eitaa logo
محله شهیدمحلاتی
407 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
6.3هزار ویدیو
102 فایل
برای ارتباط برقرار کردن به آیدی زیر پیام بدهید : @STabatabai
مشاهده در ایتا
دانلود
✂️ لوح | قیچی اختلاف افکنی 🔻 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «شیعه‌ی انگلیسی و سنّی آمریکایی مثل هم هستند؛ همه، دولبه‌ی یک قیچی هستند... استکبار میخواهد خطوط فاصل در دنیای اسلام را پُررنگ کند با جنگ و ، جنگ عرب و عجم، گاهی جنگ شیعه - شیعه و جنگ سنّی ـ سنّی... یک خطّ فاصل، خطّ فاصل برجسته است و آن مقابله‌ی بین دنیای اسلام و دنیای کفر و استکبار است؛ بقیّه خطوط فاصل باید کم‌رنگ بشود.» ۱۴۰۱/۰۶/۱۲ و ۱۳۹۵/۰۹/۲۷ 🗓 رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت فرارسیدن ، براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب لوح «قیچی اختلاف افکنی» را منتشر میکند. @mahale114
7.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻وضعیت مهد کودک های ژاپن... ⬅️ مقایسه کنید بابچه هایی که ما تربیت میکنیم❗️ ⬅️ آسیب بزرگ این نوع ... ❌ اگر کاری نکنیم فاجعه در پیش است❗️ استاد_رحیم_پور @mahale114
وقتی سناریو رو لومیدی... ساعت‌ها برنامه به اندازه توییت زیر نمی‌توانست هدف اصلی این اغتشاشات که همان "سوریه کردن ایران" است را برای مخاطب تبیین کند. صراحتاً یک تحزیه طلب به اغتشاشگران پلنی را معرفی می‌کند که در سوریه موفق بوده است. / سوریه..! موفق ! الله اکبر از حماقت خواصی که هنوز نمی‌فهمند. ‏البته فهمید چه گافی داده و به این طریق اکنون تصحیح نمود... @mahale114
محله شهیدمحلاتی
فصل سوم: صفحه شانزدهم: نماز ناتمام #خاطرات_رزمندۀ_جانباز، حجت‌الاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
فصل سوم: صفحه هفدهم: نماز ناتمام ، حجت‌الاسلام حسین شیراوند (ضرغام) ..................... شهادت هم‌زمان پنج نفر برای روستای کوچک ما غم بزرگی بود و حال‌وهوای روستا را متحول کرده بود. مراسم بزرگداشت خوب و پرشوری برای شهدا توسط انجمن اسلامی ‌تدارک دیده شد و همه‌چیز، در نوعی بدیع برگزار گردید. حالا علاوه‌بر مراسمات ختم مرسوم، خود گلزار شهدا به یک پایگاه فرهنگی تبدیل شده بود. همان‌جا میز گذاشتند و به‌جای جمع آوری کمک‌های مردمی برای جبهه ثبت‌نام می‌کردند. خیلی از جوانان همان‌جا برای رفتن به جبهه متقاعد و اهل جنگ شدند. من هم در این مسئله پایِ‌کار بودم و قبل‌تر از آن فعالیت خود را شروع کرده بودم. در آن ایام، جوانی در روستایمان داشتیم که به بی‌قیدوبندی شهره بود. پشت‌سرش همه‌چیز می‌گفتند. هر شری به‌پا می‌شد، از چشم او می‌دیدند و به‌سراغش می‌رفتند. من او را می‌شناختم. از خانوادۀ خوب و ذات پاکی برخوردار بود، اما در اثر بی‌مهری و سرکوفت دیگران عملاً باور کرده بود نمی‌تواند خوب باشد. روزی از در خانۀ ما رد می‌شد. حسابی با او خوش‌وبش کردم و او را تحویل گرفتم. گفتم: «فلانی، چرا مسجد نمی‌آی؟ چرا انجمن اسلامی ‌نمی‌آی؟» گفت: «شوخی‌ت گرفته؟ من کجا مسجد کجا؟» گفتم: «چه عیبی داره؟ همۀ بچه‌ها هستن، تو هم بیا.» کمی مِن‌من کرد، دیدم برایش سخت است. گفتم: «حالا یه بار اومدن که ضرری نداره. قرار نیست مسجدو دستت بگیری و سخنرانش باشی! بیا و ببین. شاید لطف خدا همون لحظه رسید و شامل حالت شد.» فردایش به مسجد آمد. همه او را چپ‌چپ نگاه می‌کردند و هیچ‌کس تحویلش نمی‌گرفت. من جلو رفتم و با آغوش باز او را کنار خود نشاندم. اتفاقاً همان شب، روحانی‌ای که منبر بود، سخنرانی تأثیرگذاری کرد. از خدا گفت و اینکه در همه حال بنده را می‌پذیرد و تحت هیچ شرایطی نباید از رحمتش ناامید شد. مراسم که تمام شد باهم به‌سمت خانه راه افتادیم. ازآنجاکه مسیرمان یکی بود، تمام مسیر را دربارۀ صحبت‌های سخنران گفتگو کردیم. به خانه که رسیدیم تا آمد خداحافظی کند، گفتم: «شام مهمون ما هستی.» یاالله گفتم و وارد شد. مادرم نیز به‌خوبی او را احترام کرد. همان شام ساده‌ای که شاید نیمرو بود را خوردیم و از همان‌جا با ما احساس راحتی کرد. احساس کرد سرپناهی جدید دارد و از همه‌جا رانده نیست. همان شد که باهم رفیق شدیم و از مسجد و انجمن اسلامی ‌تا برنامه‌های گلزار، همه‌جا باهم می‌رفتیم. ابتدا دوستان انجمن روی خوش نشان ندادند و حتی به من اعتراض می‌کردند که فلانی مسئله‌دار است و چرا پایش را به اینجا باز می‌کنی؟ اما رفته‌رفته، نه‌تنها تمامی مسائل حل شد بلکه یک روز گفت: «می‌خوام با شما بیام جبهه.» خودم توقعش را نداشتم و طفره رفتم. اما آن‌قدر اصرار کرد تا در اعزام‌های بعد همراهم شد و با کنار گذاشتن گذشته‌اش، زندگی جدیدی برای خود رقم زد. پایان فصل سوم ادامه دارد... @mahale114
خانواده آسمانی ۲۴.mp3
12.68M
۲۴ 🎯 رسیدن به هدفی که خداوند برای انسان در نظر گرفته، به دو عامل اساسی بستگی دارد؛ - محبت همراه با اطاعت (مودّت) - عشق این دو چگونه می‌توانند انسان را به خداوند برسانند؟ 🎤 @mahale114
4_6028264020463583724.mp3
14.37M
22 یه اسمِ قشنگِ خدا؛ اسم شریف "مُبَدِّل" هست! اگه این اسمو در روحِت فعال کنی؛ میتونی از اوضاع گِل آلود،ماهی بگیری! اونوقت؛هم آرومی هم زمان مشکلت کوتاهترمیشه. 🎤 @mahale114
🛑 اطلاعیه قطع آب 🔹به اطلاع شهروندان گرامی می‌رساند‌ به علت عملیات اصلاح و توسعه شبکه آب رسانی، سه‌شنبه ۱۹ مهرماه، جریان آب در محدوده تا تعویض پلاک و بلوار بهاءالدینی حدفاصل کوچه ۱ تا ۱۲ و فرعی های منشعب از ساعت ۱۱ تا ۱۷ دچار افت شدید فشار، قطعی احتمالی یا کاهش کیفیت خواهد شد. به همسایگان خود اطلاع دهید. @mahale114
🛑 اطلاعیه قطع آب 🔹به اطلاع شهروندان گرامی می‌رساند‌ به علت عملیات اصلاح و توسعه شبکه آب رسانی، سه‌شنبه ۱۹ مهرماه، جریان آب در محدوده تا تعویض پلاک و بلوار بهاءالدینی حدفاصل کوچه ۱ تا ۱۲ و فرعی های منشعب از ساعت ۱۱ تا ۱۷ دچار افت شدید فشار، قطعی احتمالی یا کاهش کیفیت خواهد شد.
