eitaa logo
مهدویت_بصیرت
9.2هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
3.7هزار ویدیو
29 فایل
سلام،به‌کانال مهدویت_بصیرت‌ خوش‌آمدید💕 ✨️نوربصیرت‌جان زندگی است وایمان،سودی نمی بخشد،مگربابصیرت،   💟منتظربرای پیمودن راه‌انتظارتاظهورنیازمند#بصیرت است.اللهم إنّی‌أسْألك قوّة فی‌عِبادتك وتَبصُّرا فی‌كتابك‌وفَهمافی‌حكمك. ارتباط باما👇 @YaHoseyneshahid50
مشاهده در ایتا
دانلود
9.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💬در چه صورتی نماز قضاء واجب شده و باید بجا آورده شود؟ 🔹بهترین زمان برای خواندن نماز قضاءچه موقعی است؟ 🔹اگر نمازی قضا شد، آیا واجب است قضاى آن‌ را در همان روز به جا آورد؟ 🥀 🆔 @mah_daviat313
Gaza01.mp3
13.75M
🔺توضیح اجمالی در پاسخ به دوستانی که نگران شکست یا از بین رفتن مقاومت در غزه هستند. 🏝تلاش در راه تبیین‌وبصیرت‌افزایی | جایی برای نـزدیک‌شدن بـه آفـتـاب‌ولایـت🌤 🆔 @mah_daviat313
خطبه ۱۷۸.mp3
6.19M
🌱 ای مردم؛ آرزومندان و خواهان خود را میدهد و برای شیفتگان خود ارزشی قائل نیست و... @mah_daviat313
🍃 قَدْ نَرَىٰ تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ البقره/۱۴۴ نگاه های انتظارآمیز تو را به سوی آسمان  می بینیم. خدایا دست من که به آسمون نمیرسه ولی تو دستت به هر جایی که من باشم‌ میرسه، دست منو ول نکن 🥀 @mah_daviat313
7.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انگار نه انگار که ازت دو تا دنده شکسته بین در و دیوار💔 🏴 @mah_daviat313
مردی در کنار رودخانه‌ای ایستاده بود، ناگهان صدای فریادی را ‌شنید و متوجه ‌شد که کسی در حال غرق شدن است. فوراً به آب ‌پرید و او را نجات ‌داد، اما پیش از آن که نفسی تازه کند، فریادهای دیگری را شنید و باز به آب ‌پرید و دو نفر دیگر را نجات ‌داد! اما پیش از این که حالش جا بیاید، صدای چهار نفر دیگر را که کمک میخواستند، شنید. او تمام روز را صرف نجات افرادی ‌کرد که در چنگال امواج خروشان گرفتار شده بودند، غافل از این که، چند قدمی بالاتر، دیوانه‌ای مردم را یکی یکی به رودخانه می‌انداخت...! 🔘 ابتدا ریشهٔ مشکل را برطرف کنیم. 🗯 اهل فکر شدن کمک می‌کند تا ریشه مشکلات را کشف کنیم و آنها را به صورت ریشه‌ای درمان کنیم. @mah_daviat313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥واکنش هنرمند گیلانی به توهین برزو ارجمند و حمید فرخ‌نژاد علیه مرحومه پروانه معصومی در مراسم وداع با این بازیگر سینمای ایران در مجتمع خاتم الانبیای رشت 💥اگر تکه نانی داشته باشیم به سگ ولگرد می‌دهیم ولی از شما دریغ می‌کنیم چون لیاقت این کشور را ندارید https://eitaa.com/mah_daviat313 ایتا؛ https://eitaa.com/joinchat/4197974043Cc847276a8b
7.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم مستند «تهران پایتخت ایران است» محصول سال ۱۳۴۵ به کارگردانی کامران شیردل. روستاها که جای خود دارد این تهران هم در روایت سلطنت طلبانی که تاریخ را با چند استاتوس و کلیپ شبکه «من و تو» می شناسند، به کلی هاشور خورده است. البته بسیاری از این مشکلات تاریخی بوده و طبیعتا حکومت پهلوی هم مقصر آن نیست. منظور این است که آن «ایران شبیه بهشت از دست رفته، نمایش داده شده توسط سلطنت‌طلبان» هیچگاه واقعیت خارجی نداشته است. این روایت مخدوش وقتی به وفور در جامعه تکرار شده و ملت در تصور «بهشت از دست رفته» زندگی کنند، دو آسیب اجتماعی بزرگ دارد. اول آنکه جامعه در نوستالژی گذشته آرمانی، دچار یاس و استیصال روزافزون می‌شود و دیگر آنکه در جهان کاملا خیالی سیر کرده و توان شناخت درست واقعیت را از دست می‌دهد. 🌤 🆔 @mah_daviat313
