eitaa logo
❥♥مهدویت❥♥
353 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
4.6هزار ویدیو
166 فایل
#ڪلیپ_استورے_مذهبے #پست_ثامن #رمان_از_شهــــــدا #مطالب_پزشڪی #مسابقه😊 ڪپی آزاد به شرط صلوات برای سلامتی آقام امام زمان❤ @mahdavieat 🍃اللهـــــ💞ـــــم عجل لولیڪ الفرج🍃 ارتباط بامدیرکانال @Rostami987
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Γ🌻 اۍ‌طبیب‌دݪ‌بیمارجهان،تعجیلـٖے دردمندان‌توراحسرت‌درمان‌تا‌چند..! امام زمانم‌ http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷🌸 🍀 🔴 🌀 موضوع: اقدامات سپاه برای بی آبی خوزستان 🍃🌻🍃 🌺 امام‌خمینی رحمةالله عليه: اگر نبود، کشور هم نبود. http://eitaa.com/mahdavieat
🇮🇷🌸 🍀 ✅ 💢 موضوع: اهمیت غدیر در کلام 🍃🌻🍃 http://eitaa.com/mahdavieat
۶۶۶.pdf
125.8K
🇮🇷🌸 🍀 ✅ 🌀 موضوع: از خدمت جهادی تا جریان اجتماعی‼️ 🍃🌻🍃 ✍ امیرحسین یوسفی http://eitaa.com/mahdavieat
🔴تذکر جدّی آیت‌الله موسوی‌جزایری به مسئولان: 💯💯 آب خوردن مردم تحت هیچ شرایطی نباید قطع شود ❌در برخی نقاط روستایی، تا چند روز حتی آب شرب مردم هم قطع شده بود! این بی‌عدالتی است و بنده به مسئولین تذکر می‌دهم که هرچه سریع‌تر این مشکل را رفع کنند. 💯💯اگرچه در طول این چند سال خشک‌سالی داشتیم، اما تحت هیچ شرایطی نباید آب مردم را قطع کرد. http://eitaa.com/mahdavieat
11.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⬛️ ای خاطره گوی کربلا... ویژه شهادت امام باقر علیه السلام ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔺اگر تحلیل راهبردے میخوانید 🔻اگر سرخط تحلیلے میخواهید 👇👇👇 http://eitaa.com/mahdavieat
🌹🍃 : 🌷🕊🌷🕊 فصل پنجم..(قسمت هشتم)🌹🍃 🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین ، مهدي فريدوند سال اول جنگ بود. به همراه بچه هاي گروه اندرزگو به يكي از ارتفاعات در شــمال منطقه گيلان غرب رفتيم. صبح زود بود. ما بر فراز يكي از تپه هاي مشرف به مرز قرار گرفتيم. پاسگاه مرزي در دست عراقيها بود. خودروهاي عراقي به راحتي در جادههاي اطراف آن تردد ميكردند. ابراهيم كتابچه دعا را باز كرد. به همراه بچه ها زيارت عاشورا خوانديم. بعد از آن در حالي كه با حسرت به مناطق تحت نفوذ دشمن نگاه ميكردم گفتم: ابــرام جون اين جاده مرزي رو ببيــن. عراقيها راحت تردد ميكنند. بعد با حسرت گفتم: يعني ميشه يه روز مردم ما راحت از اين جادهها عبور كنند و به شهرهاي خودشون برن! ابراهيم انگار حواســش به حرفهاي من نبود. با نگاهش دوردســتها را ميديــد! لبخندي زد و گفت: چي ميگــي! روزي ميياد كه از همين جاده، مردم ما دسته دسته به كربلا سفر ميكنند! در مســير برگشت از بچه ها پرسيدم: اســم اين پاسگاه مرزي رو ميدونيد؟ يكي از بچه ها گفت: مرز خسروي بيست سال بعد به كربلا رفتيم. نگاهم به همان ارتفاع افتاد. همان كه ابراهيم بر فراز آن زيارت عاشورا خوانده بود! گوئي ابراهيم را ميديدم كه ما را بدرقه ميكرد. آن ارتفاع درست روبروي سالم بر ابراهيم منطقه مرزي خسروي قرار داشت. آن روز اتوبوسها به سمت مرز در حركت بودند. از همان جاده دستهدسته مردم ما به زيارت كربلا ميرفتند! هر زمان که تهران بوديم برنامه شبهاي جمعه آقا ابراهيم زيارت حضرت عبدالعظيم بود. ميگفت: شب جمعه شب رحمت خداست. شب زيارتي آقا اباعبد الله است. همه اولياء و مالئك ميروند كربال، ما هم جايي ميرويم كه اهل بيت گفته اند: ثواب زيارت كربلا را دارد. بعــد هم دعاي كميــل را در آنجا ميخواند. ســاعت يك نيمه شــب هم برميگشت. زماني هم كه برنامه بسيج راهاندازي شده بود از زيارت، مستقيمًا ميآمد مســجد پيش بچه هاي بسيج. يك شــب با هم از حرم بيرون آمديم. من چون عجله داشــتم با موتور يكي از بچه ها آمدم مسجد. اما ابراهيم دو سه ساعت بعد رسيد. پرسيدم: ابرام جون دير كردي!؟ گفت: از حرم پياده راه افتادم تا در بين راه شــيخ صدوق را هم زيارت كنم. چون قديمي هاي تهران ميگويند امام زمان عج شــبهاي جمعه به زيارت مزار شيخ صدوق ميآيند. گفتم: خب چرا پياده اومدي!؟ جواب درستي نداد. گفتم: تو عجله داشتي كه زودتر بيائي مسجد، اما پياده آمدي، حتمًا دليلي داشته؟! بعد از كلي سؤال كردن جواب داد: از حرم كه بيرون آمدم يك آدم خيلي محتاج پيش من آمد، من دســته اســكناس توي جيبم را به آن آقا دادم. موقع سوار شدن به تاكسي ديدم پولي ندارم. براي همين پياده آمدم! ايــن اواخر هــر هفته با هــم ميرفتيم زيارت، نيمه هاي شــب هم بهشــت زهرا ،سر قبر شهدا. بعد، ابراهيم براي ما روضه ميخواند. بعضي شــبها داخل قبر ميرفت. در همان حال دعاي كميل را با ســوز و حال عجيبي ميخواند وگريه ميكرد. .... http://eitaa.com/mahdavieat