#سهشنبههایجمکرانی
🍂عمریست که جنس آهِ مان هجرانی ست...
دردِ دل ما همان که تو می دانی ست....
🍂با یاد تو جمکرانِ دل ابری شد ...
هر هفته سه شنبه های ما بارانی ست...
#اللهمعجللولیکالفرج
@mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توماج صالحی: بخاطر خشونتهایی که تولید کردم از جامعه معذرت میخواهم
@mahdavieat
#یک_فنجان_چای_با_خدا
#قسمت_چهل_و_هفتم
به فاصله ایی کوتاه،زنگ خانه به صدا درآمد و پروین پیچیده شده در چادر نماز گلدارش به سمت در دوید...خوب شد قرصهای تجویزیِ یان، مادر را به خوابی زمستانی فرو میبرد...
چشمانم تاره تار بود.. آنقدر که فقط کلیتی از اجسام را تشخیص میدادم.
مردی جوان با همان قد و هیکلِ حسامِ آموزشگاه، هراسان به همراه پروین وارد اتاق شد:(خب آخه چرا به آمبولانس زنگ نزدید.. من الان تماس میگیرم.. ) پیرزن به سمت لباسهایم رفت:(نه مادر.. تا اونا بیان این طفل معصوم از دست رفته، منم از بس دست پاچه شدم شماره امدادو یادم رفت.. بیا کمک کن یه چیزی سرش کنم.. خودت ببرش..)
جوان با پتو بلندم کرد، بدون حتی کوچکترین تماسِ دست..انگار از وجودم میترسید.. مسلمانان حماقتشان از گنج قارون هم فراتر بود...
پروین شال را روی سرم گذاشت.و جوان با گامهایی تند مرا به طرف ماشینش برد.. همان عطر بود.. عطر دانیال.. عطری که در آموزشگاه دنیا را جلوی چشمانم آورد.حالا دیگر مطمئن بودم خودش است.. همان حسام امروزی...همان قاتل خوشبختی!
در ماشین تقریبا از حال رفتم و وقتی چشم باز کردم که روی تخت با دستانی سِرم بند مورد نوازشهای پروین چادرپوش قرار داشتم.. تمام اتاق را از نظر گذراندم.. حسام نبود.. آن مخل آسایش و مسلمانِ وحشی نبود.لابد در پی طعمه ایی جدید، برادر معامله میکرد با خدایش...
خواستم سراغش را از پروین بگیرم اما یادم آمد که او زبانم را نمیفهمد.. بی قرار چشم به در دوختم..چند ساعتی گذشت نیامد.. اما باید میآمد..من کارها داشتم با او...
خسته بودم..بیشتر از تنم، ذهنم درد میکرد..حالا سوالهایی جدید دانه دانه سر باز میکردند در حیاتِ فکریم.. حسام،همان دوست مسلمان بود که تنها شمع زندگیم را خاموش کرد...
اما حالا در ایران..در آن آموزشگاهی که یان معرفی کرد..در خانه ی ما، چه میکرد؟؟ پروین از کجا او را میشناخت؟؟ دوستِایرانی یان چه کسی بود ؟؟ ترسیدم..با تک تک سلولهایم ترس را لمس کر دم...
اینجا پر بود از سوالاتی که جوابش به وحشت میرسید!
✍ ادامه دارد ....
🕊
💚🕊
🕊💚🕊
🆔👉🏻 http://eitaa.com/mahdavieat
May 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#درساخلاق
کلیپ شماره (۶۹۱)
🎙 استاد عالی
💢به خدا توکل میکنم ولی بی فایده است!!
🔸کوتاه و شنیدنی👌
http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧#نوای_مهدوی
🎙سید رضا نریمانی
شرمندم آقا؛😔
برای اشکایی که، دم سحر میریزی...
گرچه بَدم میدونی؟خیلی برام عزیزی...
👌بسیار زیبا
#امام_زمان
http://eitaa.com/mahdavieat
#جرعهای_از_معرفت
💠حجتالاسلام رفیعی
🔸روايت داريم حق الناس در برزخ انسان را اسير مي كند مثلا يك سوم فشار قبر متعلق به غيبت است. در روايتی دیگر هست كه خداوند بر روي پل صراط كمينی قرار داده كه هر كس حق الناس بر گردن دارد، از آنجا به بعد حق عبور ندارد.
