eitaa logo
مدرسه علمیه حکمت و عرفان باقرین علیهماالسلام
2.4هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
88 ویدیو
26 فایل
» کانال مدرسه علمیه حکمت وعرفان باقرین (علیهما السلام) » مدرسه علوم اسلامی، ویژه خواهران » تحت اشراف استاد گران‌قدر، حجة الاسلام و المسلمین سید یدالله یزدان پناه. پذیرش👇 تخصصی: @EmamReza5 عمومی: @hekmat_baqerain ادمین کانال: @Bagherain11
مشاهده در ایتا
دانلود
چرا حضرت زینب سلام الله علیها، به عقیله بنی هاشم، مشهور شد؟ سرّ اشتهار حضرت زینب(س) به عقیله بنی‌هاشم این است که: 1⃣ برخی‌ها عاقل نیستند و به دنبال تحصیل عقلند. 2⃣ برخی‌ها عاقلند و عقل برای آنها به صورت حال است یعنی وصفِ دیرپا نیست [بلکه] گاهی هست و گاهی نیست. 3⃣ برخی‌ها عاقلند و عقل برای آنها به منزله یک وصف مَلکه است. 4⃣ برخی‌ها عاقلند که عقل برای آنها به منزله فصل مقوّم است. ✔️ آنها که عقل برای آنها به منزله فصل مقوّم بود، به تمام معنی عقیله‌اند. حسین‌بن‌علی(ع) عقیله بنی‌هاشم است و زینب کبری(س) عقیله بنی‌هاشم. 🔺این «تاء»،«تاء» مبالغه است نه «تاء» تأنیث. ◾️ وقتی می‌گویند انسان خلیفه الله است نه خلیف الله، برای این است که این «تاء»، «تاء» مبالغه است همان طوری که می‌گوئیم فلان شخص علامه است. ▫️ بنابراین، هم وجود مبارک حسین‌ بن‌ علی(ع)، عقیله بنی‌هاشم است هم وجود مبارک زینب کبری؛ عقل برای اینها به منزله فصل مقوّم بود. ✨ اگر کسی عقل برای او فصل مقوّم بود، کمالات از او نشأت می‌گیرد، مقهور اوست نه مسلّط بر او. 🌷میلاد عقیله بنی هاشم علیه‌السلام، مبارک🌷 https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e59ab
🔰 زن و سهام ارث درباره ارث زن می‌توان گفت: 🔻 گرچه كمبود برخي از موارد سهام را اموري مانند: ➖ تحميل هزينه زندگي او بر شوهر ➖و نيز تحميل مهر بر همسر ➖و اختصاص تحميل ديه بر عاقله مرد نه زن (يعني زن هرگز مسئول ديه خطايي برادر و برادرزاده و مانند آن نخواهد بود) به عهده مي گيرد. ✔️ ليكن توضيح كوتاهي پيرامون اصل ارثِ زن و برخي از اقسام آن در اين مبحث سودمند مي باشد. 🔸اولاً معلوم باشد كه زن مانند شوهر همراه با تمام طبقاتِ ارث، حضور حقوقي دارد و در تمامي مراتب طبقه بندي شده ارث زنِ شوهر متوفي مانند شوهر زن متوفاة حضور دارد. 🔸ثانياً سهم زن گاهي مساوي سهم مرد است و گاهي كمتر از آن و زماني نيز بيشتر از سهم مرد قرار دارد. اينچنين نيست كه در تمام انحاء ارث، سهم زن كمتر از سهم مرد باشد. 💫 مواردي كه زن همتاي مرد ارث مي برد و نه كمتر از آن، عبارت است از: ۱) پدر و مادر ميّت: در صورتي كه ميّت فرزند داشته باشد كه هر كدام از ابوين سُدْس = ۱/۶ مي برند و سهم پدر در خصوص فرض مزبور از مال فرزند، بيشتر از سهم مادر نيست. ۲) كلاله مادري يعني برادر و خواهرِ مادري ميّت كه به اندازه مساوي ارث مي برند نه با تفاوت، به طوري كه خواهر مادري ميّت معادل سهم برادر مادري ميّت ارث مي برد نه كمتر از آن و آيه ۱۱ و ۱۲ سوره نساء دليل اين دو حكم است. چنانكه وسائل الشيعه باب ۳ و باب ۸ از ابواب ميراث الاخوه و الاجداد حكم كلاله را تعرض نموده است. https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e59ab
🔰 زن و سهام ارث و اما مواردی كه زن كمتر از مرد ارث می‌برد؛ مانند: 🔸دختر كه كمتر از پسر ارث می‌برد. 🔸 و مانند كلاله پدری و مادری يعنی برادر و خواهر پدری و مادری ميّت ⬅️ كه در اين صورت نيز زن يعنی خواهر ميت نصف سهم مرد يعنی برادر ميت ارث مي برد. 🔹 و آيه ۱۱ سوره نساء عهده دار بيان تفاوت ارث پدر و مادر ميت كه دارای فرزند نباشند و نيز تفاوت ارث دختر و پسر 🔹 و آيه ۱۷۶ كه پايان سوره نساء است عهده دار بيان تفاوت ارث كلاله پدر و مادری يا پدری ميّت می‌باشد. ✔️ البته گاهی نقص ارث متوجّه سهم كلاله پدری می‌شود. در اين مورد سهم زن همچنان محفوظ است و سهم مرد محذوف و محجوب می‌باشد. ليكن هيچ‌گاه نقص سهم، متوجه كلاله امی نمی‌شود. 📚 وسائل الشيعه، كتاب ارث، باب ۳ از ابواب ميراث الاخوه والاجداد ادامه دارد... https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e59ab
