منتظران ظهور
🌱 #نهال_ولایت 132 🔶پدرها شما #حق بزرگی گردن بچه هاتون دارید و رئیسید. ☄روایات احترام به پدر و مادر
🌱 #نهال_ولایت 133
🔷رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و اصحابشون نشسته بودن
کسی آمد گفت در این خانه آلودگی ها و گناهکارهایی هست ، بفرستین کسی رو که اونها رو عذاب بکنه و مجازات کنه...
⚠️یک نفر با شلاق بلند شد و گفت میرم الان حسابشونو میرسم!
🌹آقا فرمودند بشین لازم نیست شما بری ، علی جانم تو برو😊❤️
گنهکاری دیدی بردار بیارش اینجا
🌷امیرالمومنین علی علیه السلام آمدند در اون خانه رو زدند
‼️آقا چرا در میزنی مگه قرار نیست مچ بگیری، اینجوری که همشون قایم میشن و فرار میکنند...
✨آقا وارد شدند به خانه ؛ چشمشونو بستن دست به دیوار کشیدند و برگشتند بیرون...
پیامبر فرمودند اگر کسی رو دیدی بیار ، من کسی رو ندیدم......
🔶آمدند دست خالی...
پیامبر(ص) فرمودند علی جان چرا کسی رو نیاوردی؟
🌷آقا فرمودند آخه کسی رو ندیدم.....
پیامبر یه لبخند زیبایی به علی(ع) زدند😊
علی امامه....دلش رحم میاد❤️
⭕️میتونست چشمشو باز کنه بهشون بگه خجالت بکشید.... این دفعه نمیبرمتون ولی نمیخواد حتی خجالت بکشند👏👌
✅پدرها در خانه امامت کنید...
بذارید بچتون مزه امامو بچشه....💞
🌺
🌱 #نهال_ولایت 134
🌹سفارش هایی رو فرمودند امیرالمومنین علی علیه السلام در مورد مدیریت کردن زنان
بعد فرمودند #مدارا کنید با خانم های خودتون در هر حالی باهاشون قشنگ حرف بزنید💕
✅آدم از زن خودش نباید انتظار داشته باشه
نباید بگین که همون اول تو آکبند باید بهترین تربیت رو داشته باشی
وگرنه من کینه تو رو به دل میگیرم...❌⛔️
نه ...مماشات کن بذار زیبا بشه همه چیز تو خونه...❤️👏👏
💠اینم آخرین سفارش های ما در خونه
اینا رو اگه مراعات بکنیم بچه های ما #ولایتمدار میشن
بچه هامون از نظر روحی #متعادل بار میان👌
🔷یه نفر اومد گفت یا امیرالمومنین این جوون من اونقدری که من شما رو دوست دارم او شما رو دوست نداره...
من میترسم برای آینده اش... چیکارش کنم؟😥
🌷حضرت فرمودند بیارش من نگاهش کنم
آورد بچشو...
امیرالمومنین علی علیه السلام یه نگاه تو چشمای این پسر کرد...فرمود پسرت رو ببر....
- گفت آقا خوب شد؟؟
امام فرمود خوب شد ببر...💞
به ذره گر نظرِ لطف بوتراب کند
به آسمان رود و آفتاب کند...
🔰برش گردوند پسر رو
میگن سفره انداخته بود مادرش ، دیدن پسر نمیاد سر سفره یه گوشه نشسته زانو بغل گرفته و اشک میریزه......
🔸گفت پدر دلم برای این آقایی که الان دیدیم تنگ شده....
میشه برم یه بار دیگه ببینمشون بیام...❤️💖
🌺
7.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#عید_بیعت
⭕️شرایط ظهور امام زمان
👤استاد #رائفی_پور
#دلارهای_جهنمی با چاشنی #فریب
حتما شمام این روز ها پیگیر نرخ ارز هستید و از بالا رفتن اون نگرانید، چون فکر میکنید که همه اجناس کشور داره با دلار آزاد وارد میشه!
در حالی که این یک فریب بزرگ برای افکار عمومی هست!
