فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زخمی رها کردند و رفتند
رها کردند در زندان بمانم
دعا کردند سرگردان بمانم
#شهید_حبیبالله_کریمی
فرمانده توپخانه ۶۳ خاتم الانبیاء ﷺ
مبتکر ساخت سکوی توپهای دوربرد در هور
تولد: ۱۳۳۶/۱۲/۷
محل تولد: خوزستان-آبادان
شهادت : ۱۳۶۶/۱/۲۲
محل شهادت: خرمشهر
📌 #خداحافظ_حبیب_جانم...
🔹 وداع جانسوز یاران و همرزمان
با پیکر مطهر شهید حاج حبیب الله کریمی
#شهیدحبیباللهکریمی
#فرماندهتوپخانه۶۳خاتمالانبیاءﷺ
#وداع_یاران
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
یاد و خاطره شهدا تا ابد گرامی باد🌷🌷🇮🇷
https://eitaa.com/mahdavieat
در حسرت روی دوست دل بی تاب است
لب تشنه ی دیدار رخ ارباب است
چشمان ترم تمام شب ها تا صبح
دلواپس نادیدن یک مهتاب است
#لبیک_یا_خامنه_ای
https://eitaa.com/mahdavieat
#زندگی 💕🌻
زندگی برایت پر معناتر خواهد شد
وقتی که،
این حقیقت ساده را درک کنی
که، هرگز هیچ لحظهای را
دوبار نخواهی داشت
صبح بخیر 🌞🌻
─━━━⊱🎀⊰━━━─
http://eitaa.com/mahdavieat
‼️ای انسان؛
یادت باشد...
⚠️اگر وارد دوزخ شدی،از
"" تلخـــی عذاب""
به خدا شکایت نکن
این همان
""شــیرینی گناهی""
است که در دنیا از آن لذت میبردی ...
#سرباز_مهدی 🇮🇷
همانا بهترین کارها کار برای #امام_زمان است ♡♡♡
http://eitaa.com/mahdavieat
💢خاطراتی از شهید حججی💢
#حجت_خدا
خانه اش #طبقه ی_چهارم بود توی یک مجتمع مسکونی. آسانسور هم نداشت. باید چهل پنجاه تا پله را بالا میرفتی.😖
یک بار که رفتم ببینمش، دیدم همه پله ها را از اول تا آخر رنگ کرده.خیلی هم قشنگ و تمیز.
گفتم: "ای والله آقا #محسن. عجب کار توپی کرده ای."😜
لبخندی زد و گفت: "پله های اینجا خیلی زیاده.این ها رو رنگ کردم که وقتی خانمم میخواد بره بالا، کمتر خسته بشه. کمتر اذیت بشه."😍😇👌🏻
☜✧✧✧✧✧✧
خیلی زهرایم را #دوست ❤️ داشت. همیشه زهرا جان و خانمم صدایش میکرد.😌
اگر هم احیانا باهم بگو مگویی میکردند، زود #کوتاه_می_آمد.😇
بعضی موقع ها که خانه مان بودند، میدیدم سرد و سور و بیحال است. می فهمیدم با زهرا حرفش شده. 😞
از خانه که بیرون میرفت زهرا موبایلش را می گرفت توی دستش و با خنده 😃 بهم میگفت: "مامان نیگا کن.الانه که محسن منت کشی کنه و بهم پیامک بده."😍
هنوز نیم ساعت نگذشته بود که پیام میداد به زهرا: "بیام ببرمت بیرون؟"😇
دلش کوچک بود. اندازه یک گنجشک. طاقت دوری و ناراحتی زهرا را نداشت.😔👌🏻
~~~~~~~~~
حساس بود روی #نماز صبح هایش.
اگر احیانا قضا میشد یا میرفت برای آخر وقت، تمام آن روز #ناراحت و پکر بود.😞
بعد از نماز صبح هایش هم هر روز، #حدیث_کسا و #دعای_عهد و #زیارت_عاشورا میخواند.😔
هر سه اش را.
