eitaa logo
✨مهدویت اسکومز✨
135 دنبال‌کننده
795 عکس
1.4هزار ویدیو
45 فایل
کانال مهدویت دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد 🌍عالم‌منـتظر‌امام‌زمـانه‌ و‌امام‌زمـان‌منـتظرآدمـایی هسـت‌ که بلندبشـن‌و‌خودشـون‌رو‌بسـازن بلندشو‌رفیق من:)❤️🌱 کوتاه ترین دعا برای بزرگ ترین آرزو:♡ اللهم عجل الولیک الفرج🌙 ارتباط با دبیر‌وادمین: @Fbi1019
مشاهده در ایتا
دانلود
خودم بال در میارم! برای صدام برگزاری اجلاس سران جنبش عدم تعهد در بغداد خیلی مهم بود. به همین دلیل خیلی خرج کرده بود و کلی هم تبلیغات راه انداخته بود که بغداد کاملا اَمنه. پس برای ایران خیلی مهم بود که نگذاره صدام به هدفش برسه، مثل همیشه انجام مأموریت های سخت با عباس بود. روز عملیات با اینکه دیوار آتش سنگین بغداد، موتور سمت راست هواپیما رو از کار انداخت؛ اما عباس پالایشگاه ((الدوره)) رو کاملاً به آتش کشید و به سمت محل کنفرانس حرکت کرد؛ اما عقب هواپیمایش هم آتش گرفت. اینجا بود که خروج اضطراری خلبان رو زد؛ اما فقط کلید خلبان کابین عقب رو! چون بارها گفته بود: اگه هواپیما بال نداشته باشه، خودم بال درمیارم و روی سر دشمن فرود میام و هرگز به اسارت تن نمی دم. بعد هر جوری بود هواپیما رو هدایت کرد، و از اون رو به ساختمان اجلاس کوبید و از اونجا به آسمون پر کشید. این طوری، هم عملیات به هدف نهایی خودش رسید و هم عباس؛ چون تمام نقشه های صدام نقش بر آب شد و برگزاری اجلاس در بغداد لغو شد. امروز از طرف شهید عباس دوران به امام زمان سلام می دهیم❤️🌹 🌙 🌙 🌙 @mahdaviatskums
عاشق פּ معشوق چــهــل بــار براش سانحـہ پیش اومـב פּ بیش از سیصـב بار هم بـہ بالگرـבش گلولـہ خورـב؛ ولے همیشـہ مے گـ؋ـت: موقع پرواز، حال یـہ عاشق رو בارم کـہ انگار בاره بـہ سمت معشوقش مے رِه. با این روحیـہ بوـב کـہ بیشترین ساعت پرواز جنگے با بالگرـב رو توے جهان بـہ اسم خوـבش ثبت کرـב. مے گـ؋ـت: هر لحظـہ از پرواز ؋ـکر مے کنم בارم بـہ آرزوم مے رسم פּ بـہ معشوق خوـבم نزـבیک تر مے شم؛ ولے وقتے بر مے گرـבم، با اینکـہ مأموریتم موـ؋ـقیت آمیز بوـבه باز غمگینم؛ چون ؋ـکر میکنم هنوز اون قـבر خالص نشـבم کـہ مورـב قبول בعوت خـבا قرار بگیرم. امروز از طرـ؋ شهیـב علے اکبر شیروـבے بـہ امام زمان سلام مے בهیم 🧡🌹 🌙 🌙 🌙 @mahdaviatskums
بی گناه انهدام پل ((الکویت)) برای ایران جنبه حیاتی داشت ؛چون شمال عراق رو به جنوبش وصل می کرد و با زدن اون ،پشتیبانی نیروهای عراق در جنوب قطع می شد . روز عملیات به راه افتادیم و برای فرار از رادارها با ارتفاع پایین حرکت می کردیم.توی مسیر سی _چهل تا لودر عراقی رو در حال ساختن خاکریز دیدیم که هدف مناسبی برای بمبارون بودند،سروان یاسینی گفت : اهمیت این ها کم تر از پل نیست؛ولی الان باید بریم سر وقت پل .به مسیر ادامه دادیم تا به پل رسیدیم .