eitaa logo
❥♥مهدویت❥♥
362 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
4.5هزار ویدیو
166 فایل
#ڪلیپ_استورے_مذهبے #پست_ثامن #رمان_از_شهــــــدا #مطالب_پزشڪی #مسابقه😊 ڪپی آزاد به شرط صلوات برای سلامتی آقام امام زمان❤ @mahdavieat 🍃اللهـــــ💞ـــــم عجل لولیڪ الفرج🍃 ارتباط بامدیرکانال @Rostami987
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 دیدار و گفت وگوی نماینده جنبش حزب الله لبنان با امیر عبداللهیان 💯💯 وزیر امور خارجه کشورمان به مناسبت تشکیل دولت جدید در لبنان، ابراز امیدواری کرد که هرچه سریع تر مشکلات مردم این کشور حل گردد و آمال و آرزوهای مردم لبنان تحقق یابد. 👤عبدالله صفی الدین، نماینده جنبش حزب الله لبنان نیز با بیان اینکه مردم این کشور قدردان جمهوری اسلامی ایران به دلیل حمایت از لبنان در زمان سختی ها هستند، از جمهوری اسلامی ایران بواسطه فروش سوخت مورد نیاز مردم لبنان تشکر و قدردانی کرد. 💞http://eitaa.com/mahdavieat💞
🌹🍃 : 🌷🕊 🌷🕊 فصل دوم..(قسمت آخر)🌹🍃 🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین گوشي را به دست آقا مهدي ميدهم. آقا مهدي در گوشي ميگويد: «يعني چـه؟ مگر قرار نبود لودرها به خط بيايند و خاكريز بزنند؟ تا به حال، آقا مهدي را اين قدر عصباني نديده بودم. رگهاي گـردنش بـاد كـرده بود. با چهره اي ملتهب ميگويد: «آتش شديده يعني چه؟ اين حرفهـا كـدام اسـت؟ بچها دارند زير آتش مقاومت ميكنند... آن وقت تو ميگويي لودرچيها نميتواننـد جلو بروند. اصلاً اين طور نميشود. من الان خودم را ميرسانم. تا آقا مهدي بلند ميشود، من هم بيسيم را برمـيدارم و پشـت سـرش از سـنگر بيرون ميدوم. آقا مهدي، موتور تريل را هندل ميزند و روشـن مـيكنـد. بـي هـيچ حرفي پشتش مينشينم. موتور از جا كنده ميشـود و پرشـتاب در زيـر گلولـه هـا و خمپارهها حركت ميكند. زمين زير پايمان مثل ننو تكان ميخورد. توپها و خمپاره ها زوزه كشان ميآينـد و منفجر ميشوند و قارچهاي آتش به آسمان بلند ميشود.حتماً نبرد سـختي در خـط مقدم آغاز شده است. اولين بار است كه ميبينم دشمن در تاريكي پاتك ميكند. نميدانم حالا بچه هـا در جلو و در پناه خاكريز نصفه و نيمه چگونه ميجنگند و مقاومت ميكنند. در چند چالة انفجار ميافتيم و رد ميشويم. با آنكه منورهـا آسـمان شـب زده را روشن كرده اند، اما باز هم در ميان آن همه گرد و غبـار، ديـدمان كـم اسـت. چـراغ موتور خاموش است. ميزنم به شانة آقا مهدي و با صداي بلند، طوري كه آقا مهـدي بشنود، ميگويم: چرا چراغ موتوررا روشن نميكني؟