eitaa logo
ماهک
3.2هزار دنبال‌کننده
20.1هزار عکس
6.5هزار ویدیو
139 فایل
ماهک ؛ ماه کوچک و زیبای محبوب 🩷 تبلیغآت ֶָ تبآدل ↫ حرفے ֶָ سخنے ↫ @M0_art ☕️
مشاهده در ایتا
دانلود
یه یادآوری کوچیک: دیروز گفتی فردا...! پس امروز وقتشه! من که مشتاقانه منتظر این صحنه‌م!😌🥊🏄‍♂
دل بزرگ داشتن،روح بزرگ داشتن بزرگ منشانه رفتار کردن; کلاً بزرگ بودن جذاب ترین کارےهست که یه آدم میتونه انجام بده؛ خلاصہ کوچیک نباشیم:)🪐
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼 🌼🌼 🌼 قسمت هر دوشون چپ چپ نگام کردن که گفتم: _منو عفو کنین اینبار، تو عروسی تون جبران می کنم هردو خندیدن که عاطفه گفت: _من که عروسی کردم برای منو چجوری جبران می کنی داشتم فکر می کردم که فاطمه گفت: _ تو نمی خواد جبران کنی فقط قضیه این خاستگار از خارج اومدتو تعریف کن ببینم عاطفه با هیجان گفت: _ واقعا؟! تا خواستم چیزی بگم فاطمه با آب و تاب شروع کرد به توضیح دادن: _آره بابا از خارج اومده، وضع مالی توپ، تحصیلات عالی، تک پسر، قیافه بیست، اخلاق ... حرفشو قطع کردم و با تعجب گفتم: _اینارو از کجا اوردی دقیقا؟! +نکنه فکر کردی ما بی خبریم از اوضاع احوالت اینبار عاطفه گفت: _خب حالا این آقای خوشبخت جواب بله رو گرفت ازت نگاهمو از عاطفه گرفتم و انداختم رو فرش، خواستم بگم نه عاطفه این آقای خوشبخت نمی خواد من کنارش باشم فکر و خیالش جاهای دیگه اس .. بعد چند لحظه نگاش کردم و گفتم: _حالا اینا رو ول کنین تو بگو آقا هادی چطوره؟ اومده بمونه تا تولد این کوچولو؟؟ نمی دونم اثر نگاه غمناک من بود که رنگ نگاه عاطفه هم رنگ غم گرفت یا اینکه دل تنگی به چشماش راه پیدا کرده بود .. فاطمه هم انگار از جوّ بوجود اومده راضی نبود که بلند شد و درحالیکه سمت آشپزخونه می رفت گفت: _میرم سفره رو پهن کنم . . دستمو رو دستای عاطفه گذاشتم و گفتم: _ببخشید عزیزم نمیخواستم ناراحتت کنم لبخند محوی زد و گفت: _نه ناراحت نشدم، فقط یه کمی دلتنگم چیزی نگفتم که خودش گفت: _هادی الانم نمی خواست بیاد .. برای یه هفته اومده فقط بخاطر یه سری از کارایی برای دوستاش، بزودی میره نمیدونستم چی بگم در برابر صبرعاطفه، یاد عباس افتادم نمیدونم چیشد که پرسیدم: _عاطفه! آقا هادی وقتی اومده بود خواستگاری بهت گفته بود که می خواد بره ؟ نگاهی بهم انداخت و گفت: _اره، تازه گفته بود پدر مادرش مخالف رفتنشن با تعجب گفتم: _تو با وجود اینکه می دونستی بهش جواب مثبت دادی؟!! ... ➤رمان در حوالی عطر یاس ➤به قلم بانو گل نرگس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بزرگترین رازدار زندگیت کیه؟ ‏ 🍃"قلبت" بزرگترین تصمیم‌گیرنده زندگیت کیه؟ 🍃 ‏"مغزت" بزرگترین همراه زندگیت کیه؟ ‏ 🍃 "پاهات" میخوام بگم "قهرمان" زندگیت خودتی، فقط به خودت تکیه کن ...🌱 🌱🍃🌱🍃🌱🍃
روتین عصر.💚.! 5:00 تکالیف هاتو بنویس .🥟🌸. 6:00 اتاقتو تمیز کن .⚓️💛. 6:20 استراحت کن .🛌✨. 7:00 یہ حمام ده دقیقہ ای انجام بده .🥋🌸. 7:10 خوراکی بخور .🥣💕. 7:20 فیلم تماشا کن .🍒🥤. 8:00 شام بخور .🐋🌸. 9:00 یہ سر بہ گوشیت بزن .🛋✨. 9:40 مسواک بزن .💆🏻‍♀🌸. 10:00 و یہ خواب راحت داستہ باش .🛩✨. ⊰💚☘⊱
8.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
› پَر پَرواز خودت باش🖐🏻🌈 °|😉☘|°
☘💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چشماتو ببند شات بگیر ببین چی برات میاد 😉☘ چی واست اومد؟!😊