eitaa logo
مهدوی ارفع
50.5هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.8هزار ویدیو
164 فایل
‌ 💠کانال رسمی استاد مهدوی ارفع 🔻مؤسس نهضت جهانی نهج البلاغه 🔻سخنران ، مدرس نهج‌البلاغه —————————————————————————— —————————————————‌
مشاهده در ایتا
دانلود
⛔️ 4⃣بعضي نيز خواسته اند با تكيه بر اين گفته كه پيامبر، صـلي االله عليـه وآلـه، امر به اخراج كفار از جزيرةالعرب و خصوصاً مكّه و مدينه نموده اند، اثبـات كنند كه ابولؤلؤ مسلمان بوده است زيرا اگر ابولؤلؤ مسـلمان نبـود، نبايـد بـه مدینه راه می یافت. 🔻اما آنچه در اين استدلال به آن توجه نشده آن است كه: 🔹اولا؛ بنا به نقل منابع از آنجا كه عمر اجازه ورود افراد بالغ از عجمـان را به مدينه نمي داد مغيرة بن شعبه، مولاي ابولؤلؤ، نامه اي به خليفه نوشـت و بـا اشاره به مهارتهايي كه در ابولؤلؤ وجود داشت از وي اجازه ورود ابولؤلؤ را به مدينه گرفت. ___________________________________ 📚 پی نوشت ها: ۱. ابن حجر، تهذيب التهذيب، ج5 ،ص178. ۲ .ابن حبان، الثقات، ج7 ،ص6؛ ابن حجر، تهذيب التهذيب، ج5 ،ص178؛ خطيب بغدادي، تـاريخ بغداد، ج10 ،ص227 و ابن عساكر، تاريخ مدينه دمشق، ج28 ،ص44؛ اين رابطه به گونه  اي بـوده است كه وي حتي به نقل رواياتي مي پرداخته كه در راستاي اهداف شوم بني اميه جعل شده اسـت؛ مانند روايتي ساختگي كه در آن به فضليت روزه گرفتن و شادماني در روز عاشورا پرداخته شده و فضائل بسياري را براي اين روز جعل نموده اند.( ابن جوزي، الموضوعات، ج2 ،ص200) ۳. .ميرزا محمد باقر موسوي خوانساري، روضات الجنات، ج3 ،ص343-344 . ٤.شيخ علي نمازي شاهرودي، مستَدرك سفينة البحار، ج9 ،ص215 به نقل از رياض العلماء. ______________________________ كه از قضا همين يك مورد نيز كه اجازه ورود يافت، دست  به قتل خليفه زد. از اين حيث ميتوان گفت اگر اين جريان بيان شده واقعيت نيز داشته باشد، ورود ابولؤلؤ به مدينه در نوع خود يك استثناء بوده است. 🔹ثانياً؛ حقيقت دستور پيامبر، صلي االله عليه وآله، بـه اخـراج كفـار از مكکه و مدينه، را بايد اخراج كفاري دانست كه حُرّ بوده و آزادانه در مکـه و مدينـه زندگي مي نمودند اما در مورد بندگان و كنيـزان اصـولاً چنـين حكمـي قابـل تصور نيست زيرا كساني كه در آن زمان به بنـدگي گرفتـه مـي شـدند عمـدتاً كفاري بودند كه در جنگ با مسلمين به اسارت آنها در مي آمدند و بعد از اسارت نيز هيچ الزا‌مي بر مسلمان شدن آنهـا وجـود نداشـت. بـا ايـن مقدمـه چگونه مي توان تصور نمود كساني كه توسط مسلمين به بندگي گرفته شده اند تا به صاحبان مسلمان خود خدمت كنند را از جزيرةالعرب اخراج نمود.     🔹🔹🔹🔹  1. علي بن حسين مسعودي، ( مروج الـذهب، ج2 ،ص352؛ ) از ايـن جهـت عمـر پـس از مجـروح شدنش كساني را كه موافق آمدن چنين افرادي به مدينه بودند سرزنش ميكرد و آنان را مسبب قتل خود مي خواند. (ابن أثير، النهاية في غريب الحديث، ج3 ،ص286» قال [عمر] لابن عبـاس: قـد كنت أنت وأبوك تحبان أن تكثر العلوج بالمدينة») اما مخالفان نظر وي مي گفتند كه مدينه جـز بـا ورود علوج- افراد عجمي كه با تحقير به اين اسم ياد مـي شـدند- آبـاد نمـي شـود. (رك: رسـول جعفريان، تاريخ سياسي اسلام، ج2، تاريخ خلفا، ص109 ) 🖊مهدوی ارفع ↩️ادامه دارد... 🆔 @mahdavi_arfae