برای دعا هم میرفت می نشست جایی که سرد باشد.
میخواست چشمانش #گرم نشود و خوابش نبرد.
میخواست بتواند دعاهایش را #باحال و با #توجه بخواند..😌👌🏻
#سرباز_مهدی
همانا بهترین کارها کار برای #امام_زمان است♡♡♡
http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹🍃
🤦♂من مسئول رسمی این کشور نیستم ، اما از این جوان خجالت کشیدم!
🔹چندی پیش تصویری از یک جوان #معلول به نام احمدرضا آل احمدی ، در نماز عید فطرِ شهرستان الیگودرز در فضای مجازی منتشر شد. یکی از بچه های رسانهای الیگودرز به همراه امام جمعهی این شهر به منزل این جوان عزیز رفت و از او و خانوادهاش گزارش تهیه کرد و برایم ارسال نمود!
🔹با چشمانی تر مینویسم و شرمندهی روی این خانوادهی محترم و مردم عزیز کشورم هستم ، که فکر نمیکنم مردمی بهتر و مهربان تر از اینان در دنیا وجود داشته باشد!
🔹مردمی که اقتصاد نابسامان ، کارد را به استخوان هایشان رسانده اما باز هم پای کار انقلاب اسلامی ایستادهاند و در بزنگاه ها حتی شده سینه خیز ، خود را به میدان حضور میرسانند!
⛔️نکند برخی مسئولین در حق چنین مردمی کم فروشی کنند ، که اینها جز خدا فریاد رسی ندارند!
✍میلاد خورسندی
🍃🌹ـــــــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹🍃
🔎جسارت به یک روحانی و فرامتنی هویت سوز
🔺چند ثانیه فیلم از لحظه #زیرگرفتن_یکروحانی توسط یک خودروی شخصی با انگیزه نامعلوم فعلا؟؟ اما یک #فرامتن خطرناکی دارد...
🔸تولید #دومینوی_نفرت علیه #نمادها بعنوان یک استراتژی برای ذبح فرهنگ از مسیر میانبر. فقط بحث دیانت و ناامن کردن فضا برای #روحانیت نیست.
🔸روزی #حجاب، روزی #عمامه و روزهای بعد #پرچم #سرودملی و #زبانفارسی و #نقشه و...
فراموش نکنیم که جزءلاینفک #هویت یک ملت، نمادهای ملی و مذهبی آن است که اگر آسیب ببیند، بنیادهای معرفتی و ارتکازات تاریخی مردم آن خاک را هم به تدریج درمینوردد.
🔸خلاصه اینکه عادی سازی توهین به نمادها و پایین آوردن میزان حساسیت عمومی به این قبیل جسارتهای جهت دار، به نفع فرهنگ و تاریخ و انسجام یک جامعه نخواهد بود.
✍علیرضامحمدلو
🍃🌹ـــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹🍃
🎥احیاء ۴ هزار و ۲۰۰ واحد راکد صنعتی و تولیدی در کشور/ ۱۶۰ واحد تولیدی راکد در خوزستان فعال شد
رئیسجمهور در مراسم جشن احیاء ۱۶۰ واحد راکد صنعتی و تولیدی:
🔹برخی از واحدهای تولیدی استان خوزستان که امروز احیاءشده، بیش از ۱۰ سال راکد و یا تعطیل بودهاند.
🔹تولید و اشتغال در استان فعال شده است. در برخی از این کارگاهها بیش از ۱۵۰ نفر مشغول بهکار شدهاند.
🔹هزاران میلیارد تومان از سرمایه راکد مردم به گردش افتاده است و هزاران شغل ایجاد شده است.
🔹برخی محصولات تولید شده در این کارگاهها علاوه بر مصرف و نیاز داخلی، تجاریسازی شده و زمینه صادرات هم دارند.
🍃🌹ـــــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با کوشش و پشت کار
می توان به قله کوه رسید
تا زنده ایم رزمنده ایم ❤️❤️❤️
https://eitaa.com/mahdavieat
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗خانم خبرنگار وآقای طلبه💗
پارت٨٧
صبح زود با صدای اذان که از پنجره باز اتاق میومد بیدار شدم.
