنم:
- عثمانبنسعید عمری هستم، خبری برایت آوردهام که سرّی است.
ابروهایش بالا میپرد و با دستهایش اشارهای میزند:
- داخل بیا.
ظاهر اتاق بسیار ساده و خلوت است. تنها مقداری پوست گوسفند بر حاشیه اتاق برای نشستن پهن شده، نگاهم را از خوشههای هوسبرانگیز انگور که با سلیقه بسیاری داخل ظرف سیمگونی چیدهشده میگیرم و به محمدبنابراهیم میدوزم:
- میهمان من هستی و حبیب خدا، از خودت پذیرایی کن، حتماً خستهای.
دستی به دو طرف عبایم میکشم و لبخند کمرنگی میزنم:
- ممنون، برای مهمانی اینجا نیامدم.
چند ثانیهای سکوت میشود و من اقدام به شکستنش میکنم:
- ای محمد! چنینوچنان اموالی در نزدت هست که از پدرت به ارث داری و پدرت نیز قبل از فوتش آن را نیت امام زمان(عج) کرده است.
جزئیات اموال را موبهمو ذکر میکنم، تاآنجاکه مطمئن میشوم چیزی از قلم نیفتاده. متحیر و سرگشته با چشمانی که از حدقه بیرونزده نگاهم میکند، لبهایش را چند مرتبه تکان میدهد؛ اما انگار قدرت تکلمش از کار افتاده باشد، مثل یک تکه چوب، همانطور به حالت سیخ و خشک نشسته و حتی توان این را ندارد که تکانی به تن خود بدهد. حیران و سرگردان چشمهایش را در میان اجزای صورتم میچرخاند. صدایش که از شدت حیرت آرام و زمزمهوار گشته را به زور میشنوم:
- به خدای لایتناهی قسم که تمامی سخنانت صحیح است، حتی موردی را غلط بیان نکردی، مگر تو جادوگری؟
🔶ادامه داستان در👇
🖌کانال #مدرسه_مهدوی
🌤〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
@madreseh_mahdavi
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️🌤
مدرسه مهدوی 🌤
📖فصل پنجم #رمان_لمس_تنهایی_ماه 💠 #سفارش_پدر عبا را بر دوش میکشم، اسب را زین میکنم و خاطرات را
لبخند ملایم و ادامهداری میزنم، سپس با تحکم میگویم:
- نائب امام زمان(عج) هستم. تمامی چیزهایی که بیان کردم، نه از قدرت پیشگویی ، بلکه از علم مولایم میباشد، من نیز اکنون به امر او نزدت آمدهام.
سر پایین میاندازد و انگار که بخواهد واقعهای را برای خود مرور کند، مثل یک قصه شروع به تعریف آن میکند:
- بعد از وفات امام حسن عسکری(ع) درباره جانشین ایشان به شک افتادم. پیشازآن نزد پدرم مال بسیاری از سهم امام، گرد آمده بود. او آنها را برداشت و سوار بر کشتی حرکت کرد، من هم همراه او رفتم، در میان راه تب سختی گرفت و گفت: «پسر جان! مرا برگردان که این بیماری مرگ است.»
آنگاه گفت که درباره این اموال از خدا بترس و به من وصیتی نمود، سپس وفات کرد. با خود گفتم پدرم کسی نبود که وصیت نادرستی بکند، من نیز اموال را به بغداد میبرم و در آنجا خانهای بالای شط اجاره میکنم. حال تو به نزدم آمدی و مرا به اطمینان دادی، همینحالا اموال را برایت بیاورم.
هنوز آثار تعجب در وجودش باقی مانده که با همان حال برمیخیزد و از اتاق خارج میشود. چند دقیقهای طول میکشد، تا برگردد، اموال را درون بقچهای پیشرویم میگذارد:
- این است تمام آنچه پدرم وصیت نمود.
میخواهم از جا برخیزم که عبایم را میگیرد:
- تو را بهخداقسم بمان. دل بیقرارم اجازه نمیدهد که نائب امام زمان(عج) به خانهام بیاید و بدون اینکه رسم مهماننوازی را بهجا ییاورم، برود. بمان و ناهار را با ما باش. الان ظلّآفتاب است و اوج گرما! بمان تا چند ساعتی بگذرد و هوا ملایم شود.
مردد به چشمهای روشن و زلال قهوهایاش نگاه میکنم. چهره محمد و مرامش مرا یاد پدر مرحومش ابراهیمبنمهزیار میاندازد؛ مرد فاضل و محترمی که از اصحاب امام جواد و امام هادی(عهما) بود. طی تصمیمی ناگهانی مینشینم و زمزمه میکنم:
- بهحق که چنین معرفتی را از پدرت به یادگار داری!
#فصل_پنجم
#رمان_لمس_تنهایی_ماه
🖌کانال #مدرسه_مهدوی
🌤〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
@madreseh_mahdavi
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️🌤
هدایت شده از مدرسه مهدوی 🌤
❇️پویش جشن پانزدهم
🔹ویژه پسران متوسطه اول(۱۳ – ۱۵ سال)
🔹آخرین مهلت ارسال آثار: 24 فروردین 1400 همزمان با پایان ماه شعبان
🔹جهت شرکت در پویش جشن پانزدهم و ارسال آثار خود به پرتال جامع مهدویت به نشانی mahdaviat.ir قسمت جشن پانزدهم مراجعه فرمایید.
🔹جهت دریافت آیین نامه پویش و کسب اطلاعات بیشتر به کانال مدرسه مهدوی در ایتا به نشانی زیر مراجعه کنید.
@madreseh_mahdavi
🔹محور های شرکت در پویش جشن پانزدهم:
۱. فیلم کوتاه ۶۰ ثانیه ای با موضوع چگونه امام زمان (علیه السلام) را خوشحال کنیم؟
جوایز:
• نفر اول: ۱۵ میلیون ریال
• نفر دوم: ۱۰ میلیون ریال
• نفر سوم: ۵ میلیون ریال
۲. فتوکلیپ: با موضوع توصیه های مقام معظم رهبری به نوجوانان
جوایز :
• نفراول :۱۰ میلیون ریال
• نفر دوم : ۶ میلیون ریال
• نفر سوم : ۴ میلیون ریال
۳. صوت: مدیحه خوانی، مولودی خوانی، عهد خوانی و دلنوشته با موضوع تکلیف، امام زمان (علیه السلام) و نیمه شعبان
جوایز:
• نفراول :۱۰ میلیون ریال
• نفر دوم : ۶ میلیون ریال
• نفر سوم : ۴ میلیون ریال
۴. عکس سلفی با یکی از نمادهای مذهبی بگونه ای که شعار (من امام زمانیم) مشخص باشد.
جوایز:
• نفراول: ۵ میلیون ریال
• نفر دوم : ۳ میلیون ریال
• نفر سوم : ۲ میلیون ریال
ارسال آثار: mahdaviat.ir
@madreseh_mahdavi
@chashmbe_rah
هدایت شده از مدرسه مهدوی 🌤
آیین نامه جشن پانزدهم ..pdf
129.7K
#آیین_نامه_پویش_جشن_پانزدهم
(جشن تکلیف)
🙋♂ویژه پسران متوسطه اول(13 _15 سال)
🔶جهت کسب اطلاعات بیشتر و دریافت پوستر #جشن_پانزدهم بر روی لینک زیر کلیک کنید👇
https://eitaa.com/madreseh_mahdavi/1103
15.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽(آموزش ساخت #ریسه برای تزئین و فضاسازی در روز نیمه شعبان)👌👌
#ایده_فضاسازی
#ویژه_نیمه_شعبان
4⃣ روز دیگر تا #نیمه_شعبان
🖌کانال #مدرسه_مهدوی
🌤〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
@madreseh_mahdavi
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️🌤
@madreseh_mahdavi روز جوان.jpg
3.6M
#پوستر
#پوستر_مهدوی
#شعر_کودکانه
#حدیث
🌸به مناسبت ولادت
#حضرت_علی_اکبر (علیه السلام) و #روز_جوان
🖌کانال #مدرسه_مهدوی
🌤〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
@madreseh_mahdavi
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️🌤