50.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کارتون
★خداوند لک لک ها را دوست دارد . ★
((قسمـــــــــــــــت پانزدهـــــــــــــــــم))
خلاصه : داستان این مجموعه در مورد کوچ لک لک ها به دهکده و ماجرای دوستی آنها با بچه های ده یعنی سعید و علی و رحیم و حسین می باشد.
#شـــــــــــــــــــــاهچراغ
╔═🌸🌿☃.══════╗
𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
45.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کارتون
★خداوند لک لک ها را دوست دارد . ★
((قسمـــــــــــــــت شانزدهـــــــــــــــــم))
خلاصه : داستان این مجموعه در مورد کوچ لک لک ها به دهکده و ماجرای دوستی آنها با بچه های ده یعنی سعید و علی و رحیم و حسین می باشد.
#شـــــــــــــــــــــاهچراغ
╔═🌸🌿☃.══════╗
𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
32.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کارتون
★خداوند لک لک ها را دوست دارد . ★
((قسمـــــــــــــــت هــــــــــــفدهـــــــــــــــــم))
خلاصه : داستان این مجموعه در مورد کوچ لک لک ها به دهکده و ماجرای دوستی آنها با بچه های ده یعنی سعید و علی و رحیم و حسین می باشد.
#شـــــــــــــــــــــاهچراغ
╔═🌸🌿☃.══════╗
𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
Shamim Velayat Shahe Cheragh.mp3
10.7M
موسیقی مناسبتی واقعه تروریستی حرم مطهر حضرت شاهچراغ 😔
#موسیقی
#زنگ_تفریح
#هیئت_دانش_آموزی
#شاهچراغ
#مناسبتی
@mah_mehr_com
🌺حتما برای دوستان خودبفرستید🙏
┄┄┅🍃🌸♥️🌸🍃┅┅
40.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کارتون
★خداوند لک لک ها را دوست دارد . ★
((قسمـــــــــــــــت هــــــــــــجدهـــــــــــــــــم))
خلاصه : داستان این مجموعه در مورد کوچ لک لک ها به دهکده و ماجرای دوستی آنها با بچه های ده یعنی سعید و علی و رحیم و حسین می باشد.
#شـــــــــــــــــــــاهچراغ
╔═🌸🌿☃.══════╗
𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 غم سنگین یک مدرسه ۶ نفره
ادای احترام #معلم و #همکلاسیها به علی اصغر ۸ ساله شهید #شاهچراغ
@mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام فرمانده 😭
رفیق شهیدم💔🖤
#شاهچراغ
@mah_mehr_com
🌺به نام خدای قصههای قشنگ🌺
وقتی نگاهمان به گنبد قشنگ حضرت شاهچراغ(ع) افتاد، مادر که زهرا را بغل کرده بود، به او گفت: «سلام بدیم؟»🧕
زهرا هم با آن زبان شیرینش گفت:
“سلام آقاجون”👶
بابام میگه هر وقت ما به حضرت سلام میکنیم در واقع اول حضرت به ما سلام کرده که دل ما متوجه ایشان شده و سلام ما جواب سلام آقاست!🧔♂
وارد صحن حرم شدیم. من محو تماشای گنبد و صحن زیبای حضرت احمدبنموسی (علیه السلام) بودم، حس خوبی داشتم که نگفتنی بود.👧
از بابا پرسیدم:«بابا! چرا حرمها را اینقدر قشنگ می کنند؟»☺️
بابا جواب داد:«زینب جان دیدی عکس شما را تو چه قاب قشنگی گذاشتم؟ فکر میکنی برای چی؟»😍
در حالیکه خجالت میکشیدم گفتم:«خوب چون خیلی دوستم دارید.»🤩
بابا دستی به سرم کشید و گفت««خوب بابا جون خودت جوابو گفتی . ما هم چون پیامبر و امامان و فرزندان خوبشونو دوست داریم، هر یادگاری که از اونها مونده رو سعی می کنیم خیلی قشنگ کنیم.