رفتم وضو گرفتم و دوباره اومدم توی اتاقم سجاده رو پهن کردم و نماز خوندم.
امروز چند تا کلاس نظری پشت سرهم داشتم.
تصمیم گرفتم یکم جزوه هامو بخونم.
تا ساعت هشت خوندم و بعد وسایلم رو گذاشتم تو کولم و از اتاق اومدم بیرون که برم دانشگاه
مامان: حداقل یه لقمه صبحانه بخور که ضعف نکنی دختر
_وای نه مامان ساعت نه کلاس دارم همینجوریم کلی دیرم شده بخدا دوییدم از خونه بیرون و دیدم ماشین نیست... پس بابا بردش... باید با تاکسی برم...
بالاخره بعد یه رب معطلی تاکسی رسید و این ساعتم اوج ترافیک و شلوغی ولی بالاخره ساعت نه و رب رسیدم دانشگاه.
پله هارو دوتا یکی بالا رفتم و رسیدم بلاخره به کلاس بعد کلاس رفتم یه شیرکاکائو و کیک گرفتم و خوردم.
بعدم دوباره سه تا کلاس پشت سر هم
از آخرین کلاس که بیرون اومدم مامان زنگ زد بهم
_سلام مامان.
مامان:سلام دختر کجایی؟
_کلاسم دیگه مامان
مامان: امشب خالت اینا میان ها دختر من دست تنهام.
_یادم نبود اسلا... باشه الان میام...
مامان: بدو دختر دیر میشه
دلم میخواست دیر برسم... میخواستم یه خراب کاری بکنم... ای کاش یه اتفاق میوفتاد تا مهدی یا خاله از من بدشون میومد و همه چیزو بهم میزدن...
تصمیم گرفتم تا خونه پیاده برم
از در دانشگاه اومدم بیرون و از همون اول سعی کردم از دورترین راه برم
به خودم که اومدم دیدم روی پل عابر پیاده وایسادم و دارم پایین رو نگاه میکنم
به آسمون نگاه کردم دم غروب شده بود و صدای اذان بلند شد
وای خدا واقعا مامان منو میکشهههه
سریع از از پل اومدم پایین و پیچیدم توی کوچه و کلید انداختم و رفتم تو داشتم دعا میخوندم به جون خودم که مامان قیمه قیمه م نکنه
_سلام مامان عزیزم
مامان با جیغ: الان وقت اومدنه؟؟؟
زود باش برو آمده شو دختره دیوونه الان خالت اینا میان
_حالا چرا جیغ میکشی بابا رفتمممم
خوشبختانه سریع دوییدم توی اتاقم و جارویی که پرت کرد تو سرم نخورد
حوصله لباس آن چنانی نداشتم.
یه تنیک ساده پوشیدم و یه چادر سر کردم.
همون لحظه زنگ در به صدا اومد....
فکر کنم خودشونن...
http://eitaa.com/mahdavieat
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗خانم خبرنگار و آقای طلبه💗
پارت ٨٨
مامان از تو آشپزخونه جیغ کشید بدو درو بازکن
رفتم رو حیاط و بعدم رفتم درو باز کردم.
اول خاله و بعد شوهرش و بعدم مهدی گودزیلا اومدن داخل
با خاله اینا سلام و احوال پرسی کردم.
مهدی با یه لبخند دندون نما نگاهم کرد و گفت: سلام عزیزم
چشامو ریز کردم و با خشونت نگاهش کردم و آروم گفتم: سلام و زهرمار
بعدم سریع قبل اینکه خاله اینا وارد شن خودم رفتم تو خونه و مستقیم رفتم آشپزخونه
یه نیم ساعتی خومو الکی حیرون سالاد کردم که دیدم صدای بابا بلند شد
بابا: فائزه بیا دیگه
_ایییش
از پشت میز بلند شدم و چادرمو رو سرم مرتب کردم و رفتم نشستم بین جمع...
