eitaa logo
«م‍‌اه‍ م‍‌ن‍‌و‍ر» 🇵🇸
997 دنبال‌کننده
3هزار عکس
918 ویدیو
5 فایل
‹بسم‌‌اللّٰھ‌…!› - - 《لٰاعِشٖقٌٖ‌اِلاّحُسِیْݩ‌لٰاوَطَݩ‌اِلّٰاڪَرْٖبَلاٰ...》 - - - - کپی؟ با ذکر صلوات برای ظهور اقا ــ
مشاهده در ایتا
دانلود
باز با ارتش زیبایی تو درگیرم خط چشمت خبر از خط مقدم دارد
‏وقتی عاشق میشی همه رفتاراش برات جذاب میشه حتی بدترین کاراش :)🫀
هدایت شده از دوشنبه¹
- هاے- مذهبے❣🌪 من – بخون جلوم سنگر گرفت اون حیوونا آروم آروم به طرفمون راه می گرفتن . از سمت قله به سمت پایین می اومدن و گاهی از روي سنگی به سنگ دیگه می پریدن در همون وضعی که بودیم گفت . درستکار – مهریه ؟ با ترس خودم رو بهش نزدیک تر کردم و بدون اینکه از اون حیوونا چشم بر دارم گفتم . من – هر چی شد . خاك . آب ... وسط حرفم جمله اي رو به عربی گفت . و بعد از تموم شدن جمله ش ، دست چپش رو... ادامش‌سنجاقه‌تو‌این‌کانال(:👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/3870163063C101f580030 رمان‌جذاب‌و‌پرطرفدار‌ ❤️ 😌 رمان درکانال سنجاق شده🖇🧷
هدایت شده از دوشنبه¹
- هاے- مذهبے🤩❣🌪 ریحانه گفت: +راحت باش هیچکی نمیاد در بیار لباساتو ب حرفش گوش کردم و مانتومو در اوردم زیرش یه تیشرت سفید و تنگ داشتم موهامم بافته بودم🙎‍♀️ کتابمو باز کردم سکوت کرده بودیم و هر دو مشغول بودیم📖 سعی کردم بیشتر روش تمرکز کنم تمام حواسمو بهش جمع کردم .✏ که یهو یه صدای وحشتناک هم رشته افکارم و پاره کرد🗣 هم بند بند دلم و🌪 منو ریحانه یهو باهم جیغ کشیدیم😰 و برگشتیم طرف صدا🗣 چشام ۸ تا شده بود👀 یا شایدم بیشترررر 😨 با دهن باز و چشایی که از کاسه بیرون زده بود به در خیره شده بودم 😱 چهره وحشت زده و خشک شده ی محمد و تو چهار چوب در دیدم که....😲 🤯😍 ❕برای خوندن این رمان جذاب و هیجانی به کانال زیر بپیوندید 👇🏻 🌱|@khacmeraj رمان جذاب و پرطرفدار ♥️ انلاین🤗 🎀 وجذاب💫 ازدستش نده این قصه رو🙊🙈😻 رمان درکانال سنجاق شده🖇🧷
هدایت شده از دوشنبه¹
- هاے- مذهبے❣🌪 من – بخون جلوم سنگر گرفت اون حیوونا آروم آروم به طرفمون راه می گرفتن . از سمت قله به سمت پایین می اومدن و گاهی از روي سنگی به سنگ دیگه می پریدن در همون وضعی که بودیم گفت . درستکار – مهریه ؟ با ترس خودم رو بهش نزدیک تر کردم و بدون اینکه از اون حیوونا چشم بر دارم گفتم . من – هر چی شد . خاك . آب ... وسط حرفم جمله اي رو به عربی گفت . و بعد از تموم شدن جمله ش ، دست چپش رو... ادامش‌سنجاقه‌تو‌این‌کانال(:👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/3870163063C101f580030 رمان‌جذاب‌و‌پرطرفدار‌ ❤️ 😌 رمان درکانال سنجاق شده🖇🧷
هدایت شده از پنجشنبه ¹
- هاے- مذهبے🤩❣🌪 ریحانه گفت: +راحت باش هیچکی نمیاد در بیار لباساتو ب حرفش گوش کردم و مانتومو در اوردم زیرش یه تیشرت سفید و تنگ داشتم موهامم بافته بودم🙎‍♀️ کتابمو باز کردم سکوت کرده بودیم و هر دو مشغول بودیم📖 سعی کردم بیشتر روش تمرکز کنم تمام حواسمو بهش جمع کردم .✏ که یهو یه صدای وحشتناک هم رشته افکارم و پاره کرد🗣 هم بند بند دلم و🌪 منو ریحانه یهو باهم جیغ کشیدیم😰 و برگشتیم طرف صدا🗣 چشام ۸ تا شده بود👀 یا شایدم بیشترررر 😨 با دهن باز و چشایی که از کاسه بیرون زده بود به در خیره شده بودم 😱 چهره وحشت زده و خشک شده ی محمد و تو چهار چوب در دیدم که....😲 🤯😍 ❕برای خوندن این رمان جذاب و هیجانی به کانال زیر بپیوندید 👇🏻 🌱|@khacmeraj رمان جذاب و پرطرفدار ♥️ انلاین🤗 🎀 وجذاب💫 ازدستش نده این قصه رو🙊🙈😻 رمان درکانال سنجاق شده🖇🧷