eitaa logo
مهارت‌های خانه داری
1.6هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
2.2هزار ویدیو
52 فایل
اینجا یک بانوی همه فن حریف شو🤩 👌انواع آموشها:👇👇 پزشکی، آشپزی، سفره آرایی، همسرداری، تربیت فرزند، ایده پردازی و....
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥گاه‌ زندگی‌، چاره‌اش‌ فقط‌ زیارت‌ است..! ✨✨✨✨🌸✨✨✨✨ کپی با ذکر صلوات به نیت سلامتی و تعجیل امر ظهور امام زمان عج https://eitaa.com/joinchat/2574254496C61a3141031
👑 آیت اللّه شیخ على‌پناه اشتهاردى در درس ‍ اخلاقشان در مدرسه فیضیه: امام خمینی می فرمود : با اتوبوس از مشهد عازم تهران بودم. راننده به صندلى ما که در وسطهاى ماشین بود، آمد، به من( امام خمینی) چون سید بودم حرفى نزد. ولى رو کرد به حاج شیخ عباس قمى(ره ) و گفت : اگر مى‌دانستم، تو را اصلاً سوار نمى‌کردم... ناگاه ماشین ما که از مشهد عازم تهران بود از حرکت ایستاد، راننده که مردى بلند و سیاه‌چرده بود با عجله پایین آمد و بعد از آنکه ماشین را براندازى کرد خیلى زود عصبانى و ناراحت به داخل ماشین برگشت و گفت: بله پنچر شد. و آنگاه به صندلى ما که در وسطهاى ماشین بود، آمد، به من چون سید بودم حرفى نزد. ولى رو کرد به حاج شیخ عباس قمى(ره ) و گفت: اگر مى‌دانستم، تو را اصلاً سوار نمى‌کردم، از نحسى قدم تو بود که ماشین، ما را در این وسط بیابان خشک و برهوت معطل گذاشت، یااللّه برو پایین و دیگر هم حق ندارى سوار این ماشین بشوى. مرحوم شیخ عباس بدون اینکه کوچکترین اعتراضى کند و حرفى بزند، بلند شد و وسایلش را برداشت و از ماشین پیاده شد. من هم بلند شدم که با شیخ عباس پیاده شوم اما او مانع شد، ولى من با اصرار پیاده شدم که او را تنها نگذارم اما او قبول نمى‌کرد که با او باشم، هرچه من پافشارى مى‌کردم، او نهى مى‌کرد، دست آخر گفت: فلانى، راضى نیستم تو ، هم مثل من اینجا بمانى. وقتى این حرف را از او شنیدم دیدم که اگر بمانم بیشتر او را ناراحت مى‌کنم تا خوشحال کرده باشم، برخلاف میلم از او خداحافظى کرده سوار ماشین شدم ... بعد از مدتى که او را دیدم جریان آن روز را از او پرسیدم، گفت: وقتى شما رفتید خیلى براى ماشین معطل شدم، براى هر ماشینى دست بلند مى‌کردم نگه نمى‌داشت، تا اینکه یک ماشین کامیونى که بارش آجر بود برایم نگه داشت. وقتى سوار شدم، راننده آدم خوب و خونگرمى بود، و به‌گرمى پذیرایم شد و تحویلم گرفت، خیلى زود با هم گرم شدیم قدرى که با هم صحبت کردیم متوجه شدم که او ارمنی است و مسیرش همدان است، از دست قضا من هم مى‌خواستم به همدان بروم، چون مدتها بود که دنبال یک سرى مطالب مى‌گشتم و در جایى نیافته بودم فقط مى‌دانستم که در کتابخانه مرحوم آخوند همدانى در همدان مى‌توانم آنها را به‌دست آورم، به این خاطر مى‌خواستم به همدان بروم. راننده با آنکه ارمنى بود آدم خوب و اهل حالى بود، من هم از فرصت استفاده کردم و احادیثى که از حفظ داشتم درباره احکام نورانى اسلام، حقانیت دین مبین اسلام و مذهب تشیع و... برایش گفتم. وقتى او را مشتاق و علاقه‌مند دیدم، بیشتر برایش خواندم، سعى مى‌کردم مطالب و احادیثى بگویم که ضمیر و وجدان