مهدویت_بصیرت
فیلم مستند «تهران پایتخت ایران است» محصول سال ۱۳۴۵ به کارگردانی کامران شیردل. روستاها که جای خود د
🔰رُمان و داستان خوب بهتر از هر کتاب تاریخی روایتگر برهه‌ای از تاریخ و شرایط اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی حاکم بر آن دوره آن سرزمین است. متاسفانه در حوزه داستان و رمان فاصله بسیار زیادی با جهان داریم اما با این حال باز داستان و رمان‌ها می‌توانند بهترین ابزار شناخت ما از دوره پهلوی در ایران باشد. برای بهتر فهمیدن عصر پهلوی بیشتر از مستندهای شبکه «من و تو» سراغ بزرگ‌علوی برویم و ورق‌پاره‌های زندان و میرزا و گیله مرد و در به در و خائن و چشم‌هایش و دیگر آثار او را بخوانیم. سراغ احمد محمود برویم و همسایه‌ها و مدار صفر درجه را بخوانیم، سراغ صادق چوبک برویم و تنگسیر و سنگ صبور را بخوانیم، سراغ سیمین دانشور برویم و سووشون و سایر داستانهای ایشان را بخوانیم و در نهایت سراغ دولت‌آبادی رفته و جای خالی سلوچ و به ویژه کلیدر را بخوانیم. 🆔 @mah_daviat313
بسیار زیبا نواختن برای خدا در زمان‌هاى قديم، مردی ساز-زن و خواننده‌‌ای بود؛ بنام"برديا" که با مهارت تمام، همیشه در مجالس شادی و محافل عروسی می‌نواخت و وقتی برای رزرو نداشت. بردیا چون به سن شصت سال رسید، روزی در دربار شاه می‌نواخت که خودش احساس کرد دستانش دیگر می‌لرزند و توان ادای نت‌ها را به طور کامل ندارد و صدایش بدتر از دستانش، می‌لرزید و کم کم صدای ساز و صداى گلویش، ناهنجار می‌شود. عذر او را خواستند و گفتند دیگر در مجالس نیاید. بردیا به خانه آمد، همسر و فرزندانش از این که دیگر نمی‌توانست کار کند و برایژشان خرجی بیاورد، بسیار آشفته شدند. بردیا سازش را که همدم لحظه‌های تنهاییش بود، برداشت و به کنار قبرستان شهر آمد. در دل شب، در پشت دیوار مخروبه قبرستان نشست و سازش را به دستان لرزانش گرفت و در حالی که در کل عمرش آهنگ غمی ننواخته بود، سازش را برای اولین بار، بر نت غم کوک کرد و این بار برای خدایش در تاریکی شب، فقط نواخت. بردیا می‌نواخت و خدا خدا می‌گفت و گریه می‌کرد و بر گذر عمرش و بر بی‌وفایی دنیا اشک می‌ریخت و از خدا طلب مرگ می‌کرد. در دل شب، به ناگاه دست گرمی را بر شانه‌های خود حس کرد، سر برداشت تا ببیند کیست. شیخ سعید ابو الخیر را دید، در حالی که کیسه‌‌ای پر از زر، در دستان شیخ بود. شیخ گفت: این کیسه زر را بگیر و ببر در بازار شهر، دکّانی بخر و کارى را شروع کن. بردیا شوکه شد و گریه کرد و پرسید: ای شیخ! آیا صدای ناله من تا شهر می‌رسید که تو خود را به من رساندی؟ شیخ گفت هرگز؛ بلکه صدای ناله مخلوق را قبل از این که کسی بشنود، خالقش می‌شنود و خالقت مرا که در خواب بودم، بیدار کرد و امر فرمود کیسه زری برای تو در پشت قبرستان شهر بیاورم که مخلوقی مرا می‌خواند، برو و خواسته او را اجابت کن. بردیا صورت در خاک مالید و گفت: خدایا عمری در جوانی و در شادابی‌ام با دستان توانا سازهایی زدم براى مردم این شهر، اما چون دستانم لرزید، مرا از خود راندند و فقط یک بار برای تو زدم و خواندم؛ اما تو با دستان لرزان و صدای ناهنجار من، مرا خریدی و رهایم نکردی و مشتری صدای ناهنجار ساز و گلویم شدی و بالاترین دستمزد را پرداختی. تو تنها پشتیبان ما در این روزگار غریب و بی‌وفا هستی. به رحمت و بزرگیت سوگندت می‌دهیم که ما را هیچ وقت تنها نگذار و زیر بار منت ناکسان قرار نده. @mah_daviat313