هدایت شده از دو قدم مانده به صبح
•Γ👣❗️...
.
- سوزِسرماازخیالاتبیرونشکشید و دستانشراتا تَہ درجیبپالتوفروبرد و مشتکرد .
.
- هنوزداشتدنبالراهِحلبراۍجذبوجمعِ گرمامیگشت کہ صداۍجیغِبلندی توجهشراجلبکرد.
.
- براۍلحظہایپاهایشازحرکتایستاد و زمزمهایکہچندلحظہپیششروعکردهبود راقطعکرد...
.
- صداۍجیغ و فریادِکمڪخواستنِیکزنبود کہ حالابلندتربہگوشمیرسید .
.
- باگنگیسرشرابہطرفِابتداوانتہـایِخیابانچرخاند تا واقعیبودنصداراباتصویردرککند .⇩⇧.
.
- در خلوتیِشهر و تاریکیاینساعتبعیدبودکسی ، ..
بهتربودبگویدزنیبیعقلیکند و درخیابانباشد، دربعضیازخیابانهاۍاینشهرروزهاهمنمیشد یکزنتنہـارفتوآمدکند‼️
.
🕝🌃 حالا این ساعتِ شب ...
•
#راز_تنهایی
#منشور
📓 | رمانی چاپ نشده ،
✍🏻 | از نویسندهی مشهور نرجس شکوریانفرد :) 😍 ✨
●https://eitaa.com/joinchat/1299841067Cf9aa36c49c ..
• این فرصتِ ویژه رو از دست ندین (; 🌿'
°
هدایت شده از ساحل رمان
هدایت شده از ساحل رمان
...•°[ 🦋 ]°•...
یک مدل شکر کردن اینه که...🙃💕
📸¦ #عکس_نوشت
🌪¦ #راز_تنهایی
📖¦#رمان
╭┅──────┅╮
🌊 @Saheleroman
╰┅──────┅╯
هدایت شده از ساحل رمان
5.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•🌊•
حتی اگه خودت هم متوجه نباشی،
من نمی ذارم تو به خودت آسیب بزنی عزیزم:))
📲¦ #استوری
🕯¦ #راز_تنهایی
📚¦ #رمان
[@saheleroman ]
هدایت شده از ساحل رمان
ـ ــ ـ ــ ـ ــ ـ ــ ـ ــ ـ ــ🍂🌱🍂 ـ ــ ـ ــ ـ ــ ـ ــ ـ ــ ـ ــ
#راز_تنهایی
#نرجس_شکوریان_فرد
#قسمت_دویست_و_سوم
•
.
🏝
.
•
راست گفته بود؛
دنیل شبیه خودش بود.
نگهبانهای مدرسه حواسشان جمع طه و دنیل شده بود و
این از چشم دنیل دور نماند.
دو نفرشان آماده به حمله
آمدند به سمت دنیل.
طه زیرچشمی آنها را نگاه میکرد و
آماده بود با رسیدن آنها فرار کند.
دنیل نمیتوانست فرصت را از دست بدهد.
- آهسته منو بکشی؟
دنیل عصبی بود و
عصبیتر در چشمانش نگاه کرد و گفت:
- ارزش کشته شدن نداری که
خودم رو به خاطرت توی دردسر بندازم. حداقل فعلا!
سر به تایید تکان داد اما
نتوانست زاویۀ نشستنش را عوض کند.
حس میکرد اگر نگاه از دنیل بردارد،
زنده نمیماند و
شاید هم فکر میکرد جز او پناهی ندارد.
یک مرد کنارش بود که مرد نبود.
گاو وحشی بود که چشم در چشمش اگر نمیدوختی میباختی.
تمام جان و روحش، پدرش را میخواست،
تنها مردی که میتوانست
بیاضطراب بر او تکیه کند.
اما نه تنها نداشتش که حتی
میترسید از او نام ببرد.
احتیاجش به محبت و
تکیه کردن به قدرتش را
بیشتر از همیشه طلب میکرد اما نداشتش. نه اینکه حالا که اسیر این مرد بود،
بلکه همان موقع هم که بود نداشتش.
با یادش چیزی در گلویش شکست.
💯 ادامه دارد... 💯
‼️‼️ کپی ممنوع❌❌
📚https://eitaa.com/saheleroman
هدایت شده از ساحل رمان
ـ ــ ـ ــ ـ ــ ـ ــ ـ ــ ـ ــ🍂🌱🍂 ـ ــ ـ ــ ـ ــ ـ ــ ـ ــ ـ ــ
#راز_تنهایی
#نرجس_شکوریان_فرد
#قسمت_دویست_و_یازدهم
•
.
🏝
.
•
موادی که میکشید را نمیدانست دارد
از چه رذلهایی میگیرد!
مثل سادگی خودش به همه نگاه میکرد و
حالا داشت از ترس قالب تهی میکرد.
سوار که شد وحشتزده تکیه داد به در و
زل زد به صورت جدی دنیل؛
این دیگر که بود؟ کجا داشت میبردش؟ زندانی در حال اعدام بود که
نمیتوانست برای فرار از مرگ کاری کند. صدای سکسکهاش که در ماشین پیچید،
فهمید که زنده است، با فک لرزان،
لبهای خشکش را تکان داد و
زبان در دهان چرخاند:
- تو که نمیخوای مهربانی خدا رو ببینیم و این فاصله رو کم کنیم.
طه حس میکرد تا حالا چیزی از
مهربانی خدا را درک نمیکرده اما الان
حتی اگر هم نمیفهمید نیازمندش بود.
بعضی نه مهربانی خدا را تمنا میکنند،
نه از آن خوشحال میشوند؛
مثل میت میمانند، در حالیکه خدا گفته:
-بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را!
این جلوۀ محبت خداست.
طه چشم بست و لب زد:
-خدایا همۀ زندگیم بیاعتنایی
به مهربانی تو بوده. علت تمام نگرانیهام،
افسردگیهام و دلبستگیهام به غیر تو،
بیاعتنایی به مهربانی توست!
من اطمینان ندارم به اینکه
تو مهربان هستی و حفظم میکنی.
هر کاری میکنم برای اینکه
پیش بقیه کم نیارم،
نه برای اینکه تو خوشحال بشی.
من اصلا تو رو نمیبینم.
اگر اینهمه خطا کردم به دلیل اینکه
تو رو قبول ندارم.
اگر احساس کمبود محبت میکنم،
اگر احساس تنهایی میکنم،
به خاطر بیایمانی به مهربانی توست.
سراغ سرگرمیهای دور و برم رفتم،
با اینکه میدونستم بیخوده،
چون از محبت تو لذت نمیبردم.
اصلا من به همین خاطر آدم بدی شدم،
چون حس نمیکردم یه مهربون،
پشت سر منه.
همینه که آم بدی شدم...
💯 ادامه دارد... 💯
‼️‼️ کپی ممنوع❌❌
📚https://eitaa.com/saheleroman
به وقت تعطیلات
•••📕🎭🎬••• 📕| #سیاه_صورت ✍| #نرجس_شکوریان_فرد 📖| #قسمت_دهم پریسیما نگاهش را از صورت دکتر گرفت و
رمانی متفاوت با ژانری #معمایی از زندگی #بازیگرایی که هر روز در مجازی باهاشون زندگی میکنیم♨️🎭
📕| #سیاه_صورت
البته این کانال یه رمان با فضای آمریکا هم داره که چند پارت آخرش است و میتونه عید رو برای شما شیرین کنه🇺🇸🤫
📓| #راز_تنهایی
به قلم نرجس شکوریان فرد😍👌
📲| #ساحل_رمان
https://eitaa.com/joinchat/1299841067Cf9aa36c49c