eitaa logo
❥♥مهدویت❥♥
364 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
4.5هزار ویدیو
166 فایل
#ڪلیپ_استورے_مذهبے #پست_ثامن #رمان_از_شهــــــدا #مطالب_پزشڪی #مسابقه😊 ڪپی آزاد به شرط صلوات برای سلامتی آقام امام زمان❤ @mahdavieat 🍃اللهـــــ💞ـــــم عجل لولیڪ الفرج🍃 ارتباط بامدیرکانال @Rostami987
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🍃 : 🌷🕊🌷🕊 فصل ششم..(قسمت ششم)🌹🍃 🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین ســاعت ده شب بود. تو كوچه فوتبال بازي ميكرديم. اسم آقا ابراهيم را از بچه هاي محل شنيده بودم، اما برخوردي با او نداشتم. مشغول بازي بوديم. ديدم از سر كوچه شخصي با عصاي زير بغل به سمت ما ميآيد. از محاسن بلند و پاي مجروحش فهميدم خودش است! كنار كوچه ايســتاد و بازي ما را تماشا كرد. يكي از بچه ها پرسيد: آقا ابرام بازي ميكني؟ گفت: من كه با اين پا نميتونم، اما اگه بخواهيد تو دروازه ميايستم. بازي من خيلي خوب بود. اما هر كاري كردم نتوانســتم به او گل بزنم! مثل حرفهايها بازي ميكرد. نيم ســاعت بعد، وقتي توپ زير پايش بود گفت: بچه ها فكر نميكنيد الان دير وقته، مردم ميخوان بخوابن! تــوپ و دروازهها را جمع كرديم. بعد هم نشســتيم دور آقا ابراهيم. بچه ها گفتند: اگه ميشه از خاطرات جبهه تعريف كنيد. آن شــب خاطره عجيبي شنيدم كه هيچ وقت فراموش نميكنم. آقا ابراهيم ميگفت: در منطقه غرب با جواد افراســيابي رفته بوديم شناســائي. نيمه شب بود و ما نزديك سنگرهاي عراقي مخفي شده بوديم. بعد هوا روشــن شــد. ما مشــغول تكميل شناســائي مواضع دشمن شديم. همينطور كه مشــغول كار بوديم يكدفعه ديدم مار بســيار بزرگي درســت به سمت مخفيگاه ما آمد! مار به آن بزرگي تا حالا نديده بودم. نفس در سينه ما حبس شده بود. هيچ كاري نميشد انجام دهيم. اگر به ســمت مار شــليك ميكرديم عراقيها ميفهميدنــد، اگر هم فرار ميكرديــم عراقيها ما را ميديدند. مار هم به ســرعت به ســمت ما ميآمد. فرصت تصميم گيري نداشتيم. آب دهانم را فرو دادم. در حالي كه ترسيده بودم نشستم وچشمانم را بستم. گفتم: بسم الله و بعد خدا را به حق زهراي مرضيه قسم دادم! زمان به سختي ميگذشت. چند لحظه بعد جواد زد به دستم. چشمانم را باز كردم. با تعجب ديدم مار تا نزديك ما آمده و بعد مسيرش را عوض كرده و از ما دور شده! آن شــب آقا ابراهيم چند خاطره خنده دار هم براي ما تعريف كرد. خيلي خنديديم. بعد هم گفت: ســعي كنيد آخر شــب كه مردم ميخواهند استراحت كنند بازي نكنيد. از فردا هر روز دنبال آقا ابراهيم بودم. حتي وقتي فهميدم صبحها براي نماز مسجد ميرود. من هم به خاطر او مسجد ميرفتم. تاثيــر آقا ابراهيم روي من و بچه هاي محل تا حدي بود كه نماز خواندن ما هم مثل او آهسته و با دقت شده بود. مدتي بعد وقتي ايشان راهي جبهه شد ما هم نتوانستيم دوريش راتحمل كنيم و راهي جبهه شديم. http://eitaa.com/mahdavieat
6.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جالب🌻 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌ http://eitaa.com/mahdavieat
🌺 ویژه سالروز اعلام عمومی لقب امیرالمؤمنین (علیه‌السلام): 🌹علی دلدار رب العالمین است تمام عشق ختم المرسلین است 🌹علی جنت مکان جنت نشین است نخ شال علی حبل المتین است 🌹علی عشق یل ام البنین است ولی الله، امام المتقین است 🌹پیام صاحب قرآن همین است فقط حیدر امیر المومنین(علیه السلام) است http://eitaa.com/mahdavieat
17.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تا نقش زمین بود وزمان بود علــــــــــے بود❤️ شاهی کہ ولے بود و وصے بود علــــــــــے بود❤️ پیشنهادے http://eitaa.com/mahdavieat
14.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شیعه ها گوش بدید😍 لذت ببرید😊😍 فدای علی پیشنهادی عالیه👌 http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸در این شب زیبـا ✨آرزو می کنم 🌸همه خوبی های دنیـا ✨مـال شمـا باشـه 🌸دلتون شـاد باشـه ✨غمی توی دلتـون نشینه 🌸خنده از لب قشنگتون پاک نشه ✨و دنیـا بـه کامتون باشـه 🌸شبتون خـوش وسراسر آرامش http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴اغتشاشگران ۴ مامور پلیس را در شادگان به رگبار بستند 🔹 در پی تیراندازی اشرار مسلح به ماموران نیروی انتظامی در شادگان، ۴ مامور مجروح شدند. این ماموران در جایگاه سوخت مشغول سوخت‌گیری خودرو بودند که توسط ۲ موتورسوار مسلح به رگبار بسته شدند. 🔹ماموران مجروح شده نیروی انتظامی شادگان درحال حاضر در بیمارستان بستری هستند و حال عمومی آنها خوب است. http://eitaa.com/mahdavieat