🔸رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند:
بيچاره ترين مردم كسی است كه با اعمال خوب وارد صحرای محشر شود مثلا در نماز ، حج و ... مشكلی نداشته باشد و جز اصحاب يمين قرار گيرد اما زماني كه قصد ورود به بهشت می كند گروهی از مردم مانع می شوند . علت را جويا میشود و می شنوند كه حقوق آنها را پايمال كرده است .در آن لحظه از فرشتگان كمك می طلبند و آنها می گويند: حلاليت بگير , يعنی قسمتی از اعمال خوب خود را به آنها بده تا حلالت كنند وقتی اين كار را می كنند متوجه می شوند ديگر هيچ چيز ندارند و نامه را به دست چپ می دهند كه از نظر پيامبر بيچاره ترين بنده ها هستند.
http://eitaa.com/mahdavieat
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 وصیتهای پیامبر صلی الله علیه وآله؛
🔹مردی محضر رسول خدا رسید و عرض کرد:
یا رسول الله! مرا وصیتی بفرمایید.
حضرت فرمودند:
«هرگز به کسی بی جهت خشم مگیر.»
🔹مرد گفت: بیش از این بفرمایید.
«هر چه برای خود میپسندی همان را برای دیگران بپسند.»
زیادتر بفرمایید.
« هرگز به کسی دشنام مده که نتیجه اش دشمنی است.»
🔹 افزون بفرمایید.
« از نیکی به اهلت خودداری مکن.»
بیشتر بفرمایید.
« مردم را دوست بدار تا تو را دوست بدارند.»
🔹 زیادتر بفرمایید.
«با برادرانت با چهره ی باز دیدن کن، از بی تابی پرهیز کن که بی تابی مانع بهره ی تو از دنیا و آخرت میشود.»
📚 بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۱۴۷.
http://eitaa.com/mahdavieat
#مولایمن
🍂 از هجر تو بی قرار بودن تا کی؟
بازیچه ی روزگــار بودن تا کی؟
🍂 ترسم که چراغ عمر گردد خاموش!
دور از تو به انتــظار بودن تا کی؟
#العجلمولایغریبم
تعجیل در فرج مولایمان صلوات
#شبتونمهدوی🌙
@mahdavieat
#شهید_عباسبابایی:
در این دنیـا فقط پاكی،
صداقت، ایمان، محبت به مردم،
جان دادن در راه وطن و عبادت
باقـی می مانـد.
@mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این بساط شرارت جمع خواهد شد
🔹این وعده صادق بزرگ مردی هست که هر وعده ای داده تحقق یافته!
#لبیک_یا_خامنه_ای
#من_فدای_سیدعلی @mahdavieat
❣#سلام_امام_زمانم ❣
📖 السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْإِمَامُ الْوَلِیُّ الْمُجْتَبَی وَ الْحَقُّ الْمُنْتَهَی...
🌱سلام بر تو ای گوهری که خدا تو را برای خودش آفریده است.
سلام بر تو که تمام حقایق عالم، پرتویی از خورشید توست.
سلام بر تو و بر روز طلوعت...
📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان
@mahdavieat
🔴 دیشب توی یکی از محلههای کرمانشاه، یه عده حیوان به بهونهی اون دختری که با صدجور عمل مغزی سر پا بود و مرد، چادر از سر یه خانم محجبه کشیدن و بچهی دوسالهاش زمین خورده و ضربه مغزی شده؛
این #انقلاب_فواحش، تاوان خیلی سختی رو پس خواهد داد.
😭 تو دهه فاطمیه دیدن کشیدن چادر و زمین خوردن...
@mahdavieat
19.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺صحبتهای دانشجویان در حضور رئیسجمهور
🔰نماینده جنبش عدالتخواه دانشجویی:
🔹آشوبهای سه ماه گذشته حاصل فعالیتهای دشمن است. ساز و کاری برای اعتراض اقشار مختلف فراهم کنید.
🔹نماینده بسیج دانشجویی: جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. دولت صدای معترضین را که صف خود را از اغتشاشگران جدا کردهاند بشنود.
🔹نماینده کانونهای فرهنگی از دانشگاه تهران: ما در ایران می مانیم و ایران را میسازیم.ما پای کار شما هستیم برای ساختن آیندهای بهتر.
@mahdavieat
تویهرگروهی هستید این تصویر رو منتشر کنین شاید تلنگری برای یک نفر باشد .