مامان یه چشم غره خوشگل بهم رفت
_ای واااای ببخشید من باید چایی میاوردم یادم رفت شرمنده سریع بلند شدم و دوییدم تو آشپزخونه و سینی چایی که نیم ساعت قبل ریخته بودم رو برداشتم و اومدم بیرون با نگاه کردن به چایی هایی که پررنگ و سرد شده بودن خندم میگرفت ولی سعی کردم خودمو کنترل کنم و نخندم
اول گرفتم جلوی بابام بعدم جلوی مامانم
مامان با چشم غره بهم فهموند پدرتو در میارم دختره ی نفهم باید اول جلوی اونا بگیری نه ما
البته همه اینا توی همون چشم غره اش محسوس بود ها
بعدم گرفتم جلوی خاله و شوهر خاله ام.
آخرین نفرم جلوی مهدی زامبی گرفتم
بعدم سینی رو گذاشتم وسط نشستم.
بابا گفت: خب دختر تو نظری درباره تاریخ عقد نداری؟
_هرچی خودتون صلاح بدونید.
خاله ناهید: شب بیست و نهم اسفند چطوره ؟ هم ایام فاطمیه تموم شده هم صبحش عیده؟ باور کنید هرچی این دوتا جوون زودتر محرم شن بهتره.
بابا: من که مشکلی ندارم خانوم شما چی میگید؟
مامان: نه خوبه تاریخش فقط این چند روزو بایدخیلی کار کنیم که اصلا وقت نداریم
_بنظرتون آخراسفند خیلی زود نیست؟ حداقل بزارید چهارم پنجم عید
مهدی: نه اتفاقا تاریخ خوبیه
مهدی رو به بابام کرد و گفت: عمو جان مبارکه؟
بابام بهم نگاه کرد و درحالی که توی چشماش پر از افسوس بود گفت: مبارکه...
http://eitaa.com/mahdavieat
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗خانم خبرنگار و آقای طلبه💗
پارت ٨٩
اون شب به اسرار من قرار شد این مراسم عقد خیلی کوچیک و مختصر باشه و فقط خیلی درجه یکا رو دعوت کنیم.
و اینکه همون شب توی خونه عاقد بیاد و عقد ببنده نه اینکه از صبح بریم محضر... حتی یک ساعت دیرتر محرم شدن با مهدیم برام غنیمت بودامروز بیستم اسفنده و یعنی فقط نه روز مونده بود تا بدبختی
از امروز به بعد دیگه کلاسای دانشگاه تق و لق برگزار میشن منم تصمیم گرفتم دیگه نرم.
با بچه ها خداحافظی کردم و از در دانشگاه اومدم بیرون.
سوار ماشین شدم و زنگ زدم به فاطی و گفتم آماده شو میام دنبالت بریم یکم بگردیم
در خونه سوارش کردم و رفتیم.
فاطی: به سلام عروس خانوم
_علیک سلام ننه بزرگ
فاطی: کوووفت بی ادب اگه به علی نگفتم
_اگه منم به گودی نگفتم
فاطی: یاحسین گودی کیه؟
_مهدی گودزیلا رو میگم ها
فاطی با خنده گفت: خاک تو سرت ناسلامتی قراره زنش شی ها
_ببین من زن اینم بشم بازم واسه من همون زامبی ی گودزیلا ی جنگلیه
فاطی: اینجوری که تو پیش میری ماه اول طلاقت داده ها
_اتفاقا قصدمم همینه که بره طلاقم بده بگه مهرم حلال جونم آزاد
فاطی: این مثل برای خانوماس ها
_ایش اون جنگلی اسلا قاطی ادم نیست چه برسه خانوم یا اقا باشه
فاطی: کجا داری میری زنه جنگلی؟
_هیچی فعلا بپر پایین دوتا کاسه آش بگیر دلم هوس کرده بعد بهت میگم
فاطی: تو دهات شما خجالتم خوب چیزی هست؟
_نه نیست
فاطمه پیاده شد و از مغازه دوتا کاسه آش رشته خرید و سوار شد.
