❣#سلام_امام_زمانم❣
🔅 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ...
🌱سلام بر تو ای چشم بینای پروردگار...
که همه عالم در نظر توست و نظر همه عالم به سوی تو....
📚زیارت امام زمان عجل الله در روزجمعه_مفاتیح الجنان
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان
@mahdavieat
ملت ايران ملتى بزرگ و شجاع است؛ ملتى است كه متكى و متوكل علىالله است.
تا زنده ایم رزمنده ایم ❤️❤️
@mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥استقبال پرشور مردم از کاروان #تیمملی فوتبال
🍃🌹ـــــــــــــــــ
@mahdavieat
رهبر خوبم سلام...
حال دلتان خوب است؟
اقا جان این روزها دغدغه فرزندانتان حال دل شماست...
حالتان که خوب باشد حال دل ما نیز رو به راه می شود...
رهبرم!
نمی دانم آن روز و در این تصویر، چه گذشت میان شما و امام رئوف...
چرا اینگونه بر مضجع شریف امام رضا تکیه کردید...
نمی دانم چه گذشت میانتان!
اما...
اینگونه متوسل شدنتان به آغوش پدر کمی ما را نگران کرد که نکند خبری در راه است که این چنین دست بر عمامه شریفتان برده اید و نجوا کنان راز دل میگویید با آفتاب هشتم...
هنوز چند روزی از این تصویر ماندگار نگذشته بود که آتش اغتشاش به جان این ملت افتاد و سوزاند قلب و روحمان را!
نمی دانم تصورم درست است یا نادرست...
اما این حال شما برایم تداعیگر حال دل ما بود در این روزهای سرد دلهره..
تداعی گر کشوری که گرگهای داخل و خارج به جانش افتاده بودند تا بدرند و تکه پاره کنند آن را!
تداعی گر فتنه و آشوب و اغتشاش
خودمانیم، بعضی از ما کمی ترسیده بودیم که چه می شود پایان این تلخی ها...
اما این بار نیز،همانند تمام برهههای حساس دیگر پدرانه، مقتدرانه، پیروز و قدرتمند به داد دل ما رسیدید و فصل الخطاب این حوادث را در یک جمله روانه قلب هایمان کردید:
ولا تهنوا ولا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مومنین
چقدر آرامش بخش بود طنین صدایتان...
قلب هایمان آرام و پر امید و گام هایمان استوار شد
شاید اجابت توسل آن روز به امام رئوف همین باشد:
انتم الاعلون یعنی بشارتِ ایران استوار وانقلاب ماندگار
پس این بار نیز به معجزه نفس گرمتان کنارتان می ایستیم پر انگیزه و قدرتمند تا روز ظهور...
@mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید حاج رضا ملایی که برای سوریه رفتن محاسن سفیدش را کوتاه کرد
بشنوید ازبیان امام خامنه ای حفظ الله
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@mahdavieat
#پنجشنبههاویادشهدا
🍂راز شهادت طالعِ اقبالِ آن ها بود
عرشِ الهی گرم استقبالِ آن ها بود...
🍂در سینهی آیینه جای خود,خدا دیدند
عشقِ شهادت دائماً در فالِ آن ها بود...
🍃 پنجشنبه و یادشهدا با ذکر صلوات🍃
@mahdavieat
دو ماه حبس براى كشف حجاب
اگر از خانمهايى كه كشف حجاب ميكنند به دادگاه شكايت كنيد محكوميتشون حتميه
اگر توهين كنند 74ضربه شلاق درانتظارشون هست...
#تذكرلسانى_وظيفه_همگانى
@mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️اعترافات اوباش مرتبط با موساد
یه بار جستی ملخڪ دوبار جستی ملخڪ آخر تو گونی میری ملخڪ😂😂👌
@mahdavieat
خب نوبتی هم باشه بریم سراغ ادامه رمان که خیلیاتون ناشناس و پی وی بنده لطف میکنید میاین و خواستار ادامه رمان هستین ممنونم که حمایت میکنید و هستین🌹😊🌹🙏
#یک_فنجان_چای_با_خدا
#قسمت_چهل_و_سوم
نشستن در یک تاکسی زرد آن هم در کشوری که کابوسِ حاکمیتش تیشه شد بر ریشه ی زندگیمان٬ ناباورانه ترین٬ ممکنِ دنیا بود ..
بیچاره پدر که عمرش به مستی و سلامِ بی جوابِ هیلتری در دنیایِ سازمانی اش گذشت...و نفهمید که خلق ایران در گیرو دار ِ روزمرگی فراموششان کرده اند..
خیابان ها هر چند پر از دست اندازهای ماشین افکن اما زیبا بود.. پر از هجوم زندگی.. ریتمی ِاز هالیوود زده گی و سنت گرایی.. که در ظاهرِ عجیبِ مردم و صفِ غری
بِه نانوایی هایشان کاملا مشهود بود..