┅┅✿💠❀🇮🇷❀💠✿┅┅
#شهدا
#حجاب
@mahdavieat
#یک_فنجان_چای_با_خدا
#قسمت_چهل_و_هشتم
نمیدانم به لطف مسکنهای سنگینِ پرستار چند ساعت در کمایِ تزریقی فرو رفتم.اما هرچه که بود درد و تهوع را به آن آشفتگیِ خواب نما ترجیح میدادم...بیهوشی که جز تصویر دانیال و دستانِ خونیِ این جوان مسلمان، چیزی در آن نبود.
گوشهایم هوشیاریش را پس گرفته بود و چشمانم جز پرده ایی از نور نمیدید.. صدای مسن دکتر و آن جوانِ حسام نام را شنیدم از جایی درست کنارِ تخت:(دکتر.. یعنی شرایطش خوب نیست؟ ) و پیرمردی که موج تارهای صوتی اش صاف و بی نقص حریم شنوایم را شکست:(نه متاسفانه..توده ها تمام سطح معده اش را پوشوندن.. خودمم موندم چطور تا حالا درد رو تحمل کرده.. امید چندانی وجود نداره.. اما بازم خدا بزرگه.. ما شیمی درمانی رو به درخواست شما شروع میکنیم.. نمیخوام ناامیدتون کنم اما احتمال اینکه جواب بده خیلی کمه..)
شیمی درمانی مساوی بود با سرطان.. سرطان یعنی اوج ترسم از دنیا..ریختن مو..نا پدید شدنِابرو و مژه ها..دردی که رِبِکا را از پای درآورد و من دیدم مچاله شدنش را روی تابوتِمنتظرِبیمارستان.....
و من لرزیدم.
کلیتی دستپاچه از حسام به چشمم میرسید:(دکتر تو رو خدا هر کاری از دستتون برمیاد انجام بدین.. من قول دادم..)
قول؟؟ قول مرا به چه کسی داده بود این قصاب مسلمان.. لابد به سفارشِ دانیال چوبِ حراج زده بود به دخترانه هایم محضه قربانی در راهِ خدایِ قصی القلبشان..اما من هانیه، صوفی، یا هر زن دیگری نبودم..من سارا بودم..
سارا!
به محض هوشیاری درد به سلول سلول بدنم فشار میآوردم و توان را دریغ میکرد.. اما من باید با یان حرف میزدم...مطمئنا او از همه چیز خبر داشت..همه چیزی که هیچ پازلی برای رسیدن به جوابش نداشتم.
پروین آمد. با اشاره دست به او فهماندم که موبایلم را میخواهم. و او فردای آن روز برایم آورد.درست در ساعتی از زندگی که درد امانم را بریده بود..هیچ وقت نمیداستم تا این حد از مرگ میترسم.. و بیچارگیم را وقتی فمیدم که نه دانیالی بود برای محبت و نه دوستی برای دادن آرامش.. حسِتهی بودن، بد طعم ترین حسِ دنیاست..باید به کجا پناه میبردم؟ من طالب دستی بودم که نجاتم دهد..از مرگ..از ترس..از درد..از حسام داعش صفتی که برایم نقشه داشت..به ته دنیا رسیده بودم جایی که روبه رویم دیواری بی انتها تا عمق آسمان ایستادگی میکرد و پشت سرم، دیواری طویل که لحظه به لحظه برای کوبیدنم نزدیک میشد...
با یان تماس گرفتم. صدایم از قعر چاه بیرون میآمد و اون با نگرانی حالم پرسید. دوست داشتم سرش فریاد بزنم اما توانی نبود. پرسیدم دوست ایرانی ات کیست و او بحث را عوض کرد. پرسیدم چه کسی زن پرستار را به خانه ام آورد و او باز بحث را عوض کرد. پرسیدم چه نقشه ایی برایم کشیده و باز هم جوابی بی معنا عایدم شد..گوشی را قطع کردم..باید با عثمان حرف میزدم. شماره اش را گرفتم اما اثر داروی بیهوشی آنقدر زیاد بود که فقط الو الو گفتنهای بلند و محکمش در گوشم ماند.دنیا و خدایش چه خوابی برایم دیده بودند؟!