علی رضا داشت برای حمله آماده می شد که یه دفعه گفت: مردم غیر نظامی روی پل هستن ،یه دور می زنیم تا برن کنار . با این حرفش بقیه ی هواپیماها هم چرخشی بیضی شکل انجام دادن و دوباره تو موقعیت حمله قرار گرفتن، اما بازم روی پل پر از جمعیت بود. رضا دوباره گفت : موندن این جا خطرناکه ، بریم همون اهدافی که برای توپخونه ی عراق ،خاکریز درست می کردن ، رو بزنیم . همه رفتیم و اون هدف ها دو منهدم کردیم و خوشحال به پایگاه برگشتیم ؛چون هم هدف مهمی رو زده بودیم و هم انسان های بی گناهی رو نکشته بودیم . امروز از طرف شهید سید علیرضا یاسینی به امام زمانمان سلام می دهیم💛🌺 🌙 🌙 🌙 @mahdaviatskums
داوطلب برای یه ماموریت سخت تو کردستان داوطلب می خوام . هنوز حرف فرمانده تموم نشده بود که کشوری از صف اومد بیرون، و این طوری بود که پاش به کردستان باز شد . خیلی دغدغه ی مردمِ اون جا رو داشت . همیشه وقتی می خواست بره کردستان مثل کسی بود که عزیزی رو اونجا از دست داده یا برادرش اسیره . با تخصص و ابتکار عمل و نبوغ نظامی منحصر به فردش ، منشا خیر و برکت زیادی در اونجا شد؛ مثلا وقتی ضد انقلاب به پادگان سنندج حمله کردن و حتی سیم خار دار ها رو بریدن و کمی هم به داخل اومدن ، فرمانده ها نمیدونستن چی کار باید بکنن ؛چون دستوری از تهران صادر نشده بود . امکان داشت اگه باهاشون مقابله کنن یا بهشون حمله کنن ، باز خواست بشن . تو این شرایط حساس بود که کشوری گفت :من پرواز می کنم و اطراف پادگان رو به طور کامل می کوبم و غائله رو می خوابونم .اگر این کارم خطا بود بگذارید منو اعدام کنن ؛ کردستان باید بمونه ؛ و در حالی که ۹۵ درصد احتمال زدن بالگرد وجود داشت ، اولین خلبانی بود که بلند شد و با تخصص و شگرد همیشگی اش ، بدون هیچ اشتباهی ، کل غائله رو خوابوند و پادگان سنندج رو نجات داد. امروز از طرف شهید احمد کشوری به امام زمانمان سلام می دهیم💚🌺 🌙 🌙 🌙 @mahdaviatskums
2.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رسد آدمی به جایی که به جز نبیند بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت… “سعدی” امروز از طرف به امام زمان سلام میدهیم ❤🌺 🌙 🌙 🌙 @mahdaviatskums
فرمانده ی مبتکر رزمنده ها در حال نبرد بودن و عملیات به مراحل اوجِ خودش رسیده بود که خبر رسید : سیستم خنک کننده ی اتاق کنترل موشک از کار افتاده و سایت موشکی ارتش عملاً کارایی نداره. و این یعنی نیروی هوایی دشمن می تونه آزادانه بالای سر رزمنده ها مانور بده و منطقه رو با خاک یکسان کنه .شهید ستاری با عجله خودشو به سایت رسوند و پرسید :حداکثر چقدر می تونید اتاق کنترل رو فعال نگه دارید؟ گفتن :۵تا۶ دقیقه .اگه بیشتر بشه ممکنه دستگاه ها بسوزن .باید خاموششون کنیم و بعد از چند دقیقه دوباره روشن کنیم.مشکل اینجا بود که با خاموش بودن تجهیزات اتاق کنترل ،نمی تونستیم متوجه اومدن هواپیماهای دشمن بشیم .آنتن رادار که فاصله اش تا اتاق کنترل حدود ۹۰متر بود ،یه اسکوپ اضافی داشت که فقط برای تنظیم آنتن رادار ازش استفاده می شد و ما از اون غافل بودیم .شهید ستاری خودش رو به آنتن رادار رسوند و زُل زد به صفحه اسکوپی که در اون شرایط بحرانی، به نوعی توسط شهید ستاری کشف شده بود!