نكته قابل توجه آن كه گرچه خداوند تمام قوانين حقوقی را برابر حقوق فطری تنظيم و تدوين فرموده است تا زمينه اثاره دفائن فطری و شكوفايی گنجينه های درونی جامعه بشری فراهم گردد، ليكن در پايان آيه ارث، دو اسم از اسمای حسنای الهی را يادآور می‌شود كه هماهنگی نظام تشريع و تكوين را در خاطره ها احيا نمايد و آن اين است كه در پايان آيه ۱۱ سوره نساء كه عهده دار برخي از ارث‌های متفاوت می‌باشد، چنين فرموده است: ✨ «... انّ اللَّه كان عليماً حكيماً» يعني شما از علم و حكمت كافی برخوردار نيستيد تا راز تفاوت را كه در هسته مركزی عدل نهفته در آن جستجو كنيد، ليكن خداوند آگاه و حكيم است همه علل تساوی و عوامل تفاوت را جمع بندی نموده و بر مدار حكمت آنها را به صورت موادّ معتدل حقوقی روانه می‌فرمايد، تا مسائل در سنت و مانند آن از تفريط جاهليت كهن و از افراط جاهليت جديد و مُدِرن مصون بماند. 💫قرآن كريم برای اهتمام به حق زن، هنگام تعيين سهام ارث، اول ارث زن را اصل و مبنا قرار داده و آن را مسلّم دانسته و معيار ارث معرفی می‌نمايد، آنگاه می‌فرمايد: (للذّكر مثل حظّ الاُنثيين)، يعنی در موقع بيان سهم برادر، چنين نمی‌فرمايد كه خواهر نصف سهم برادر می‌برد كه پارامتر اصلی، سهم برادر باشد، بلكه معيار و اصلِ مفروض و مسلّم را ارث خواهر كه دختر ميّت است قرار می‌دهد و سهم برادر كه پسر متوفا می‌باشد دو برابر سهم خواهر مي داند تا اصل ارث زن قطعی و مفروغ عنه باشد. https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e59ab
🔰 قضاوت زن ▪️قسمت اول 💫درباره قضا و داوري زن می‌توان گفت: برخی از فقيهان نام آور اماميه نه تصريح به شرطيّت ذكورت نموده‌اند تا زن فاقد شرط قضا باشد و نه تصريح به مانعيّت انوثت كرده اند تا زن واجد مانع داوری باشد. 🌿 مانند شيخ مفيد قدس سره در مقنعه كه به اشتراط عقل، كمال، علم به كتاب الهي كه سنّت معصومين عليهم السلام را به همراه دارد اكتفا نمود. 🌿 و نظير شيخ طوسي قدس سره در نهايه كه افزون بر مقنعه مفيد چيزي جز حِرص بر تقوا را نيافزود و نامي از اشتراط مردن بودن يا امتناع زن بودن نبرده است. 🌿 و مانند ابن ادريس در سرائر كه گذشته از شرايط مذكور، تورّع از محارم الهي يادآور شد و سخن از مرد و زن بودن قاضي را به ميان نياورد. 🌿نظير غُنْيةالنزوع حمزة بن علي بن زهره كه تصريح به اشتراط ذكورت نكرد چه اين كه كتاب جامع الشرايع ابن سعيد نيز فاقد اشتراط ذكورت بوده و تصريح بر مانعيت انوثت براي قضا ننموده است. البته عنوان وي اختصاص قضا به مرد را نشان مي دهد زيرا چنين فرموده است: «اذا كان الرجل عاقلاً ... ». ادامه دارد.... https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e59ab
مدرسه علمیه حکمت و عرفان باقرین علیهماالسلام
🕊 یک جرعه مناجات 🌸وَ مِنْ اَيْنَ لِيَ النَّجاةُ وَ لاتُسْتَطاعُ اِلاّ بِكَ 🌱و از كجا برايم نجاتی ا
🔰 شرح مختصر این فراز: 🌸 وَ مِنْ إینٍ لِیَ النِجاهُ یا رَبّی وَ لا تُستَطاعُ إلا بِکْ 🌸هیچ کسی توان رهائی از عذاب را ندارد، مگر به فیض خاص تو ! 🌸نه آنها که راه خیر را طی کردند از تو بی‌نیاز بودند، نه آنها که راه تباهی و تیرگی را طی کردند، از قلمرو قدرت تو بیرون بودند. 🌸بر اساس کریمه: «مَا بِکُمْ مِنْ نِعمَهٍ فَمِنَ الله»، هر که هر چه دارد در کنار سفره تو دارد. 🌸 بر اساس آیه «وَ لا یَحسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَبَقُوا» و آیاتی از قبیل «وَ مَا أنْتُمْ بِمُعجِزینَ فِی الأرض» و مانند آن هیچ کس نمی‌تواند قدرت إله را جلو بزند و قدرت إله را عاجز کند. 🌸هیچ کس مُعجِز (عاجز کننده) خدا نیست که قدرت خدا را عاجز کند. هیچ کسی سابق نیست که قدرت خدا را لاحِق کند. 🌸 در این آیات، ذات أقدس إله فرمود: لا یَحسَبَنَّ الَّذینَ کَفَرُوا سَبَقُوا . آنها خیال نکنند جلو زدند. یا فرمود: وَ مَا أنْتُمْ بِمُعجِزِینَ فِی الأرض . 🌸 بعد از این که این جمله‌ها گفته شد و روشن شد هیچ کسی قدرتی در قبال ذات أقدس إله ندارد و هیچ کسی بی‌نیاز از ذات أقدس إله نیست . 🌸هم پرهیزکاران به او نیازمندند، هم وارستگان از عذاب به او نیازمندند. 🌸 آنگاه دستور داد چند بار کلمه (یا رَبِّ) را بگوئید. آن کلمه یا رَبِّ را با یک نفس انسان بگوید . حالا سه بار ، چهار بار ، پنج بار این کلمه نورانی را گفتن عیب ندارد . https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e59ab
