eitaa logo
❥♥مهدویت❥♥
373 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
4.5هزار ویدیو
166 فایل
#ڪلیپ_استورے_مذهبے #پست_ثامن #رمان_از_شهــــــدا #مطالب_پزشڪی #مسابقه😊 ڪپی آزاد به شرط صلوات برای سلامتی آقام امام زمان❤ @mahdavieat 🍃اللهـــــ💞ـــــم عجل لولیڪ الفرج🍃 ارتباط بامدیرکانال @Rostami987
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷◍⃟🌸🇮🇷~~~~ 1⃣🍃 یک گزارش تاریخی از زمان پیامبر (ص) و امیرالمؤمنین (ع) بیاورید که با بدحجابی برخورد کرده‌اند. ═══🌺 ⃟⃟ ⃟🌺 🎙 پاسخ دقیق و مستدل استاد علی غلامی
══════﷽🌺 ⃟⃟ ⃟🇮🇷 ⃟🌺 1⃣چرا میگویند امنیت دختران فقط با حجاب فراهم میشود در حالی که بدون حجاب هم میتوان امنیت داشت❓ 🔸امنیت موضوع عمیق و چند لایه ای است مثلاً وقتی می خواهید از اموالتان محافظت کنید و امنیت آن را تامین کنید متناسب با سرمایه تان احتیاط بیشتری میکنید. اگر مقداری پول خرد داشته باشید ممکن است روی میز آنها را رها کنید. اگر پول نقد داشته باشید آن را در کشو یا کمد قرار میدهید. اگر از یک مقدار بیشتر شود، برای آن اندیشه بیشتری میکنید تا از امنیت آنها مطمئن شوید. هر چقدر اهمیت سرمایه تان بیشتر باشد سعی میکنید از آن محافظت بیشتری داشته باشید. بنابراین امنیت یک مفهوم عمیق و چند لایه است. خصوصاً برای خانمها. قاعدتا وقتی سرمایه ای کمتر در معرض دید افراد مختلف قرار بگیرد دستبرد خیلی کمتری می خورد. 🔻البته فراهم شدن امنیت فقط با حجاب ممکن نیست ولی بدون شک حجاب یکی از مهم ترین ابزارهای تامین امنیت برای خانمها در تمام دنیاست. خوشبختانه آمار خشونت و ایجاد مزاحمت برای خانمها در کشور ما نسبت به کشورهای غربی (یا شرقی) بسیار کمتر است. در کشورهایی که قوانین پوشش برای خانم ها بازتر است، هر مقدار که میزان پوشش خانمها کمتر میشود امنیت آنها نیز کاهش پیدا میکند. آمار وحشتناک تجربههای خشونت و مزاحمت برای خانم ها در کشورهای غربی و شرقی چیز پنهانی نیست و با یک جستجوی ساده قابل مشاهده است. به عنوان مثال پویش mee-too# را جستجو کنید و ببنید چه کسانی بیشتر با آن همراه شده‌اند و میزان حجاب آنها چقدر بوده است؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟ستارگانی که محجبه شدند🌟 ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• قسمت1️⃣ روایتی از زبان ستارگانی که حجاب را برگزیدند.. 🍃🌹✨حنان ترک(بازیگر مصری) 《مدتی ستاره ی اهل زمین بودم..》
چرا حجاب ؟.mp3
4.7M
🕊◍⃟♥️🕊 پادکست ببخشید خانم ؛ هواپیما از مرز ایران گذشت؛ می‌تونید حجاب‌تون رو بردارید ❗️ جهاد امروز چیه❓چه خبره❓ ✅پیشنهاد_دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 استقبال ویژه خانواده از وحید شمسایی سرمربی تیم ملی فوتسال پس از کسب قهرمانی آسیا ماشاءالله به این خانواده محجبه و عفیفه 🍃🌹🇮🇷ـــــــــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸ســلام صبح زیباتون بخیر ☕️ 🌸سلامی گرم در طلوعی زیبا تقدیم شما مهربانان 💕 🌸سلامی به زیبایی عشق به لطافت دل مهربانتون💕 🌸آرزومیکنم پنجره دلتون همیشه رو به خوشبختی باز💕 🌸و تنتون سلامت باشه
