هدایت شده از | فَاْسـتَــقِــم |
وقتی در حدِ چند ثانیه هیبتِ خسته وزخمیِ یڪ جوانِ بیست ویک ساله را دیدم که همراه شده بود با صدای فریادِ زنی با این کلمه "حَقِشه" ؛ از درون شکستم ..
از اعماقِ وجودم سوختــم برای پسری که حقش این نبود ...
و حالا من؛
کمترین ڪارِ در توانم قلم ساییدن روی صفحه دفترم هست ، ولی حالم رو به راهِ نوشتن از او نیست در حالِ حاضر .
از اویی ڪه غریبانه دوره اش کردند و بماند بقیہ اش .
اما مینویسم؛ همین روز ها هم این بارِ مانده بر دوشم را به مقصد میرسانم ان شاءالله ...
#طلبه_شهید_آرمان_علی_وردی