🔰 قضاوت زن ▪️قسمت دوم 🌿 گروهی از فقهای بزرگ شيعه تصريح به اشتراط ذكورت نموده‌اند؛ مانند: 🔸قاضي ابن البرّاج در المهذّب 🔹و نظير محقق قدس سره در شرايع الاسلام و نيز در المختصرالنافع 🔹 و مانند علامه قدس سره در قواعدالاحكام و در ارشادالاذهان 🔸و نظيرشهيد اول قدس سره در اللمعة الدمشقيه. 🔹چنانكه نظام الدين ابي الحسن سلمان بن الحسن بن سليمان صهرشتی در كتاب اِصباح الشيعه بمصباح الشريعه تصريح به اعتبار ذكورت كرده است. 🌿 و عدّه‌ای از بزرگان متأخر هم مانند صاحب جواهر و شيخ انصاری و ملا ضياءالدين عراقی ـ رضوان اللَّه تعالي عليهم اجمعين ـ تصريح به اشتراط ذكورت كرده اند. 💫عدّه اي كه به طور مشروح مستدلّ در اين باره بحث نموده اند، برهان قطعی برای اشتراط مرد بودن ارائه نكرده اند. 1⃣ لذا گاهی به اجماع تمسك می‌كنند. (جواهرالكلام، ج40، ص14.) ✔️ كه بر فرض تماميّتِ اتفاقِ واقعی همه فقيهان دين، احتمال استناد آنان به يك يا چند وجه ديگر كه در مسأله مطرح است مظنون می‌باشد. ⤴️ و چنين اجماعی، فاقد شرط حجّيت و اعتبار است. 2⃣ و گاهی به حديث نبوی ضعيف استدلال استدلال می‌كنند كه خصوص ولايت به معنای حكومت زن را مانع فلاح جامعه می‌داند. ✔️ و اگر زنِ واجدِ شرايطِ قضا از طرف ولی مسلمين منصوب گردد، مشمول چنان حديثِ ضعيف نخواهد بود. ادامه دارد... https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e59ab
🔰 قضاوت زن ▪️ قسمت سوم 🔹 خلاصه آن كه در برخی از امور حضور زن نارواست و امر او در آن نافذ نيست. ↩️ نظير جايی كه مستلزم تماس نامحرمانه با نامحرم و مانند آن باشد. ✔️ اين گونه از موارد كه سهم، مختص مرد است ⬅️ داوري زن در آن صحيح نيست. 🔻 و اما در مواردي كه: 🔹مخصوص زنان است 🔹 يا مشترك بين زن و مرد بوده 🔹 يا مخصوص مردان می‌باشد، ليكن مستلزم هيچ محذوری از قبيل تماس با نامحرم نمی‌باشد: ↩️ دليل روشنی بر اشتراط ذكورت يافت نمی‌شود. 🔴 البته مشهور بين فقها قدس سرهم همان اشتراط مزبور می‌باشد. 🔚 پس اگر اجماع مسلّم در بين باشد، بحثی در آن نيست وگرنه منع زن از قضا به نحو كلی، مورد بحث و نقد است. ✖️ زيرا هيچ محذوری در قضاء زن نسبت به زنان با شهادت زن وجود ندارد. 🔸 البته مطلب مزبور در جايي است كه زن واجد همه شرايط قضا از جهت علم و عدل و مانند آن باشد. 💫 بنابراين اگر زن به مقام شامخ اجتهاد رسيده و دارای ملكه عدالت بود و شرايط ديگری كه در قضا و اوصاف قاضی معتبر است واجد بود و خواست تصدّي قضاي زنان را با نصب از طرف فقيه جامع الشرايط كه ولايت امر مسلمين و رهبري جامعه اسلامی را به عهده دارد، متعهد شود ↩️ از نظر بزرگانی چون مقدس اردبيلی مانعی ندارد. ✔️ مگر آن كه كسی اجماع قطعی را (كه احتمالاً استناد به برخی از روايات ضعيف يا وجوه اعتباری قابل خدشه در آن راه نيابد) احراز كند. ⬅️ كه در اين حال تصدّی مزبور ممنوع می‌باشد؛ چه اين كه اگر از تصدّی زن محذور اجتماعی يا مفسده اخلاقی لازم می‌آيد، تصدی آن جايز نخواهد بود.
🔰 مرجعيت زنان ▪️ قسمت اول 💥با تحليل كوتاه و گذرايی كه درباره قضای زن به عمل آمد، جريان مرجعيّت وی آسان‌تر خواهد بود، زيرا براي محذورهاي جنبی، علاج‌های جانبی نيز وجود دارد، البته اگر محذور شرعی بدون چاره، مرجعيت زن را همراهی می‌كرد، در آن حال مرجعيت مزبور ممنوع خواهد بود. 💫به ياد دارم كه يكی از مراجع گذشته قدس سره شفاهاً چنين گفت: مرجعيت زن مايه هتك اين مقام منيع است. گفتار مزبور ناشی از ✖️نشناختن هويّت انسانی زن از يكسو ✖️معرّفی ظالمانه نظام طغيان و تعدّی از زن به عنوان كالای غريزه و اقتصاد از سوی ديگر ✖️محروم نگه داشتن اين قشر عظيم بزرگوار از ورود در معارف والا و منيع عقلی و نقلی از سوی سوم ✖️ناباوری خود، برای خودِ زنان از جهت چهارم ✖️و نيز برخی از علل و عوامل مستور و مشهور ديگر می‌باشد. ✅لازم است توجه شود كه جنبه عاطفی بودن زن ذاتاً مانع تعديل قوای عقلی و فكری او نخواهد بود و تمام بحث در صورتی است كه زن چون مرد از اعتدال عقل نظری برخوردار بوده و جنبه خردورزی و فرزانگی معتبر در قضا و مرجعيت مقهور عاطفه و احساس نگردد. زيرا گاهی خردورزي برخی از مردان، مقهور بعضی از شؤون نفسانی او شده و جنبه فرزانگی آنها تحت پوشش ديگر جنبه هاي نفسانی قرار می‌گيرد، كه در اين حال چنين مردي واجد شرايط قضا يا مرجعيت نمی‌باشد. ممكن است لزوم ارتياض و تمرين زنان براي تعديل عواطف بيشتر از مردان باشد، ليكن اگر در پرتو تمرين، شرايط مساوي پديد آيد، دليلی بر محروميت زنان از سمت‌های ياد شده به ويژه نسبت به جامعه زنان وجود ندارد. ادامه دارد...
