منتظران ظهور
#ثروت_در_اسلام 13 ☢ از امام سجاد پرسیدن که #حسن_بصری میگه فرزند نیارید؛ اگر بماند تربیت کردنش موجب
#ثروت_در_اسلام 14
⭕️ حرف حسن بصری این بود که نباید از دنیا حرف زد! فقط باید به آخرت پرداخت. نباید دست به جهاد در راه خدا برد...
⭕️ و از اون طرف هم، حجاج بن یوسف دسته دسته مردم رو تکه تکه میکرد!
اونوقت این دو نفر دو لبه یه قیچی بودن که باعث بدبخت شدن مردم میشدند.
☢ از یه طرف حجاج آدم میکشت و هر کسی که میخواست مبارزه کنه، حسن بصری میگفت تو اهل دنیایی! برو به عبادتت برس!
😒
نمیذاشت کسی جهاد کنه...
🚫 و این تفکری هست که همین امروز هم در جامعه ما وجود داره
تفکری که میگه ما نباید دنبال دفاع از مظلومین باشیم توی سوریه و جاهای دیگه
بلکه باید با #مذاکره و اسلام رحمانی بریم جلو!
😒
تفکری که بیش از هر تفکر دیگه ای باعث بد شدن اوضاع مردم ما شد.
🚫 همه این تفکرات نشات گرفته از همون تفکرات خبیث حسن بصری هست.
✅ حالا میشه متوجه شد که امام خامنه ای چقدر عمیق و دقیق به جامعه نگاه میکنن که مدام بر مقاومت و جهاد در راه خدا تکیه میکنن
و تنها راه پیروزی رو #جهاد و #مقاومت میدونن.
این یعنی اسلام واقعی.
💢 در واقع #زندگی و #بندگی دو تا چیز جدا از هم نیستن
و حتی دو تا چیز کنار همدیگه هم نیستن!
✔️بلکه هردوشون یه چیز هستن
دین یعنی زندگی در سطحی عالی تر و لذت بخش تر.
✅ در واقع همون ساعتی که شما داری کار میکنی و پول در میاری داری عبادت میکنی.
📍هیییچ فرقی نمیکنه با وقتی که داری نماز میخونی. هردوش عبادت هست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅چطور #برکت زندگیمون رو افزایش بدیم
هر کی میخواد پولدار بشه گوش بده!
استاد پناهیان
🎁
اینم از حضور ما در راهپیمایی ۲۲ بهمن ان شالله که همین قدمها زمینه سازه ظهور یار باشد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ
📝 استاد #رائفی_پور - « اعتماد هاشمی رفسنجانی به آمریکا »
🌹کشف یک اعجاز در قرآن!🌹
خداوند در سوره "تین" ( انجیر ) به این میوه قسم خورده است و دانشمندان دین پژوه میگویند: احتمالاً علت آن است که انجیر ، یکی از میوههای همه چیز تمام است و کلکسیونی از املاح و ویتامینها دارد ؛ لذا مورد توجه خاص قرآن قرار گرفته است.
اما این سوگند ، ویژگی ظریف دیگری هم در بر دارد که موجب مسلمان شدن یک تیم تحقیقاتی ژاپنی شده است.
قصه از اینجا شروع شد که یک گروه پژوهشی ژاپنی ، در بین مواد خوراکی به دنبال منبع پروتئین خاصی بودند که به میزان کم ، در مغز انسان و حیوانات تولید میشود. این پروتئین ، کاهش دهنده کلسترول خون ومسئول تقویت قلب و شجاعت انسان است و باز تولیدش بعد از ۶۰ سالگی تعطیل میشود.
ژاپنیها فهمیدند این ماده فقط در انجیر و زیتون موجود است و برای تأمین آن ، باید انجیر و زیتون را به نسبت یک به هفت مصرف کرد. یعنی ۷ زیتون و ۱ انجیر !
بعد از ارائه این نتیجه یکی از قرآن پژوهان مصری نامهای به این تیم تحقیقاتی مینویسد و اعلام میکند که در قرآن ، خداوند به انجیر و زیتون در کنار هم قسم خورده.
نام انجیر فقط یک بار و نام زیتون نیز هفت بار در قرآن آمده است.
وَنَزَّلْنَا عَلَیْكَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِکُلِّ شَیْءٍ
💠سنگر جنگ تغذیه☝️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این پرچم به دست امام زمان خواهد رسید...
🔻کار دشمن تمام است
#۴۰سالگی_انقلاب
#حاج_حسین_یکتا
منتظران ظهور
#ثروت_در_اسلام 14 ⭕️ حرف حسن بصری این بود که نباید از دنیا حرف زد! فقط باید به آخرت پرداخت. نباید
#ثروت_در_اسلام ۱۵
سلام
صبح بخیر
🔷ریشه جدایی دین از سیاست اینه که مردم ما خیانت های اقتصادی رو بی تقوایی ندونن!
⭕️کسی که برای افزایش منابع اقتصادی مردم تلاش نمیکنه، مردم نمیگن این بی دینه!
💢اونوقت اتفاق طنزی که میفته اینه که ستاد امربه معروف و نهی از منکر تشکیل میشه و راه میفته دنبال بی حجابا!!!