روز بعد در اوج ناتوانی و بی حالیم، شیمی درمانی شروع شد..چیزی که تمام زندگیم را بارها و بارها مقابل چشمانم به صف کرد.شرایط انقدر بد بود که حتی توان نفس کشیدن را هم دریغ میکرد و کل هوشیاریم خلاصه میشد در گوشهایی که تنها میشنید. و صدایی که هر شب کنارِ گوشم قرآن میخواند.. صدایی از حنجره یِ حسام.. حسامی که بی توجه به تنفرم از خدایش،کلامش را چنگ میکرد بر تخته سیاهِ روحم..او مدام قرآن میخواند و من حالم بدتر میشد..آنقدر بدتر که حس سبکی کردم..حسی از جنس نبودن..حسی از جنس ایستادن و تماشای فریادهای حسام و دست پاچگیِ دکتر و پرستاران برای برگرداندنم..حسی که لحظه به لحظه دهانم را تلختر میکرد...
مرگ هم شیرین نبود...و دستی مرا به کالبدم هل داد!
پرستاران رفتند و حسام ماند..با قرآنی در دست و صدایی پریشان کنار گوشم:(سارا خانووم..مقاومت کن..به خاطر برادرتون..نه اون دانیالی که صوفی ازش حرف میزد)
روحم آتش گرفت و او قرآن خواند... آرام و آهنگین..اینبار کلماتش چنگ نشد..سنگ نشد..اینبار خنک شدم درست مثله کودکیم که برفهای آدم برفیم را دردهانم میگذاشتم و دندانم درد میگرفت از شیرینیِ سرما...
نمیدانم چقدر گذشت اما تنها خاطرات به یاد مانده از آن روزهایم آوای قرآن خواندنِ حسام بود و حس ملسِ آرامش..
بهوش آمدم!رنجورتر از همیشه...اما حالا گوشهایم به کلماتی عربی عادت داشت که از بزرگترین دشمن زندگیم، یعنی خدا بود وصدایی که صاحبش جهنم زندگیم را شعله ورتر کرده بود..
و این یعنی عمقِ فاجعه ی زندگی!
✍ ادامه دارد ....
🕊
💚🕊
🕊💚🕊
🆔👉🏻 http://eitaa.com/mahdavieat
May 11
🏴#شهادت_حضرت_زهرا
▪️ای نور خدا سرشـــته با آب و گِلَت
ای مِـهر علـــی راز هویــدایِ دلت...
▪️این ذکر هزار سالۀ مهدی توست
ای یاس نبی « بِــاَیِّ ذنـبٍ قُتِلَتْ» ؟
🏴و چقدر این دست سنگین بود!
قرن ها از ماجرای کوچه می گذرد ، ولی گوش شیعه هنوز درد میکند!
شهادت بانوی دو عالم ، امّ ابیها حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها را به محضر مولایمان #امام_زمان و شیعیان و دوستداران حضرتش تسلیت می گوییم.🥀
#فاطمیه
@mahdavieat
♨️توسل دائمی و همیشگی به #امام_زمان ارواحنا فداه
🔸یکی از دستورات مهم زمینه ارتباط با حضرت ولی عصر ارواحنا فداه این است که توسل به حضرت همیشگی و دائمی باشد.
🔸در همه ابعاد زندگی برای تحصیل، برای تحصیل معارف، درباره مسایل اجتماعی، انفرادی، اقتصادی، سیاسی، و در همه ابعاد باید انسان «یابن الحسن» را فراموش نکند، چون کسی که الان مسئولیت عالم وجود را دارد، حضرت بقیه الله روحی له الفداء است.
🔸این وجود مقدس بر همه چیز آگاه و به اذن خدا بر همه کارها توانا هستند. لذا سزوار است انسان در هر مشکلی «یابن الحسن» را فراموش نکند . همچنین باید در هر موقعیت مناسبی، تبلیغی از حضرت بشود.
🖋آیت الله ناصری دولت آبادی رحمة الله
@mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥#کلیپ_مهدوی
⁉️چرا غصه میخوری؟!
ما #امام_زمان داریم❤️
👌بسیار زیبا و شنیدنی
👈حتما ببینید
@mahdavieat
19.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#السَّلاَمُعَلَیْکِأَیَّتُهَاالصِّدِّیقَةُالشَّهِیدَةُ
◾️کلیپ «اصلا نیازی نیست...»
🎙حاجمحمود کریمی
#فاطمیه
#ایام_فاطمیه
♨️پیشنهاد دانلود
🏴اشکتون جاری شد برای فرج صاحب عزا دعا کنید😭
@mahdavieat