مهدوی ارفع: ⛔️ 👈نجاشي و ابن داود نيز درباره وي مينويسند: «الحسـين بـن حمـدان الخصـيبي الجنْبلانـي ابوعبـداالله كـان فاسـد المذهب».۱ 🔹علاوه بر اين، سند روايتي كه او نقل كرده مرسل و مجهول اسـت و از ايـن جهت نيز هيچ اعتباري بر آن نميباشد. 🔹امـا كتـاب «مشـارق الانـوار» حـافظ رجب برسي نيز وضعي بهتر از كتاب «الهدايةالكبري» نـدارد و تقريبـاً تمـامي رجاليون شيعه بعد از خودش اين كتاب را بي اعتبـار دانسـته و نويسـنده آن را هم متهم به غلو نموده اند.۲ 👈 به گونه اي كه علامه  مجلسي درباره كتاب وي مي نويسد: «من بر آنچـه كه اين كتاب به تنهايي نقل نموده است اعتماد نميكنم زيرا آن را مشـتمل بـر اشتباه و آشفتگي و غلو يافته ام». 👈ميرزا محمد باقر موسوي خوانساري نيز در كتاب روضات الجنّات درباره وي مي نويسد: «...امر اين مرد در تقويت ستونهاي اهل ارتفاع و غلو و احيـاء مراسـم بدعتگزاران و خروجش از دايره ظواهر شريعتي كه اصولش وابسته و استوار به فروعش است و بلند پروازيش بر شالوده غلات و مفوضه و التزامش به تخطئه بزرگان اهل ملّت و دين و تزكيـه او كسـاني كـه مخالف روش فقهاء و مجتهدين هستند... و اعتقادش به عـدم مؤاخـذه هيچيك از محبين اهلبيت، عليهمالسلام، بـه هـر گنـاه و جرمـي كـه فرض شود، و اينكه پايه هاي مذهب را بر تـأويلات هوائيـه فاسـده اي كه دليلي ندارد بنا كرده است، با اينكه همانگونه كه سـخن دربـاره آن فراوان گفته شده اولين مراتب الحاد و خروج از دين گشـودن بـاب تأويل است؛ همه اينها از جمله مطالب مسـلَّمه و يقيني هايی اسـت كـه براي همه آشنايان به گفتارش آشكار و روشن است و بـراي احـدي از  تأمل كنندگان در تصنيفاتش شك و ترديدي بجاي نميگذارد».۳ ✔️در مجموع مشخص گرديد كه اين روايت از نظر سند قابل اعتماد نيسـت و نميتواند دليل واقع شود. 🔹اينها علاوه بر آن است كه، آنچه از ايـن روايـت نيـز برداشـت مـيشـود هيچگاه بيانگر درستي اعتقاد و يا مؤمن بودن ابولؤلؤ نيست بلكه ايـن روايـت تصريح بر آن دارد كه انگيزه ابولؤلؤ براي قتل خليفه دوم بـه جهـت ظلمـي بوده كه بر او ميشده است. 3⃣ دليل ديگر آن است كه افنـدي در ريـاض العلمـاء گفتـه اسـت: «فيـروز (ابولؤلؤ) از بزرگان مسلمين و مجاهدين بلكه از پيروان مخلص اميرالمـؤمنين بوده اس سپس درباره اين مطلب چنين اسـتدلال مـيكنـد كـه ذكـوان است و عبـداالله بـن ذكـوان از خـواص ياران امام سجاد، عليهالسلام، بوده است پس اين بهترين دليل بر تشيع ابولؤلؤ قاتل می باشد. با آنكه صاحب رياض العلماء به تتبع و تحقيق شهرت دارد ليكن اين سخنان وي حاكي از مطالب ديگر است زيرا: 🔸اولاً؛ برادري ذكوان و ابولؤلؤ مسلم نيست فقط برخي رجاليون اهل سـنت  اين سخن را نقل كرده اند ولي دليلي قطعي براي آن وجود ندارد. 🔸ثانياً؛ به فرض قبول برادري آن دو، ذكـوان نـه از خـواص، بلكـه حتـي از ياران اميرالمؤمنين، عليه السلام نيز به حساب نمي آيد. 🔸ثالثاً؛ عبداالله بن ذكوان فقط در شمار كساني كه از امام سجاد، عليه السـلام، روايت كرده اند ذكر شده و به عنوان يار و همـراه امـام چهـارم سـخني از او نيست. ذكوان و فرزندش عبداالله نه تنها از شمار شيعه نيستند كـه از مـوالي و خادمان بني اميه و وا‌بسته به همسر خليفه سوم، عثمان، قلمداد شده اند.۴ 🔸 رابعاً؛ ايمان داشتن و مسلمان بودن ذكوان و پسرش چه رابطه اي با ايمان يـاعدم ايمان داشتن ابولؤلؤ دارد؛ گويا در اين استدلال چنين فرض شده كه بـرادر هركس مسلمان شود او نيز قطعاً مسلمان است... 🖊 مهدوی ارفع ↩️ادامه دارد... 🆔 @mahdavi_arfae ⛔️ 4⃣بعضي نيز خواسته اند با تكيه بر اين گفته كه پيامبر، صـلي االله عليـه وآلـه، امر به اخراج كفار از جزيرةالعرب و خصوصاً مكّه و مدينه نموده اند، اثبـات كنند كه ابولؤلؤ مسلمان بوده است زيرا اگر ابولؤلؤ مسـلمان نبـود، نبايـد بـه مدینه راه می یافت. 🔻اما آنچه در اين استدلال به آن توجه نشده آن است كه: 🔹اولا؛ بنا به نقل منابع از آنجا كه عمر اجازه ورود افراد بالغ از عجمـان را به مدينه نمي داد مغيرة بن شعبه، مولاي ابولؤلؤ، نامه اي به خليفه نوشـت و بـا اشاره به مهارتهايي كه در ابولؤلؤ وجود داشت از وي اجازه ورود ابولؤلؤ را به مدينه گرفت. _______________________________ 📚 پی نوشت ها: ۱. ابن حجر، تهذيب التهذيب، ج5 ،ص178. ۲ .ابن حبان، الثقات، ج7 ،ص6؛ ابن حجر، تهذيب التهذيب، ج5 ،ص178؛ خطيب بغدادي، تـاريخ