همونجور که میخوردم راه افتادم.
فاطی: تصادف میکنیم ها وایسا بخور اول
_نترس ننه جون
فاطی: خب کجا میخوای بری حالا
_اوه بابا تو چقدر عجله میکنی خب خودت میفهمی یکم صبرکن
فاطی: باشه بابا حالا بیا منو بخور....
http://eitaa.com/mahdavieat
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
May 11
◀️ کار فرهنگی مثل ساختوساز نیست که آدم بگوید خیلی خوب، این زمین، این هم مصالح، حالا بروید بسازید. کار فرهنگی مصالحش خیلی سخت گیر میآید؛ معمار و استادکارش خیلی دشوار به دست میآید.
🗓 بیانات در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیأت دولت ؛ ۱۳۸۹/۰۶/۰۸
https://eitaa.com/mahdavieat
کمتر از یک ماه پیش دیپلمات صهیونیستی با ژست ظفرمندانه از ۱۷ کیلومتری مرز ایران عکسی منتشر کرد
امروز وزیر امور خارجه ایران رفت نقطه صفر مرزی لبنان_فلسطین، نهال زیتونی کاشت که قراره به جای زیتون، موشک سجیل و خیبر بار بده :)
https://eitaa.com/mahdavieat
#امیدغریبانتنهاکجایی..؟
🍂چه قدر از مهربانی بی نصیب است
برایش عشق، احساسی عجیب است...
🍂چه قدر امروز، انسان معاصر
بدون «یا اباصالح» غریب است...
#العجلمولایغریبم
تعجیل در فرج مولایمان صلوات
#صبحتون_مهدوی
http://eitaa.com/mahdavieat
#جرعهای_از_معرفت
💠آیت الله جوادی آملی:
🔸«انسان جواد و بخشنده آن است که از بی ادبی دیگری بگذرد،یعنی پا بگذارد روی غرور خود و این حق خود را بگذرد،این میشود سخا و [خدا همان آن پر میکند ( من ایقن بالخلف جاد بالعطیة]
🔸شوهر یک حرفی میزند،فورا او می رنجد.او یک حرفی می زند،این می رنجد. هیچ کدام هم گذشت ندارند؛آن وقت میشود این غده بدخیم.آن وقت دو طرف تا زنده اند افسرده زندگی می کنند.
🔸وجود مبارک امام فرمود:خانه ای که با طلاق ویران شده به این آسانی ساخته نمیشود.»
📚تحف العقول صفحه ۴۰۳
📚کافی جلد ۵ صفحه ۳۲۸
http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹🍃🔴
این هشدار را باید جدی گرفت:
⭕️⚠️امروز اگر ما به فکر تکثیر نسل نباشیم ، پانزده سال دیگر ، بیست سال دیگر ، دیر خواهد بود. کشوری خواهیم شد که عنصر لازم برای حرکتِ پیشرفت را ، یعنی جوان را ، به قدر کافی در اختیار نخواهد داشت!
🎙مقام معظم رهبری
#فرزندآوری
🍃🌹ـــــــــــــــــhttp://eitaa.com/mahdavieat
⭕️💢⭕️
تکمیلی| وزارت اطلاعات: تمارض دانشآموزان در ماجرای مدارس اثبات شد
🔹از نکات بسیار مهم اینکه در بیشتر موارد، ادعای بدحالی مختص دانشآموزان بوده و نمونههای بسیار انگشتشماری از اعلام مسمومیت در کادر آموزشی یا عوامل خدماتی مدارس گزارش شده است.
🔹«تمارض» یکی از عواملِ اثباتشده به تعداد قابلتوجه بوده است. در بررسی انگیزههای تمارض، ۳ انگیزۀ بازیگوشی، فرار از درس و امتحان، و در موارد اندکی ایجاد التهاب و اغتشاش دخیل بوده است.
🔹نقش عاملِ هراسِ جمعی در بسیاری از حوادث مدارس انکارناپذیر است.
🍃🌹ـــــــــــــــــــ
http://eitaa.com/mahdavieat