🌿 #بوی_خوش_گل_نرگس 🌼 🦋 «یاران» ┄┅─❀🌱❀─┅┄ @mahdaviathmu | کانون مهدویت دانشگاه حضرت معصومه (س)

🌿 #بوی_خوش_گل_نرگس 🌼 🦋 «یاران» ┄┅─❀🌱❀─┅┄ @mahdaviathmu | کانون مهدویت دانشگاه حضرت معصومه (س)

تحملِ این‎همه سختی برای چه؟ 🔸️امام‎زمان ارواحنافداه سختى‏هاى غيبت را بيش از هزار سال تحمل كرده، و بعدا هم تا وقتى كه خدا بخواهد تحمل خواهد كرد. 🔸️اما دست كم نبايد بپرسیم چرا [این همه سختی را تحمل می‎کند]؟براى اينكه انسان‏ها را با خدا آشنا كند. احكام خدا را در جامعه پياده كند. 🔸️پس شک نکنیم هر کاری که ارزش‎های اسلامی در آن بیشتر رعایت شده باشد و با نیت خالص‎تری انجام گیرد، قلب مقدس ولی‎عصر ارواحنافداه، را شادتر می کند. ۱۳۸۴/۰۶/۲۸ 🌸 #مهدویت 🌙 @mesbahyazdi_ir

🌿 #بوی_خوش_گل_نرگس 🌼 🦋 «یاران» ┄┅─❀🌱❀─┅┄ @mahdaviathmu | کانون مهدویت دانشگاه حضرت معصومه (س)

داستانی از مقربان حضرت تقدیم نگاهتان تا هفته آینده کانال دل سیاه انار که این داستان در اون گذاشته شده حذف میشود. پس اگر علاقه مند به داستان مهدوی هستید این کانال رو از دست ندید قسمت اول 👇👇👇

حکایت دیدار با امام زمان ( عج) 🍃 نام کتاب : دل سیاه انار( خلاصه کتاب) نویسنده: سعید آل رسول قسمت اول آرزو داشتم نامت را علی بزارم. تو هنوز دنیا نیامده بودی.من و مادرت تنها بودیم . دور ترین موج های دریا را بهم نشان می دادیم و به او می گفتم: نام پسرم را علی می گذارم . مادرت می خندید و می گفت : اگر دختر باشد چه؟ می گفتم :اولین فرزندم پسر است و نامش هم علی . علی،علی،علی ... مادرت نگران می شد و می گفت: آهسته ! ماموران حکومتی و والی صدایت را می شنوند. نمی دانستم اگر شیرینی انتظار آمدنت نبود، چگونه باید تلخی روزگار را تحمل می کردیم. الان که به آسانی خانواده نامت را صدا میزنند اما آن روز ها که به دنیا نیامده بودی، این چنین نبود. هیچکس نمی توانست نام فرزندش را علی بگذارد یا او را نزد مردم به این نام صدا بزند . زیرا افرادی برای والی خبر می بردند و او می فهمید این خانواده دوستار علی( ع) هستند. مردم جزیره مان تحت حکومت افرادی که با علی (ع)دشمنی داشتند بودند.وافراد دوستار اهل بیت را آزار و اذیت می کردند. والی نیز از دشمنان بود. او به ماموران خود دستور میداد با دوستان حضرت علی بد رفتاری کنند تا آنان از عقیده خود دست بردارند والی در این راه تنها نبود وزیری داشت که در دشمنی گوی سبقت را از او ربوده بود ... هر روزدر گوشه ای از جزیره کوچک ما _ بحرین_ اتفاقاتی می افتاد. ترس و وحشت مردم را فرا گرفته بود .اما هیچ کس نمی توانست کوچکتری اعتراضی بکند. 🌸یاصاحب الزمان🌸 کانون مهدویت دانشگاه حضرت معصومه 🆔️ @mahdaviathmu

🌿 #بوی_خوش_گل_نرگس 🌼 🦋 «یاران» ┄┅─❀🌱❀─┅┄ @mahdaviathmu | کانون مهدویت دانشگاه حضرت معصومه (س)