eitaa logo
ماهک
3.2هزار دنبال‌کننده
20.1هزار عکس
6.5هزار ویدیو
139 فایل
ماهک ؛ ماه کوچک و زیبای محبوب 🩷 تبلیغآت ֶָ تبآدل ↫ حرفے ֶָ سخنے ↫ @M0_art ☕️
مشاهده در ایتا
دانلود
یِه‌روزکِه‌هَواخوب‌باشِه‌چاییمومیخورَم، پیراهَن‌گل‌گلیمومی‌پوشَم‌وَچَمِدونَم‌رو میبَندَم‌هَمِه‌چیووِل‌میکنَم‌وَمیرم‌تویِکی‌از روستاهایِ‌شمال‌تاابَدباآرامِش‌زِندِگی‌میکنَم!⛺️💗🔥☘
ماهک
¦👧🏻🍓¦➺ ✧درمان ریزش مو✧🐷🍬 #ѕαϲнℓι🌸 ─────⊱◈◈◈⊰───── " ¹0 قاشق روغن کرچك🍾+ ¹0 قاشق روغن سیاه دانه🖤+ ¹0 حبع سیر له شده🧄؛ بع مدت ² روز بماند سپس روی سر 👨🏻‍🦲ماساژ دهید بعد ¹ ساعت ⏰بشویید🛁. ─────⊱◈◈◈⊰─────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌈 عاطی: عع میزاشتی ماهم میاومدیم کمک باهم فکر میکردیم ) خوابم پرید(: عع راست میگی ،الان میام دنبالت عاطی: خدا شفا بده تن تن لباسمو پوشیدمو رفتم دنبال عاطفه - سلام دوست عزیززززم عاطی: چیه مهربون شدی - عع یه بارم میخوایم مثل دخترای مودب حرف بزنیم نمیزاریااا عاطی: آخه بهت نمیاد - کجا بریم حالا؟ عاطی: اول گلزار - هیچی باز شروع شد ،عاطفه جان از جون اون شهیده بیچاره چی میخوای،بابا شوهر پیدا نمیشه عاطی: واه واه ،تو از کجا میدونی من شوهر میخوام حالا - بابا من نشناسمت که به درد لای جرز دیوار میخورم خواهررررر،،،،سارا جان از قدیم میگن گشتم نبود نگرد نیست عاطفه : دیونه ،پس بریم دو تا دبه ترشی بخریم یکی واسه من یکی واسه تو - واقعا ندید بدید شوهریماااا رسیدیم بهشت زهرا ،عاطفه رفت سمت گلزار منم رفتم سمت قبر مادرم نشستم کناره سنگ قبر : میبینی مامان ، میخوام زندگی هم کنم نمیزارن ،مامان جون نمیشه بری تو خواب عشقت ازش بخوای که منصرف بشه از ازدواج من حرفام که تمام شد رفتم سمت گلزار ، دیدم عاطفه مثل همیشه سرش رو ،روی سنگ قبر شهیدش گذاشته داره گریه میکنه رفتم کنار - سلام برادر،ببخشید این دوستمون دنبال یه شوهر میگرده هم جنس شما،منظورم یکی که بوی شهادت بده21 عاطی: عع سارا بس کن زشته - چی چی زشته همیشه میای اینجا گریه میکنی، لااقل حرف دلتو بلند بهش بگو دیگه ،شاید راهی پیدا شد از دستت راحت شدیم عاطی: دیوونه،لازم نکرده ،بریم - من خواستم کمکت کرده باشم تا زودتر به آرزوت برسی ،وگرنه که بریم تو راه دبه ترشی و بخریم عاطی: بی مزه )سوار ماشین شدیم رفتیم پاتوق همیشگی ( - عاطی کمک میخوام عاطی: باز چه گندی زدی - یه جور میگی که هیچی در حال خرابکاری ام که عاطی: نه اینکه نیستی .. حالا بگو چی شده ! - میخوام از ایران برم ،بابا نمیزاره عاطی: اول اینکه غلط کردی میخوای بری ،دومم دست حاجی درد نکنه که نمیزاره - عع مسخره بازی در نیار ،میخوام برم کانادا درسمو ادامه بدم ،تازه مادر جون و خاله زهرت ا واسه بابا رضا میخوان زن بگیرن عاطی: وااایی شوخی نکن - نه بیکارم دارم اراجیف میافم - بابا میگه شوهر کنم برم الان من چیکار کنم عاطی: این دیگع بحران بزرگیه که همه درگیرش هستیم ،بی شوهری ) کیف مو برداشتم پرت کردم سمتش( خیلی دیونه ای ،من چی میگم تو چی میگی عاطی: سارا جان من پسر بودم میتونستم کمکت کنم ولی حیف که دخترم ،داداش مجردم ندارم بیاد بگیره تو رو پس بیخیال رفتن شو - من میگم نمیخوام شوهر کنم تو داری دنبال شوهر میگردی برام عاطی: من دیگه تا همین اندازه مخم کار میکرد بیشتر از این دیگه شرمنده
ـ ❄️ ᵕᵕ فصل کھ رخ عوض می‌کند ، دوبارھ عاشق زندگی می‌شوم، حال‌ دلم بهتر مۍشود ؛ چرا کھ زمستان مهمانِ مـا شده‌است ومن، آهستہ بر روی پیادھ رویِ یخ‌زده راه می‌روم، عشق در این شال‌ پشمی‌ست کھ نفسم را گرم نگہ میدارد، در سردۍ ِ لابہ‌لای زمستان !
. . 🐋
• در برف، سپیدی پیداست . 🤍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌﷽
✨{یا صاحب الزمان‌}