#رزق
یکی از رفیقاام امروز عصر گفت بیا فلان جا روضه گفتم من شب راهی قزوینم میخوام برم وسایلمو جمع کنم..خلاصه اصرار پشت اصرار که باید بیای
رفتیم و وقتی وارد جلسه شدیم،منبری یک آقای باصفایی بودند که من خیلی خیلی وصفشون رو شنیده بودم اما توفیق دیدارشون رو نداشتم..از اون کار درستا که کلی از مشکلات مردم رو حل کردند
وقتی کلامشون تموم شد میخواستن ذکر مصیبت بخونن،همه به گریه افتادن
خیلی عجیب حال جلسه بهم ریخت
وسط مناجات ها یک حرف خیلی به دلم نشست، گفتند:
آی مردم فقط دستتون جلو حسین دراز باشه
و همه چی رو از اباعبدلله بخواین،من هر چی دارم از امام حسینه
من به خانومم گفتم ی جاهایی من اذیتت میکنم و کمت میزارم
حرفا و ناراحتی هات از منو به هیچ کس نگو
به جای اینکه به پدرت بگی،به مادر و بستگانت بگی و آبرومو ببری برای یک نفر بگو
برای ی نفر درد و دل کن
بهش گفتم برو تو روضه و بگو آی امام حسین،فلان نوکرت این کارا را میکنه😭
عجیب بعضیا زندگی میکنن با ارباب
خواب و بیداری،خوشی و ناخوشی و کل عمرشون و تمام بلند شدن و کوتاه شدنشون با اهلبیته
کاش حداقل برای بعضی لحظات هم که شده،ما هم یکمی از این احوالات رو بچشیم 🤲
🆔 @maghsoudi_ir