زنده و بیدار او را بیشتر زنده و شاداب کنم. تا این که به نزدیکهاى همدان رسیدیم، نگاهم که به صورت راننده افتاد دیدم قطرات اشک از چشمانش سرازیر است و گریه مى‌کند، حال او را که دیدم دیگر حرفى نزدم، سکوتى عمیق مدتى بر ما حکمفرما شد هنوز چند لحظه‌اى نگذشته بود که او آن سکوت سنگین را شکست و با همان چشم اشک‌آلود گفت: فلانى، این‌طور که تو مى‌گویى و من از حرفهایت برداشت کردم، پس اسلام دین حق و جاودانى است و من تا به حال در اشتباه بودم. شاهد باش، من همین الآن پیش تو مسلمان مى‌شوم و به خانه که رفتم تمام خانواده و فامیل‌هایى را که از من حرف‌شنوى دارند مسلمان مى‌کنم. بعد هم شهدتین را گفت از آن زمان به بعد از نسل و ذرّیّه آن مرد هرکس به دنیا بیاید مسلمان است و ثواب و حسنه‌اش براى مرحوم حاج شیخ عباس قمى(ره ) مى‌باشد. ✨✨✨✨🌸✨✨✨✨ کپی با ذکر صلوات به نیت سلامتی و تعجیل امر ظهور امام زمان عج https://eitaa.com/joinchat/2574254496C61a3141031
✍امام رضا علیه‌السلام: هرگاه گرفتارى شديدى بر شما وارد شد، به وسيله ما، از خداوند كمک طلب كنيد و اين همان کلام خداست، كه مى‏‌فرمايد: وَللَّهِِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعوُهُ بِها براى خدا اسماء نيكوئى است او را به ‏آنها بخوانيد (خدا را به آنها قسم دهید) 📚اعراف/آیه۱۸۰ به خدا سوگند، مائیم(اسماء‌ُالحُسنی) نامهاى نيكوى خدا كه از احدى عملى پذيرفته نمى‏‌شود، مگر به ‏معرفت ما 📚بحارالانوار ج۹۴ص۶ ✨✨✨✨🌸✨✨✨✨ کپی با ذکر صلوات به نیت سلامتی و تعجیل امر ظهور امام زمان عج https://eitaa.com/joinchat/2574254496C61a3141031
5.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تـو‌تنـها‌می‌توانی‌آخـرین‌درمانِ‌مـن‌باشـی... و بی‌شک‌دیگران‌بیهوده‌می‌جویند‌تسکینم...:) ✨✨✨✨🌸✨✨✨✨ کپی با ذکر صلوات به نیت سلامتی و تعجیل امر ظهور امام زمان عج https://eitaa.com/joinchat/2574254496C61a3141031
Hossein Taheri - Emam Rezaeiam (128).mp3
10.76M
👑 آرام‌میگیرددلم، دربارگاھَت ... ای‌مشھدِتو، جان‌پناهِ‌اهلِ‌عالم ... 🎤 حسین طاهری ... ✨✨✨✨🌸✨✨✨✨ کپی با ذکر صلوات به نیت سلامتی و تعجیل امر ظهور امام زمان عج https://eitaa.com/joinchat/2574254496C61a3141031
👑 ❤️ هرچه کویت دورتر، دل تنگ‌تر، مشتاق‌تر در طریق عشقبازان مشکلِ آسان کجا... ✨شبتون امام رضایی ✨✨✨✨🌸✨✨✨✨ کپی با ذکر صلوات به نیت سلامتی و تعجیل امر ظهور امام زمان عج https://eitaa.com/joinchat/2574254496C61a3141031
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👑 💚اول کار صلوات خاصه مولا امام رضا علیه السلام همه با هم زمزمه کنیم. ⭕️ ان شاء الله باهمین توسل ولی نعمتمان دستمون در دنیا و آخرت بگیرد. آمین🤲 💚اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى.....https://eitaa.com/joinchat/2574254496C61a3141031
🌷گنبدت از هر کجای شهر سو سو می کند دست هر آشفته ای را پیش تو رو میکند 🌹عطرنابی میوزد از کوچه‌باغ مرقدت هرکه می آید حرم،این عطر را بو می کند ❤️السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا ✨✨✨✨🌸✨✨✨✨ کپی با ذکر صلوات به نیت سلامتی و تعجیل امر ظهور امام زمان عج https://eitaa.com/joinchat/2574254496C61a3141031
