فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ 💖 مقاومت در برابر شکنجه ساواک با #نماز ؛ خاطره مرحومه #مرضیه_حدیدچی (دباغ) 💖
👌 خداوند می فرماید: در سختی ها از نماز کمک بگیرید «وَاستعینوا بِالصبرِ والصلاةِ»
📚 سوره بقره: آیه ۴۵.
#آثار_نماز
هدایت شده از مرکز تخصصی نماز
#داستان_نماز
💓 اذانی که فحشا را تعطیل کرد! 💓
💠 یکی از روحانیون اهل شیراز که پدر شهید هم بود میگفت: قبل از انقلاب وضع مالی من خیلی بد بود. یک خانه کوچک با مبلغ جزئی اجاره کرده بودم. ولی اجاره همان را هم نمی توانستم بدهم.
💠 برای اجاره خانه جدید به بنگاه رفتم. هر کجا به ما آدرس می دادند، همان مبلغ یا بیشتر از آن بابت اجاره میخواستند. ما هم توانایی نداشتیم.
💠 یکی از روزها که به بنگاه رفتم. بنگاه دار به من گفت: حاج آقا، شما خسته شدید. میدانم وضع مالی شما خوب نیست، اما من میخواهم تو را خانه دار کنم. گفتم: ما نمی توانیم اجاره بدهیم، تو میخواهی ما را خانه دار کنی؟!
💠 گفت: یک زمینی است فلان قسمت شهر شیراز، که صاحب آن میخواهد خیلی ارزان بدهد. مثلاً اگر آنجا زمین متری هزار تومان است، این متری صد تومان میخواهد بدهد.
💠 صد متر، دویست متر برای تو می خرم، دیواری بساز، سقفی بزن و داخل آن برو. از مستأجری هم راحت میشوی. گفتم: من پول ندارم. گفت: از یک جایی قرض کن. این بهتر است.
💠 گفتم: چطور است که این قدر ارزان است؟ اول نمی خواست بگوید. بعد که یک مقدار تحقیق کردیم، معلوم شد این زمین کنار جایی است که محل فحشا و منکر است. چون قبل از انقلاب فحشا و منکر رسمی بود. پروانه میدادند.
💠 گفت: اینجا افراد بد هم نمی روند سکونت کنند، چه برسد به افراد خوب! ولی اینجا زمینی است که صاحب آن خیلی ارزان می دهد.
گفتم: من روحانی، با عبا و عمامه، به آنجا بروم؟! این چه حرفی است که می زنی؟! من با زن و بچه به اینجا بروم؟!
💠 ولی این قدر فقر به من فشار آورد که مجبور شدم پولی قرض کنم و همان زمین را به قیمت خیلی ارزان بخرم. ولی بدنم میلرزید. نشستم به خدا متوسل شدم: خدایا، ما را اینجا آورده ای؟ ما کجا و اینجا کجا؟
💠 خدا به من الهام کرد: هیچ نگران نباش! من تو را حفظ میکنم. بعد به وسیله تو کار بزرگی انجام میدهم. هیچ کاری نداشته باش. فقط موقع صبح، موقع ظهر، موقع مغرب، روی پشت بام خانه خود برو و #اذان بگو. اذان هم که ممنوع نیست.
💠 گفت: فردا ظهر اول وقت رفتم کنار محل فحشاء اذان گفتم. موقع مغرب بلند شدم به پشت بام رفتم و «الله أکبر» و «أشهد أن لا إله إلا الله» گفتم. صبح هم همین طور.
صدا به محلی میرفت که محل فحشا و منکر بود. بدن آن بیچارهها به لرزه میافتاد.
💠 پیش خود میگفتند: ما آمده ایم اینجا گناه کنیم، یک نفر «أشهد أن محمدا رسول الله» میگوید. وای بر ما! ما کنار اسم پیغمبر گناه کنیم؟ این اذان مداوم ما باعث شد که مشتریهای اینجا کم شود. ما اذان را ادامه دادیم.
💠 به برکت اذان ما دیگر هیچ کسی به آنجا نمی آمد و مرکز فحشا هم تعطیل شد. وقتی اذان نماز فحشا و منکر را تعطیل کند، ببینید خود #نماز چه میکند؟
📚 زیبایی های نماز ؛ استاد فرحزاد ؛ خلاصه ای از صفحه 166 تا 170.
#آثار_نماز
مرکزتخصصینماز 🕋 @namazmt
#آثار_نماز
☀️ گردانِ نماز شب خوانها ☀️
📿 صدام، پس از آنکه فاو را از دست داد، بار دیگر شهر مهران را اشغال کرد تا اثر روانی شکست در عملیات فاو را کم کند.
🌹 فرماندهان، با طراحی عملیات کربلای یک تصمیم گرفتند مناطق اشغال شده را پس بگیرند. در این عملیات، ارتفاع قلاویزان، اهمیت ویژهای داشت.
📿 ارتش بعث از روی قلاویزان بر روی شهر مهران تسلط کامل داشت و آن را به دژی مستحکم و نفوذناپذیر تبديل کرده بود.
🌹 فرمانده قرارگاه کربلا، توی جمع فرماندهان میگوید «چه کسی برای گرفتن ارتفاع قلاويزان نیرو می گذارد؟».
📿 قاسم سلیمانی بلند می شود و می گوید «ما دو گردان داریم که نیروهایش خوب اشک می ریزند؛ همه #نماز_شب می خوانند و رابطه شان با خدا قوی ست؛ آنها می توانند قلاویزان را آزاد کنند.»!
🌹 آن دو گردان از لشکر ثارالله، همراه نیروهای دیگر لشکرها، در نبردی سنگین که ده روز طول کشید، با تصرف ارتفاعات قلاویزان، و در نهایت، با پیروزی کامل، شهر مهران را برای همیشه آزاد کردند.
📿 #شهید_حجت_الاسلام_عبد_الله_میثمی _نماینده حضرت امام در قرارگاه خاتم الانبیا_ وقتی شنید حاج قاسم چنین حرفی زده، به لشکر آمد ببیند رمز روحیه ی این گردان ها چیست.
🌹 دید توی هر گردانی، ده طلبهی رزمنده هست! #حاج_قاسم_سلیمانی توجه داشت که برتری، با ایمان، اخلاص، نماز شب و اشک و ارتباط با خدا اتفاق میافتد(:
📚 حاج قاسمی که من میشناسم ، صفحهٔ ۹۵
🖋 علی شیرازی
#الگوهای_نوجوان
#من_نماز_را_دوست_دارم
ما را👇👇🏻به دیگر نوجوانان و جوانان معرفی کنید!
🇮🇷https://eitaa.com/nojavaneemroozi