eitaa logo
❥♥مهدویت❥♥
359 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
4.6هزار ویدیو
166 فایل
#ڪلیپ_استورے_مذهبے #پست_ثامن #رمان_از_شهــــــدا #مطالب_پزشڪی #مسابقه😊 ڪپی آزاد به شرط صلوات برای سلامتی آقام امام زمان❤ @mahdavieat 🍃اللهـــــ💞ـــــم عجل لولیڪ الفرج🍃 ارتباط بامدیرکانال @Rostami987
مشاهده در ایتا
دانلود
گرگ ها خوب بدانند در این ایل غریب گر پدر رفت تفنگ پدری هست هنوز... http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 📖 السَّلامُ عَلی وَلِیِّ اللَّهِ وَ ابْنِ اَوْلِیآئِهِ... 🌱سلام بر تو ای مولایی که همچون پدران پاکت، بر ذره ذره این عالم ولایت داری. سلام بر تو و بر روزی که زیر پرچم ولایت تو جهان آباد خواهد شد. 📚 بحار الأنوار، ج‏99، ص 117. @mahdavieat
16.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥آیا نیاز هست که غربت و تنهایی امام زمان عجل الله بیان شود ؟ به چه دلیل ؟ 🎙سخنران : سید علیرضا حسینی ✅ پیشنهاد دانلود و نشر گسترده ✨_🌼_✨ ❗مِنَ إلغَريبْ إلَي الْحَبيبْ❗ دلهاي منتظر و عاشق به ما بپیوندید تا با غریب ترین شخصيت عالم امام عصر ،ضرورت وچگونگی یاری ایشان بيشتر آشنا شويد. @mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️..... حسین جانـــــ♥️ـــــ ما‌ روزه‌ دارها‌ ... همه‌ به‌یاد توییم....😭 ای تشنه‌ تر از همه‌‌ی تشنه‌ ها‌ حسین..♥️ @mahdavieat
.❇️ انتشار آمارتورم مسکن متوقف شد ‏قیمت هر متر آپارتمان در پرمعامله‌ترین منطقه تهران، یعنی منطقه ۵، برای قدیمی‌سازها در کف نرخ به ۷۵ میلیون و در سقف قیمت برای نوسازها به ۱۵۰ میلیون رسیده است.‏در این شرایط مرکز آمار و بانک مرکزی انتشار آمار تورم مسکن را متوقف کرده‌اند ‏پنهان کردن فاجعه بازار مسکن به سود کیست؟ ✍️ سروش خسروی https://eitaa.com/mahdavieat
آمریکایی ها با همه دروغگویی هایشان این را راست گفتند... تا زنده ایم رزمنده ایم ❤️❤️ https://eitaa.com/mahdavieat
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗خانم خبرنگار و آقای طلبه💗 پارت٢٩ بعد خوندن نماز ظهر مهدیه منو آورد مجتمع آرمان مشهد و بهم پیتزا داد _آخ آخ آبجی فدات بشم چقدر خوشمزه است مندل: خدانکنه نوش جونت سرمو انداختم پایین که مثل بچه آدم غذامو بخورم که مهدیه جیغ زد وای چیشدددد تا سرمو گرفتم بالا که حرفی بزنم و ببینم چیشده یک لحظه قلبم ایستاد.... دیگه نفسم بالا نمیومد... زمان و مکان ایستاده بودن و عقربه های ساعت تکون نمیخورن _آقا....محمد... جواد... ولی محمدجواد فقط نگام میکرد و حرف نمیزد مهدیه سکوت بینمون رو شکست و با داد رو به پسر جوونی که کنار سید بود گفت: آقا حواست کجاست جونمو سوختی یه معذرت خواهیم نمی کنی؟ پسره: عه واقعا شرمنده خانوم باور کنید ستم خورد. مهدیه و پسره شروع کردن به جر و بحث و من فقط چشم دوخته بودم به چشمای عسلی که سه ماهه دارم تو حسرتش میسوزم... بعد سکوت طولانی که به اندازه یک قرن برام گذشت بالاخره توی هم همه صدای دعوا اونا صداشو شنیدم. سید: فائزه خانوم حالتون خوبه؟ علی چطوره؟ _ممنون... م... من خوبم... علیم خوبه... شما... چطورید؟ سید: ممنون خوبم. خطاب به دوستش گفت: حمزه نمیخوای تمومش کنی؟؟؟ حمزه: من که عذرخواهی کردم این خانوم ول نمیکنه مندل: آره ول نمیکنم حالا چی میگی؟ جونمو سوختی _مهدیه میشه خواهش کنم بخاطر من ول کنی مندل: حیف که دوستم ازم خواست وگرنه من میدونستم و شما. حمزه: بعله. بازم شرمنده سید: سلام برسونید. خدانگهدار. _یاعلی 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