eitaa logo
ماه مــــهــــــــــر
5.1هزار دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
12هزار ویدیو
384 فایل
آیدی کانال👇 @mah_mehr_com 🌹کاربران می توانند مطالب کانال با ذکر منبع فوروارد کنند🌹 مطالب کانال : 👈قصــــــــــــّه و داستان آمـــــــــــــوزشی 👈کلیب آموزشی و تربیتی ***ثبت‌شده‌در‌وزرات‌ارشاداسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
اگه میخوای نشه و نکنه این رو واسش بخون امروز هم "تام" ناراحت بود او یک گوشه خانه نشسته بود و منتظر سرد شدن نوشیدنی خوشمزه اش بود. اما همه فکرش مشغول بود. او به اتفاقی که صبح افتاده بود فکر میکرد تام از دست دوستش عصبانی شده بود و به او حرف های زشتی زده بود تام در حال فکر کردن بود که مادرش کنار او نشست.مادر گفت: " عزیزم خیلی وقته نوشیدنیتو نخوردی تو فکری و انگار ناراحتی تام گفت آره مامان خیلی ناراحتم امروز دوستم کاری کرد که خیلی عصبی شدم و کلی حرفای بد گفتم بهش تازه با داد و بیداد گفتم !". مادر بازوهای تام را نوازش کرد و گفت: " خب ميفهمم حق داری تو توی اون حال بد به بهترین دوستت حرفای بد زدی و الان از دست خودت ناراحتی میشه بری با دوستت حرف بزنی و ازش عذرخواهی کنی؟ تام با لبانی آویزان گفت: " آره شایدمنو ببخشه اما من وقتی عصبی میشم یا دوستامو با صدای بلند دعوا میکنم یا حتی میزنمشون اون روز هم سادی عصبیم کرد و با پا زدمش !". مادر از شنیدن این حرف تام خیلی ناراحت شد. به تام گفت: " پس تو خودت پشیمونی منو بابا با هم فکر میکنیم تا ببینیم میتونیم راه خوبی پیدا کنیم که تو خوشحال باشی تام کمی خیالش راحت شد و نوشیدنی اش را خورد و بیرون رفت. او به آسمان نگاه میکرد و راه میرفت که ناگهان پای یک گربه را لگد کرد. گربه خیلی عصبی شد و با چشمهای عصبانی به تام نگاه کرد. تام خیلی ترسیده بود و پا به فرار گذاشت. وقتی تام از آن گربه دور شد با خودش گفت " وقتی عصبی شد و چشماشو اونطوری کرد خیلی ترسیدم تازه اون هنوز منو نزده بود. بیچاره دوستام خیلی اونا رو اذیت کردم و بعد فورا به سمت خانه بگیرم که چطور وقتی عصبی میشم دوستامو دعوا نکنم و نزنم. اونا گناه دارن پدر که از شنیدن حرف تام خیلی خوشحال شده بود لبخندی زد و با گوشه چشم به او نگاه کرد و گفت:" ما فهمیدیم باید چکار کنی چند تا سنگ رو با مامانت تیز کردیم. گذاشتیم پشت همین در برو بیار تا بگم باید چکار کنی. رفت پیش پدر و ریع مادرش نشست و گفت من میخوام سریع تر یاد بگیرم تام فورا دوید و سنگها را آورد پدر یکی از سنگها را برداشت و گفت: با من بیا بیا بریم و با چوبهای پشت خانه یک خانه زیبا درست کنیم! تام گیج شده بود اما همراه پدرش رفت. آنها باهم یک خانه زیبا درست کردند بعد پدر سنگ تیز را برداشت و گفت: پسرم از این به بعد از هرکی عصبانی شدی فورا میای و یه دونه از این سنگا رو برمیداری و اینطوری میکوبیش به قسمتی از این خونه. قسمتی از آن خانه قشنگی که ساخته بود میکوبید تا سنگ داخل این کار برای تام خیلی لذت بخش بود از آن روز به بعد هر وقت ازدست کسی عصبانی میشد فورا یک سنگ تیز برمیداشت و به چوب فرو رود. بعد از مدتی آن خانه چوبی دیگر دیده نمیشد. همه جای آن خانه با سنگهای تیز پوشیده شده بود دیدن آن خانه زیبا که داغون شده بود خیلی ناراحت کننده بود برای همین تام پیش پدرش رفت و به او گفت: بابا من فهمیدم وقتی از کسی عصبانی میشم نباید توی اون لحظه کاری بکنم. الان وقتی عصبی میشم تا ۵ میشمارم و بعد میام و سنگ تیزی رو به خونه چوبی میکوبم. اما اون خونه رو داغون کردم. پدر گفت: خیلی خوب میشه اگه همه ما وقتی عصبانی هستیم حرفی نزنیم و یا کاری نکنیم توی اون لحظه. تو الان تا ۵ میشماری و این