صداي آقا مهدي را از ميان زوزة خمپارهها ميشـنوم: ديـده بانهـاي دشـمن بـر منطقه ديد دارند. نبايد ما را ببينند. ناگهان در چاله عميقي ميافتيم و هر كدام به سويي پرت ميشويم. درد به جانم ميافتد. پوست زانو و دستانم گز گز ميكند. مـيدوم بـه سـوي آقـا مهدي. چند منور بالاي سرمان روشن ميشود. آقا مهدي از جا بلند ميشود. خيـالم راحت ميشود. دوباره سوار موتور ميشويم. به محوطهاي كه لودرها پـارك كـردهانـد، مـيرسـيم. راننـدگان لودرهـا درپنـاه خاكريزي نشستهاند. ميرويم به طرف «اصلان» كه مسئول لودرهاسـت. آقـا مهـدي ميگويد: «مگر نشنيدي چه گفتم؟ زود باشيد... جان بچه ها در خطر اسـت. بايـد راه بيفتيم. اصلان ميگويد: اما آقا مهدي... ـ اما ندارد. زود پاشيد. من از جلو ميروم، شما پشت سرم بياييد. لودرها پر صدا گرد و خاك ميكنند وپشت سر موتور ما گاز ميدهند. بـار ديگـر در چاله اي ميافتيم و بر زمين پرت ميشويم. اصلان از لودر جلويي پايين ميپـرد و به سويمان ميدود. چند خمپاره دور و برمان منفجر ميشود. نفسم بند آمده اسـت. زانويم به شدت درد ميكند و نميتـوانم قـدم از قـدم بـردارم. اصـلان زيـر بغلـم را ميگيرد. آقا مهدي، آرنجش را ميمالد و ميگويد: «بيـل لـودرت را بـده پـايين، بـا موتور نميشود جلو برويم. زانويم لق ميخورد. لنگ لنگان، به هر زحمتي كه هست، ميرويم و در بيل لودر مينشينيم. بيل بالا ميرود. لب ميگزم و دردم را بـروز نمـيدهـم. اگـر آقـا مهـدي بفهمد، از همين جا ميفرستدم عقب. لودر راه ميافتد. تركشها به بدنة فلزي بيل ميخورند و صدا ميكنند. آقا مهـدي جلو را نگاه ميكندو با دست و اشاره، اصلان را كـه جلـوتر از ديگـر لودرهـا حركـت ميكند، هدايت ميكند. هرچند متر در چالهاي ميافتيم و هر دو ميخوريم به بدنـه فلزي بيل و روي هم ميافتيم. درد، طاقتم را بريده است. ناگهان در چاله اي ميافتيم و لودر به پهلو خـم مـيشـود. بيـل پـايين مـيآيـد. چفيهام را دور كاسة زانويم كه خوني شده است، ميبندم. اصلان ميآيد نزديك بيل. آقا مهدي ميگويد: چرا حركت نميكني؟ 💞http://eitaa.com/mahdavieat💞
🌹 🌸امام زمان عزیز 💫آخرین جمعه تابستان را با ذکر﷽ 🌸و سپس با نام شمـا 💫آغاز می کنیم 🌸امروز،بی نظیرترین 💫روز زندگی ام خواهد بود 🌸 اللهم عجل لولیک الفرج 🌸
🌴🥀🍀🌸🍀🥀🌴 تو می‌آیی شهیدان نیز با تو می‌آیند و آوینی روایت می‌ڪند فتح نهایی را . . . 💞http://eitaa.com/mahdavieat💞
9.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 📹 با رسیدن آزمایشات گسترده علمی به مراحل پایانی، این واکسن تزریقی-استنشاقی امیدها را برای از جلوگیری از ناقل شدن افراد و امکان تجمع مجدد مردم بدون ماسک را زنده کرده است. 🔻همچنین این واکسن تا کنون کم عارضه ترین واکسن در بین تمام نمونه های و موجود در کشور بوده است. 💞http://eitaa.com/mahdavieat💞
☘ ✅ | 1⃣ رئیس جمهور چین: عضویت ایران در سازمان شانگهای پذیرفته می‌شود 🔻شی جین پینگ: در نشست امروز عضویت ایران به عنوان عضو کامل سازمان همکاری‌های شانگهای پذیرفته می‌شود. 🔹️هرگونه موانع در تجارت و فناوری باید برداشته شود و این فرصت‎ها در اختیار همه قرار گیرد. اعضا اجازه ندهند کشور‌های عضو سازمان همکاری شانگهای مورد حمله کشور‌های دیگر قرار گیرند. 🍃🌹🍃 2⃣ رئیس جمهور روسیه: از تصمیم پیوستن ایران در سازمان همکاری شانگهای حمایت و از حضور کشورهای قطر و مصر به عنوان شرکای گفتگو در این سازمان استقبال می کنیم، پیوستن ایران به سازمان همکاری شانگهای به قدرت و سلطه این سازمان می افزاید. 💞http://eitaa.com/mahdavieat💞
رئیسی: سلطه‌طلبی در جهان رو به زوال است رئیس‌جمهور در اجلاس شانگهای: 🔹از تمامی اعضا برای عضویت دائمی ایران در سازمان شانگهای تشکر می‌کنم. 🔹زمانی که من رئیس‌جمهور شدم جهت‌گیری سیاست خارجی خود را تمرکز بر سیاست چندجانبه گرایی و همسایه‌گرایی معرفی کردم. 🔹جهان وارد دوره جدید شده، سلطه‌طلبی رو به زوال است. نظام جهان به سود کشورهای مستقل در حال تغییر است. 🔹روح حاکم بر سازمان همکاری شانگهای یعنی اعتماد متقابل ابزار کلیدی صلح در قرن ۲۱ است. 🔹ابتکار کمربند راه در حوزه اتصالات زیرساختی می‌تواند در این منطقه نقش ایفا کند. 🔹ایران میتواند از طریق کوریدور شمال جنوب زیرساخت اوراسیای بزرگ را تقویت نماید. 🔹ایران می‌تواند پیونددهنده شرق و غرب اوراسیا باشد. 💞http://eitaa.com/mahdavieat💞
⚠️ ناله‌های گاندوها بلند شد! 🔻اولین نشانه‌های نگرانی غربی‌ها از خانه‌تکانی گسترده در وزارت امور خارجه هویدا شده است. 🔸بنی گانتز، وزیر دفاع رژیم صهیونیستی در گفتگو با مجلهٔ آمریکایی «فارین پالیسی» گفته است که دولت ایران دچار تحولات عمیق سیاسی شده است و باید دولت بایدن راه‌حلی دقیق در جلوگیری از همکاری تهران با کشورهای شرق آسیا پیدا کند. 🔹هم‌زمان با نگرانی مقامات رژیم صهیونیستی؛ اروپایی ها، لیبرال‌های داخلی و نیز چپ‌های ستادی از تغییرات انقلابی در وزارت امور خارجه صدای یک جاسوس انگلیسی نیز درآمده و او نیز مانند رفقایش نگران تغییرات دیپلماتیک در ایران است! 🔴محمدعلی شعبانی جاسوس معروف و فراری که دسترسی ویژه به اخبار محرمانه وزارت خارجه نیز دارد! در یادداشتی بلند و بالا در «وب‌سایت امواج نیوز» نوشته است: تغییرات امیر عبداللهیان در وزارت خارجه باعث تغییر رویه در مذاکرات می‌شود. 🔸شعبانی کنار گذاشته شدن عراقچی از مذاکرات را علامت دود شدن برجام خوانده است! 🔹شعبانی مدتی قبل نیز مدعی شده بود امیر عبداللهیان مهره‌ای سرسخت است و اگر در نشست بغداد کنار وزیر خارجه سعودی عکس یادگاری می‌گرفت، قطعاً ریاض و تهران با هدایت بغداد (بخوانید آمریکایی‌ها) پای میز مذاکره می‌آمدند! این خبر جالب‌توجه نشان می‌دهد که تیم جدید در وزارت امور خارجه و سربازان گمنام میدانی با درایت و هوشیاری نقشه دشمن در بغداد را بر هم زده اند. 