فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ وزیر فرهنگ در پاسخ به سوال خبرنگار آخرین خبر: از نظر قانونی به بازیگرانی که کشف حجاب کنند، نمی توانیم اجازه حضور در برنامه های هنری را بدهیم
http://eitaa.com/mahdavieat
⭕️سردار سعید قاسمی به ۱۳ ماه حبس محکوم شد
🔻در پی شکایت رضا گلپور(نویسنده)، دادگاه سعید محمدقاسمی لنگرودی (سردار بازنشسته سپاه، فعال سیاسی) را به تحمل سیزده ماه حبس محکوم کرد.
http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم لحظه شلیک به آیتالله سلیمانی در بانک
http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧#نوای_مهدوی
میمیرم از این گریه و
زاری...😔
میمیرم اگه محل نزاری...
بسیار زیبا و دیدنی👌
#امام_زمان
http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️انتشار برای نخستین بار | تصاویری از دقت بالای دوربینهای نظارتی فراجا در اماکن عمومی
https://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زخمی رها کردند و رفتند
رها کردند در زندان بمانم
دعا کردند سرگردان بمانم
#شهید_حبیبالله_کریمی
فرمانده توپخانه ۶۳ خاتم الانبیاء ﷺ
مبتکر ساخت سکوی توپهای دوربرد در هور
تولد: ۱۳۳۶/۱۲/۷
محل تولد: خوزستان-آبادان
شهادت : ۱۳۶۶/۱/۲۲
محل شهادت: خرمشهر
📌 #خداحافظ_حبیب_جانم...
🔹 وداع جانسوز یاران و همرزمان
با پیکر مطهر شهید حاج حبیب الله کریمی
#شهیدحبیباللهکریمی
#فرماندهتوپخانه۶۳خاتمالانبیاءﷺ
#وداع_یاران
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
یاد و خاطره شهدا تا ابد گرامی باد🌷🌷🇮🇷
https://eitaa.com/mahdavieat
در حسرت روی دوست دل بی تاب است
لب تشنه ی دیدار رخ ارباب است
چشمان ترم تمام شب ها تا صبح
دلواپس نادیدن یک مهتاب است
#لبیک_یا_خامنه_ای
https://eitaa.com/mahdavieat
#زندگی 💕🌻
زندگی برایت پر معناتر خواهد شد
وقتی که،
این حقیقت ساده را درک کنی
که، هرگز هیچ لحظهای را
دوبار نخواهی داشت
صبح بخیر 🌞🌻
─━━━⊱🎀⊰━━━─
http://eitaa.com/mahdavieat
‼️ای انسان؛
یادت باشد...
⚠️اگر وارد دوزخ شدی،از
"" تلخـــی عذاب""
به خدا شکایت نکن
این همان
""شــیرینی گناهی""
است که در دنیا از آن لذت میبردی ...
#سرباز_مهدی 🇮🇷
همانا بهترین کارها کار برای #امام_زمان است ♡♡♡
http://eitaa.com/mahdavieat
💢خاطراتی از شهید حججی💢
#حجت_خدا
خانه اش #طبقه ی_چهارم بود توی یک مجتمع مسکونی. آسانسور هم نداشت. باید چهل پنجاه تا پله را بالا میرفتی.😖
یک بار که رفتم ببینمش، دیدم همه پله ها را از اول تا آخر رنگ کرده.خیلی هم قشنگ و تمیز.
گفتم: "ای والله آقا #محسن. عجب کار توپی کرده ای."😜
لبخندی زد و گفت: "پله های اینجا خیلی زیاده.این ها رو رنگ کردم که وقتی خانمم میخواد بره بالا، کمتر خسته بشه. کمتر اذیت بشه."😍😇👌🏻
☜✧✧✧✧✧✧
خیلی زهرایم را #دوست ❤️ داشت. همیشه زهرا جان و خانمم صدایش میکرد.😌
اگر هم احیانا باهم بگو مگویی میکردند، زود #کوتاه_می_آمد.😇
بعضی موقع ها که خانه مان بودند، میدیدم سرد و سور و بیحال است. می فهمیدم با زهرا حرفش شده. 😞
از خانه که بیرون میرفت زهرا موبایلش را می گرفت توی دستش و با خنده 😃 بهم میگفت: "مامان نیگا کن.الانه که محسن منت کشی کنه و بهم پیامک بده."😍
هنوز نیم ساعت نگذشته بود که پیام میداد به زهرا: "بیام ببرمت بیرون؟"😇
دلش کوچک بود. اندازه یک گنجشک. طاقت دوری و ناراحتی زهرا را نداشت.😔👌🏻
~~~~~~~~~
حساس بود روی #نماز صبح هایش.
