✅ زندگی محل نبرد هست و انسان مومن نباید ذره ای از زندگی خودش کوتاه بیاد.
⭕️ خدا متنفره از کسی که برای زندگیش نمیجنگه...
خصوصا اگه کسی حاضر بشه که بخشی از زندگیش رو ببخشه به دشمن
🚫 خدا اون مردم رو به خاک سیاه خواهد نشوند...
☢ یه شخصی سر صف آب بقیه رو هل میداد و میخواست صف رو بهم بزنه!
⭕️ امیرالمومنین علی علیه السلام دیدش و اومد کشیدش کنار و محکم کوبیدش روی زمین که نالش رفت به هوا!
✅ حضرت فرمود این رفتار رو باهات کردم که دیگه سر صف کسی رو هل ندی...
✅👌 💪آدم باید نسبت به زندگیش غیرت داشته باشه. باید تعصب داشته باشه.
🚫 این ثروت گریزی و دنیا گریزی و زهدانیت غیر منطقی اصلا توی دین ما نیست...
به خدا قسم اصلا اینا نیست توی دین.
⭕️امیرالمومنین فرمود که یکی از سامری های امت اسلام، #حسن_بصری هست
☢ کسی که میگفت کلا نجنگید
همه باید بریم به سمت اسلام رحمانی و مهربانی!
🚫 سامری های امت کسانی هستن که #چهره_معنوی دارن ولی تو رو از "درگیری برای زندگیت" باز میدارن..
و لعنت خدا بر سامری ها.
😒
⭕️ بر کسانی که با چهره های مذهبی، میخوان مردم مثل گوسفندان به همون وضعیتی که هستن باقی بمونن...
👈 امیرالمومنین در قنوت نمازشون سامری های امت رو لعن میکردند...
یک مستحب ما بابی از علم 😳😍
😁در علم طب امروزی یک علمی داریم به اسم ارمو تراپی (رایحه درمانی)
همون مستحب خودمون که میگه اگه این کار رو بکنی نمازت ۷۰ برابر میشه 😳
همونی که پیامبر یک سوم در امدش رو برا اون کار خرج میکرد 😁
بله همون عطر زدن
بنده به شخصه دیدم بیمار ام اسی که فقط با یک عطر گل محمدی ( اصل) خوب شد😁
خیلی ها ک افسرده بودن با یک عطر خوب شدن
خیلی از خانوما ک سردی جنسی داشتن با عطر سنجد خوب شدن
عطر ها و رایحه ها در دین ما بشدت توصیه شدن
ولی ارمو تراپی رو ژاپن به اسم خودش تموم کرده 😜
1_45913651.mp3
31.17M
نکاتی پیرامون خطبه فدکیه حضرت زهرا(س)
استاد #حامد_کاشانی
پیشنهاد دانلود
مـــن بـــا تـــو
✍بـہ قــلـــم لــیــلـــے ســلـطــانـــے
#قــســمــت:سی وهفتم
با نگرانے نگاهش ڪردم اما چیزے نگفتم!
لب هاش بہ هم خورد:مریم تصادف ڪردہ!مامان رفتہ بیمارستان!
گنگ نگاهش ڪردم فڪرم رفت سمت هستے دوماهہ!
گفتم:چیزیش شدہ؟اتفاقے براے هستے افتادہ؟
سرش رو بہ نشونہ منفے تڪون داد:نہ هستے همراهش نبودہ!
_پس چے؟
با تردید نگاهم ڪرد و ادامہ داد:هانیہ،مریم درجاتموم ڪردہ!
چشم هام رو بستم،سخت نفسم رو بیرون دادم!
خبر برام عجیب و نامفهوم بود!
مریم،مرگ،هستے،امین،علاقہ!
همش توے سرم مے چرخید!
احساس عجیب و بدے داشتم!
چشم هام رو باز ڪردم:بگو شوخے میڪنے!
سرش رو تڪون داد و اشڪے از گوشہ چشمش چڪید!
_امین داغون شدہ!