══════﷽🌺 ⃟⃟ ⃟🇮🇷 ⃟🌺 2⃣چرا بیشتر محدودیتها برای خانمهاست؟ محدودیت از آن کلمات غریب روزگار ماست مثلا فرض کنیم یک ورزشکار از رژیم غذایی خود شکایت کند یا اینکه بگوید چرا باید خوابم سر وقت باشد و تمرین های مرتب داشته باشم؟ دلم میخواهد تا نیمه شب وبگردی کنم! هله هوله بخورم و تا ظهر بخوابم این چه محدودیتهایی است که مربی برای ما وضع میکند لزوما هر محدودیتی بد و بی منطق .نیست بعضی از آنها برای رشد ماست، بعضی لازمه موقعیت ما هر شخصی در هر موقعیتی محدودیت هایی دارد. دانش آموز، ،ورزشکار ،معلم ،والدین کارمند... و حتی سلبریتی ها! جالب اینکه بسیاری از افراد مشهور آرزو دارند یک خرید عادی داشته باشند. یا بدون جلب توجه در پارک قدم بزنند و مورد نگاه حریصانه مردم نباشند ولی این محدودیت را دارند... و این طبیعت موقعیت آنهاست. محدودیت ها گاهی لازمه شرایط زندگی است. اگر دیوار خانه تان کوتاه باشد، روشنایی بیشتری پیدا میکند ولی از طرف دیگر هر دزدی هم میتواند به حریم آن خانه وارد شود. هرچند در ایران امروز برخی محدودیتهای خانمها باعث محرومیت آنها نیست و در عرصه های مختلف علمی فرهنگی و ورزشی فعالیت دارند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
࿐჻ᭂ🍃🌹🍃჻ᭂ࿐ یک¹ زن «بـــــٰاحجٰاب ✿➛» ⇦بـَــرا؎ پِدرش افتـــــخٰار ⇦بـَــــرا؎ بـــَــرادرٰانش عـــــزَّت ⇦بـَــــرا؎ هَمسرش گنـــــج ⇦بــَـــرا؎ فَرزنــدٰانش بهتـَــــرین اُلگو ⇦بــَـــرا؎ جٰامعہ آرٰامـــش مےبـــٰاشد✤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
═══◍⃟🌸🇮🇷 جواب تمام مدعیانی که سخنان ولی امر مسلمین را با تفکر و نگاه خود، تفسیر می‌کنند... 《آنچه که من می‌گویم، حرف من همان است... حرف من را از خود من بشنوید.》 ═══ ⃟⃟ ⃟♦️ ⃟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
═══◍⃟🌸🇮🇷 خطاب به مسئولین و هم خطاب به منتقدین حجاب... قسمت 2⃣ 🍃 《فضای انتقاد باید صد در صد باز باشد و مسئولین باید به طور شفاف پاسخگو باشند... در اسلام حق اعتراض هست، حق سوال، حق انتقاد، همه‌ی این‌ها هست؛ اما این که بگویی من می‌خواهم بیایم بیرون علیه احکام اسلام تظاهرات کنم، بعد هم بزنی و بسوزانی، این‌ها نیست.》 ═══ ⃟⃟ ⃟♦️ ⃟ 🎥استاد رحیم پور ازغدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷◍⃟🌸🇮🇷~~~~ 2⃣🍃 : غربی‌ها توسعه یافته‌اند، چون از قید و بند دین رها شده‌اند!! ═══🌺 ⃟⃟ ⃟🌺 🎙دکتر غلامی استاد دانشگاه 📍پ.ن: پیشنهاد می‌شود در این رابطه کتاب که بیانگر پیشرفت‌های جمهوری اسلامی در عمر ۴۴ ساله‌ی خود [بر اساس آمارهای جهانی] است، مطالعه گردد!
