#کتاب_لقمه
چه قدر خوب است که برای تاسف خوردن به حال خودمان نیز زمان مشخص و محدودی در نظر بگیریم.
چند دقیقه اشک بریزیم و بعد به استقبال روزی برویم که در پیش رو داریم
موری به طور تمام وقت روی صندلی چرخدار می نشست. و با این حال پر از فکر بکر و نکته بود.
مطالبش را روی هر چه به دستش می رسید یادداشت می کرد. باورهایش را به رشته تحریر در می آورد.
درباره زندگی در سایه مرگ می نوشت:
«آن چه را می توانید انجام دهید و آن چه را نمی توانید بپذیرید»،
«بپذیرید که گذشته هر چه بوده گذشته، گذشته را انکار نکنید»،
«بیاموزید تا خود و دیگران را ببخشایید»،
«هرگز خیال نکنید فرصتی از دست رفته است»...!
📚سه شنبه ها با موری، میچ آلبوم.
@mah_oo_mahi
#کتاب_لقمه
دوست داشتن عضوی از بدن است. درست است که همه فورا به فکر «قلب» می افتند ولی من می گویم که «دوست داشتن» دندان آدم است
دندان جلویی که هنگام لبخند برق می زند.
حالا تصور کنید روزی را که «دوست داشتن» آدم درد می کند! آرام و قرار را از آدم می گیرد!
غذا از گلویت پایین نمی رود. شب ها را تا صبح به گریه می نشینی..
آن قدر مقاومت می کنی تا یک روز می بینی راهی نداری جز اینکه دندان «دوست داشتن» ات را بکشی و بیندازی دور!
حالا دندان دوست داشتن را که کشیده باشی، حالت خوب است،
راحت می خوابی، راحت غذا می خوری و شب ها دیگر گریه ت نمی گیرد ولی همیشه جای خالی اش هست، حتی وقتی از ته دل می خندی...
📚طلایی کوچک، دیل کارنگی.
@mah_oo_mahi
#کتاب_لقمه
پسر، موقعی که آدم می میرد،
این مردم خوب آدم را از چهار طرف محاصره می کنند.
من امیدوارم که وقتی مردم،
یک ادم بافهم و شعوری پیدا بشود
و جنازه ی مرا توی رودخانه ای جایی بیندازد.
هرجا که می خواهد باشد، ولی فقط توی قبرستان وسط مرده ها، چالم نکنند.
روزهای یکشنبه می آیند و روی شکم آدم دسته گل می گذارند و از این جور کارهای مسخره.
وقتی که آدم زنده نباشد، گل را می خواهد چه کار؟
مرده که به گل احتیاجی ندارد.
آدم تا زنده است باید از کسی که دوستش دارد گل هدیه بگیرد...
📚ناتور دشت، جی دی سلینجر .
@mah_oo_mahi
#کتاب_لقمه
روزهای هفته هر کدام شکل و رنگ و بوی خودشان را دارند. شنبه بدترکیب و تلخ و موذی است و شبیه به دختر ترشیده ی توبا خانم است: دراز ، لاغر ، با چشم های ریز بدجنس.
یک شنبه ساده و خر است و برای خودش الکی آن وسط می چرخد. دوشنبه شکل آقای حشمت الممالک است: متین، موقر، با کت و شلوار خاکستری و عصا. سه شنبه خجالتی و آرام است و رنگش سبز روشن یا زرد لیمویی است. چهارشنبه خل است . چاق و چله و بگو بخند است. بوی عدس پلوی خوشمزه ی حسن آقا را میدهد.
پنجشنبه بهشت است و جمعه دو قسمت دارد: صبح تا ظهرش زنده و پر جنب و جوش است. مثل پدر ، پر از کار و ورزش و پول و سلامتی. رو به غروب، سنگین و دلگیر می شود، پر از دلهرههای پراکنده و غصههای بیدلیل و یک جور احساس گناه و دلدرد از پرخوری ظهر...
📚 #خاطرات_پراکنده
#گلی_ترقی
@mah_oo_mahi