eitaa logo
❥♥مهدویت❥♥
368 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
4.5هزار ویدیو
166 فایل
#ڪلیپ_استورے_مذهبے #پست_ثامن #رمان_از_شهــــــدا #مطالب_پزشڪی #مسابقه😊 ڪپی آزاد به شرط صلوات برای سلامتی آقام امام زمان❤ @mahdavieat 🍃اللهـــــ💞ـــــم عجل لولیڪ الفرج🍃 ارتباط بامدیرکانال @Rostami987
مشاهده در ایتا
دانلود
5.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️انتشار برای نخستین بار | تصاویری از دقت بالای دوربین‌های نظارتی فراجا در اماکن عمومی‌ https://eitaa.com/mahdavieat
9.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زخمی رها کردند و رفتند رها کردند در زندان بمانم دعا کردند سرگردان بمانم فرمانده توپخانه ۶۳ خاتم الانبیاء ﷺ مبتکر ساخت سکوی توپ‌های دوربرد در هور تولد: ۱۳۳۶/۱۲/۷ محل تولد: خوزستان-آبادان شهادت : ۱۳۶۶/۱/۲۲ محل شهادت: خرمشهر 📌 ... 🔹 وداع جانسوز یاران و همرزمان با پیکر مطهر شهید حاج حبیب الله کریمی 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 یاد و خاطره شهدا تا ابد گرامی باد🌷🌷🇮🇷 https://eitaa.com/mahdavieat
در حسرت روی دوست دل بی تاب است لب تشنه ی دیدار رخ ارباب است چشمان ترم تمام شب ها تا صبح دلواپس نادیدن یک مهتاب است https://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💕🌻 زندگی برایت پر معناتر خواهد شد وقتی که، این حقیقت ساده را درک کنی که، هرگز هیچ لحظه‌ای را دوبار نخواهی داشت صبح بخیر 🌞🌻 ─━━━⊱🎀⊰━━━─ http://eitaa.com/mahdavieat
‼️ای انسان؛ یادت باشد... ⚠️اگر وارد دوزخ شدی،از "" تلخـــی عذاب"" به خدا شکایت نکن این همان ""شــیرینی گناه‍‍ی"" است که در دنیا از آن لذت میبردی ... 🇮🇷 همانا بهترین کارها کار برای است ♡♡♡ http://eitaa.com/mahdavieat
💢خاطراتی از شهید حججی💢 خانه اش ی_چهارم بود توی یک مجتمع مسکونی. آسانسور هم نداشت. باید چهل پنجاه تا پله را بالا میرفتی.😖 یک بار که رفتم ببینمش، دیدم همه پله ها را از اول تا آخر رنگ کرده.خیلی هم قشنگ و تمیز. گفتم: "ای والله آقا . عجب کار توپی کرده ای."😜 لبخندی زد و گفت: "پله های اینجا خیلی زیاده.این ها رو رنگ کردم که وقتی خانمم میخواد بره بالا، کمتر خسته بشه. کمتر اذیت بشه."😍😇👌🏻 ☜✧✧✧✧✧✧ خیلی زهرایم را ❤️ داشت. همیشه زهرا جان و خانمم صدایش میکرد.😌 اگر هم احیانا باهم بگو مگویی میکردند، زود .😇 بعضی موقع ها که خانه مان بودند، میدیدم سرد و سور و بیحال است. می فهمیدم با زهرا حرفش شده. 😞 از خانه که بیرون میرفت زهرا موبایلش را می گرفت توی دستش و با خنده 😃 بهم میگفت: "مامان نیگا کن.الانه که محسن منت کشی کنه و بهم پیامک بده."😍 هنوز نیم ساعت نگذشته بود که پیام میداد به زهرا: "بیام ببرمت بیرون؟"😇 دلش کوچک بود. اندازه یک گنجشک. طاقت دوری و ناراحتی زهرا را نداشت.😔👌🏻 ~~~~~~~~~ حساس بود روی صبح هایش. اگر احیانا قضا میشد یا میرفت برای آخر وقت، تمام آن روز و پکر بود.😞 بعد از نماز صبح هایش هم هر روز، و و میخواند.😔 هر سه اش را. برای دعا هم میرفت می نشست جایی که سرد باشد. میخواست چشمانش نشود و خوابش نبرد. میخواست بتواند دعاهایش را و با بخواند..😌👌🏻 همانا بهترین کارها کار برای است♡♡♡ http://eitaa.com/mahdavieat
24.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌹🍃 🤦‍♂من مسئول رسمی این کشور نیستم ، اما از این جوان خجالت کشیدم! 🔹چندی پیش تصویری از یک جوان به نام احمدرضا آل احمدی ، در نماز عید فطرِ شهرستان الیگودرز در فضای مجازی منتشر شد. یکی از بچه های رسانه‌ای الیگودرز به همراه امام جمعه‌ی این شهر به منزل این جوان عزیز رفت و از او و خانواده‌اش گزارش تهیه کرد و برایم ارسال نمود! 🔹با چشمانی تر مینویسم و شرمنده‌ی روی این خانواده‌ی محترم و مردم عزیز کشورم هستم ، که فکر نمیکنم مردمی بهتر و مهربان تر از اینان در دنیا وجود داشته باشد! 