❣#سلام_امام_زمانم❣
🔅السَّلامُ عَلَيْكَ يا غَوْثَ الْمُسْتَغيثينَ...
🌱سلام بر تو ای مولایی که دستگیر درماندگانی.
🌱بشتاب ای پناه عالم که زمین و زمان درمانده شده!
📚 صحیفه مهدیه، زیارت حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در سختیها
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان
http://eitaa.com/mahdavieat
#یوسفِ_گمگشته ۳
🌸🍃
اونشب بخاطر حرفی که زده بودم خجالت کشیدم و به جواد حق دادم از طرفی فکر کردن به روزی که جواد بخواد از پیشم بره دیوونم میکرد..ولی سعی کردم بهش فکر نکنم...خلاصه اینکه اونشب گذشت من جواد رو تنها یکبار اونهم شب خواستگاری دیده بودم...و یکبار هم برای خرید وسایل عقدی ...قرار عقد و عروسی گذاشته شد...قرار شد مراسم رو بعد از امتحانات من برگزار کنیم...دقیقا یادمه روز عقدمون بود که حلیمه خانم راحله رو برای حامد برادر جواد خواستگاری کرد...وقتی فهمیدم با راحله اینقدر خندیدیدم که صدای خنده هامون تا بیرون از اتاق هم رفته بود..
کی فکرشو میکرد دست تقدیر ما رو جاری همکنه اونهم برای پسرهای حلیمه خانم...
عقد راحله و حامد هم یکماه بعد از عقد ما برگزار شد...
خطبه ی عقد که خونده شد جواد برای اولین بار دستمو گرفت وگفت قول میدم تا جایی که خدا یاریم کنه خوشبختت کنم راضیه...
وای اون لحظه از خجالت قرمز شده بودم،بهترین لحظه ی عمرم بود کاش زمان اون لحظه متوقف میشد و دستم برای همیشه توی دستهای جواد میموند...
زندگی مشترک ما تو خونه حلیمه خانم شروع شد و من هرروز بیشتر عاشق مردونگی و متانت جواد میشدم،توی خونه داری جوری بهم کمک میکرد که گاهی با خنده بهش میگفتم شما باید دختر میشدی...کم کم با رفتارش کاری کرد که دختر قرتی محله شد باحجابترین دختر محله،جواد هیچوقت منو زور نکرد فقط راه و رسم درست رو نشونم داد...و من با میل و اشتیاق قلبیم چادر روپذیرفتم...سه ماه از ازدواجمون گذشته بود که متوجه شدم باردارم...جواد وقتی خبر بارداریمو شنید سجده شکر به جاآورد و انشگتر عقیقی همون روز از بازار برام خرید و خودش انگشتم انداخت،بعد از اون حتی یکبارم بیرون نیاوردم...
http://eitaa.com/mahdavieat
❥♥مهدویت❥♥
#یوسفِ_گمگشته ۳ 🌸🍃 اونشب بخاطر حرفی که زده بودم خجالت کشیدم و به جواد حق دادم از طرفی فکر کردن به ر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
01 Mostanade Soti Shonood (1401-03-05).mp3
16.34M
حتما گوش کنید
بسیار تاثیرگذار می باشد
🔈#مستند_صوتی_شنود
📣 جلسه اول
* گفتگو با راوی کتاب شنود با نام مستعار «صادق»
* بیان مطالب کتاب شنود بدون سانسور
* درخواست راوی برای بیان حقایق ناگفته
* چرا گفتگو تصویری نشد؟
* روشن شدن زوایای وسیعی از عالم شیاطین
* تصاویر عجیب شیاطین
* اجناس مختلف شیاطین
* چه شد که تصمیم به نشر حقایق گرفتم؟
* شروع داستان ...
* بیماری که تجربه ام را رقم می زد.
* گردابی که از جنس نور بود.
* صدای نفسم را نمی شنیدم.
* حضور اجدادم را حس می کردم.
* پیرمردی که بسیار نورانی و با جذبه بود.
* علاقه شدید واشتیاق دو طرفه به فرشته مرگ
*چه شد که مشتاق مرگ شدم؟
* اعمالی که به آن تکیه کرده بودم.
* جلوه نفس لوامه
http://eitaa.com/mahdavieat
حتما عضو کانال مهدویت بشوید
8.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دورم ازت
با اینکه تو نزدیک منی
نزدیکتر از این رگ گردنی...💛
#استوری
#امام_رضا
http://eitaa.com/mahdavieat
🔴زن مکرون گفته: زنان محجبه باعث ترس بچه ها میشوند
تصویر بی حجاب او را در کنار تصویر دختران محجبه اروپایی میبینید.
قضاوت با شما😐
کدام ترسناک تره؟!!!
🍃🌹ـــــــــــــــــ
http://eitaa.com/mahdavieat
🇮🇷
🖼#صرفا_جهت_اطلاع | انتقام شهید صیاد خدایی گرفته شد
🍃🌹🍃
❌ اینتل اسکای: ایلاک رون، فرمانده واحد ترور موساد در جریان حمله با پهپاد کامیکازه در اربیل، شمال عراق ترور شد.
#شهید_صیاد_خدایی
🍃🌹ـــــــــــــــــــ
http://eitaa.com/mahdavieat