#خاطرات_یک_سرباز 1⃣ #خادمان_بی_مزد_و_منت 💢 دهه شصت از جهات مختلف، دورانی استثنایی و بی نظیر بود. تصور آن دوران برای کسانی که مثل من، آن را درک کرده بودند، بیشتر شبیه به یک خواب شیرین و برای نسلی که بعد از دهه شصت پا به دنیا گذاشته اند، شبیه رویا و خیال پردازی ( شاید هم دروغ و حماقت) است. 🔻سعی کنید جملات زیر را به صورت قطعات یک فیلم مستند اما با سرعت بالا تصور کنید: ⬅️ اوضاع اقتصادی زیر صفر، مدتی در تهران فقط نانوایی های لواشی پخت می کردند؛ چون آرد نداشتیم، آن هم هفته ای ۲_۳ بار و هر بار فقط ۱۵ تا نان به ما می دادند؛ حالا چه نان خور خانه ۴ نفر بودند چه ۱۴ نفر! اما کسی نق نمی زد. راستی مادرهایمان نه یخچال فریزر داشتند و نه ساید بای ساید! ⬅️ معمولا هر دو سال یکبار مردهای محله جمع می شدند و در خانه ها را می زدند و پول جمع می کردند برای آسفالت کردن کوچه هایمان!! اما کسی نق نمی زد. ⬅️ با طلوع ماه بهمن در همه مردم ولوله می افتاد. درست ولوله ای که با نزدیک شدن بهار در مردم می افتد! خصوصا جوانها و نوجوان ها به صورت خودجوش گروههایی تشکیل می دادند و کل کوچه ها، خیابان ها و محله ها را ریسه بندی ، پرچم کشی و آذین بندی می کردند، بدون کمک شهرداری و سپاه و... اما کسی نق نمی زد. ✳️ ولی چیزی که بیش از همه خوبیهای دهه شصت، برایم ماندگار شده معلمهایی بودند که در تمام مدارس ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان فارغ از وظیفه سازمانی و خارج از ساعت اداری بدون جیره و مواجب و با صرف وقت و هزینه شخصی، به تربیت و پرورش کودکان و نوجوانان با همت مشغول بودند. 💢در ابتدایی آقای همتی را یادم هست. معلم دینی ما بود. ساکن محله خانی آباد نو . یک خودرو ژیان داشت و هر جمعه من و داداشم یا گاهی دوستانم را همراه خانواده اش با همان ژیان قراضه به نمازجمعه و از آنجا به پارک می برد. 💢در راهنمایی پنج اسطوره تربیتی خالصانه داشتیم به نام های آقایان:اسماعیلی، سعیدی، مسلمی زاده، عنایت پور و چهره سا که بعد از ساعت رسمی مدرسه و حتی جمعه برای بچه هایی که احساس می کردند با استعدادتر هستند وقت می گذاشتند. از فوتبال و والیبال و پینگ پنگ تا ریاضی و علوم و عربی تقویتی و جلسات جدی فکری و اعتقادی و اخلاقی. 💢 یادم می آید اوایل سال اول راهنمایی بودم که آقای مسلمی زاده من را صدا زد و از صف بیرون کشید و گفت:« بعد از زنگ آخر بیا پیشم کارت دارم.» بعد از مدرسه برای من تنهایی جلسه ای جدی گذاشت که حاصلش این بود که برای ساختن آینده کشور امثال شما باید بیشتر از دیگران تلاش کنید. از فردا من به تو تاریخ اسلام درس می دهم، آقای عنایت پور، عربی آسان و آقای اسماعیلی آثار شهید مطهری را..... ✅جالبتر اینکه سعیدی و اسماعیلی و مسلمی زاده برای اینکه تمام وقت در اختیار شاگردان باشند، اتاقی ساده در نزدیکی مدرسه اجاره کرده بودند و ما حتی گاهی شبها به خانه ها یشان می رفتیم و استفاده می کردیم... بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت 🖊حمیدرضا #مهدوی_ارفع ↩️ادامه دارد... ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @mahdavi_arfae ┗━━━🍂━━