اگر احیانا قضا میشد یا میرفت برای آخر وقت، تمام آن روز #ناراحت و پکر بود.😞
بعد از نماز صبح هایش هم هر روز، #حدیث_کسا و #دعای_عهد و #زیارت_عاشورا میخواند.😔
هر سه اش را.
برای دعا هم میرفت می نشست جایی که سرد باشد.
میخواست چشمانش #گرم نشود و خوابش نبرد.
میخواست بتواند دعاهایش را #باحال و با #توجه بخواند..😌👌🏻
#سرباز_مهدی
همانا بهترین کارها کار برای #امام_زمان است♡♡♡
http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹🍃
🤦♂من مسئول رسمی این کشور نیستم ، اما از این جوان خجالت کشیدم!
🔹چندی پیش تصویری از یک جوان #معلول به نام احمدرضا آل احمدی ، در نماز عید فطرِ شهرستان الیگودرز در فضای مجازی منتشر شد. یکی از بچه های رسانهای الیگودرز به همراه امام جمعهی این شهر به منزل این جوان عزیز رفت و از او و خانوادهاش گزارش تهیه کرد و برایم ارسال نمود!
🔹با چشمانی تر مینویسم و شرمندهی روی این خانوادهی محترم و مردم عزیز کشورم هستم ، که فکر نمیکنم مردمی بهتر و مهربان تر از اینان در دنیا وجود داشته باشد!
🔹مردمی که اقتصاد نابسامان ، کارد را به استخوان هایشان رسانده اما باز هم پای کار انقلاب اسلامی ایستادهاند و در بزنگاه ها حتی شده سینه خیز ، خود را به میدان حضور میرسانند!
⛔️نکند برخی مسئولین در حق چنین مردمی کم فروشی کنند ، که اینها جز خدا فریاد رسی ندارند!
✍میلاد خورسندی
🍃🌹ـــــــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹🍃
🔎جسارت به یک روحانی و فرامتنی هویت سوز
🔺چند ثانیه فیلم از لحظه #زیرگرفتن_یکروحانی توسط یک خودروی شخصی با انگیزه نامعلوم فعلا؟؟ اما یک #فرامتن خطرناکی دارد...
🔸تولید #دومینوی_نفرت علیه #نمادها بعنوان یک استراتژی برای ذبح فرهنگ از مسیر میانبر. فقط بحث دیانت و ناامن کردن فضا برای #روحانیت نیست.
🔸روزی #حجاب، روزی #عمامه و روزهای بعد #پرچم #سرودملی و #زبانفارسی و #نقشه و...
فراموش نکنیم که جزءلاینفک #هویت یک ملت، نمادهای ملی و مذهبی آن است که اگر آسیب ببیند، بنیادهای معرفتی و ارتکازات تاریخی مردم آن خاک را هم به تدریج درمینوردد.
🔸خلاصه اینکه عادی سازی توهین به نمادها و پایین آوردن میزان حساسیت عمومی به این قبیل جسارتهای جهت دار، به نفع فرهنگ و تاریخ و انسجام یک جامعه نخواهد بود.
✍علیرضامحمدلو
🍃🌹ـــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹🍃
🎥احیاء ۴ هزار و ۲۰۰ واحد راکد صنعتی و تولیدی در کشور/ ۱۶۰ واحد تولیدی راکد در خوزستان فعال شد
رئیسجمهور در مراسم جشن احیاء ۱۶۰ واحد راکد صنعتی و تولیدی:
🔹برخی از واحدهای تولیدی استان خوزستان که امروز احیاءشده، بیش از ۱۰ سال راکد و یا تعطیل بودهاند.
🔹تولید و اشتغال در استان فعال شده است. در برخی از این کارگاهها بیش از ۱۵۰ نفر مشغول بهکار شدهاند.
🔹هزاران میلیارد تومان از سرمایه راکد مردم به گردش افتاده است و هزاران شغل ایجاد شده است.
🔹برخی محصولات تولید شده در این کارگاهها علاوه بر مصرف و نیاز داخلی، تجاریسازی شده و زمینه صادرات هم دارند.
🍃🌹ـــــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با کوشش و پشت کار
می توان به قله کوه رسید
تا زنده ایم رزمنده ایم ❤️❤️❤️
https://eitaa.com/mahdavieat
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗خانم خبرنگار وآقای طلبه💗
پارت٨٧
صبح زود با صدای اذان که از پنجره باز اتاق میومد بیدار شدم.
رفتم وضو گرفتم و دوباره اومدم توی اتاقم سجاده رو پهن کردم و نماز خوندم.
امروز چند تا کلاس نظری پشت سرهم داشتم.