دروغ می‌گوید... 🔸 قِيلَ لِلصَّادِقِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِنَّ فُلاَناً يُوَالِيكُمْ إِلاَّ أَنَّهُ يَضْعُفُ عَنِ اَلْبَرَاءَةِ مِنْ عَدُوِّكُمْ قَالَ هَيْهَاتَ كَذَبَ مَنِ اِدَّعَى مَحَبَّتَنَا وَ لَمْ يَتَبَرَّأْ مِنْ عَدُوِّنَا 🔸به حضرت امام صادق علیه السّلام عرض کردند: فلان کس شما را دوست می‌دارد، ولی در بیزاری از دشمنانتان ضعیف است! حضرت فرمودند: هیهات، دروغ می‌گوید! کسی که مدعی است ما را دوست می‌دارد، ولی از دشمنان ما بیزاری نمی جوید. 📚 سرائر ج۳ ص۶۴۰ باب المستطرفات @mahale114
مرحوم استاد فاطمی نیا: (ره) اين همه در اينترنت و كتاب ميگردی كه ببينی آيت الله قاضی چه گفت ؟! آيت الله بهجت چه دستورالعملی برای سلوك داد؟! فلان عارف چگونه به مقامات رسيد؟! اين همه دنبال استاد هستی و اين در و آن در ميزنی ، چه شد آخر؟! به كجا رسيدی؟! قدم اول ، ترك معصيت است! نمی گويم معصوم شويد، اما به اندازه خودتان تلاش كنيد. ای جوان عزيز كه به دنبال سير وسلوك می باشی ، تو هنوز با پدر و مادرت تند هستی ، به ديگران پرخاش ميكنی ، آن وقت انتظار داری سالك الی الله هم بشوی؟! اگر ملاحسينقلی همدانی (ره) هم از قبر بيرون آيد و استاد سير وسلوكت تو شود ، اگر عاق والدين باشی ، به جائی نمی رسی ! @mahale114
39.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پشت پرده دستور غرب به شهروندانش برای خروج از / جاسوس‌ها برای بازخوردگیری خارج می‌شوند... شبنامه / در روزهای گذشته بین کشورهای غربی و ایران رقم خورده است. همزمان کاناداهم اعلام کرده که شهروندانش باید هرچه سریعتر ایران را ترک کنند. یک سوال حالا ذهن خیلی‌ها را مطرح کرده: چرا این افراد را در اوج بحران در ایران فرا نخوانده اند؟ غرب دارد جاسوس‌هایی که در ایران بودند را برای بازخوردگیری پیرامون آشوبها به خارج منتقل میکند/ @mahale114
محله شهیدمحلاتی
فصل سوم: صفحه هفدهم: نماز ناتمام #خاطرات_رزمندۀ_جانباز، حجت‌الاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
ایثارگران برزول نماز ناتمام فصل چهارم: صفحه اول ، حجت‌الاسلام حسین شیراوند(ضرغام) نیروی رزمی-‌تبلیغی لشکر انصارالحسین(ع) استان همدان مصاحبه: مرتضی سمیعی‌نیا؛ کمیل کمالی تدوین: کمیل کمالی مهدی یا مهدی، به مادرت زهرا عملیات والفجر2 بعد از عملیات مسلم بن عقیل، مسئولان با دیدن استقبال و حضور مستمر مردم استان همدان در جبهه‌های جنگ، تصمیم به ارتقای سازمانی سپاه همدان گرفتند. ابتدا گردان کوهستانی انصارالحسین(ع) و پس از آن تیپ انصارالحسین(ع) شکل گرفت. تیپ متشکل از 6 گردان بود که هرکدام به شهرستانی اختصاص داشت و برای هرکدام نام یکی از یاران باوفای سیدالشهدا(ع) انتخاب شده بود. گردان 151 مسلم بن عقیل متعلق به ملایری‌ها بود. گردان شهر ما گردان 152 بود که به‌نام حضرت اباالفضل(ع) نام گرفت. تویسرکانی‌ها در گردان 153 قاسم بن الحسن(ع) بودند. فرمانده جوان همدانی‌ها و بهاری‌ها، سیدحسن سماوات بود و بر گردان 154 