🔰 مرجعیت زنان ▪️ قسمت دوم 💥مطلب مهمّی كه حرمت آن بيش از هر گونه حقوق و مزايای اجتماعی است آن است كه زن در عين فراگيری علوم و فنون سودمند اسلامی، پرورش نسل آينده يعنی انسان های واقعی و امت اسلامی را به عهده دارد. 🔹به عبارت ديگر جامعه آينده بر زنان كنونی، حق انسانی و الهی دارند. ❌مبادا ارزش های مادّی و عادي، مقام والا و منيع مادری را به دست نسيان بسپارند و آن را كمتر از سمت های ديگر وانمود كند و خانه داری و مديريت داخلی خانواده كه ركن اصيل جامعه اسلامی است كم رنگ گردد. ⚠️ يعنی نه اعضای خانواده مجازند مقام شامخ مادری را تنزّل دهند. ⚠️و نه افراد جامعه مأذونند منزلت رفيع مديريّت داخلی خانه را سبك تلقی كنند. ⚠️و نه نظام حكومتی و سيستم اداره جامعه حق دارد از بهای لازم آن غفلت يا تغافل كند. ⚠️ و نه خود زنان مأذونند كه از شناخت چنين جايگاه رفيعی جاهل بوده يا تجاهل نمايند. ✅ نمونه سموّ منزلت مادر و علوّ مرتبت زن در اصل انقلاب اسلامی و دفاع مقدس هشت ساله و دوران سازندگی پس از آن هم‌چنان مبرهن و مشهود می‌باشد. https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e59ab
🔰 ديه متفاوت و كفاره متساوی ✅ديه در اسلام بر معيار ارزش معنوی انسان مقتول نيست، بلكه يك دستور خاصی است كه ناظر به مرتبه بدن انسان كشته شده می‌باشد. ↩️ نشانه آن اين است كه اسلام بسياری از افراد اعم از زن و مرد را كه دارای اختلاف علمی يا عملی‌اند، متفاوت می‌بيند و تساوی آنها را نفی میكند و در عين حال ديه آنها را مساوی می‌داند. ⬅️ مثلاً درباره تفاوت عالم و جاهل می‌گويد: ✨ «... هل يستوي الّذين يعلمونوالّذين لا يعلمون» (زمر/۹) آيا كسانی كه می‌دانند با كسانی كه نمی‌دانند مساويند؟ 📍 قرآن كريم با تصريح به عدم تساوی ارزش‌های الهی افراد ياد شده و با اصرار بر تفاوت معنوی آنان، تصريح به تساوی آنان در قصاص و ديه دارد و در اين باره راجع به تساوی همگان چنين می‌فرمايد: ✨ «وكتبنا عليهم فيها انّالنفس بالنفس والعين بالعين والأنف بالأنف والأُذن بالأُذن والسنّ بالسنّ والجروح قصاصٌ فمن تصدّق به فهو كفّارة له» (مائده/۴۵) و مقرّر كرديم برايشان كه جان در مقابل جان و چشم در برابر چشم و بينی در برابر بينی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان می‌باشد و زخم‌ها به همان ترتيب قصاص دارند و هر كه آن را ببخشد پس كفاره (گناهان) او خواهد بود. ↩️ يعنی هر انسانی اعم از زن و مرد در قبال انسان ديگر خواه زن و مرد قصاص می‌شود. چه اين كه قصاص اجزا و اطراف و قصاص جراحت‌ها نيز مساوی است. ادامه در پست بعد 👇👇👇
ليكن همين عموم يا اطلاق در آيه ديگر تقييد و تخصيص می‌پذيرد؛ زيرا خداوند در آيه ديگر چنين فرمود: ✨ «يا أيّها الّذين آمنوا كُتب عليكم القصاص في القتلي الحرّ بالحرّ والعبد بالعبد والأُنثي بالأُنثي» (بقره ۱۷۸) اي كسانی كه ايمان آورده‌ايد درباره كُشتگان، بر شما قصاص مقرّر شده: آزاد عوض آزاد و بنده عوض بنده و زن عوض زن. ↩️ با اين آيه، عموم يا اطلاق آيه قبلی تخصيص يا تقييد می‌پذيرد؛ يعنی زن در قبال زن قصاص می.شود نه مرد و حكم ديه هم در اسلام با تفاوت بين زن و مرد تدوين شد. ✔️ امّا از جهت ارزش‌های معنوی ممكن است زنی بيش از مرد، مقرّب نزد خدا باشد. 