تصمیم گرفتم یکم جزوه هامو بخونم.
تا ساعت هشت خوندم و بعد وسایلم رو گذاشتم تو کولم و از اتاق اومدم بیرون که برم دانشگاه
مامان: حداقل یه لقمه صبحانه بخور که ضعف نکنی دختر
_وای نه مامان ساعت نه کلاس دارم همینجوریم کلی دیرم شده بخدا دوییدم از خونه بیرون و دیدم ماشین نیست... پس بابا بردش... باید با تاکسی برم...
بالاخره بعد یه رب معطلی تاکسی رسید و این ساعتم اوج ترافیک و شلوغی ولی بالاخره ساعت نه و رب رسیدم دانشگاه.
پله هارو دوتا یکی بالا رفتم و رسیدم بلاخره به کلاس بعد کلاس رفتم یه شیرکاکائو و کیک گرفتم و خوردم.
بعدم دوباره سه تا کلاس پشت سر هم
از آخرین کلاس که بیرون اومدم مامان زنگ زد بهم
_سلام مامان.
مامان:سلام دختر کجایی؟
_کلاسم دیگه مامان
مامان: امشب خالت اینا میان ها دختر من دست تنهام.
_یادم نبود اسلا... باشه الان میام...
مامان: بدو دختر دیر میشه
دلم میخواست دیر برسم... میخواستم یه خراب کاری بکنم... ای کاش یه اتفاق میوفتاد تا مهدی یا خاله از من بدشون میومد و همه چیزو بهم میزدن...
تصمیم گرفتم تا خونه پیاده برم
از در دانشگاه اومدم بیرون و از همون اول سعی کردم از دورترین راه برم
به خودم که اومدم دیدم روی پل عابر پیاده وایسادم و دارم پایین رو نگاه میکنم
به آسمون نگاه کردم دم غروب شده بود و صدای اذان بلند شد
وای خدا واقعا مامان منو میکشهههه
سریع از از پل اومدم پایین و پیچیدم توی کوچه و کلید انداختم و رفتم تو داشتم دعا میخوندم به جون خودم که مامان قیمه قیمه م نکنه
_سلام مامان عزیزم
مامان با جیغ: الان وقت اومدنه؟؟؟
زود باش برو آمده شو دختره دیوونه الان خالت اینا میان
_حالا چرا جیغ میکشی بابا رفتمممم
خوشبختانه سریع دوییدم توی اتاقم و جارویی که پرت کرد تو سرم نخورد
حوصله لباس آن چنانی نداشتم.
یه تنیک ساده پوشیدم و یه چادر سر کردم.
همون لحظه زنگ در به صدا اومد....
فکر کنم خودشونن...
http://eitaa.com/mahdavieat
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗خانم خبرنگار و آقای طلبه💗
پارت ٨٨
مامان از تو آشپزخونه جیغ کشید بدو درو بازکن
رفتم رو حیاط و بعدم رفتم درو باز کردم.
اول خاله و بعد شوهرش و بعدم مهدی گودزیلا اومدن داخل
با خاله اینا سلام و احوال پرسی کردم.
مهدی با یه لبخند دندون نما نگاهم کرد و گفت: سلام عزیزم
چشامو ریز کردم و با خشونت نگاهش کردم و آروم گفتم: سلام و زهرمار
بعدم سریع قبل اینکه خاله اینا وارد شن خودم رفتم تو خونه و مستقیم رفتم آشپزخونه
یه نیم ساعتی خومو الکی حیرون سالاد کردم که دیدم صدای بابا بلند شد
بابا: فائزه بیا دیگه
_ایییش
از پشت میز بلند شدم و چادرمو رو سرم مرتب کردم و رفتم نشستم بین جمع...
مامان یه چشم غره خوشگل بهم رفت
_ای واااای ببخشید من باید چایی میاوردم یادم رفت شرمنده سریع بلند شدم و دوییدم تو آشپزخونه و سینی چایی که نیم ساعت قبل ریخته بودم رو برداشتم و اومدم بیرون با نگاه کردن به چایی هایی که پررنگ و سرد شده بودن خندم میگرفت ولی سعی کردم خودمو کنترل کنم و نخندم
اول گرفتم جلوی بابام بعدم جلوی مامانم
مامان با چشم غره بهم فهموند پدرتو در میارم دختره ی نفهم باید اول جلوی اونا بگیری نه ما
البته همه اینا توی همون چشم غره اش محسوس بود ها
بعدم گرفتم جلوی خاله و شوهر خاله ام.
آخرین نفرم جلوی مهدی زامبی گرفتم
بعدم سینی رو گذاشتم وسط نشستم.
بابا گفت: خب دختر تو نظری درباره تاریخ عقد نداری؟
_هرچی خودتون صلاح بدونید.