با ناراحتے نگاهم ڪرد،چند قدم اومد بہ سمتم،با دست هاش صورتم رو قاب ڪرد و زل زد توے چشم
هام:هانیہ تو ڪہ خوشحال نشدے؟بہ امین ڪہ فڪر نمے ڪنے؟
با دهن نیمہ باز نگاهش ڪردم!
با دلخورے گفتم:شهریار چے فڪر ڪردے؟!
دستش هاش رو از روے صورتم برداشتم،همونطور ڪہ بہ سمت اتاقم مے رفتم گفتم:پس منتظر رفتاراے
تازہ باشم ڪہ چے هانیہ تو دلش عروسیہ!
خواست چیزے بگہ ڪہ اجازہ ندادم،دستم رو گرفتم جلوش و گفتم:میذارم پاے اینڪہ ناراحتے اما دلم
براے خودم میسوزہ ڪہ تو این حرفو زدے!
گذشتہ حق نداشت برگردہ!__
#ادامه دارد...
🍃🍃🍃💞💞💞💞🍃🍃
مـــن بـــا تـــو
✍بـہ قــلـــم لــیــلـــے ســلـطــانـــے
#قــســمــت:سی وهشتم
مادرم آروم گریہ مے ڪرد،من هم گوشم رو سپردہ بودم بہ صوت قرآن و گریہ ے هستے،آروم اشڪ
مے ریختم!
مادر مریم،هستے رو محڪم در آغوش گرفتہ بود و گریہ مے ڪرد!
عاطفہ و خالہ فاطمہ هم با گریہ میخواستن هستے رو ازش جدا ڪنن!
احساس ڪردم هستے دارہ خفہ میشہ،سریع بلند شدم و رفتم بہ سمتشون!
آروم دست هاے مادر مریم رو گرفتم و گفتم:هستے رو بدید بہ من دارہ اذیت میشہ!
صورتش رو چسبوند بہ صورت هستے و هق هق ڪرد!
نالہ ڪرد:دخترم!
قطرہ اشڪے از گوشہ چشمم چڪید با دست زیر چشمم رو پاڪ ڪردم!
خالہ فاطمہ و عاطفہ هم حال خوبے نداشتن!
تو این بین حال خودم نامفهوم تر بود،احساس مے ڪردم هر لحظہ ممڪنہ مریم از در وارد بشہ و مثل
همیشہ با لبخند بگہ سلام هانیہ جون!
صورت مریم اومد جلوے چشمم،دفعہ اول ڪہ دیدمش!
آرزوے مرگش رو نڪردہ بودم!
نگاهے بہ عڪس خندونش ڪہ تو بغل خالہ فاطمہ بود انداختم،زل زدم بہ چشم هاش،با چشم هام
گفتم:قرار بود جاے من خیلے دوستش داشتہ باشے نہ اینڪہ داغونش ڪنے!
بغضم شدت گرفت،دوبارہ نگاهم رو چرخوندم روے هستے،طورے گریہ مے ڪرد ڪہ احساس ڪردم
هر لحظہ ممڪنہ از حال برہ!
با لحن آروم گفتم:خالہ جون هستے یادگار مریمہ،ترسیدہ،نمیخواید ڪہ اتفاقے براش بیوفتہ؟
نگاهے بہ هستے انداخت و پیشونیش رو بوسید،دست هاش شل شد!
هستے رو بغل ڪردم،مادرم با تعجب بهم خیرہ شدہ بود!
چشم هام رو باز و بستہ ڪردم تا خیالش راحت بشہ خوبم!
خالہ فاطمہ با گریہ گفت:هانیہ جان ببرش یہ جاے آروم،دلم ریش میشہ،تو مجل س ...
نتونست ادامہ بدہ و نشست ڪنار مادر مریم!
عاطفہ خواست هستے رو ازم بگیرہ ڪہ آروم گفتم:عاطے تو حالت خوب نیست،مراقبشم،منم عمہ ے
دومش!
باید روے حرف هام تاڪید مے ڪردم،تا متوجہ بشن قصد و منظورے ندارم!
متوجہ بشن اون هانیہ ے شونزدہ سالہ نیستم!
صداے شیون و زارے زن ها قطع نمے شد،وارد حیاط شدم و در رو بستم،حیاط آرومتر بود!