🔗 این روزها مردم محمدعلی شعبانی را به‌خوبی می‌شناسند؛ در سریال پخش‌شده از رسانه ملی (گاندو) شعبانی با نام مستعار موسی پور معرفی‌شده و اقدامات خیانت بار او به تصویر کشیده شد. 🔸محمدعلی شعبانی، از مشاوران سابق محمدجواد ظریف و یکی از افراد دو تابعیتی تیم مذاکرات هسته‌ای در سال ۲۰۱۵ بود که البته رابطه‌اش با دولت به حضور در مرکز بررسی‌های استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام و همکاری با حسن روحانی برمی‌گردد. 🔸او همان فردی است که وقتی نمایندگان مجلس از ظریف درباره چهار نفر دو تابعیتی در تیم مذاکره هسته‌ای سؤال کردند با این پاسخ عجیب وزیر امور خارجه روبه‌رو شدند که: «جز خدمت چیزی از این افراد ندیدم، وطن‌پرستی و حمایت آن‌ها از منافع ملی جای تردید ندارد!» 🔸شعبانی سال ۱۳۹۰ با وجود سفر به سرزمین‌های اشغالی و همکاری پیچیده با گروهک نایاک به ایران آمده و کارمند حسن روحانی در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت و سردبیر نشریه انگلیسی این مرکز شد. شعبانی پس از انتخاب حسن روحانی به ریاست جمهوری توانست اعتماد افراد بسیاری ازجمله درونی‌ترین حلقه‌های اطراف روحانی و ظریف را به‌واسطه سابقه خود در همکاری باروحانی و سردبیری مجله مرکز تحقیقات جلب کند. 🔸جیسیون رضائیان دیگر جاسوس دوتابعیتی و همکار با دولت روحانی در وصف نفوذی ها می‌گوید: ما آنچنان به دولت نزدیک شده بودیم که حتی مزه آدامس آنها را نیز می دانستیم. 🔸تمامی اعضای این گروهک خطرناک(معروف به باند ۲۶ نفر) توسط سربازان گمنام سازمان اطلاعات سپاه دستگیر و شبکه آن ها منهدم شد. 🔸شعبانی بعداً تلاش زیادی برای فروش سرویس و خدمات و اطلاعات خودش به موسسه واشنگتن یا WINEP برای خاور نزدیک کرده است WINEP به‌صورت رسمی از نزدیک‌ترین مؤسسات به لابی اسراییل یا AIPAC است. شعبانی در مذاکرات هسته‌ای نقش مسئول رسانه‌ای و اطلاع‌رسانی تیم مذاکرات را بر عهده داشته و در زمان مذاکرات هسته‌ای نیز از برجام در رسانه‌های غربی دفاع می‌کرد. 🔸به گفته جواد کریمی قدوسی، نماینده مشهد در مجلس، شعبانی در طول مذاکرات هسته‌ای جریان رسانه‌ای داخل و دیگر کشورها را هماهنگ می‌کرده و هم‌اکنون فراری است. وی چندی پس از رصد اقداماتش توسط نهادهای امنیتی از دستگاه‌های دولتی اخراج شده بود. 🔸وی در سال ۲۰۱۲ به انگلیس بازمی‌گردد و در مجدداً در دانشگاه «سوآز» که یکی از مراکز عضوگیری سرویس اطلاعاتی انگلیس است، در مقطع دکترا مشغول به تحصیل می‌شود. دانشگاه محل تحصیل شعبانی که با عنوان «مرکز عالی مطالعات شرقی- آفریقایی دانشگاه لندن» فعالیت می‌کند، بیشتر کارکردی استعماری در کشور انگلستان دارد و همچنین محلی است برای تربیت دیپلمات‌ها و نیروهای امنیتی انگلیسی در حوزه‌های فرهنگ، زبان، سیاست و تاریخ کشورهای مستعمره انگلستان، که رابطه پنهانی با نهادهای امنیتی انگلستان بالأخص MI۶ دارد. 