خاله ناهید: شب بیست و نهم اسفند چطوره ؟ هم ایام فاطمیه تموم شده هم صبحش عیده؟ باور کنید هرچی این دوتا جوون زودتر محرم شن بهتره.
بابا: من که مشکلی ندارم خانوم شما چی میگید؟
مامان: نه خوبه تاریخش فقط این چند روزو بایدخیلی کار کنیم که اصلا وقت نداریم
_بنظرتون آخراسفند خیلی زود نیست؟ حداقل بزارید چهارم پنجم عید
مهدی: نه اتفاقا تاریخ خوبیه
مهدی رو به بابام کرد و گفت: عمو جان مبارکه؟
بابام بهم نگاه کرد و درحالی که توی چشماش پر از افسوس بود گفت: مبارکه...
http://eitaa.com/mahdavieat
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗خانم خبرنگار و آقای طلبه💗
پارت ٨٩
اون شب به اسرار من قرار شد این مراسم عقد خیلی کوچیک و مختصر باشه و فقط خیلی درجه یکا رو دعوت کنیم.
و اینکه همون شب توی خونه عاقد بیاد و عقد ببنده نه اینکه از صبح بریم محضر... حتی یک ساعت دیرتر محرم شدن با مهدیم برام غنیمت بودامروز بیستم اسفنده و یعنی فقط نه روز مونده بود تا بدبختی
از امروز به بعد دیگه کلاسای دانشگاه تق و لق برگزار میشن منم تصمیم گرفتم دیگه نرم.
با بچه ها خداحافظی کردم و از در دانشگاه اومدم بیرون.
سوار ماشین شدم و زنگ زدم به فاطی و گفتم آماده شو میام دنبالت بریم یکم بگردیم
در خونه سوارش کردم و رفتیم.
فاطی: به سلام عروس خانوم
_علیک سلام ننه بزرگ
فاطی: کوووفت بی ادب اگه به علی نگفتم
_اگه منم به گودی نگفتم
فاطی: یاحسین گودی کیه؟
_مهدی گودزیلا رو میگم ها
فاطی با خنده گفت: خاک تو سرت ناسلامتی قراره زنش شی ها
_ببین من زن اینم بشم بازم واسه من همون زامبی ی گودزیلا ی جنگلیه
فاطی: اینجوری که تو پیش میری ماه اول طلاقت داده ها
_اتفاقا قصدمم همینه که بره طلاقم بده بگه مهرم حلال جونم آزاد
فاطی: این مثل برای خانوماس ها
_ایش اون جنگلی اسلا قاطی ادم نیست چه برسه خانوم یا اقا باشه
فاطی: کجا داری میری زنه جنگلی؟
_هیچی فعلا بپر پایین دوتا کاسه آش بگیر دلم هوس کرده بعد بهت میگم
فاطی: تو دهات شما خجالتم خوب چیزی هست؟
_نه نیست
فاطمه پیاده شد و از مغازه دوتا کاسه آش رشته خرید و سوار شد.
همونجور که میخوردم راه افتادم.
فاطی: تصادف میکنیم ها وایسا بخور اول
_نترس ننه جون
فاطی: خب کجا میخوای بری حالا
_اوه بابا تو چقدر عجله میکنی خب خودت میفهمی یکم صبرکن
فاطی: باشه بابا حالا بیا منو بخور....
http://eitaa.com/mahdavieat
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
May 11
◀️ کار فرهنگی مثل ساختوساز نیست که آدم بگوید خیلی خوب، این زمین، این هم مصالح، حالا بروید بسازید. کار فرهنگی مصالحش خیلی سخت گیر میآید؛ معمار و استادکارش خیلی دشوار به دست میآید.
🗓 بیانات در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیأت دولت ؛ ۱۳۸۹/۰۶/۰۸
https://eitaa.com/mahdavieat
کمتر از یک ماه پیش دیپلمات صهیونیستی با ژست ظفرمندانه از ۱۷ کیلومتری مرز ایران عکسی منتشر کرد
امروز وزیر امور خارجه ایران رفت نقطه صفر مرزی لبنان_فلسطین، نهال زیتونی کاشت که قراره به جای زیتون، موشک سجیل و خیبر بار بده :)
https://eitaa.com/mahdavieat
#امیدغریبانتنهاکجایی..؟
🍂چه قدر از مهربانی بی نصیب است
برایش عشق، احساسی عجیب است...
🍂چه قدر امروز، انسان معاصر
بدون «یا اباصالح» غریب است...
#العجلمولایغریبم
تعجیل در فرج مولایمان صلوات
#صبحتون_مهدوی
http://eitaa.com/mahdavieat