چادرم رو پیچیدم دور هستے ڪہ سرما نخورہ،گریہ ش بند اومد اما آروم نالہ مے ڪرد،دلم لرزید!
لبم رو گزیدم و چند قطرہ اشڪ از چشم هام روے صورتم سر خورد!
با انگشت اشارہ م شروع ڪردم بہ نوازش صورت ڪوچولوش،چشم هاش رو بست و تبسم ڪم رنگے
روے لب هاش نقش بست!
آروم گفتم:توام از شلوغے خوشت نمیاد؟
چشم هاش رو باز ڪرد،دهنش رو هے باز و بستہ مے ڪرد،انگشتم رو ڪشیدم روے لب هاش و
گفتم:گشنتہ؟
نمیتونستم قوربون صدقہ ش برم اما دوستش داشتم،خواستم برم داخل شیشہ شیرش رو بگیرم ڪہ در حیاط
باز شد،امین خستہ و ناراحت وارد شد!
آب دهنم رو قورت دادم و نگاهم رو ازش گرفتم!
دستم رفت سمت دستگیرہ ے در ڪہ صداش متوقفم ڪرد:دخترمو بدہ!
صداش آروم بود،غمگین،عصبے،خستہ!
صدایے ڪہ هیچوقت ازش نشنیدہ بودم!
برگشتم سمتش،بے حال نشستہ بود روے تخت،نگاهش مثل شبے بود ڪہ از خواستگارے برگشت،همون
غم!
سرد گفتم:گشنشہ میخوام برم شیشہ شیرش رو بیارم!
دست هاش رو بہ سمتم دراز ڪرد:خب هستے رو بدہ!
بدون حرف رفتم سمتش و بہ جاے اینڪہ هستے رو بدم بهش گذاشتم ڪنارش روے تخت!
خواستم برم داخل ڪہ گفت:دل شڪستہ ت ڪار خودشو ڪرد!
حرفش عصبیم ڪرد،نباید گذشتہ رو پیش مے ڪشید!
نباید ڪسے فڪر مے ڪرد فقط نشستم آہ و نفرینش ڪردم!
من فراموش ڪردہ بودم چرا نمیخواستن بفهمن؟!
با صداے خش دار ادامہ داد:ببین نشستم روے همون تختے ڪہ شب خواستگاریم نشستہ بودم
بہ پنجرہ مون اشارہ ڪرد:از بالا نگاهم مے ڪردے مثل همیشہ!
الان عزادار اون زنم!همدمم،مادر بچہ م!
زل زد بہ صورت هستے،چشم هاش قرمز بود اما جلوے من گریہ نمے ڪرد!
نفسے ڪشیدم و گفتم:دل من ڪے ڪارہ اے بود ڪہ این بار باشہ؟!
رفتم بہ سمت در،همونطور ڪہ پشتم بهش بود گفتم:بچگے ڪردم امین!چرا هیچوقت نگفتے چرا؟!
نمیدونم چرا بے اختیار اسمش رو بردم!
چیزے نگفت،نگفت ڪدوم چرا؟!چون خوب میدونست ڪدوم چرا منظورمہ!
وارد خونہ شدم!
همونطور ڪہ با بهار از پلہ هاے دانشگاہ پایین مے رفتیم،نفسم رو بیرون دادم و گفتم:مرگ مریم هنوز
باورم نشدہ،یہ حس و حال گنگے دارم!
بهار دستم رو گرفت و گفت:من ڪہ اصلا نمیشناسمش هنوز ناراحتم،چہ برسہ بہ تو ڪہ دخترشم جلوے
چشمتہ!
رسیدیم نزدیڪ در دانشگاہ،یڪے از دخترهاے ڪلاس هراسون وارد شد با دیدن ما گفت:بیاید ڪمڪ!
نفس نفس زنون بہ بیرون دانشگاہ اشارہ ڪرد و ادامہ داد:استاد سهیلے!
نگاهے بہ بهار انداختم و دویدم بیرون!
چندنفر هم پشت سرم اومدن،همونطور ڪہ چادرم رو بہ دست گرفتہ بودم بہ دو طرف خیابون نگاہ
ڪردم،چندنفر سر خیابون حلقہ زدہ بودن!
