🌱 #یک_دقیقه_مطالعه
✍🏻قصههای زندگانی امام زمان(عج)
مرد روستایی هراسان و غمگین به حضور شیخ مفید رسید و پرسید:
همسرِ باردارم از دنیا رفته است! آیا باید او را با همان کودکی که در شکم دارد، دفن کنیم؟
یا اینکه با جراحی کودک را از شکمش بیرون بیاوریم و سپس او را به خاک بسپاریم؟
شیخ مفید، دانشمند معروف شیعی، پاسخ داد:
او را با همان کودکی که در شکم دارد، دفن کنید!
مرد روستایی در راه بازگشت بود که یکباره، سواری شتابان از پشت سرش خود را به او رساند و پیام داد که:
ای مرد! شیخ گفت: «کودک را از شکم آن زن خارج کنید و سپس وی را به خاک بسپارید.»
آن مرد، بر اساس همین فرمان عمل کرد.
مدتی بعد هنگامی که این ماجرا به گوش شیخ مفید رسید، آن دانشمند بزرگ، سری تکان داد و گفت:
من که کسی را نفرستادهام! حتماً مولایم امام زمان که درود همگان بر آن پیشوای مهربان باد، آن پیام را فرستادهاند و خواستهاند که اشتباه مرا درست کنند.
اکنون که من در بیان احکام دچار خطا میشوم، بهتر است که از این پس دیگر فتوا ندهم!
به همین سبب، شیخ مفید درِ خانه خویش را بست و تنها نشست.
در همین هنگام دست خطی از سوی حضرت صاحب الزمان علیه السلام برای وی نوشته و فرستاده شد. در این توقیع، سخنی بدین مضمون خطاب به شیخ مفید آمده بود:
«ای شیخ، تو فتوا بده، ما آن را اصلاح و استوار میکنیم!»
با خواندن نامه امام مهدی علیه السلام شیخ مفید بار دیگر بر مسند فتوا نشست و کار خویش را پی گرفت.
📖جمعهها، منتظر قسمتهای بعدی باشید...
📚برگی از کتاب امام زمان (عج) صفحه
۴۸ الی ۴۹
#أللّٰهم_عجِّݪ_لِوَلیـٖڪَ_الفَرَج🦋
http://eitaa.com/mahdavieat