یعنی انقدر قوی شدی که میتونی خشمت رو کنترل کنی اما اون خونه بریم اونجا!". تام و پدر و مادرش پیش آن خانه چوبی رفتند. پدر گفت: " يالله پسرم برو سنگارو در بیار تام به سختی توانست سنگها را از داخل چوب بیرون آورد بعد مادرش گفت: ببین پسرم! وقتی توی اون لحظه که عصبی هستی و حرفای بد میزنی و یا دوستاتو میزنی مثل اینه که انگار داری به خونه قشنگی که باهاشون ساخته بودی سنگای تیز رو فرو میکنی ببین چقدر خونه داغون شده. تو اونو اصلا دوست نداری هر چقدم سنگا رو در بیاری بازم اون خونه ای که ساختین داغون شده خیلی سخت میشه اون خونه رو درستش کرد پس باید وقتی عصبی میشی شروع کنی به شمردن و تا ۵ بشماری هر وقت آروم تر شدی حرف بزنی تا رابطه تو و دوستات مثل این خونه داغون نشه! پایان... @mah_mehr_com
🔸️کاربرگ‌اربعین @mah_mehr_com
🌸 شعر وصف امام زمان علیه‌السلام مادرم می‌گوید یک نفر در راه است 🌺☘️🌺☘️🌺☘️ از صدای پایش دل من آگاه است 🌺☘️🌺☘️🌺☘️ وقتی او می‌آید قاصدک می‌خندد 🌺☘️🌺☘️🌺☘️ راه‌های غم را بر همه می‌بندد 🌺☘️🌺☘️🌺☘️ ابرها می‌بارد چشمه‌ها می‌جوشد 🌺☘️🌺☘️🌺☘️ هر درختی در باغ رخت نو می پوشد 🌺☘️🌺☘️🌺☘️ مادرم می‌گوید روی ماهش زیباست 🌺☘️🌺☘️🌺☘️ گر چه از او دوریم او همیشه با ماست 📎 📎 📎 📎 @mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینم یه تلفن خوشگل و بامزه 😍 ☎️☎️☎️☎️☎️ کار با خمیر 👇👇 🔮تخلیه روحی روانی 🔮کسب مهارت 🔮تقویت دستورزی و خلاقیت 🔮کاهش استرس و .... @mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 بچه تا سن ۱۱ سال... تابعه، مسئولیت پذیره، چشم زیاد می‌گه باورهای دینی داره حجاب داره، نماز اول وقت می‌خونه .... @mah_mehr_com
کیا از این آسیاب بازی ها داشتن؟ @mah_mehr_com
خودگویی مثبت یه کودکان گاهی اوقات افکاری که کودکان ما دارند، باعث ناراحتی آنها می شود. آنها ممکن است از فکر کردن به مسائلی که از کنترلشان خارج است به شدت ناراحت شوند؛ مثلا فکر میکنند یکی از والدینشان ممکن است از یک بیماری بمیرد، یا ممکن است تفکر منفی پیدا کنند احساس کنند که نمی توانند زندگی خود را بهتر کنند. شماباید به کودک یاد بدهید که مثبت فکر کند و در نتیجه به زندگی، دنیای اطراف و خودش امیدوار شود. طرز فکر شما بر احساسی که دارید تأثیر می گذارد. احساس نیز به نوبه ی خود بر رفتار شما اثر می گذارد و رفتار نیز پیامدهایی دارد. @mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قصه شب 💠 قصه‌ «حلما کوچولوی قهرمان» قسمت سی‌ و پنجم ✍️ نویسنده: مجتبی ملک محمد 🎤 با اجرای: ناهید هاشم ‌نژاد، راحیل سادات موسوی، مؤیدی، ابوذر توحیدی فر و محمد علی حکیمی 🔷 مناسب سن ۴ سال به بالا 💠 هدف قصه: بیان ارزش‌های اخلاقی و اهداف حرکت امام حسین علیه‌السلام است. 📎 📎 📎 @mah_mehr_com
🖤کاربرگ به مناسبت شهادت دختر سه ساله‌ی امام حسین علیه‌السلام، حضرت رقیه سلام‌الله💔 @mah_mehr_com
🌱 روز خود را با بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ آغاز کنید 🔹امام زمان(عج): هیچ عملی همانند نماز، بینی شیطان را به خاک ذلت نمی‌مالد و او را ذلیل نمی‌کند. 🌷▶═🌸🌿☃️.══════╗ 𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com امروز یکشنبه ۲۱ مرداد ماه ۶ صفر ۱۴۴۶ ۱۱ آگوست  ۲۰۲۴
. بچه ی زرنگ بدو تفاوت دو تا شکل رو پیدا کن😍 🌷▶═🌸🌿☃️.══════╗ 𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
44.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 [ کارتون ملاقات با خانواده رابینسون ] 🔥 🎥 پارت ۱ [ فیلم با کیفیت : 360p ] 📽 [ هر روز با یه سینمایی جدید . 🌷▶═🌸🌿☃️.══════╗ 𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com .