حکایتی از کلاغ و تلاش بی فرجام برای طاووس شدن...
چقدر تاسف داشت؛حال این مردم..
در ترافیکی بی انتها زندانی شدیم.. دلهره ایی مَلَس به وجودم چنگ میزد. پیرمردِ راننده سری تکان داد:(هی.. یادش بخیر..این آدرستون خیلی از خاطرات گذشته رو برام زنده کرد.. چه روزایی بود.. الانمو نبین.. تو جوونی یه یلی بودم واسه خودم.. اعلامیه میذاشتیم زیر لباسامو ده برو که رفتیم.. مامورای ساواک خودشونو میکشتن هم به گردِ پامم نمیرسیدن..)
آه کشید٬ بلند و پر حزن:(داداشم واسه این انقلاب شهید شد.. خیلی از رفیقام جون دادن زیر دست و پای اون ساواکی های از خدا بی خبر.. به قول نوری گفتنی: "ما برای آنکه ایران... خانه ی خوبان شود.. رنج دوران برده ایم"
اما آخرش از کل انقلاب سهممون شد همین یه ماشین و کرایه اش که نون زن و بچه مونو باهاش میدیم..
اما بازم خدارو شکر.. راضیم..امنیت باشه٬ ما به نونِ خشکم راضی هستیم)
خدا.. خدا.. خدا.. بختکی که برای تمام زندگیم نقشه داشت.. و حالا از زبان این پیرمرد آتش میشد و سینه ام را میسوزاند.. باید عادت میکردم.. خدا وِردِ زبانِ این جماعت ایرانی بود..
بالاخره بعد از ساعتها ترافیکِ سرسام آور اما پر از مردم شناسی به خانه رسیدیم..
چشمان مادر دو دو میزد. پیرمرد چمدان ها را جلوی پایم گذاشت و آدرس خانه را با اسمایی جدیدش روی تکه کاغذی نوشت و به دستم داد:(اینو داشته باش که یه وقت به مشکل نخوری.. راستی٬ به ایرون هم خوشی اومدی باباجان.. ان شالله کنگر بخوری و لنگر بندازی.. اینجا یه تیکه نون بربریش میارزه به کل فرنگستون و آدماش)
چشمها و لبخنده کنج لبش زیادی مهربان بود٬ درست مثله تمام مسلمانان ترسو..
در کنار مادر٬ رو به روی خانه ایستادم!
درش بزرگ بود و تیره رنگ...
کلید را به طرف در برم..اما نه..این گشایش٬ حق مادر بود..
کلید را به دستش دادم...
در را باز کرد با صورتی خیس از اشک!
و زبانی که قصد شکستنِ طلسمش نبود..
با باز شدن در٬ عطری از گذشته بر مشام خزید.. کهنه گی در برگهای مرده ی زیر پایمان هویتشان را فریاد میزدند.. خانه ایی عجیب.. درست شبیه همان فیلمهایِ ایرانی که گاه مادر در نبود پدر میدید...
با حیاتی بزرگ و مدفون در برگهای چندین ساله که محصولِ درختان بلند و تنومندِ باغچه ی حاشیه نشینِ دیوارش بود و حوضی بزرگ که از علائم حیاتی اش آبی لجن بسته به چشم میخورد.. و خانه ایی بزرگ که بی شباهت به محل تجمع ارواح نبود و میلی برای بازدیدِ داخلش سراغت را نمیگرفت..
نمیدانستم حسم چیست؟؟ نفرت یا علاقه..؟؟
اما هر چه بود٬ عقل ماندن را تایید نمیکرد...
پیرمرد کنار ماشین اش ایستاده بود و با دستمالی قرمز رنگ شیشه هایش را تمیز میکرد.
(هتل)؟؟
پیرمرد ایستاد:( میخواین برین هتل باباجان..) با سر تایید کردم..
مادر قصد دل کندن نداشت اما من هم قصدی برای ماندن نداشتم.
با گامهایی تند به سراغش رفتم. دستش را کشیدم. تکان نمیخورد. درست مانند کودکی لج باز. کنار گوشش زمزمه کردم:( بیا بریم هتل. این خونه الان قابل سکونت نیست) مسرانه سرجایش ایستاد. کلافه شدم:(اگه بیای بریم هتل؛قول میدم خیلی زود کسی رو بیارم تا اینجا رو تمیز کنه.. بعد میتونیم اینجا بمونیم..) انگار راضی شد و با قدمهایی سست به سمت ماشین رفت!
✍ ادامه دارد ....
🕊
💚🕊
🕊💚🕊
🆔👉🏻 http://eitaa.com/mahdavieat
May 11
♨️قدم های اولیه برای تقرب به ساحت مقدس امام زمان ارواحنا فداه
💠آیت الله ناصری دولت آبادی رحمة الله:
🔸برای کسانی که خواهان تقرب به خدا و ساحت مقدس #امام_زمان علیه السلام هستند میتوان موارد زیر را که متخذ از روایات هستند، توصیه کرد. این موارد در حقیقت، قدمهای اولیه خودسازی و سلوک معنوی هم محسوب میشوند.
