eitaa logo
" مدیـون‌الحســــین‌ "
403 دنبال‌کننده
409 عکس
79 ویدیو
1 فایل
- بر مدارِ ریپلای‌ - بر اساسِ‌ اشک - بر پایه حرفِ دل - بر مبنایِ بغض - بر محورِ دلتنگی ! - بر حسبِ عشق :) ‹لازمہ‌ۍ‌دانستن!› https://eitaa.com/madyonolhossin/28 جهتِ ارتباط با ما : @Majnonn_315 + عکاس‌ِ‌حرم🌱 کپی ممنوع 🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
من نمی‌دانم اما مادرم می‌گوید بچه تازه در شش ماهگی گردن می‌گیرد . .
یعقوبِ دلشکستــه به بالینت آمده ای یوسف مُقَطَعُ الاَعضا بلند شـــــو " بالا‌بلنــدِبــابــا³³³ "
حرفم با اوناییِ که روزگار حالشونو بهم ریخته در هم شکسته ، و امیدی به بهبودشون نیست . . اندوهگین نباش ! " به عباس پناه ببر . . " چه بسیار بوده که عباس ، آنچه روزگار خراب کرده را باز ساخته !
مادرت چاۍ روضــــــه را دم کرد و مرا چـــاۍ روضه آدم کرد . . !
جایی نداشتیم اگر این روضه ها نبود عشقی نبود اگر ؛ غم ِکرب و بلا نبود . .
چندروزی است که تا می شنــوم حرفش‌ را اربعین ، کرب‌وبلا . . این دل‌ من می‌ریزد !
روضه خوان ، بخوان روضه ات را نه بر موی و گوشواره هایش بخوان بر آن حرم بی زائرش . . جونم فدات ³¹⁵ 🖤 .
دل ِواموندم ‌؛ بیقراره از همـون سـالی که جاموندم :) اگه دل خونم ؛ خستـہ‌ام بَـس که یہ کنج از حـرمـو خـونـدم 😭💔 . .
رقیــه شدم تا که تنهــــــــــــا بمانم همه رفته باشند و من جا بمانم :) . .
از حالم برایت بنویسم؟! تعریفی ندارد . . مثلاً به بی‌خیالی می‌گذراندم اما از سر شبِ دیشب . . انگار دنیا دست انداخته دورِ گلویم و زانویش را رویِ استخوان‌هایِ قفسه‌ی سینه‌م فشار می‌دهد . . «جای من هم نفس بکشید» این عبارت را از سرِ شب فرستاده‌م برایِ تمام هم‌گریه‌های با معرفتی که در طریقِ تو . . یادِ مثلِ منی روسیاه هم افتاده‌اند . . من هم اینجا دارم با یادِ تو آه می‌کشم . . حسین! نفس‌‌م در نمی‌آید . . اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است ! آواره‌ی فراق شدم . . می‌گردم اما جایی نیست که از تو بخواند . . تا زارزارِ گریه‌هایم تو را بکشاند زانو به زانویِ من . . «عزیزم‌حسین‌های فراق» را گذاشتم . . صوت‌های «حسین بختیاری» را شنیدم . . سراغِ فایلِ روضه‌های خصوصی رفتم . . نشد . . نمی‌شود . . نفس‌‌م در نمی‌آید . . به داد من برس !
گیرم که دلم عصمت ِدیدار ندارد اصلا تو بگو ، باغ مگر خار ندارد ؟
محرم .. حرام بود ! آن شب که گذرش به تو افتاد . . عاشق شد🖤. . نتوانست دل از تو بردارد پریشان شد و گرفتارِ غم یار . . عهده گرفت تا قافله‌ی عشاق را برساند به آغوش ِحضرت معشوق ! از آن شب عشاق < محرم العشق > صدایش زدند محرم پاۍ مجنون را کشید عاشق مجنون را رسانید به حرم لیلی . . داشت تمام میشد که ؛ تو آن را برداشتی برای خودت . . حالا دیگر روزگار است که دارد می‌گذرد اما محرم می‌ماند و تو ‌. . محرم می‌ماند و عشق . . خواستم بگویم من هم از آن شبی که مستی را میانِ مدام ذکر نامِ تو یافتم تاب نیاوردم بدون نام تو بودن را . . و از آن شب تا همیشه دلم را به نام تو گره زدم ؛ که بی‌تو نه محرم معنا دارد و نه زندگی . . دلتنگ ِتو!