این قیمتایی که برای #دلار گفته میشه، مال خرید کل کشور نیست
🔴 بلکه فقط سه درصد خرید های کشور با این نرخ انجام میشه و سایر معاملات با دلار های 4200 تومنی و نهایتا 8500 تومنی انجام میشه.
⭕️ ولی خب چون سر و صدای "این سه درصد" زیاده، هر کسی که از راه میرسه و میخواد جنسش رو گرون تر بفروشه، زود تابلوی دلار آزاد رو نشون میده و میگه ببینید دلار انقدره؟ پس پول رو رد کن بیاد!!!
✅ پس دقت کنید که واقعا پایین و بالا رفتن این سه درصد اهمیت چندانی توی بازار کشور نداره
یعنی اگه فردا بگن دلار شده صد هزار تومن
عملا هیچ مشکلی برای کشور پیش نمیاد.
🔵 در این باره هم لازمه که هر یک از شما بزرگواران بشه یه #بازرس؛ هر فرشنده ی بزرگ یا کوچکی که دیدید داره قیمت اجناسش رو بی جهت گرون میکنه یا اموالی رو یه جا #احتکار کرده ،حتما گزارش بدید ( شماره 114 اطلاعات سپاه ، شماره 135 سازمان تعزیرات حکومتی)
🔴 جامعه ما باید برای #مجرمین اقتصادی نا امن بشه❗️
اگه هر نفر یه مجرم اقتصادی رو به دستگاه های مربوطه معرفی کنیم خیلی زود ریشه گرانی ها کنده خواهد شد.
🔴 ببینید آمریکایی ها 40 ساله که ما رو #تحریم کردن و تا حالا هم هر کاری که میتونستن کردن
و واقعا در زمینه تحریم بیشتر هیچ کار دیگه ای نمیتونن انجام بدن
⭕️ تنها راهی که دارن اینه که با راه انداختن #جنگ_روانی، مردم رو از آینده #بترسونن و هر طور شده مردم رو به دست خودشون ورشکست کنن!
🔴 قیمت دلار موضوع مهمی در کشور ما نیست ولی با همین موضوع غیر مهم میتونن زندگی همه ما رو جهنم کنند...
نکاتی درباره واقعه عاشورا که تا به حال نشنیده اید:
‼️ابن زیاد هیچ لشگر یا سپاهی نداشت،
و از ترس جانش با لباس امام حسین وارد کوفه شد و خود را به دار الحکومه رساند.
چون احتمال داشت توسط ۱۸ هزار نفری که با مسلم بن عقیل بیعت کرده بودند کشته شود.
نکته:
در لباس خودی و لباس روحانیت،ممکن است دشمن باشد.
‼️ ابن زیاد هیچ توان نظامی نداشت ،با دو حَربه از مردم کوفه، بسیج مردمی ساخت و به جنگ امام حسین (ع) فرستاد.
⭕️حَربه اول:مردم کوفه را با این دروغ که لشگر عظیمی را یزید برای جنگ و کشتن کوفیان فرستاده است ترساند که اگر حسین را نکشید،لشگر یزید شما را خواهد کشت.و مردم از ترس لشگر خیالی یزید،امام حسین(ع)را کشتند،تا عامل جنگ را از بین ببرند.
نکته:
بخاطر ترس فریب نخورید ، ترس سلاح شیطان است.
گاهی بخاطر ترس جان یا ترس از فقر مجبور میشوید بیشتر بخرید،احتکار کنید،حق را ناحق کنید،رای به نااهل بدهید،یا حتی سر امام را ببرید.
⭕️حربه دوم:ابن زیاد نخبگان و سران را با پول های نجومی خرید و آنان عوام و مردم را ترغیب به جنگ با امام کردند.
نکته:کورکورانه به دنبال خواص و سلبریتی ها حرکت نکنید و اندکی تفکر کنید. مخصوصا اگر چیزی برخلاف اعتقادات شما گفتند.