با عجلہ دوییدیم بہ اون سمت،رو بہ جمعیت گفتم:برید ڪنار!
دو تا از طلبہ ها جمعیت رو ڪنار زدن،سهیلے نشستہ بود روے زمین،از گوشہ سرش خون مے
چڪید،صورتش از درد جمع شدہ بود!
سریع گفتم:بہ آمبولانس زنگ بزنید!
ڪسے گفت:تو راهہ!
یڪے از طلبہ ها خواست ڪمڪ ڪنہ بلند بشہ ڪہ
#ادامه دارد...
?
🔴آقای ضرغامی دم شما گرم! / قهر روحانی در جلسه شورای عالی فضای مجازی
🔸آقای ضرغامی در جلسه اخیر شورای عالی فضای مجازی به برخی هنجارشکنی ها توسط آقای روحانی اعتراض کرده است. ضرغامی گفته این حرف ها چی بود که شما درباره حجاب و فضای مجازی و فیلترینگ در وزارت ارتباطات گفتید؛ بعضی از این سخنان غیر واقعی و برخی دیگر معارض ارزش های اسلامی و انقلابی است؟
‼️انتقاد ضرغامی، به غرور روحانی بر خورده و از موضع بالا با خشم و عصبانیت گفته؛ من نباید به شما پاسخ بدهم، پاشو برو بیرون! ضرغامی هم پاسخ داده که شما نمی توانید اعضای شورا را بیرون کنید. پس از آن، روحانی که انتظار قاطعیت و صراحت از ضرغامی را نداشته، از جلسه بیرون رفته و به انتقاد ضرغامی که اعتراض برخی دیگر از اعضا هم بوده، پاسخ نداده است.
‼️یادآور می شود اظهارات هنجارشکنانه روحانی با اعتراض علما و مراجع عظام تقلید (از جمله حضرات آیات مکارم شیرازی و نوری همدانی) روبرو شد که تصریح می کردند این سخنان "زننده، ناقض سوگند و تعهد رئیس جمهور و در راستای حاشیه سازی به جای عمل به مردم" است.
‼️اما درباره فیلترینگ، ضرغامی 19 آذر ماه در دانشگاه شهید رجایی خبر داده بود: "فیلترینگ اول تلگرام با دستور رئیسجمهور انجام شد. در اغتشاشات دی ماه 96 که بخش زیادی از هماهنگیهای آن در تلگرام انجام شد، شورای امنیت ملی در جلسهای که رئیسجمهور هم حضور داشت این مسئله را مورد بررسی قرار داد و تلگرام با دستور رئیسجمهور فیلتر شد".
‼️واقعیت این است که مطالبه اصلی نظام و علما و نخبگان دلسوز از دولت، ایجاد شبکه ملی اطلاعات و ارتباطات است؛ شبکه ای که سالم، قانونمند، امن، مسئولانه و شفاف باشد و معبر شبیخون فرهنگی و اخلاقی و امنیتی و سیاسی و اقتصادی دشمن نشود.
‼️اینجا دولت مقصر و بدهکار است و باید پاسخگوی حقوق ضایع شده عمومی باشد اما ژست طلبکاری و نگرانی برای آزادی رسانه را می گیرد؛ دقیقا شبیه همان کاری که در کوتاهی نسبت به پولشویی و فساد اقتصادی و ایجاد رانت انجام داد -بلکه مقصر اول برخی مفاسد بود- اما بعدا سنگ FATF را به سینه زد و مدعی شد منتقدان، به پولشویی آلوده اند!!
‼️در هر صورت باید به آقای ضرغامی به خاطر انتقاد و امر به معروف و نهی از منکر به جایی که سر جای خود (شورای عالی فضای مجازی) انجام داده، خدا قوت گفت، به ویژه اینکه این احساس تکلیف و صراحت به هنگام، مانع از ایجاد فضای اختناق و تک گویی و خودکامگی می شود. باید فضای تحریف و تحمیل را شکست و آن را به شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی امنیت ملی و... گسترش داد. روحیه رضاخانی جایی در انقلاب ما ندارد.
✍ #محمد_ایمانے