eitaa logo
دیالمه کانال سلام فرمانده
131 دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
8.2هزار ویدیو
435 فایل
ذو الفقار علی (ع) #امام_رضا بیمارم و از دوست شفا می‌خواهم از اهل کرم لطف و عطا می‌خواهم مشهد برسم کنار هر گلدسته هر چیز  ندارم از رضا می‌خواهم دوستان با ما باشید تا با بصیرت چشم فتنه را کور کنیم
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃طبیب دل ها دلم را می‌دهم به دست تو، معاینه‌اش کن و به من بگو چرا این قدر هواییِ دنیا شده این دل!؟ دنیا چگونه باید بی‌وفایی خودش را ثابت کند که از او کنده شود و به سوی تو بیاید. به من بگو چه بر سر دلم آمده که هر چه مهربانی از تو می‌بیند، باز هم به تو وابسته نمی‌شود. این درد، درمان ندارد آقا!؟ این بیمارِ رو به موت محتاج نگاه توست. نفس الهی‌ات را بدم بر دل بیمارم تا بیدار شود از این خواب مرگ‌گونه! شبت بخیر طبیب دل‌ها!
🍃یاور بیچارگان وقتی از بالا به زندگی نگاه می کنم، جز تو چیزی نمی بینم. وقتی دنیا نگاهم را می گیرد و پایین می کشد، همه چیز می بینم جز تو. برای فائق آمدن بر دنیا مدد تو را می خواهم. مرا بی مدد رها نکن مولا شبت بخیر یاور بیچارگان
🍃 کعبه مقصود از تو دور مانده‌ام و هر چقدر می‌دوم،‌ باز هم راه هست برای پیمودن. می‌تر سم خسته شوم از دویدن. کاری برایم کن تا نفس دارم در راه رسیدن به تو در حال دویدن باشم. این گونه چه به تو برسم چه نرسم، عاقبت به خیر از دنیا خواهم رفت. شبت بخیر کعبۀ مقصود!
🍃امام مظلوم از دغدغه‌هایمان اگر بخواهیم با تو حرف بزنیم، از ابتدا تا انتها جز شرمندگی چیزی برایمان نمی‌ماند. کاش می‌توانستیم ادعا کنیم که دغدغۀ تو یک سر و گردن از دغدغه‌های دیگرمان بالاتر است. خوش به حال کسی که می‌تواند سر بلند کند و بگوید جز تو دغدغۀ دیگه‌ای ندارد. کمی دیگر منتظرمان بمان! خدا را چه دیدی شاید تو تنها دغدغه‌مان شدی. شبت بخیر امام مظلوم!
🍃مونس تنهایی ام تا تو نیامده‌ای، باید فکری به حال خودم کنم. من «خود»م را بیشتر از تو و آنچه تو به خاطرش ظهور خواهی کرد دوست دارم. اگر بیایی و من در همین حال باشم، تا جایی با تو همراه خواهم شد که تو با من همراه باشی. اگر خواستۀ من اصل باشد و خواستۀ تو فرع، تردید ندارم که در همان اولین روزهای آمدنت راهم از تو جدا خواهد شد. اگر از ته دل دعا نمی‌کنم که بیایی، نه از آن روست که آمدنت را دوست ندارم، من از خودم می‌ترسم. می‌ترسم که روز آمدنت، روز سقوط من باشد. حق بده بیچاره‌ای مثل من، دل دعا کردن برای آمدنت را نداشته باشد. مرا تنها نکن که تنهایی از عهدۀ «خود»م بر نمی‌آیم. شبت بخیر مونس تنهایی‌ام!
به بهانهٔ دنیا از تو فاصله گرفتیم تا در دنیا خوش باشیم. دنیایمان تلخ شده به قدری که آرزوی مرگ می کنیم. تو راز آبادانی دنیای خراب شده مان هستی. معلوم نیست کی بناست به این حقیقت ایمان بیاوریم. کاش روزی از چرخیدن به دور خودمان خسته می شدیم شبت بخیر راز آبادانی دنیا
🍃معنای زندگی کسی گفت که من در دلم تو را دوست ندارم و سهمم از محبت تو جز ادعا چیز دیگری نیست. آسمان روی سرم خراب شد. زمین زیر پایم گویی بی‌قرار شد. حرفش درست یا اشتباه، مرا دربارۀ محبتم به تو به تردید انداخت. به دلم نگاه کردم، نشانه‌های محبتت را دیدم. به حرف او فکر کردم، شاید راست می‌گوید و من دچار وهم و خیال شده‌ام و حالا منم و این تردید دهشتناک. می‌شود محبتم را به امضای خویش مزیّن کنی، تا دلم آرام بگیرد؟ التماس می‌کنم امضا کن. شبت بخیر معنای زندگی!
🍃محبوب خدا من می‌دانم چه کارهایی دلت را می‌شکند و غصه‌دارت می‌کند؛ ولی باز هم آن کارها را می‌کنم؛ و می‌دانم چه کار کنم لبخند به لبت می‌نشیند و راضی می‌شوی از من؛ ولی چرا انگیزه‌ام برای آن کارها زیاد نیست؟ اینها همه یک معنا دارد: من عاشق نیستم. اگر هر شب این گونه از تو عذرخواهی کنم باز هم کم است: مرا ببخش برای این همه عاشق نبودنم. شبت بخیر محبوب خدا!
🍃چشم خدا چشم تو، چشم خداست. بالاتر از نگاه تو را کسی در دنیای ما ندارد. کسی که دلش را به دل تو گره می‌زند، نگاهش مثل تو از بالاترین نقطۀ هستی به عالم دوخته می‌شود. برای پیدا کردن چنین نگاهی، جز عاشق شدن راه دیگری نیست. باز هم رسیدیم به پیچ عاشق بودن و نبودن و من وامانده هنوز گرفتار خم کوچه عاشق شدنم. فکری به حال دلم کن، سنگ شرف دارد به دلی که بهره‌ای از عشق تو ندارد. شبت بخیر چشم خدا!
🍃راضی به رضای خدا ایمان تو به تدبیر خدا به قدری است که هزار و اندی سال به انتظار می‌نشینی و لب به شکوه نمی‌گشایی،‌ به انتظار می‌نشینی و تسلیم می‌مانی، به انتظار می‌نشینی و شکر می‌کنی و در این انتظار ممتد، جنایت‌های بی‌شماری را می‌بینی و در میان جنایت‌ها صدای مظلوم‌هایی را می‌شنوی که تو را صدا می‌زنند. کاش قطره‌ای از ایمان تو به تدبیر خدا نصیب من می‌شد! شبت بخیر راضی به رضای خدا!
🍃مملوک خدا یک بار برایم بگو چگونه خودت و هر چه داری را ملک خدا می بینی و برای خویش هیچ مالکیتی را تصور نمی کنی. مرا این همه حس مالکیت به وادی هلاکت کشانده. چقدر محتاج حس مملوک بودنم. شبت بخیر مملوک خدا
🍃بنده خدا کسی بهتر از تو رسم بندگی کردن را بلد نیست. ما در میان بندگی هایمان چشم باز می کنیم و می بینیم به اسم بندگی خدایی می کنیم. با این بندگی ها ما روز به روز از خدا دورتر می شویم. برای بندگی هایمان دعا کن. شبت بخیر بنده خدا
🍃مرد خدا تو تدبیرت به خدا سپردی و در اوج محنت‌ها آرام آرامی و قصۀ بیچارگی‌های من از وقتی شروع شد که خواستم تدبیرکنندۀ زندگی خویش باشم. من چه مأمومی هستم برای تو! چرا تو به خدا اعتماد می‌کنی و من به خدا بی‌اعتمادم؟! کاش نسیمی از ایمان تو می‌گذشت و گردی از اعتماد تو به خدا را روی دلم می‌نشاند. شبت بخیر مرد خدا!