🔸گفته‌شده است که علت انتخاب نام موسی پور برای محمدعلی شعبانی در سریال پرطرفدار «گاندو» نسب یهودی وی بوده است، شعبانی بعدها و پس از پخش اقدامات خیانتکارانه‌اش از تلویزیون به‌جای تکذیب یا دفاع از خود نوشت: همه‌چیز خوب بود فقط بازیگر نقش من چاق است! مئیر جاودانفر همکار شعبانی در سرویس امنیتی رژیم صهیونیستی ارتباط با شعبانی را تائید کرده تا به‌گونه‌ای بر نقش تشکیلاتی دوطرفه صحه بگذارد 💞http://eitaa.com/mahdavieat💞
🌹🍃 : 🌷🕊 🌷🕊 فصل سوم..(قسمت اول)🌹🍃 🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین اصلان هر چند لحظه يك بار ناخودآگاه از صداي انفجارها خم و راست ميشود. آقا مهدي، آتش خيلي شديد شده. آدم نميتواند رد بشود؛ چه برسد بـه لـودر. نميتوانيم جلو برويم! آقا مهدي از بيل پايين ميپرد. صدايشان را ميشنوم: االله بنده سي، آنچه بچهها زير آتش دشمن بـدون خـاكريز و جـان پنـاه دارنـد مـيجنگنـد، آن وقـت شـماها ميترسيد جلو برويد؟ پس توكلّتان كجا رفته؟ به خدا اگر ميتوانستيم رد شويم، حرفي نبود. به حضرت عباس رد مـيشـويم. اما ميبيني كه نميشود. ـ اين حرفها چيست؟ خدا حضرت ابراهيم را از دل آتش نمـرود صـحيح و سـالم درآورد. اين آتش كه چيزي نيست. چند خمپاره در نزديكيمان منفجر ميشود. آقا مهدي ميپرد توي بيـل. صـداي اصلان را ميشنوم: «يا علي... حركت ميكنيم! دوباره لودر حركت ميكند. گلوله ها و تركشها با صدايي ناهنجار بـه بدنـه و بيـل لودر ميخورند. دست آقا مهدي را ميكشم و ميگويم: آقا مهدي، مواظـب باشـيد. آتش زياد است. آقا مهدي حرفي نميزند. يكباره صداي شادمانه او بلند ميشود: خدا را شـكر... رسيديم! آقا مهدي از بيل پايين پريد. به زحمت بلند مـيشـوم. گوشـة آسـمان در حـال روشن شدن است. بچه ها با خوشحالي به استقبالمان ميآيند. ميدانم كه ديـدن آقـا مهدي را زير آتش و در خط اول باور نميكنند. با كمك يكي از بچه ها پايين ميآيم. لودرچي با جديت در طول خط سرگرم خاكريز زدن ميشود. لنگ لنگان و بيسيم به دوش، همراه آقا مهدي به بچه ها سرميزنيم. آقا مهدي متوجه لنگيـدنم مـيشـود و ميگويد: چه شده ابراهيم... زخمي شدي؟ ميگويم: چيزي نيست. زانوم كمي ضربه خورده.آقا مهدي بيسيم را از پشتم برميدارد و ميگويد: چرا زودتر نگفتي مؤمن؟ بـرو استراحت كن. تو اين وضعيت؟ ـ به اميد خدا ديگر خطري نيست. موقع برگشتن، صدايت ميكنم... برو. با آنكه دلم نميآيد ازش جدا شوم، امـا بناچـار مـيروم و سـنگرِ خرابـهاي پيـدا ميكنم. يك امدادگر ميبيندم. ميآيد سراغم و زخمم را پانسمان ميكند. از شـدت خستگي به خواب ميروم. با صداي انفجار مهيبي از خواب ميپرم. آسمان روشن شده است و صداي لودرها لحظهاي قطع نميشود. بچهها روي خاكريز ميجنگند و بـه سـوي دشـمن شـليك ميكنند، به زحمت بلند ميشوم. خاكريز تا چشم كار ميكنـد، ادامـه يافتـه اسـت. اضطراب ميگيردم. چرا از آقا مهدي غافل مانده ام؟ نميدانم كجاست و چه ميكنـد. لنگ لنگان راه ميافتم. سراغش را از هر كس ميگيرم، نمـيدانـد. دلشـورهام بيشـتر ميشود. نكند بلايي سرش آمده باشد. يك بسيجي كه در حال پر كردن خشابش است، ميگويد: آقا مهدي؟ آنجاست. دارد خاكريز ميزند. جا ميخورم. خاكريز ميزند؟ چشمم به يك لودر مي خـورد كـه منهـدم شـده و صندلي رانندهاش خيسِ خون است. دلم هرّي ميريزد. از تك تك لودرچيها سـراغ آقا مهدي را ميگيرم. يكي از لودرچيها كه چفيه به سر و صورت بسته، با دست بـه لودر آخري اشاره ميكند. افتان و خيزان به لودر ميرسم. آقا مهدي، فرز و چـالاك، فرمان ميچرخاند، دنده چاق ميكند و بيل پـر از خـاك را روي خـاكريز مـيريـزد. صدايش ميكنم. برايم دست تكان مـيدهـد. ناگهـان خمپـارهاي در نزديكـي لـودر ميتركد. ميخزم روي زمين و تركشها ويزويزكنان از بالاي سـرم مـيگذرنـد. انگـار هزاران زنبور به جايي ميروند. سر بلند ميكنم و آقـا مهـدي را مـيبيـنم كـه روي فرمان افتاده است. شوكه ميشوم. درد پايم را فراموش ميكنم. نعره كشان ميدوم به سوي لودر و بالا ميروم. آقا مهدي، خيس خون روي فرمان نفس نفس ميزند. ميكشـمش پـايين. چنـد نفر به سويمان ميدوند. ضجه ميزنم: تو را به خدا، يك كاري بكنيـد... آقـا مهـدي زخمي شده.... آقا مهدي چشم باز ميكند و با صداي خفه ميگويد: چه شـده االله بنـده سـي... چيزي نيست، گريه نكن. اصلان جلوتر از ديگران سر ميرسد. ميزند به سرش. يا جدة سادات... چه شده آقا مهدي؟ آقا مهدي ميخواهد بلند شود؛ نميتواند. اصلان، چفيهاش را دور بدن آقا مهـدي ميبندد. چفيه سرخ ميشود. آقا مهدي به خاكريز اشاره ميكند و با درد مـيگويـد: براي فتح اينجا خيليها شهيد شدهاند. نبايـد يـك وجـب از اينجـا دسـت دشـمن بيفتد. خاكريز را تمام كنيد. يك تويوتا وانت ميآيد. به زحمت آقا مدي را سوار ميكنـيم. بچـه هـا بـه سـر و صورت ميزنند و گريه ميكنند. ماشين حركت ميكند. نشسته ام كنار آقا مهدي و بغلش كردهام. دستانم خيس خون است. آقـا مهـدي، لبخند بيرنگي ميزندو ميگويد: ديدي ابراهيم، خدا ما را هم از زيـر آتـش نمـرود گذراند. ميگريم و به جاده چشم ميدوزم. 💞http://eitaa.com/mahdavieat💞
👌سیاه‌دانه و سیر را روی میخچه پا ضماد کنید تا برطرف گردد. برای از بین بردن میخچه، سیاه‌دانه و سیر را به اندازه مساوی بکوبید و روی محل میخچه قرار دهید و بگذارید تا سه ساعت بماند. هر روز این کار را به‌مدت یک هفته تکرار کنید. سنتی 💞http://eitaa.com/mahdavieat💞
🚨حوادث🚨 🔺سه کشته و دو مصدوم در حادثه تصادف محور سمیرم یاسوج 🔺برخورد پژو و کامیون حمل دام در محور سمیرم _ یاسوج ۳ فوتی و دو مصدوم بر جای گذاشت 🔺علت حادثه در دست بررسی است. 💞http://eitaa.com/mahdavieat💞