و نشون از اطلاعات فنی خیلی دقیق ایشون بود. قرار شد با دیده شدن هواپیما ی دشمن در اسکوپ ،به اتاق کنترل علامت بده ،اونها هم سریع سیستم رو روشن کنن،هواپیما رو هدف بگیرن و بعد از شلیک ،سریع دستگاه ها رو خاموش کنن.در عرض یک ساعت ،سه فروند هواپیمای جنگی عراق رو ساقط کردن.هواپیما هایی که هر کدومشون می تونستن یه لشکر رو از بین ببرن و عملیات رو به شکست بکشونن. امروز از طرف شهید منصور ستاری به امام زمان سلام می دهیم 💙🌺 🌙 🌙 🌙 @mahdaviatskums
تو قهرمانی خلبان پاکستانی آستین هاشو بالا زده بود و چنان با غرور راه می رفت که توجه همه رو به خودش جلب می کرد. حق هم داشت ؛چون سرگرد با تجربه ای بود . اون در جنگ بین پاکستان و هندوستان تونسته بود چند فروند هواپیما ی هندی رو سرنگون کنه و برای خودش قهرمانی بود.حالا روز مسابقه فرا رسیده بود و همه ی خلبان ها ازش حساب می بردن.اردستانی هم که تازه فارغ التحصیل شده بود و درجه ی ستوان دومی داشت از ایران برای شرکت در مسابقه رفته بود .مسابقه شروع شد و هواپیماها به پرواز در اومدن . اردستانی با اینکه خیلی جوون بود و تجربه ی خیلی کمتری داشت ،تونست با چندتا مانور ماهرانه از سرگرد ((شات)) بگیره ؛یعنی هواپیماش رو درست پشت سر هواپیمای حریف قرار داد . این کار در فن خلبانی ،یعنی زدن حریف! بعد از اینکه پرواز تموم شد و همه ی هواپیماها نشستن ،سرگرد پاکستانی جلوی چشم همه ،آستین هاشو پایین انداخت و به سمت اردستانی رفت. وقتی بهش رسید به انگلیسی گفت : تو قهرمان هستی نه من ! امروز از طرف شهید مصطفی اردستانی به امام زمان سلام می دهیم ❤🌺 🌙 🌙 🌙 @mahdaviatskums
شاهکار یکی از همکارای ذبیح با خانومش اومده بودن خونه مون و داشت باهاش در مورد مسائل کاری صحبت می کرد . وسط های صحبت ،رو به من کرد و گفت :خانم ایزدی ،آقا ذبیح تو یاسوج شاهکار کَردِها ! پرسیدم : چه طور ؟ گفت :داشته تو کوه های یاسوج چند تا از مسئولین و کارشناس ها رو با بالگرد جابه جا می کرده که یه دفعه موتور بالگرد از کار می افته .مسافراش بدجوری می ترسن و دست و پاچه می شن ؛ولی آقا ذبیح خیلی خونسرد و ماهرانه ، بالگرد رو روی کوه و درست تو نقطه ای که فقط به اندازه ی پایه های بالگرد جا بوده به زمین می نشونه . اینکارش اون قدر استادانه بوده که همراهاش می گفتن اون بالگرد رو با جرثقیل نمی شد این قدر دقیق تو اون نقطه مشخص گذاشت ! ذبیح سرش رو انداخته بود پایین و از خجالت سرخ شده بود . وقتی صحبت های همکارش تموم شد ، سرشو بالا آورد و گفت :همه اش کار خدا بود . امروز از طرف شهید ذبیح الله ایزدی به امام زمان سلام می دهیم ❤🌸 🌙 🌙 🌙 @mahdaviatskums