📌در لباس پاسبانى… ✍علامه طباطبایى براى یکى از شاگردان خود حکایتى بدین شرح نقل کرده است: در ایامى که از نجف بازگشته و در تبریز به سر مى‌‌بردم در یکى از روزها از طرف مرحوم زنوزى قاصدى آمد و مرا احضار کرد، چون خدمت ایشان رسیدم فرمود: فلانى ماجرایى پیش آمده که در کم و کیف آن مبهوتم. چند روز در منزل کار بنایى داشتیم. بنّا با شاگردانش مشغول کار بودند، کارهاى دقیق شاگرد توجهم را جلب کرد، مى‌‌دیدم کارهایش را به خوبى انجام مى‌‌دهد و وقت تلف نمى‌‌کند. ظهر که استادش براى صرف ناهار به منزل مى‌‌رفت در همان محل کار مى‌‌ماند و ابتدا تجدید وضو مى‌‌کرد و نمازش را در اول وقت مى‌‌خواند سپس دستمال کوچک خویش را باز مى‌‌نمود و غذاى ساده‌‌اى را که با خود آورده بود مى‌‌خورد و بلند مى‌‌شد و مقدمات کار را فراهم مى‌‌کرد تا استادش برسد و وقتى استاد مى‌‌آمد با تلاش زیادى همراه وى کار را ادامه مى‌‌داد. در یکى از روزها بنّا به وى گفت برو از همسایه نردبانى بگیر و بیاور. جوان رفت ولى برخلاف انتظار دیر آمد و لذا هنگام عصر که استادش به خانه رفت، نزد وى رفته و ضمن احوالپرسى از او پرسیدم درآوردن نردبان انتظار نبود که تأخیر نمایى، چرا دیر کردى؟ جوان کارگر لبخندى زد و گفت: دلیل دیر آمدنم تنگى کوچه بود و اگر مواظبت نمى‌‌کردم ممکن بود دیوارهاى مردم بر اثر برخورد نردبان خراش بردارد! آقاى زنوزى ادامه دادند: از پاسخ قانع کننده این جوان بیش از پیش متعجب شدم از او پرسیدم: آیا مى‌‌شود امام زمان، عجّل‌‌اللَّه‌‌تعالى‌‌فرجه الشریف، را دید؟ بلافاصله با حالتى کاملاً عادى گفت: بلى اتفاقاً این هفته به تبریز تشریف آورده بودند. پرسیدم لباس امام چگونه بود؟ پاسخ داد: به لباس پاسبانى بودند! مشکل مرحوم زنوزى که سبب حیرت او شده بود همین نکته بود و از این جهت علامه طباطبایى را خواسته بود تا از او بپرسد چگونه مى‌‌شود امام زمان به لباس پاسبانى باشند؟ علامه پاسخ مى‌‌دهد: همه عالم از آن حضرت مهدى صلوات الله و سلامه علیه ، است و لذا براى آن حضرت مکان و یا لباس و شبیه اینگونه مسائل مشکلى ایجاد نمى‌‌کند. محمدهادى فقیهى که این داستان را از زبان علامه شنیده است مى‌‌گوید: از معظم‌‌له درباره صحت این داستان نظرخواهى کردم ایشان فرمودند: قرائن به گونه‌‌اى است که قضیه حقیقت داشته و او از جوانانى بود که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ، را مى‌‌دیده است. سپس علامه طباطبایى افزود: با توجه به اینکه نشانى آن جوان را داشتم به سراغش رفتم ولى متأسفانه موفق به یافتنش نشدم. 📚 کتاب جرعه‌‌هاى جانبخش، ص278، نوشته غلامرضا گلى زواره. ✨✨✨✨🌸✨✨✨✨ کپی با ذکر صلوات به نیت سلامتی و تعجیل امر ظهور امام زمان عج https://eitaa.com/joinchat/2574254496C61a3141031
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بارون اشکمو خدا ازم نگیره چقدر دلت با منه تا دلم نگیره ✨✨✨✨🌸✨✨✨✨ کپی با ذکر صلوات به نیت سلامتی و تعجیل امر ظهور امام زمان عج https://eitaa.com/joinchat/2574254496C61a3141031