علی‌اکبر(ع) فرماندهی می‌کرد. گردان 155 حضرت علی‌اصغر(ع) متشکل از نیروهای همدان، اسدآباد، کبودرآهنگ بود و آخرین گردان 156 حضرت حر(ع) بود که از تمام همدان در آن حضور داشتند. من در این مدت تصمیم گرفتم دوباره شانسم را برای رسیدن به حوزۀ علمیۀ قم امتحان کنم. بااینکه فضای نهاوند برای شروع عالی بود، اما برای ادامۀ راه، هیچ‌چیز جای قم را نمی‌گرفت. مخصوصاً برای منی که به‌واسطۀ جبهه رفتن، فرصت همیشه درس خواندن را نداشتم و در فرصت‌های محدود پیشِ‌رو، می‌بایست حداکثر استفاده را می‌کردم. ازاین‌رو در صورت رفتن به قم، دیگر مشکل کمبود استاد نداشتم و می‌توانستم با بیشتر درس خواندن، جبران مافات کنم. ابتدا پیشنهاد را با دوستان مطرح کردم. علی مصباح و علی‌کوثر ملکی پذیرفتند. حسن هم خیلی دوست داشت بیاید، اما فصل برداشت گندم بود و باید می‌ماند تا به پدرش کمک کند. جمعمان که جمع شد، راهی قم شدیم و دوباره به مرکز مدیریت رفتیم. این بار بهتر از سفر قبل راهنمایی‌مان کردند. مسئولی که آنجا بود گفت: «ظرفیت قم پر شده. فقط آشتیان و اصفهان جای خالی دارن. برای هرکدوم بخواید نامه می‌زنم؛ اگرچه پیشنهاد شخصی من اصفهانه.» پس از کمی فکر و مشورت، علی مصباح، رحمت موسیوند و... آشتیان را انتخاب کردند و من و علی‌کوثر از همان‌جا راهی اصفهان شدیم. نامه‌ای که دستمان دادند برای مدرسۀ امام‌‌صادق(ع) بود که به چهارباغ شهرت دارد و از مدارس قدیمی ‌و زیبای اصفهان است. معماری و عظمت مدرسه در همان لحظۀ ورود، ما را گرفت. هشتی ورودی مقدمه‌ای زیبا بر این کتاب معماری بود که با تورقی کوتاه از آن گذر می‌کردیم. هشتی، دیوارهای بلندی داشت و سر را در نگاه به بلندای آن، بالا می‌برد. آن‌قدر بالا که در تلاقی با سقفی روباز، به آسمان آبی گره بزند. از ورودی زیبا عبور کردیم و به حیاط پا گذاشتیم. وسط حیاط، جوی آب جریان داشت و چنار‌های پیر در کنارش راه را برای تازه‌واردی چون ما باز می‌کرد. یک چشممان به کاشی‌های خوش‌رنگ‌ولعاب ایوان‌ها بود و یک چشممان به حجره‌هایی که پشت‌سرهم تکثیر شده بود. مدیریت مدرسه در یکی از آن حجره‌ها قرار داشت. وقتی نامه را به مدیر تحویل دادیم، خوشامد گفت و برای انجام روال اداری راهنمایی‌مان کرد. چون هیچ وسیله‌ای با خود نیاورده بودیم، دو روز مرخصی گرفتیم تا به خانه برگردیم و وسایل را بیاوریم. وسایل که چه عرض کنم، ساکی از لباس، بقچه‌ای از بالش و پتو و یک کتاب جامع‌المقدمات تمام وسایل ما را تشکیل می‌داد. پس از برداشتن آن‌ها، از خانواده خداحافظی کردم و همراه علی‌کوثر دوباره به مدرسه برگشتم. درس‌های ما در آنجا عبارت بود از صرف میر، صمدیه، عوامل ملامحسن و احکام. استاد احکام ما مرحوم حجت‌الاسلام محمدعلی نوری بود که در کنار احکام، اخلاق و حدیث نیز می‌گفت. بعدها فهمیدم از شروط وقف‌نامۀ مدرسه این بوده که در کنار درس‌ها، حدیث جای داشته باشد. استاد نوری روحیۀ شاگردپروری داشت. بعد از درس می‌نشست و تک‌به‌تک جویای احوال ما می‌شد و نمی‌گذاشت احساس غریبی کنیم. @mahale114