🍃بزرگترین نعمت خدا هر کسی را که از دست می‌دهم، خدا را شکر می‌کنم که تو را دارم. تو اگر نبودی، همۀ عالم را که داشتم، باز هم احساس ترس و تنهایی، لحظه‌ای از دلم بیرون نمی‌رفت. مگر می‌شود به تو اندیشید و احساس تنهایی کرد و مگر می‌شود تو را نداشت و آرامش را چشید؟ چگونه شکر وجودت را به جای آورم وقتی همۀ هستی‌ام وابسته به توست؟ اگر هر چه دارم را فدایت کنم، آیا شکر لحظه‌ای از بودنت را به جا آورده‌ام؟ هرگز! شبت بخیر بزرگ‌ترین نعمت خدا!
🍃حاجت زمین وزمان یا صاحب الزمان کسی که حاجتی بزرگتر از تو ندارد، حاجت های دیگرش چه اجابت شوند و چه اجابت نشوند، آب در دلش تکان نمی خورد ولی خوش به حال کسی که از بند همه حاجتها رها شده و جز تو حاجتی ندارد. شبت بخیر حاجت زمین و زمان!
🍃طبیب جان آدم مریض که می‌شود، نازش هم سنگین می‌شود. دیگر هر کسی نمی‌تواند نازش را بخرد. در این هنگام وقتی معشوق قصد خریدن ناز عاشق را می‌کند، عاشق در یک دوراهی متحیّر می‌شود: اگر معشوق بر سر بالینش حاضر شود، با صدای پای او، هر چه بیماری است، از میان می‌رود. آن وقت می‌ترسد از این که معشوق بیاید و فسلفه‌ای برای ماندنش نیابد. اگر هم عاشق بیمار بماند، معلوم می‌شود که از عشق، جز ادعایش بهره‌ای دیگر نداشته. حالا باید چه کار کند عاشق بیچاره. به معشوق بگوید برگرد یا ساکت بماند و آمدن معشوق را سنگ محکی برای عشق خویش بداند. من خودم را از این تحیر نجات داده‌ام و فریاد می‌زنم اگر مریض شدم، حتماً برای خریدن نازم بر سر بالینم بیا. یا عاشقم و خوب می‌شوم یا عاشق نیستم و رسوا می‌شوم. تو همین که قصد کنی به سویم بیایی، برای یک عمر مستی کافی است. شبت بخیر طبیب جان!
🍃امام تنها وقتی روزمره های زندگی مان به هم می ریزد، حسابی به هم می ریزیم. همه چیزها باید سر جای خودش باشد تا دلمان آرام باشد و لبمان خندان. یک بار چرا از خودمان نمی پرسیم تو کجای روزمره های زندگیمان هستی. چرا تو را وقتی در متن زندگی مان نمی بینیم به هم نمی ریزیم؟ تو چقدر مظلوم و غریبی و ما چقدر جفاکار و بی وفا هستیم. شبت بخیر امام تنها!
🍃امام مظلوم از دغدغه‌هایمان اگر بخواهیم با تو حرف بزنیم، از ابتدا تا انتها جز شرمندگی چیزی برایمان نمی‌ماند. کاش می‌توانستیم ادعا کنیم که دغدغۀ تو یک سر و گردن از دغدغه‌های دیگرمان بالاتر است. خوش به حال کسی که می‌تواند سر بلند کند و بگوید جز تو دغدغۀ دیگه‌ای ندارد. کمی دیگر منتظرمان بمان! خدا را چه دیدی شاید تو تنها دغدغه‌مان شدی. شبت بخیر امام مظلوم!
