چجورے بہ روز بآشیم 🧚🏻♀💄!
- پشت سر بقیہ حرف نزنیم💛🐣
- بـٰا هم دیگہ مهربون بـٰاشیم😻🫂
- بہ بقیہ احترآم بزاریم 🪴🫀
- چند صفحہ کتـٰاب بخونیم🌸🌿
- تَمیز و مرتب باشیم🧸☁️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منتظر نباشید کسی بیاد حالتونو خوب کنه...❤️🩹
جـٰایاکسسـوري ، زیبا❤️☘
#اکسسوری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اتـاقموردعلـٰاقهدخترااا😻🧚🏻♀ .
#کپشن_رفیقونه💕☁️..!
* تو همون شکلات تلخِ
منی که قورتت میدم🐵🤎•
* توۍاقیانوسقلبم،
توتنہاشناورۍرفیق🦋🌊•
*درسته باهات قهرم ولی
دلیل نمیشه دلم برات تنگ نشہ🧚🏻♀👒•
#دختری_که_من_باشم
پارت۱۱۰
از دستشویی اومدم بیرون زنگ زدم برام غذا بیارن و رفتم تو اتاقم لباسامو عوض کردم چشمم افتاد به گوشیم! عکسی که گرفته بودیم باز کردم و دراز کشیدم رو تخت نمیدونم این امشب خواستنی شده بود یا من یه مشکلی پیدا کرده بودم اهی کشیدم و گوشیمو پرت کردم اون طرف تخت
بعد از این که غذامو خوردم زنگ زدم به .ثمین یکی باید این حسو حال منو سر جا می آورد. با صدای زنگ در از خواب بیدار شدم به ساعت نگاه کردم نه و نیم .بود یعنی کی میتونست باشه صبح جمعه؟!
از جام بلند شدم شلوارمو پام کردم و رو کردم به ثمینو :گفتم پاشو یه چیزی بخور باز صدای زنگ در بلند شد قبل از این که ثمین از جاش بلند شه رفتم سمت در و درو باز کردم دیدم آوا با خنده ایستاده دم در
با دیدن من خندشو قورت داد یه نگاه سر تا پام کرد و ابروهاشو داد بالا!
تازه متوجه شدم لباس تنم نیست
خودمو پشت در قایم کردم آوا نیشخندی زد و گفت: صبح به خیر
با اخم گفتم چشاتو درویش کن
خنده ای کرد و گفت نترس چشمام سیره یادت رفته من سر و کارم با پسراس؟ فقط یه چیزی
اینجوری میخوابی سرما میخوریا
یه تای ابرومو بالا دادم و گفتم با پسرای لخت چی کار داری؟
اخمی کرد و گفت واقعا که بی ادبی واسه پسرا مهم نیست جلوی هم دیگه بلوز تنشون نکنن
من باشه بابا شوخی کردم
با حرص گفت با من از این شوخیا نکن
من چشم بفرمایید امرتون
مگه نمیخواستی بریم مطبو نشونم بدی
من اخ اخ پاک یادم رفته بود
همون موقع صدای ثمین بلند شد صبحونه چی میخوری عزیزم؟