🔚 بنابراين تساوي ديه عالم و جاهل نه از ارج و منزلت عالِم می‌كاهد و نه بر مقام جاهل می‌افزايد و نيز تفاوت ديه مرد و زن نه بر منزلت مرد می‌افزايد و نه از مقام زن می‌كاهد. ↩️ زيرا برخی از تفاوت‌های مادی و مالی هيچ‌‌گونه ارتباطی به مقام‌های معنوی ندارد و هيچ تلازم عقلی يا نقلی بين ديه و كمال معنوی وجود ندارد تا هر اندازه ديه بيشتر شود، قداست روح مقتول و تقرّب وی نزد خدا افزون‌تر باشد. 🔺چون حكم كلامی قتل ناظر به ارزش معنوی انسان مقتول است لذا قتل عمدی مرد يا زنِ مؤمن از جهت بحث‌های كلامی يكسان است؛ يعنی اگر قتل عمدی مؤمن، عذاب اَبَد يا دراز مدّت را به دنبال دارد ⬅️ هرگز فرقي بين آن كه مؤمن مقتولِ عمدی زن باشد يا مرد وجود ندارد. ✖️ چه اين كه از جهت لزوم كفاره هيچ فرقي بين قتل زن و مرد نيست يعنی در قتل عمدی، كفاره جمع بين آزاد كردن برده و روزه شصت روز و اطعام شصت مسكين واجب است و در قتل غير عمد كفاره به نحو ترتيب نه به نحو جمع و نه به طور تخيير، واجب می‌شود و از اين لحاظ فقهی نيز فرقی بين قتل زن و مرد نيست. https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e59ab
🔰 كارشناسی تخصصی يا شهادت حسی ✅شهادت زن گرچه طبق برخی از نصوص محدود است⬇️ 💥ليكن كارشناسی زن و اهل خبره شدن وی در تمام رشته های تجربی و اقتصادی و مانند آن روا و صحيح است و از اين جهت هيچ تفاوتی بين مرد و زن وجود ندارد؛ زيرا معيار شهادت، گزارش از حسّ است و معيار كارشناسی در رأی اهل خبره، حدس فكری و علمی است و ارزش حدس علمی و گزارش كارشناسی كاملاً معلوم است. 🔹 غرض آن كه اگر محدوديتی برای زن در برخی از امور حسّی در اثر عدم حضور وی در صحنه اجتماع، برنامه ريزی شد، هرگز محروميتی برای وی در امور فكری و حدسی و كارشناسی نخواهد بود. ✅البته ارزش اجتهاد فكری بيش از گزارش حسّی است و چون حجّيت قول اهل خبر از باب شهادت نيست، حكم شهادت در آن جاری نمی‌باشد. https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e59ab
🔰 تحقق حقوق زن در خانه و اجتماع 💫لازم است توجه شود كه براي تحقق عيني حقوق زن در خانواده و در جامعه، اجتماع چند عنصر محوري، ضروري می‌باشد. ✅اول: اثبات اصل حق و شؤون آن با دليل عقلي يا نقلي معتبر كه هر كدام طبق تحقيق اصول فقه حجّت خواهد بود، و تدوين آن به صورت مواد و تبصره هاي حقوقي و تصويب آن در محافل رسمي قانونگذاري. ✅دوم: در صورتي كه عمل به آن حقوقِ ثابت شده مزاحم حق شوهر است با توافق طرفين در متن عقدِ نكاح يا عقدِ مشروعِ لازمِ ديگر و يا طي يك تعهد ابتدايي و مستقل بنا بر لزوم وفا به شروط ابتدايي و عدم احتياج طرح آن در ضمن عقد لازم ديگر، و نيز با رعايت اهمّ و مهمّ از لحاظ صلاح جامعه يا خانواده، محدوده آنها به طور واضح تبيين شود. ✅سوم: ضمانت اجراي حقوقِ مشترك و مختصِ زن و مرد بدون تضييع، تثبيت شود، چون حقوقي كه ضامن اجرا ندارد، رفته رفته از ديوان خاطره ها رخت برمي‌بندد و همان عادت جامعه و فرهنگ مردم، منبع تدوين حقوق تلقي مي شود، لذا جريان اجراي حقوق كه عامل احياي عيني آن در متن زندگي است نبايد مورد غفلت قرار گيرد، زيرا احياي علمي حقوق زن در كتاب هاي ديني و حقوقي و نيز تعليم آنها در حوزه هاي درسي، ثمري جز حيات لفظي يا ذهني آنها نخواهد داشت، و چنين روش نكوهيده اي مرضي خداوند كه اصلي ترين تعيين كننده حقوق بندگان خويش است نخواهد بود. از اين جهت چاره اي جز هماهنگي قوه مقنّنه و قوه مجريه از يك سو و نظارت و قضا و داوري صحيح و به موقع قوه قضائيّه از سوي ديگر نمي باشد، وگرنه تئوري محض، جامعه را ايده آل نمي كند. ادامه دارد...
🔰 تحقق حقوق زن در خانه و اجتماع ▪️قسمت دوم ✅چهارم: چون اساس خانواده طبق رهنمود خداوند سبحان، مودّت و رحمت است ( و جعل بينكم مودّةً و رحمةً؛ روم، ۲۱) و اين دو فضيلت از عناصر اصلی اخلاق محسوب می‌شوند؛ تا: ✔️وِداد عقلی به جای دوستی غريزی و جوانی ننشيند؛ ✔️و علاقه طبيعی از جای برنخيزد و اشتياق فراطبيعی را به‌جای خود ننشاند. ✔️و مِهْر عقلی به جای گرايش مادّی قرار نگيرد. ✔️و جاذبه جنسی در حريم خاص خود نماند و هرگز به مسند قضا ننشيند. ✔️و زن و شوهر فطرت مشترك هم ديگر را از يك سو و ويژگی صنف خاص يكديگر را از سوی ديگر به طور صحيح ادراك نكنند و خصوصيت های صنفی را مكمّل هم ندانند؛ ⬅️ آن بنيان مرصوص كه خواسته اسلام است بنا نمی‌شود. ✅ لذا نصاب اخلاق در خانواده و نيز جامعه كمتر از نصاب حقوق نخواهد بود. ادامه در پست بعد👇👇👇
🔰 كشش و كوشش 💥محور اصلی تعليم كتاب و حكمت و تزكيه و تهذيب كه برنامه رسمی پيام آوران الهي است ⬅️ گوهر ذات انسان است كه موجودی است مجرّد. ✔️ از اين جهت نه مذكر است و نه مؤنث چنانچه در مباحث كتاب به طور مبسوط بيان شد. و آنچه بين زن و مرد فرق است _گذشته از ساختار بدن كه ابزار روح مجرّد انساني است_ برخی از شؤون نفس مجرد می‌باشد و آن اين كه: ✔️ روحِ مجرّد مرد، بعضی از اوصاف و بينش‌ها و گرايش‌های خاص دارد كه با تجرّد نفس او سازگار است. ✔️ و روح مجرّد زن نيز برخی از اوصاف مخصوص دارد كه آن هم با تجرّد نفس انسانی منافات ندارد. 🔸و اگر وظايف مشترك زن و مرد بررسی شود معلوم خواهد شد كه خطوط جامعِ تعليم و تزكيه كه مهم‌ترين رسالت انبيا عليهم السلام است در آنها حضور دارد. 🔹و اگر به وظايف خاص هر كدام از دو صنف مزبور نگاه شود، معلوم خواهد شد، وظايف اختصاصی هر كدام نيز به منزله شرح همان متن جامع و مشترك است و هرگز مبائن با متن مشترك نمی‌باشد. ✅ غرض آن كه اگر برخی از اوصاف در زن جلوه بيشتری دارد مانند عاطفه، نه مباين با تجرّد روح او است و نه منافی با هدف مشترك و نه موجب كاهش جنبه عقلی و علمی او است. 💫 در مدار اصلی زندگی خانوادگی و پيوند نكاح، هم زن درصدد جذب وِداد و گرايش دل مرد است و هم مرد در تلاش برای جذب قلب زن می‌باشد. ❗️ و هرگز رابطه جذبه و كوشش نابرابر نيست تا زن درصدد شكار قلب مرد باشد و مرد در پی شكار جسم زن. ✖️ مگر پيوندهای ناروا که بيرون از ساحتِ مقدس زنی است كه تجرّد روح او چون مرد، مدار بحث است.
🔰 مبغوض‌ترين حلال ❗️طلاق كه ويرانگر نظام خانواده است و در شرع اسلام از مبغوض ترين حلال ها می‌باشد، همواره مايه سلب آرامش اعضای خانواده مخصوصاً زن خواهد بود. ▪️برای تعديل آن ـ كه فقط در موارد ضرورت يعنی بعد از بی ثمر بودن نصايح اخلاقی و سودمند نبودن حكميّت افراد صالح از دو طرف انجام می پذيرد ـ راه علاجی پيش بينی شده است كه در برخی از آنها همان شروط ضمن عقد و كنترل كردن محدوده طلاق و رها ننمودن مرد در هر گونه تصميم گيری خام و ناروا بوده ✔️ و قسمت مهمّ آن در برقراری جاذبه عقلی نه غريزی و استوار كردن وِداد قلبی نه قالبی می‌باشد كه به طور لازم در بعضی از فصول گذشته بازگو شد. يعنی تا: 🔸معنای آيه مباركه «... وجعل بينكم مودّةً و رحمةً»، جامه عمل نپوشد؛ 🔹 و فضيلت اخلاق جايگاه خود را در تحكيم اصول خانوادگی باز نكند؛ 🔸 و تا حيثيّت زن به عنوان حق اللَّه شناخته نشود؛ ✖️ هرگز موادّ و تبصره‌های حقوقی فراوان ضامن تحكيم اصول خانوادگی و نجات آن از غائله های طلاق نخواهد بود. ✔️ نشانه آن كشورهای به دور از اخلاق است كه با داشتن قانون كافی، در اثر فقدان فضائل اخلاقی و كمبود روح وِداد و رحمت الهی، شيرازه خانوادگی در آنها چندان دوامی ندارد. ادامه دارد... https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e59ab
🔰 ازدواج، يك هويت دينی 💎 ارزش زن به عنوان هويت دينی وقتي روشن می‌شود كه گوشه‌ای از اسرار نكاح و رموز ازدواج از زبانِ صاحبِ وحی بازگو شود تا معلوم گردد كه: ❌ زن نه تنها ملعبه مرد نيست. ❌ و نه تنها وابسته نمی‌باشد. ❌ و نه تنها ابزار نيست. ❗️ بلكه ✔️ چون بنيان مرصوصی است كه: 🔺 مرد را از پرتگاه دوزخ مي رهاند و از انحراف نجات مي دهد. 🔺 و باهم از خطر تيرگی و تاريكی، آسوده می‌شوند. 🔺 و هماهنگِ هم راهِ فلاح و صلاح و نجاح را طی می‌كنند. 🔺 از طلاح و تباه و تبار می‌رهند. ادامه در پست بعد👇👇👇