14030209.pdf
2M
🍃🌹🍃 نمودار اجمالی موضوعی بیانات رهبر انقلاب، از سال ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۳ درباره‌ی «مسأله‌ی حجاب»
❣ 📖السَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ فاطِمَةَ الزَّهْرآءِ... 🌱سلام بر تو ای یادگار بهانه خلقت، ای امید‌ِ مادر، سلام بر تو و بر روزی که دولت زهرایی‌ات جهان را منور خواهد ساخت. 📚 دعاى استغاثه به حضرت صاحب الزّمان (صلوات الله عليه) - مفاتیح الجنان. ‌‌‌╲\   ╭``┓ ╭``🌺``╯ ┗``╯  \╲‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‎‌‎‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️💢⭕️ 🎥 صدای دفاع از مظلوم را از قلب ظالمترین حکومت جهان میشنوید! | 🍃🌹🇮🇷ــــــــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊◍⃟♥️🕊 🎥 بچه ها عجله کنید از بسیجیهای اروپا و امریکایی عقب نمونیم. 🍃🌹🇮🇷ــــــــــــــــــــ
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗نگاه خدا💗 قسمت74 یه کم خوابیدم که باصدای امیر بیدار شدم امیر: سارا خانم - بله امیر: بیدار شین میخوایم بریم حرم - چشم بلند شدم موهامو بستم ،مانتومو پوشیدم ،یه روسری هم گذاشتم روی سرم حجاب کردم چادری که مادر جون بهم داده بود و هم گذاشتم روی سرم خیلی چادر بهم میاومد ولی نمیدونم چرا اصلا دوستش نداشتم احساس میکرد جلوی راه رفتن و میگیره یه دفعه از تو آینه نگاه کردم امیر داره نگام میکنه تا نگاهمو دید سرشو پایین اورد خندم گرفت - من امادم بریم امیر: خیلی حجاب بهتون میاد - لبخند زدمو چیزی نگفتم بابا و مریم جون پایین منتظر ما بودن بابا تا منو دید اومد جلو و پیشونیمو بوسید بابا رضا: چقدر شبیه مامان فاطمه شدی دلم یه جوری شد با گفتنش حرکت کردیم سمت حرم وارد صحن حرم شدیم با دیدن گنبد طلایی اشک از چشمام سرازیر شد ... یه دفعه دیدم امیرم داره گریه میکنه بابا رضا: ساراجان تو مریم برین زیارت ،منو اقا امیر هم میریم زیارت هرموقع زیارتتون تمام شد بیاین همینجا - چشم منو مریم جون رفتیم داخل حرم داخل حرم خیلی شلوغ بود من و مریم جون از دور سلام دادیم و برگشتیم بیرون بابا رضا و امیر روی فرش نشسته بودن ،بابا رضا بلند شد بابا رضا: سارا جان بیا اینجا بشین منو مریم میریم هتل شما بعدن بیاین - چشم بابا نشستم کنار امیر داشت زیارت عاشورا میخوند، آروم اشک از چشماش سرازیر میشد - آقا امیر امیر: بله - میشه بلند تر بخونین منم گوش کنم امیر : چشم صداش آرومم میکرد و بغضمو شکوند چادرمو گرفتم پایین و شروع کردم به گریه کردن صدای امیر قطع شد سرمو گرفتم بالا دیدم داره نگام میکنه - چیزی شده؟ امیر: نه هیچی بعد ادامه داد به خوندن دعا بعد تمام شدن دعا برگشتیم هتل بابا زنگ زد که بیاین رستوران هتل ناهار بخوریم بعد خوردن ناهار بر گشتیم توی اتاقمون اینقدر سرم درد میکرد لباسامو درآوردم و رفتم خوابیدم... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗نگاه خدا💗 قسمت75 بعد تمام شدن نمازش پرسیدم! - چرا نرفتی حرم نماز بخونی؟ امیر: حاج رضا و مریم خانم رفته بودن حرم ،منم نمیتونستم تو خونه تنهاتون بزارم ( چه قلب مهربونی داشت ،بلند شدم دست و صورتمو شستم و لباسمو پوشیدم و چادرمو سرم گذاشتم ) - بریم امیر: کجا؟ - حرم دیگه امیر لبخندی زد و لباسشو پوشید و رفتیم حرم رفتیم یه قسمت فرش نشستیم - اقا امیر امیر : بله - میشه یه چیزی بپرسم امیر: بله - شما ترکیه چیکار میکردین ؟ امیر : عموم اینا ترکیه زندگی میکنن ،به اصرار بابا همراهشون اومدم ترکیه ،اون روز عموم یه مهمونی گرفته بود ،مرد و زن قاطی ،منم اصل اهل همچین مهمونیایی نبودم از خونه زدم بیرون تو کوچه پس کوچه ها میگشتم که یه دفعه صداتونو شنیدم - خیلی ممنونم که نجاتم دادین ،نمیدونم اگه شما نبودین چه اتفاقی برام میافتاد امیر: از خدا باید سپاسگزار باشین نه از من - میشه دوباره زیارت عاشورا بخونین ،صداتون آرومم میکنه امیر: چشم چشممو دوخته بودم به گنبد ، و با صدای امیر اشک از چشمام سرازیر میشد احساس میکنم کم کم دارم دلمو میبازم بهش یه دفعه احساس کردم حالم داره بد میشه - امیر آقا امیر : بله - میشه بریم خونه حالم خوب نیست ( تو چشماش نگرانی و دیدم) امیر : باشه بریم رسیدیم هتل ،وارد اتاق که شدیم رفتم سرویس بالا اوردم امیر از پشت در صدام میکرد: سارا ،سارا خوبی؟ (از یه طرف خوشحال بودم که منو فقط سارا صدا زد ،از یه طرفی واقعن تمام دل و رودم داشت میاومد بیرون ) - خوبم ،خوبم دست و صورتمو آب زدم و رفتم بیرون امیر : حالت بهتره - اره خوبم امیر: میخواین بریم دکتر - نه بهترم ،فقط اگه میشه بابا رضا چیزی نفهمه امیر : باشه چشم - یه کم بخوابم بهتر میشم رفتم رو تختم دراز کشیدم ،خوابم برد... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗نگاه خدا💗 قسمت76 نصفه های شب یه دفعه شکمم درد گرفت،امیر خواب بود ،بلند شدمو یه کم راه رفتم شاید یه کم دردش کمتر بشه دیگه نتونستم تحمل کنم رفتم امیرو صدا زدم - امیر ،امیر امیر : ( تا منو دید ترسید) چی شده؟ - دارم میمیرم از درد امیر : ای واای ،پاشو بریم دکتر اینقدر درد داشتم نمیتونستم لباسامو بپوشم ،امیر مانتو مو پوشید برام روسریمو سرم گذاشت زیر بغلمو گرفت رفتیم پایین ماشین گرفتیم رفتیم بیمارستان توی راه فقط سرمو گذاشتم رو پای امیر شکممو چنگ میزدم امیرم زیر لب داشت دعا میخوند رسیدیم بیمارستان ،دکتر معاینه کرد گفت مسمومیته رفتم دراز کشیدم یه سرم وصل کردن بهم ،کم کم آروم شدم خوابم برد با صدای زنگ گوشی امیر بیدار شدم فهمیدم داره بابا حرف میزنه تماسش قطع شد اومد کنارم - ببخشید که مزاحم شما شدم امیر : نه بابا این چه حرفیه (خندیدو گفت) مثل اینکه محرمیم - به بابا رضا چی گفتی؟ امیر : گفتم بیرونیم،البته شما رو با این حال ببینن متوجه میشنسرمم که تمام شد رفتیم هتل ،به دم در اتاق که رسیدیم ،در اتاق بابا اینا باز شد بابا اومد بیرون بابا رضا: سارا ، چی شده ؟ - چیزی نیست بابا یه کم حالم بد بود رفتیم دکتر الان بهترم بابا رضا: واسه چی؟ امیر : دکتر گفته مسمومیته ،الان خدا رو شکر بهتره - بابا جون اگه اجازه بدین بریم استراحت کنیم بابا رضا: باشه برین رفتیم توی اتاق روی تختم دراز کشیدم خوابیدم تا غروب فقط خوابیدم که چشمامو باز کردم دیدم امیر از رو تخته رو به روم داره نگام میکنه - ساعت چنده؟ امیر : ۷ و نیم - ببخشید که به خاطر من نرفتین حرم امیر: اشکالی نداره ،مهم سلامتی شماست حاج رضا و مریم خانوم هم اومدن اینجا وقتی دیدن شما خوابین رفتن حرم - میشه بریم بیرون دور بزنیم امیر: بزارین حالتون بهتر بشه ،فردا میریم - آخه من گرسنمه امیر: آخ ببخشید اصلا حواسم نبود الان میرم از پایین براتون غذا میگیرم - دستتون درد نکنه فقط واسه خودتون هم بگیرین ،چون اینجوری خجالتم میاد امیر ( خندید) : چشم ( چرا اینقدر قشنگ میخنده ،وقتی میخنده تمام ناراحتیم از یادم میره ) امیر که رفت بلند شدم و دوتا تخت و بهم جفت کردم دلم نمیخواست از کسی که خنده هاش آرومم میکنه دور باشم بلند شدم و رفتم لب پنجره ،چشمم به گنبد حرم افتاد اشک از چشمم جاری شد توی دلم گفتم آقا اگه ما دوتا مال همیم ، خودت برامون دعا کن یه دفعه امیر وارد اتاق شد چشمم به تخت افتاد ولی چیزی نگفت نشستیم با هم غذا خوردیم... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 (ع) قصه تکرار می شود یعنی باز هم در مدینه عاشق نیست کوچه در کوچه شهر را گشتم هیچکس با امام ، صادق نیست 🖤 🍃🌹🇮🇷ـــــــــــــــــــــــــ http://eitaa.com/mahdavieat