eitaa logo
ماهڪ☁️🌚
3.3هزار دنبال‌کننده
20.1هزار عکس
6.5هزار ویدیو
139 فایل
تبلیغاتمون 🍇💜 https://eitaa.com/T_Mahak حرفامون🍒❤️ https://eitaa.com/mahakkkkmaannn مدیر🌿 @Mobina_87b | @Moojazi ماهڪ؟ معشوقک‌ زیباروی😌💗
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صدوچهارده زنگ در رو زدم ولی کسی باز نکرد. دوباره زدم که صدای داد زدن رهام که مثل دوره بوق می گفت(کیه؟ اومدم)بلند شد. رد. و بلیز آستین کوتاه طوسی و موهای پریشون دقیقا شبیه در رو که باز کرد، با شلوار مشکی ک محمد علی شاه شده بود. بلند زدم زیر خنده. - وای رهام....این چه...قیافه ایه...؟ -اِ رها شما این؟ خوب من تو خونه این شکلیم دیگه میدونی! - آره آره میدونم -اوهوم اوه سالم عرض شد! هیراد با سرفه های مصلحتی سعی داشت بگه منم هستم. -به سالم داش هیراد. چه خبرا خوبی!؟ -خوبم خوبم دادش توچطوری؟ -اه بسه خشک شدیم بریم داخل دیگه. اگه من چیزی نگم تا صبح فقط حال واحوال پرسی می کنن. -سالم اهالی خانه رها اومده. مامان با تعجب و بدو بدو اومد. با دیدنم لبخندی زد ودر آغوشم کشید.-ای سالم دختر نازم خوبی؟ -مرسی مامان جون خوبم شما چطورین؟بابا کجاست.؟ -سرکاره ماهم خوبیم.. بعد ا حوال پرسی رفتم. اتاقم ولباس هام رو گذاشتم داخل کمد. دلم برای اتاق سردم تنگ شده بود. با یاد اینکه قبال زندگیم چقدر یخی بوده. لبخندی زدم. من سردی وغرور رو دوست داشتم این تو زاتم بود. مامان شام قیمه پخته بود. رفتم تو حیاط یدفعه ای یادم افتاد. ماشینم کجاست؟ رهام وصدا کردم که بیاد حیاط اونم گفت االن میاد. منم دور حیاط ونگاهی انداختم که بادیدن چیزی سرجام سیخ ایستادم. -چیه؟ چرا صدام کردی؟ -... -رها؟مردی؟ -رهام!؟این ماشین منه؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا