حسین جان
اشک مرا هروقت میبینی ؛
تفضل کن :)
وقتی که گریه میکنم
یعنی گرفتارم ..
‹ مَحــٰـاءْ ›
-
دلم دیگر طاقت دوری ندارد
ز مردمِ این شهر بریده بار دیگر ؛
دستت را به سمتِ من بلند کن ،
مرا یکبارِ دیگر بغل کن :)
من را به درِ خانهی
جانان برسانید فقط
عطر ِ حرم او ، آرام کند
حال ِ پریشان ِ مرا ..
میگفت ..
آدم باید هیچ بشه تا به خدا برسه
توی شعرِ یه توپ دارم قلقلیهیِ خودمون ،
اول توپ زمین میخوره
بعد میره آسمون . .
ما هم باید مثل توپ باشیم
اول باید پیش خدا زمین بخوریم ؛
تا بتونیم بریم آسمون(:
اَللّهُمَّ وَ قَلبی بِحُبِّکَ مُتَیّما
خدایا دلم را به محبتت
شیفته و شیدا فرما ..🤍
-دعایکمیل-
‹ مَحــٰـاءْ ›
-
ز بی وفاییِ دنیا دلم گرفت و نبود ؛
وفایِ هیچکسی بهتر از وفایِ حسین ..
"خندیدند و رد شدند.."
اما خنده هایشان ، عجیب اثر گذار بود
این حکایت زندگی آدم هایی بود ؛
که عاشق ِخدا بودند ..
گام برداشتن در جاده عشق
هزینه میخواهد !
هزینههایی که انسان را عاشق ؛
و بعد شهید میکند . .