Panahian-Clip-HamsaramGhadramRoNmidone.mp3
1.7M
🎵همسرم قدرم رو نمیدونه! چیکار کنم؟
#کلیپ_صوتی #روابط_زوجین
❤️❤️❤️
❤️❤️
❤️
#رمان_از_جهنم_تا_بهشت
#قسمت_۴۷
┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄
تو اتوبوس محمد جوادم خیلی حالش خوب نبود ولی وقتی حال خراب منو دید هرکاری کرد که یکم بهتر بشم اما تاثیری نداشت ، دیگه قضیه سوریه رو سپرده بودم به خدا ولی دل کندن از اینجا خیلی سخت بود خیلی…… .
.
.
مامان_ سلام مادر. خوش اومدی .
_ سلام قوربونت برم. مرسی.
پرنیان _ سلام داداش.
_ سلام خواهری. بابا کجاست؟
مامان_ کجا باشه مادر؟ سرکارش
یه لبخند نصفه نیمه تحویل مامان دادم و رفتم تو اتاق.
لباسامو عوض کردم و کتابی رو که برای پرنیان گرفته بودم رو برداشتم و رفتم سمت اتاقش.
چند تقه به در زدم و بعد از اجازه ورود رفتم تو . بود رو تخت و سرش تو گوشیش بود.
_سلام مجدد بر ابجی خودم.
کتابو رو میزش گذاشتم و نشستم کنارش.
پرنیان_ سلام مجدد بر خواهر خودم.
وقتی چشمش به کتاب افتاد با ذوق گفت _ وای اون چیه؟?
_ سوغات…
با پریدن پرنیان تو بغلم حرفم نیمه تموم موند.
_لهم کردی بچه
پرنیان_ عاشقتم امیر. خوش به حال زنت. کوفتش بشه.
نمیدونم چرا ولی,ناخداگاه با این حرفش یاد اون روز دربند افتادم و این برای خودم فوق العااااااده تعجب اور بود. بیشتر از این سکوت رو جایز ندونستم…. _ اون که وظیفته خواهر
پرنیان_ پرووووو.امیر نگووووو کتاب سلام بر ابراهیمه
_ هست
پرنیان_ نههههههه
_ هست
پرنیان_ واااااای وااااای عااااشششششقتم داداشی,
پرنیان علاقه شدیدی به شهید هادی و من به شهید مشلب داشتم .
پرنیان بی معطلی رفت سمت کتاب. کتاب رو برداشت و برگشت نشست رو تخت و شروع به خوندن کرد.
_ خو بچه بذار من برم بعد بخون.
پرنیان_ خب پاشو برو پس
_ روتو برم
پرنیان_ برو داداشی.
متکا رو براشتم پرت کردم سمت پرنیان و بعد خودمم دوییدم بیرون و درو بستم که نتونه بزنه بهم.
.
.
.
داشتم نگاهی به کتابای خودم مینداختم که گوشیم زنگ خورد. با دیدن اسم محمد جواد شارژ شدم.
_ جونم داداش؟ سلام
محمدجواد _ سلام بچه بسیجی. خوبی ؟
_ ار یو اوکی؟
محمدجواد_ هیییییین امیرحسین خان کلمات خارجی به زبان میاوری؟ واقعا که. حالا بیخیال باید بروم عجله دارم فقط خواستم عارض بشم که شب تشریف بیاورید مسجد کارتان داروم.
_ نصفشو کتابی گفتی نصفشو با لهجه . افرین این پشتکار قابل تحسینه. باشه میام. فعلا یاعلی
محمدجواد_ علی یارت کاکو.
#ادامه_دارد...
نویسنده :
#ح_سادات_کاظمی
✨💖الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج💖✨
🌼مرحوم دولابی🌼
.
🔹قبل از بارش باران، تندبادی برمیخیزد و گرد و #غبار زیادی بر پا میکند و همه خس و خاشاکها و آشغالها را از روی زمین جارو میکند.
.
🔸اما اگر کمی صبر کنیم، باد آرام میگیرد و #باران میبارد و سپس ابرها کنار میروند و هوا لطیف و آفتابی میشود.
.
🔹آشوبها و نابسامانیهایی که در روزگار ما در سراسر جهان پدیدار شده است، نزدیکتر شدن هوای لطیف و آسمان صاف و آفتابی عصر #ظهور را بشارت میدهد.
.
📙مصباح الهدی