🍃شفیع دنیا و آخرتم لحظه‌ای که بی تو از عمر ما می‌گذرد، نعمتی است که به گناه بزرگ ناسپاسی از میان می‌رود. این لحظه که باز نمی‌گردد؛ اما خدا کند که تاوانش را بشود با غرق شدن در یاد تو از میان برد! تو اگر پادرمیانی کنی، خدا ما را به خاطر این همه ناسپاسی می‌بخشد و اگر کمک کنی، لحظه‌هامان همه غرق در یاد تو می‌شود. به بیچارگی‌مان رحم کن؛ هم پادرمیانی کن و هم کمک. شبت بخیر شفیع دنیا و آخرتم!
🍃امام غریب ما اگر تو را به مردم عالم خوب معرفی کنیم، عطش ظهورت عالمگیر خواهد شد. وای بر ما به خاطر کوتاهی هایمان و آه برای تو به خاطر این همه تنهایی ات. یک روز از تنهایی در خواهی آمد شبت بخیر امام غریب
🍃مالک دل ها کسی که با عاشقان تو دمخور می‌شود، خوب می‌فهمد که آنها هر کجا که باشند، دلشان پیش توست. ما به عاشقان تو که می‌رسیم، از گرو بودن دلشان می‌فهمیم که خودمان هر چه باشیم عاشق نیستیم. دل ما پیش همه هست، جز تو. پس هر چه از عشق بگوییم، جز لاف چیز دیگری نیست. اما آقا دربارۀ عشق، هر کدام از حرف‌هایمان لاف باشد، این دیگر جز حقیقت چیز دیگری نیست: ما دوست داریم عاشق تو شویم. شبت بخیر مالک دل‌ها!
🍃 محبوب دل های عاشق عشق برای عاشقان صادق تو هویت است. آنها بدون عشق خودشان هم خودشان را نمی شناسند. تا وقتی که عشق برای من لقلقه زبان است باید بدانم که تا کوی عاشقان تو فرسنگ ها فاصله دارم. آقا مرا عاشق کن جوری که بدون عشق، خودم را نشناسم. شبت بخیر محبوب دلهای عاشق!
🍃رفیق شفیق در کشاکش میان شیطان و انسان، وقتی که پای عشق تو در میان باشد، پیروزی انسان بر شیطان قطعی است. کسی که در برابر شیطان دائم شکست می‌خورد، در صداقت عشق به تو تردید کند. گمان می‌کنم دیگر تکلیف کسی که رفیق شیطان شده معلوم است. من اگر رفیق تو نشدم؛ اما از رفاقت با شیطان هم بیزارم و چون عاشق نیستم، دائم در حال شکست خوردن از شیطانم. رفیق همۀ عاشق‌های صادق، مدد کن تا به عشق تو دست پیدا کنم. شبت بخیر رفیق شفیق!
🍃معلم عاشقی من زندگی بدون عشق تو را مرگ تدریجی می‌دانم. پیش از این می‌گفتم یا عشق یا مرگ؛ ولی دیدم همین تعیین تکلیف،‌ با روح عاشقی نمی‌خواند. پس گفتم حالا که عاشق نیستم، شبیه عاشق‌ها می‌شوم. عاشق‌ها تعیین تکلیفشان را به یار می‌سپارند و جز التماس کار دیگری بلد نیستند. من هم از این دفعه التماست می‌کنم عاشقم کنی. عشق دادی سپاس می‌گویم و التماس می‌کنم که بیشتر عاشقم کنی و اگر ندادی، باز هم سپاس می‌گویم و التماس می‌کنم که عاشقم کنی. شبت بخیر معلم عاشقی!
🍃امام زمان من خسته می‌شوم؛نه یک بار و دو بار. بارها و بارها و هر بار که خسته می‌شوم، به زمان متوسل می‌شوم و التماس می‌کنم زودتر بگذرد تا آنچه مرا خسته کرده، مغلوب شود. عاشقان صادق تو اما اگر خسته شوند، به تو که امام زمانی متوسل می‌شوند. توسل به تو همان و بیرون رفتن خستگی همان. چقدر فاصله است میان کسی که دست به دامان زمان می‌شود با کسی که دست به دامان امام زمان می‌شود. شبت بخیر امام زمان!