بغض؛
قلبدرد؛
سردرد؛
اشکوآهوبیقراری . .
به انضمامِ پایانِ این دوری و بعد از ماهها
وصال و آغوشِ یار!'
#حاصلِدست
گر بـپرسی کیست استادِ دبیرستـان عشــــق
خیل شاگردان همه گویند تَنها زینـب اَست
-تولدتمبارکهمهدنیایحسیـــن⁶⁹-
#حاصلِدست
طرز نفس کشیدنش امشـب عوض شده است
چیزۍ به پر کشیدن مــــادر نمانده است . .🖤
مجلسختمگرفتیمبرایتزهـــرا
روضهاتراحَسَنتخواند؛
حُسینَتغشکرد . .
#اجازه_هست
#یوماه
حالا ؛
شبیهِ همان بچهای که دورهایش را زده و
هیچکس برایش #مادر نمیشود !
شبیه همان بچهای که ؛
چندقدم مانده تا آغوشِمادر
این پا آن پا میکندُ
زیر چشمی نگاهِ خجالتزدهش را
دوخته به دستهای مادرش . .
شبیهِ همان بچهای که ؛
با مِنمِن . .
معذرت میخواهدُ
پناه میبرد به مهربانیِمادرش .
همان بچهای که قلبش ؛
تُند میتپَد برایِ آغوشِ شما . .
گوشهیِ چشمش اشك جمع شده محضِ غمِ شما . .
باران میزندُ
بچههای شما یکییکی دارند از راه میرسند . .
او اما مردد است
خجالت میکشد . .
با گردنِ کج
سر خم کردهُ
ایستاده دمِ خیمهای
که عزایِ مادرانهی شما به پاست و . .
دلَش اذن ورود میخواهد . .
میخواهد بگوید:
- اجازه هست . .
این شبها
در سایهیِ چادر شما بنشینمُ
به قدّ غمهایم اشك بریزم ..
اجازه هست ؟
از تهِ دلم بگویم که
شما را دوست دارم . . !
قدّ همهی دلتنگیهایم بغلم کنید . .
اجازه هست ؟!
میانِ آتشِ روضه . .
همنوا با بچههای غریبتان
دم بگیرم «یومّاه» و
شما را مـــادر صدا بزنم . . ؟!
#به_قلم_غریب
4_5938021195591976193.mp3
13.33M
حرفای دلمو با چشای تر بگم . . ;)!
#پیشنهادِ_دانلود
-یافاطمهالزهرا-
بتکان چـــادر خودرا که دلمرا بتکانی
بتکانیُ دلمرا به حسینت بسپاری . . 🖤!~
زندگی طوری شده که همه
خسته . .
افسرده . .
بیحوصله و گرفتاریم . .
و فقط پسرِامالبنین'س امیدِ زندگیمونه :)🫀
و امشب یکی از بهترین شبای
عمرم در هیئت یازینب بود :))
شاید چون خیلی دلم شکست . .
انگار ۳ ساله که حرم نرفتم . .
انگار نهانگار همین ۳ هفته پیش بود
که حرمش بودم . .
اصلا وقتی اسم حرمش میاد
قلبم مثل شیشه ، تیکه تیکه میشه . .
خبر از دلِتنگم میدهد ،
لرزش عکسِ حرم در پیش چشمانم . .
🖤🕯
حضرتمشکلگشاءحالابهمشکلخوردهاست . .
کنون نهاده سر بہ روے شانہی در
و روے گونہی او خاطرآت میلرزد . .
#حاصلِدست
از صبح که بیدار شدم چشمام بارونیه
آقا میدونی چیه ..؟
من نگران اربعینم
آقا من جنبه ندارم اربعین نیام
مریض میشم
یبار یکی اربعین نیومد بسه . .
اومد تو خرابه گفت بابا :
از تاریکی شب های این ویرانه می ترسم
تورا آورده ام خورشید تابان خودم باشی :)!
Hame Joz To (1)_6010108755616731328.mp3
2.27M
خودمم میدونم که بدونِ تو میشم آواره . .
‹ترجیحاً تو خلوت!›
23.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خواب دیدم امام حسن بهم گفت دستتون درد نکنه برا بچم سنگ تموم گذاشتید
گفتم آقا یه روضه از زبان خودتون برای مادر بخونید . .
#پیشنهادِ_دانلود
حضرت مـــآدر!
دستم را به پرچمت میگیرم
شبیه رزمنده ها . .
که دلشان گرم بود
به سربندِ یازهـــرا(س)🖤
+گرمایِ دستِ مـــادر ؛ گرم میکند یخِ دنیـــارا . .
#حاصلِدست