✨ رسول اكرم حضرت محمد بن عبداللَّه صلي الله عليه وآله چنين می‌فرمايد: «مَنْ تزوّج أحرز نصف دينه» (جامع احادیث شیعه، جلد ۲۰, صفحه ۸) 🔸يعني مردي كه با زن ازدواج نمايد و زني كه با مرد عقدِ زناشويي ببندد هركدام نصف دين خود را حفظ نموده اند. 🔸 يعني هويّتِ مرد براي زن در نكاح و نيز هويتِ زن براي مرد در ازدواج يك هويت ديني است نه غريزي و آميزش حيواني كه در هر نر و ماده اي يافت می‌شود. ✨و باز پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه وآله مي فرمايد: «ما من شابٍّ تزوّج في حداثة سنّه الّا عجّ شيطانه، يا ويله عَصَمَ منّي ثُلْثَي دينه فليتّقِ اللَّهَ العبدُ في الثلث الآخر» (جامع احادیث شیعه ،ج۲۰, صفحه ۸) 🔸يعني هيچ جواني نيست كه در عنفوانِ جواني ازدواج نمايد مگر آن كه شيطانِ مراقب وي ناله بر مي‌آورد كه «او دو سوم دين خود را از من حفظ نموده است»، بنده خدا بعد از ازدواج بايد درباره يك سومِ ديگرِ دين خود پرهيزكار باشد. 🔸در اين‌حال مرد يا زن جوان كه پيوند زندگي مشترك را می‌بندند با اين عمل بخشِ مهمّ دينِ خود را حفظ مي نمايند. ✔️ چنين نگرش ملكوتي به زن و نگاه الهي به ازدواج و بينش آسماني به تشكيل كانونِ مشترك زناشويي هرگز مرد را وابسته يا آزاد نمی‌بيند و زن را نيز از نگاه وابستگي و ابزاري مصون می‌داند. 🌸 پست ویژه ازدواج آسمانی حضرت خدیجه و حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e59ab
🔰 پیامبر محبت وجود مبارك رسول اكرم صلي الله عليه وآله گرچه معلم كتاب و حكمت است (یوتی الکتاب و الحکمه) اما اين تعليم، لقب عام است كه همه رهبران الهی دارای آن لقب می‌باشند. 💎 لقب اختصاصی آن حضرت كه نمايانگر رشته تخصصی اوست، همانا محبت است. ✔️ او حبيب اللّه است و ✔️امتش امت حبيب اللّه ✔️و اگر گفته شد حبيب اللَّه تدريس می‌كند، يعنی درس محبت می‌دهد. 🔹 او معلم محبت و پيامبر محبت است... https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e59ab
هدایت شده از آرشیوکانال
🔰 مبغوض ترین حلال ▪️ قسمت دوم 📍 اهتمام اسلام به اصول خانواده و تحذير آن از طلاق، با بررسی احكام و شرايط و حدود آن كاملاً معلوم می‌شود. ❌ مثلاً يكی از شرايط صحت طلاق، حضور دو فرد عادل است كه اگر دو شاهد مزبور عادل نبودند طلاق باطل است؛ گرچه طلاق دهنده به حكم يا موضوع آگاه نبوده باشد. به طوری كه اگر بعد از اجرای طلاق، معلوم شود كه يكی از آن دو نفر اصلاً عادل نبود يا در ظرف استماع طلاق و حضور در جلسه آن عادل نبوده است، طلاق باطل خواهد بود. جريان اشتراط صحت طلاق به عدالت شاهد، نظير اشتراط صحت نماز جماعت به عدالت امام جماعت نيست؛ زيرا در آنجا احراز عدالت شرط است نه خود عدالت، لذا كشف خلاف در آنجا راه ندارد. يعنی اگر بعداً معلوم شود كه امام جماعت عادل نبود، شرط صحت اقتدا كه احراز عدالت است از بين نرفته بود بلكه عدالت كه شرط نبود مفقود بود، يعنی آنچه شرط بود، محقق شد و آنچه محقق نشد، شرط نبود برخلاف اعتبار عدالت در شاهدان صحنه طلاق كه خود عدالت شرط مي باشد نه احراز آن. و چون شرايط صحت طلاق زياد و تحصيل آن آسان نيست، لذا قهراً طلاق در اسلام به سهولت محقق نمی‌شود و برای اهتمام ديگر به جريان طلاق رواياتی از اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام رسيده است كه اگر ولايت امور مسلمين به دست ما باشد ما حتماً آنها را با شمشير وادار می‌كنيم كه در طلاق همه شرايط صحت آن را رعايت كنند. https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e59ab
🔰 مرگ طبيعی و مرگ ارادی ▪️ قسمت اول 🔸 انسان يك زندگی و مرگ طبيعی دارد كه در آن، با حيوانات و گياهان شريك است؛ مانند حركت، تخيّل، توهّم، تغذيه، نموّ و... است. 🔸 بودن اين‌ها دليل بر حيات طبيعی و از نبود آنها تعبير به مرگ طبيعی می‌شود. اين‌ها نشانه كمال نيست مگر در حد كمال گياهی يا كمال حيوانی. 🔹برای انسان مرگ و زندگی ديگری نيز وجود دارد كه در اختيار خود اوست. انسان می‌تواند با سوء اختيار و انتخاب بد، خود را بميراند و يا با حُسنِ اختيار و انتخاب نيك، خود را زنده كند. 🔹 قرآن كريم از كسانی كه با سوء اختيار، خود را می‌ميرانند به عنوان كافر ياد می‌كند؛ يعنی كسی كه: ✖️ حيات معنوی را از دست داده ✖️ يا در جهت فراهم كردن حيات معنوی گامی برنداشته ✖️ يا در مقام دفع و رفع آن برآمده ✖️يا بعد از دسترسی به آن، سقوط كرده است؛ نظير آنها كه معاذاللَّه بعد از اسلام مرتدّ می‌شوند. اينها مرگ هايي در اثر سوء اختيار است. ✔️ گاهی نيز انسان قبل از اين كه بميرد با انتخابی نيك، خود را می‌ميراند. آن كه می‌گويد: بار ديگر من از انسانيت می‌ميرم و از فرشته شدن سر برمی‌آورم، ناظر به مرگ اختياری است كه انسان به حسن اختيار می‌ميرد. ↩️ اين گونه از مرگ‌ها زمانی تحقق می‌يابد كه انسان: ✔️ بتواند غرايز خودخواه و خودكام را بميراند ✔️و خوی درندگی و منّيت طلبی را در هم بكوبد ↩️ و چنانچه اين خوی غرور و خودخواهی را درهم كوبيد و با حسن اختيارِ خود، از چنگال حيوانيت نجات يافت، مرگ نيكی كه با اين كيفيت به دست آمده، موت ارادی نام دارد...