🔹مردمی که اقتصاد نابسامان ، کارد را به استخوان‌ هایشان رسانده اما باز هم پای کار انقلاب اسلامی ایستاده‌اند و در بزنگاه ها حتی شده سینه‌ خیز ، خود را به میدان حضور می‌رسانند! ⛔️نکند برخی مسئولین در حق چنین مردمی کم فروشی کنند ، که اینها جز خدا فریاد رسی ندارند! ✍میلاد خورسندی 🍃🌹ـــــــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹🍃 🔎جسارت به یک روحانی و فرامتنی هویت سوز 🔺‏چند ثانیه فیلم از لحظه توسط یک خودروی شخصی با انگیزه نامعلوم فعلا؟؟ اما یک خطرناکی دارد... 🔸تولید علیه بعنوان یک استراتژی برای ذبح فرهنگ از مسیر میانبر. فقط بحث دیانت و ناامن کردن فضا برای نیست. 🔸روزی ، روزی و روزهای بعد و و و... فراموش نکنیم که جزءلاینفک یک ملت، نمادهای ملی و مذهبی آن است که اگر آسیب ببیند، بنیادهای معرفتی و ارتکازات تاریخی مردم آن خاک را هم به تدریج درمی‌نوردد. 🔸خلاصه اینکه عادی سازی توهین به نمادها و پایین آوردن میزان حساسیت عمومی به این قبیل جسارت‌های جهت دار، به نفع فرهنگ و تاریخ و انسجام یک جامعه نخواهد بود. ✍علیرضامحمدلو 🍃🌹ـــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹🍃 🎥احیاء ۴ هزار و ۲۰۰ واحد راکد صنعتی و تولیدی در کشور/ ۱۶۰ واحد تولیدی راکد در خوزستان فعال شد رئیس‌جمهور در مراسم جشن احیاء ۱۶۰ واحد راکد صنعتی و تولیدی: 🔹برخی از واحدهای تولیدی استان خوزستان که امروز احیاء‌شده، بیش از ۱۰ سال راکد و یا تعطیل بوده‌اند. 🔹تولید و اشتغال در استان فعال شده است. در برخی از این کارگاه‌ها بیش از ۱۵۰ نفر مشغول به‌کار شده‌اند. 🔹هزاران میلیارد تومان از سرمایه راکد مردم به گردش افتاده است و هزاران شغل ایجاد شده است. 🔹برخی محصولات تولید شده در این کارگاه‌ها علاوه بر مصرف و نیاز داخلی، تجاری‌سازی شده و زمینه صادرات هم دارند. 🍃🌹ـــــــــــــــــــــ
17.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با کوشش و پشت کار می توان به قله کوه رسید تا زنده ایم رزمنده ایم ❤️❤️❤️ https://eitaa.com/mahdavieat
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗خانم خبرنگار وآقای طلبه💗 پارت٨٧ صبح زود با صدای اذان که از پنجره باز اتاق میومد بیدار شدم. رفتم وضو گرفتم و دوباره اومدم توی اتاقم سجاده رو پهن کردم و نماز خوندم. امروز چند تا کلاس نظری پشت سرهم داشتم. تصمیم گرفتم یکم جزوه هامو بخونم. تا ساعت هشت خوندم و بعد وسایلم رو گذاشتم تو کولم و از اتاق اومدم بیرون که برم دانشگاه مامان: حداقل یه لقمه صبحانه بخور که ضعف نکنی دختر _وای نه مامان ساعت نه کلاس دارم همینجوریم کلی دیرم شده بخدا دوییدم از خونه بیرون و دیدم ماشین نیست... پس بابا بردش... باید با تاکسی برم... بالاخره بعد یه رب معطلی تاکسی رسید و این ساعتم اوج ترافیک و شلوغی ولی بالاخره ساعت نه و رب رسیدم دانشگاه. پله هارو دوتا یکی بالا رفتم و رسیدم بلاخره به کلاس بعد کلاس رفتم یه شیرکاکائو و کیک گرفتم و خوردم. بعدم دوباره سه تا کلاس پشت سر هم از آخرین کلاس که بیرون اومدم مامان زنگ زد بهم _سلام مامان. مامان:سلام دختر کجایی؟ _کلاسم دیگه مامان مامان: امشب خالت اینا میان ها دختر من دست تنهام. _یادم نبود اسلا... باشه الان میام... مامان: بدو دختر دیر میشه دلم میخواست دیر برسم... میخواستم یه خراب کاری بکنم... ای کاش یه اتفاق میوفتاد تا مهدی یا خاله از من بدشون میومد و همه چیزو بهم میزدن... تصمیم گرفتم تا خونه پیاده برم از در دانشگاه اومدم بیرون و از همون اول سعی کردم از دورترین راه برم به خودم که اومدم دیدم روی پل عابر پیاده وایسادم و دارم پایین رو نگاه میکنم به آسمون نگاه کردم دم غروب شده بود و صدای اذان بلند شد وای خدا واقعا مامان منو میکشهههه سریع از از پل اومدم پایین و پیچیدم توی کوچه و کلید انداختم و رفتم تو داشتم دعا میخوندم به جون خودم که مامان قیمه قیمه م نکنه _سلام مامان عزیزم مامان با جیغ: الان وقت اومدنه؟؟؟ زود باش برو آمده شو دختره دیوونه الان خالت اینا میان _حالا چرا جیغ میکشی بابا رفتمممم خوشبختانه سریع دوییدم توی اتاقم و جارویی که پرت کرد تو سرم نخورد حوصله لباس آن چنانی نداشتم. یه تنیک ساده پوشیدم و یه چادر سر کردم. همون لحظه زنگ در به صدا اومد.... فکر کنم خودشونن... http://eitaa.com/mahdavieat 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