یکی از نشانه های دوست داشتن هم ساختن حرم برای آنهاست.🕌
همینطور اگر کسی رو واقعا دوست داشته باشی سعی می کنی کارهایی که ناراحتش می کنه انجام ندی. خودت بگو مثل چه کارهایی؟🧐
گفتم:«مثلاََ اینکه نماز نخونیم، به پدر و مادرمون بی احترامی بکنیم، دروغ بگیم،…»☺️
بابا گفت:«آفرین، از طرف دیگه هر کار خوبی که ما انجام بدیم باعث خوشحالی حضرت میشه مثل نماز خوندن، قرآن خوندن، احترام به پدر و مادر، راستگویی و کلی کار خوب دیگه .»😇
از بابا جدا شدیم و من و مادر و زهرا وارد حرم شدیم. زیارتنامه خواندیم بعد به سوی ضریح حضرت رفتیم و ضریح را بوسیدیم.😌
گوشه ای کنار مادر نشستم. مادر مشغول نماز خواندن شد. من هم یکی از قرآنهای داخل قفسه را برداشتم تا برای هدیه به حضرت قرآن بخوانم . زهرا هم سر از پا نمی شناخت و مرتب دور و برمان می چرخید.👶👧🧕
داخل حیاط بابا منتظرمان بود. زهرا چشمش افتاده بود به فواره های آب درون حوض وسط حیاط و همگی کنار حوض رفتیم تا آب بازی زهرا تمام شود.👶
این بار بابا شروع به صحبت کرد و گفت: «حضرت احمد بن موسی (ع) برادر بزرگ امام رضا (ع) است و رابطه اش با امام رضا (ع) خیلی شبیه رابطه و احترام گذاشتن حضرت اباالفضل (ع) با امام حسین (ع) است.
از طرفی حضرت احمد بن موسی (ع) بسیار نزد پدر گرامیشان حضرت امام موسی کاظم (ع) محبوب و مورد احترام بودند، به دلیل همین محبت زیادی که امام نسبت به حضرت احمدبن موسی (ع) داشتند، بعد از شهادت امام موسی کاظم (ع) اکثر مردم خیال می کردند امام بعدی حضرت احمد بن موسی (ع) است.👨👨🦰🧑🦳👱♂👱🧑🦳
ولی حضرت همه مردمی را که برای بیعت با ایشان آمده بودند، جمع کرد و نزد حضرت امام رضا (ع) برد و به آنها فرمود:«ای مردم، من در بیعت برادرم علی بن موسی (ع) هستم. او پس از پدرم، امام و خليفه به حق و ولی خداست، از طرف خدا و رسولش بر من و شما واجب است که از او اطاعت کنیم.»
همه مردم با حضرت امام رضا (ع) بیعت کردند. امام رضا (ع) هم برادرشان را دعا کردند و فرمودند: «هم چنان که حق را پنهان و ضایع نگذاشتی، خداوند در دنیا و آخرت تو را ضایع نگذارد.»
بابا گفت: زینب جون اگه خسته نشدی ماجرای شهادت حضرت احمد بن موسی (ع) را هم برات بگم؟😊
گفتم:«نه بابا جون خسته نیستم.»☺️
بابا گفت:«مأمون خليفه ستمگر عباسی، امام رضا (ع) را به اجبار از مدینه به خراسان آورد. البته برای فریب دادن مردم گفت که میخواهد امام رضا (ع) را ولیعهد کند. اما امام هنگام خداحافظی به اهل بیتش فرمود برایش عزاداری کنند و اینطور به آنها فهماند که این سفر را باز گشتی نیست. به همین دلیل حضرت احمد بن موسی (ع) پس از مدتی با جمعی از یاران خویش برای یاری امام رضا (ع) از مدینه به سمت خراسان حرکت کردند ولی در نزدیکی شیراز با سپاه حاکم شیراز، قتلغ خان که از طرف خلیفه دستور داشت آنها را به شهید کنه، روبرو شدند و در همانجا هم از شهادت امام رضا (ع) با خبر شدند.
با اینکه تعدادشان کمتر از دشمن بود با شجاعت جنگیدند و سپاه قتلغ خان را مجبور به عقب نشینی کردند. ولی پس از ورود حضرت احمدبن موسی (ع) و یارانش به شهر ناجوانمردانه از بالای پشت بامها و کمینگاهها با تیر و آتش و سنگ به آنها حمله کردند و آنان را به شهادت رساندند.😔
بیشتر از ۴۰۰سال هم محل دفن حضرت مشخص نبود، تا اینکه بدن حضرت را در حالیکه بعد از این همه سال سالم مانده بود پیدا شد.
پرسیدم:«بابا از کجا فهمیدند که این بدن حضرت احمد بن موسی (ع) است؟»🧐
بابا گفت:«از انگشتری که به دست حضرت بود. آخر روی انگشتر نوشته شده بود (العزة لله احمد بن موسی یعنی عزت سربلندی برای خداست. احمد بن موسی)»😇
یک نگاه به این همه زائری که به زیارت آقا احمد بن موسی آمده بودند کافی بود تا بفهمی خدایی که عزت برای اوست چقدر حضرت را عزیز کرده😍🤩
✍🏻علی اکبر رستگار
#شاهچراغ
#دهه_کرامت
@mah_mehr_com