64.1K
مانده بودم چه بگویم
به تو از دردِ دلم ؛
اشکم از دیده روان گشتُ
خودت فهمیدی :)
۹ دی ۱۴۰۲
۹ دی ۱۴۰۲
۱۴ دی ۱۴۰۲
میگفت ..
وقتهایی که قفسهیِ سینت از
حجمِ کلمات و غم ؛ درد گرفتن ..
و حرفی برایِ گفتن نداشتی ؛ بگو :
یٰا مَنْ یَعْلَمُ ضَمیرَ الصّٰامِتینَ
ای کسی که از حالِ دلِ منِ
ساکت خبر داری.. :)!
۱۴ دی ۱۴۰۲
۲۰ دی ۱۴۰۲
‹ مَحــٰـاءْ ›
-
اگر مجال بیابم میان ِ آغوشَت ؛
گلایه ها چه زیادند و گریه ها بسیار ..
۲۰ دی ۱۴۰۲
۲۶ دی ۱۴۰۲
میگفت ..
غصههایِ دل حقیرند !
غصهیِ دل باید عظیم باشد ؛
مثلا غصهیِ فراقِ آغوشِ خدا ..
۲۶ دی ۱۴۰۲
انسان با سوختن ساخته میشود
و هرکس از سوختن فرار کند ؛
خام میماند ..
۳۰ دی ۱۴۰۲
اگه دنیا باعث دلگرفتگیت شد
دنبالِ دلیل و مقصرِ خاصی نباش ؛
با دلِ گرفته برو در خونهیِ خدا ..
خودش دنیا رو اینجوری آفریده
پس تورو تحویل میگیره
بگو نمیخوام با دنیا دل گرفتگیم رو
برطرف کنم ؛
میخوام تو دلم رو با خودت شاد کنی ..🌱
#استاد_پناهیان
۳۰ دی ۱۴۰۲
به قولِ آقای صائب :
پنهان تر از آنی که توانت نشان یافت
پیدا تر از آنی که بپرسند نشانت را ..
.
امام حسین (ع) می فرمایند :
مَا ذَا وَجَدَ مَنْ فَقَدَكَ وَ مَا الَّذِی فَقَدَ مَنْ وَجَدَكَ.
خدایا ! چه یافت آن کس که تو را گم کرد ؛
و چه از دست داد آن کس که تو را یافت..
۳ بهمن ۱۴۰۲
من بلد نیستم خدا رو در کلمات بگنجونمُ شرح بدم؛ چون خدا در هیچ لغتی نمی گنجه؛ اصلا انگار که باید حسش کنی:)
خیلی شیرینِ اون قدر شیرین که برای چشیدن لحظه ای از رضایتش حاضری از تمام دنیا دست بکشی...
خیلی مهربونِ اون قدر مهربون که محبتاش از محبت تمام مادرا نسبت به بچه های خردسالشون بیشترِ؛ اون قدر مهربون که وصف نشدنیِ
نزدیکِ اون قدر نزدیک که گاهی در برابرش رگ گردن نیز فرسنگ ها با تو فاصله دارد؛ اون قدر نزدیک که نیازی نیست لب هایت را تکون بدی تا آگاه شود؛ اون قدر نزدیک که از هر آنچه که در دلت می گذره اگاهِ اون قدر نزدیک که خیلی بیشتر از تو، تو رو می شناسه:)
۳ بهمن ۱۴۰۲