1⃣ اول توبهای از اعمال گذشته بکند و تصمیم بگیرد که در آینده گناه نکند، مبارزه با حق ننماید و شیطان را پیروی نکند.
2⃣ ملتزم بشود که نمازهایش را اول وقت بخواند.
3⃣ تسبیح #حضرت_زهرا علیها السلام را بعد نمازها حتماً بخواند.
4⃣ هر صبح، دعای عهد را بخواند.
5⃣اغلب اوقات با وضو باشد.
6⃣ همین طوری که در روایت آمده است، روزی صد بار استغفار کند.
7⃣ روزی پنجاه آیه قرآن بخواند.
8⃣موقع خواب، با وضو باشد و مقداری قرآن بخواند.
📌انجام این اعمال، بسیار مفید است و سبب زوال یا کمرنگ شدن این حجابها میشود و در نتیجه، انسان از انوار قدسی حضرت بیشتر بهره میبرد.
@mahdavieat
🔴 مسعود دولتشاهی در درگیری مسلحانه کشته شده است
🔹در روزهای گذشته رسانههای معاند و ضد انقلاب در جهت دامن زدن به ناآرامیهای اخیر، اعلام کردند فردی به نام مسعود دولتشاهی ۳۸ ساله در سعادتآباد تهران و در جریان اغتشاشات کشته شده است.
🔹پیگیریها اما نشان میدهد ماهیت مسئله متفاوت بوده است. مسعود دولتشاهی به همراه ۲ نفر دیگر در حالی که به اسلحه کمری مسلح بودهاند در جریان یک درگیری مسلحانه با مامورین انتظامی مجروح میشوند.
🔹دولتشاهی بر اثر شدت جراحات وارده فوت میکند و همراهان وی در حال حاضر بازداشت هستند.
🔹بررسی سوابق مسعود دولتشاهی نشان میدهد وی دارای چندین فقره پرونده شرارت بوده است
@mahdavieat
⭕️ عوامل بمب گذاری شیراز در تور اطلاعات سپاه
🔹 با اقدام اطلاعاتی سربازان گمنام امام زمان در اطلاعات سپاه استان فارس، عوامل بمب گذاری شیراز شناسایی و طی تعقیب و مراقبت در استان های اصفهان و فارس دستگیر شدند.
🔹 در مهر ماه سال جاری و در پی دریافت گزارش مردمی مبنی بر رویت بسته ای مشکوک در یکی از معابر اصلی شیراز، تیم چک و خنثی در سریع ترین زمان ممکن در محل حاضر و نسبت به خنثی سازی بمب اقدام کرده بود.
🔹 به زودی اطلاعات تکمیلی در این پرونده به اطلاع مردم شریف ایران خواهد رسید.
@mahdavieat
enc_16620322413913584557694.mp3
4.4M
شب جمعه بود ...😭
عذاب میدن ،
حتی به مرکب هاشون آب میدن
..😭😭..
........♥️ حسین ♥️ ........
شب جمعه یادت نکنم میمیرم😔
@mahdavieat
#جرعهای_از_معرفت
💠آیت الله ناصری رحمةالله؛
🔸چقدر روایت دارد که همه انسانها قلبشان نورانی است وقتی یک معصیت بکنند، یک نقطه سیاه در قلبشان پیدا میشود اگر توبه کردند و پشیمان شدند، این نقطه سیاه برطرف میشود
🔸اما اگر اظهار ندامت و پشیمانی نکردند آن سیاهی میماند و دفعه بعد زودتر معصیت میکنند و یک نقطه دیگر پهلوی آن میآید. کم کم با تکرار گناه سراسر قلب سیاه میشود و دیگر فایدهای ندارد.
@mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از صفحه اسکرین بگیرید هر شهیدی براتون اومد ۱۴ صلوات به نیت سلامتی و تعجیل در فرج #امام_زمان بفرستید و ثوابش رو به اون شهید هدیه کنید😍
@mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به وقت دلتنگے....😔
@mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شب_زیارتی_ارباب
✨سلام آقا؛ منم یک قطره از بارون
که میخوام سهم دریاشم
✨تو دریای دلت میشه
یه زائر تو حرم باشم؟!
💌 بفرستید برای اونایی که این روزها دلتنگ زیارت امام حسین (علیهالسلام) هستند...
🔅السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ
#به_تو_از_دور_سلام
#شب_جمعه
@mahdavieat
#مولایمن
🍂زیاد خون به دلت کرده ام حلالم کن
تو خوب بودی و من بدم ،حلالم کن...
🍂چقدر قدر تو مخفی است بین ما مردم
در آسمان و زمین محترم ، حلالم کن...
#اللهمعجللولیکالفرج
تعجیل در فرج مولایمان صلوات
#شبتونمهدوی🌙
:
@mahdavieat