🔰 مرگ طبیعی و مرگ ارادی ▪️قسمت دوم ✔️ بنابراين گروه سوم كسانی هستند كه با حُسن اختيار، مرده اند و با مرگ ارادي از عالم حيواني و نباتي چشم پوشيده اند. چه اين كه گاهي انسان با سوء اختيار خود مي ميرد. 🔸نظير آياتي كه كافران را مرده مي‌داند. 🔸 و يا وجود مبارك حضرت امير ـ سلام اللَّه عليه ـ درباره عالم بي عمل مي‌فرمايد: ✨ «ذلك ميّت الأحياء» (نهج البلاغه صبحي صالح، كلمات قصار ۳۷۴.) يعني داناي بي عمل در بين زنده ها، يك جنازه عمودي است. 🍂 فرق او با ساير اموات در اين است كه آنها جنازه افقي روي زمين هستند و اين، جنازه عمودي روي زمين است و گرنه هر دو مرده اند. عالم بي عمل، مرداري چون ساير مرده ها است. ↩️ و در انتخاب هر يك از اين دو مسير زن‌ها و مردها مختارند؛ ⬅️ هر كسي كه راه بهتر را انتخاب كند و زودتر طي كند، موفق تر خواهد بود. https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e59ab
🔰 شبهه نقصان ايمان زن ▪️ قسمت اول يكي از شبهاتي كه پيرامون موضوع زن همواره مطرح مي شود، مضمون روايتي در نهج البلاغه است كه در آن از زن‌ها به بدي ياد كرده و فرموده است: «معاشر الناس، انّ النّساء نواقص الايمان، نواقص الحظوظ، نواقص العقول، فأمّا نقصان ايمانهنّ، فقعودهنّ عن الصلاة والصّيام في أيام حيضهنّ، وأمّا نقصان عقولهنّ فشهادة امرأتين كشهادة الرجل الواحد، وأمّا نقصان حظوظهنّ فمواريثهنّ علي الأنصاف من مواريث الرجال ... »(نهج البلاغه صبحي صالح، خطبه ۸۰.) زن: ❗️ايمانش ناقص است، زيرا در ايام عادت از نماز و روزه محروم است. ❗️عقلش كم است، زيرا شهادت دو زن معادل يك مرد است، و حظّ مالي او نيز نصف سهميه مرد است. مشابه اين مضمون از رسول خدا صلي الله عليه وآله نيز رسيده است. (بحارالانوار، ج۱۰۳، ص۲۵۹.) براي پاسخ به اين شبهه لازم است مقدمه‌اي در مورد زمينه ستايش ها و نكوهش هايي كه در بعضي از آيات و روايات آمده است ذكر شود. ادامه دارد... https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e59ab
🔰 شبهه نقصان ایمان زن ▪️ قسمت دوم 🟢 ریشه ستايش‌ها و نكوهش‌ها: 🔸 گاهی حادثه يا موضوعی در اثر عوامل تاريخی، زمان، مكان، افراد، شرايط و علل و اسباب آن، ستايش يا نكوهش می‌شود. ↩️ معنای این ستايش يا نكوهش اين نيست كه اصل طبيعت آن شی، قابل ستايش يا نكوهش باشد. ✔️ بلكه احتمال دارد زمينه خاصی، سبب اين ستايش يا نكوهش باشد. 🔹 مثلاً اگر از قبيله ای ستايش شده، احتمال دارد در اثر آن باشد كه مردان خوبی در آن عصر از اين قبيله برخاسته اند و شايد در فاصله ای كم ورق برگردد، افراد ديگری از آن قبيله برخيزند كه نكوهش شوند. 🔹 گاهی در يك سرزمين، افرادی نكوهش می‌شوند اما طولی نمی‌كشد كه افراد شايان ستايشی از آن سرزمين برمی‌خيزند. ☘ بخشی از نكوهش‌های نهج البلاغه راجع به زن، ظاهراً به جريان جنگ جمل برمی‌گردد. همان گونه كه از بصره و كوفه نيز در اين زمينه نكوهش شده است با اين كه: ▪️بصره، رجال علمی فراوانی تربيت كرده. ▪️كوفه مردان مبارز و كم نظيری را تقديم اسلام نموده. ▪️بسياری از كسانی كه به خونخواهی سالار شهيدان ع برخاستند از كوفه نشأت گرفتند. ▪️هم اكنون نيز كوفه جايی است كه به انتظار ظهور حضرت مهدی عج در آنجا نماز می‌خوانند. ▪️ و مسجدی دارد كه مقامات بسياری از صالحين و صديقين در آن واقع شده است. ↩️ و نمی توان گفت كه چون مثلاً از كوفه يا از بصره نكوهش شده است، آن دو شهر برای هميشه و ذاتاً بد و سزاوار نكوهش می‌باشند. ⬅️ قضايای تاريخی در يك مقطع حساس، زمينه ستايش يا نكوهش را فراهم می‌کند و با گذشت آن مقطع، زمينه مدح و ذم نيز منتفی می‌شود.