نماز آسمانی ساعت چهار صبح زنگ هشدار رو زدن و ما بلافاصله سوار هواپیما شدیم . وقتی به پرواز دراومدیم ، تازه فجر صادق طلوع کرده بود . خضرایی گفت : موافقی نماز رو همین جا بخونیم ؟ گفتم : عالیه ، از این بهتر نمی شه ! بعد با کسب اجازه از رادار ، جهت پرواز رو به سمت قبله تغییر دادیم . اول خضرایی نمازش رو خوند و بعد من .بعد از نماز ،خضرایی با اون صدای قشنگش شروع به مناجات کرد و اون قدر لحنش عاجزانه و حزین بود که حال منو هم به شدت تغییر داد. اون نماز ،یکی از به یاد موندنی ترین نمازهای عمرم شد. مثل این که خدا یه فرصتی برامون پیش آورده بود که چند دقیقه باهاش خلوت کنیم و عاشقانه باهاش حرف بزنیم. چون هم مارو تو دل آسمون آورده بود و هم تهدیدی از طرف دشمن وجود نداشت . تو اون چند دقیقه جسم و روحمون هر دو در حال پرواز بود و اصلاً دوست نداشتیم به زمین برگردیم اما با اعلام پایان ماموریت از سوی رادار ،ناچار به پایگله برگشتیم و به زمین فرود اومدیم. امروز ا طرف شهید محمود خضرایی به امام زمان سلام می دهیم 💚🌺 🌟 🌟 🌟 @mahdaviatskums
یا زهرا (س) درگیری مون با ضد انقلاب کردستان بدجوری شدید شده بود ، من درخواست کمک کردم . دو خلبان که همیشه داوطلب دفاع بودن یعنی شیرودی و کشوری به سرعت خودشون رو رسوندن و جاهایی رو که گفتم ،زدن .بعد از این که مهماتشون تموم شد،دیدم کشوری بر نمی گرده . وقتی باهاش تماس گرفتم گفت : باید کارمو تموم کنم . تعجب کردم که بدون مهمات چی کار میخواد بکنه ؟! با دوربین دیدم رفت به سمت جاده ارتفاعش رو کم کرد و بالای سر یک جیپِ در حال فرار قرار گرفت که پربود از جنایتکار های ضد انقلاب . بعد بازم ارتفاعش رو کم کرد و پایه ی بالگرد رو به جیپ کوبید و همشون رو به ته دره فرستاد ! دوباره باهاش تماس گرفتم و گفتم : با توجه به تاخیری که داشتی حتماً سوخت کافی برای رسیدن به پایگاه نداری ، همون جا فرود بیا ، گفت : نه ،بالگرد رو میزنن ؛ با ذکر یا زهرا (س) خودم رو می رسونم . اون لحظه چراغ سوخت بالگرد روشن شده بود ، چراغی که اصلاً خطا نمی کنه! یک ساعت بعد وقتی ناامیدانه با پایگاه تماس گرفتم ، گفتن کشوری با ذکر یا زهرا (س) خودش رو به پایگاه رسونده ، در حالی که بالگردش دیگه هیچ سوختی نداشته ! امروز از طرف شهید احمد کشوری به امام زمان سلام میدهیم 💜🌸 🌟 🌟 🌙 @mahdaviatskums
نماز آسمانی ساعت چهار صبح زنگ هشدار رو زدن و ما بلافاصله سوار هواپیما شدیم . وقتی به پرواز دراومدیم ، تازه فجر صادق طلوع کرده بود . خضرایی گفت : موافقی نماز رو همین جا بخونیم ؟ گفتم : عالیه ، از این بهتر نمی شه ! بعد با کسب اجازه از رادار ، جهت پرواز رو به سمت قبله تغییر دادیم . اول خضرایی نمازش رو خوند و بعد من .بعد از نماز ،خضرایی با اون صدای قشنگش شروع به مناجات کرد و اون قدر لحنش عاجزانه و حزین بود که حال منو هم به شدت تغییر داد. اون نماز ،یکی از به یاد موندنی ترین نمازهای عمرم شد. مثل این که خدا یه فرصتی برامون پیش آورده بود که چند دقیقه باهاش خلوت کنیم و عاشقانه باهاش حرف بزنیم. چون هم مارو تو دل آسمون آورده بود و هم تهدیدی از طرف دشمن وجود نداشت . تو اون چند دقیقه جسم و روحمون هر دو در حال پرواز بود و اصلاً دوست نداشتیم به زمین برگردیم اما با اعلام پایان ماموریت از سوی رادار ،ناچار به پایگاه برگشتیم و به زمین فرود اومدیم. امروز از طرف شهید محمود خضرایی به امام زمان سلام می دهیم 💚🌺 🌟 🌟 🌟 @mahdaviatskums