😒
⭕️مگه کاری منکر تر و غلط تر و زشت تر از فساد اقتصادی هم هست؟
اصلا ریشه همون بی حجابه هم به خاطر مفسدین اقتصادی و سیاسی هست
در واقع برخورد با اونا مهم تر از همه چیز هست.
⭕️یا مثل کار مسخره ای که خیریه های اروپایی و امریکایی انجام میدن.
💢مثلا به فکر فقرا و بیچاره ها هستن و هزینه میکنن
⭕️اما یه بار هم که شده به اسرائیلی ها که ریشه همه فقرها هستن حرفی نمیزن!
معلومه که این یه رفتار احمقانه هست!
دین آدم رو از همه جهت قوی بار میاره.
مومن واقعی کسی هست که در همه ابعاد رشد کرده باشه
🌹مومن آدم باعرضه ای هست، آدم منظمی هست، آدم ثروتمندی هست و....
البته نمیگیم هرکی فقیر بود مومن نیست!
✅ ولی طبق شرایط عادی، ایمان انسان باید به ثروتمند شدنش هم منجر بشه.
باید به منظم شدنش منجر بشه
باید به باشخصیت و محترم بودنش مجر بشه و...
🌺🌷🌺🌷
🌱﷽🌱
🅰 ماجرای روباه و مردم آخرالزمان
🔸 روزی دم روباهی لای سنگی گیر کرد و بر اثر تقلای زیاد دمش کنده شد ، روباه دیگری آن را دید و با تمسخر گفت پس دمت چه شد ؟؟
🔹 روباه بی دم گفت من الان سبکتر شده ام و انگار در هوا پرواز میکنم و تا می توانست از لذت بی دم بودن گفت.
🔸 روباه دوم نیز فریب خورد دمش را با تلاشی زیاد و درد بسیار کند و لذتی هم نیافت ، با تعجب و عصبانیت پرسید : پس آن لذتی که می گفتی چه شد؟
🔹 روباه اول گفت : اگر به دیگر روباه ها از درد کنده شدن دم و مضرات آن بگوییم ما را مسخره می کنند و همین طور این روند و تفکر انقدر در میان روباه ها رواج پیدا کرد تا کار به جایی رسید که اکثر روباه ها بی دم شدند و اگر روباه با دمی را میدیدند مسخره اش می کردند.
🔸 هم اکنون نیز در آخرالزمان اگر کسی حیا و عفت و عبادت و خدا و انتظار فرج را داشته باشد مورد تمسخر و انکار شدید جامعه واقع میشود و اگر همرنگ گناهان و کثافات آنها باشد مورد تایید خواهد بود.
🔹 کار به جایی رسیده که حرف خیر خواهان خریدار ندارد و جاهلان و فاسدان پرستش میشوند ، همچون زمان قوم لوط که گفتند:
لوط و پیروانش را از شهر بیرون کنید زیرا مردم پاکدامنی هستند و از ناپاکی ما بیزارند
🔹 اگر همرنگ اکثرشان نباشید تمسخر می شوید.
🌸 اما خداوند در ایه 100 سوره مائده می فرماید:
هرگز پاک و ناپاک برابر نیستند حتی اگر تعداد بی شمار ناپاکیها تو را به شگفت آورد.
به راستی که حضرت محمد (ص) و امیرالمومنین(ع) چنین امتی را نداشتند
✍ حضرت علی علیه السلام بالای منبر گریه میکردند طوری که محاسنشان خیس می شد و می گفتند شما را در تابستان به جنگ می خوانم می گویید هوا گرم است در زمستان به جنگ می خوانم می گویید هوا سرد است ...
الحمدلله با حضور میلیونی و حماسه آفرین مردم ولایت مدار ایران در راهپیمایی با شکوه ۲۲ بهمن در اعلام حمایت از امام خامنه ای به عنوان امام امت و همچنین حمایت از نظام و انقلاب اسلامی میشود کاملا امیدوار بود که با چنین بصیرت و روحیه انقلابی و حضور مردمی ان شاء الله به زودی شاهد ظهور حضرت صاحب الزمان(عج) خواهیم بود چرا که بخش عظیمی از مردم با وجود مشکلات اقتصادی و معیشتی و آب و هوای سردِ زمستانی و بعضا بارانی و برفی ، همچنان ولایت مدار و ثابت قدم در راه انقلاب و اسلام باقی مانده اند و امام زمان(عج) برای ظهور و تشکیل حکومت جهانی خود به چنین افرادی با این اراده پولادین و روحیه انقلابی نیاز دارد.
⚡️خود را برای ظهور آماده کنیم چرا که با وجود چنین امتی و همچنین نشانه های دیگر ظهور که محقق شده میتوان نتیجه گرفت که ظهور بسیار نزدیک است...
✨اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر و اجعلنا مِن خَیرِ انصاره و اعوانه
#انقلاب_تا_ظهور
#چهل_سالگی_انقلاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖥 #کلیپ
📹 استاد رائفی پور :
🅰 چگونه خوابمان را تبدیل به عبادت کنیم؟
مـــن بـــا تـــو
✍بـہ قــلـــم لــیــلـــے ســلـطــانـــے
#قــســمــت:پنجاه وپنج
ادامہ ندادم،گریہ م گرفتہ بود!
سهیلے هم ساڪت بود،دوبارہ شروع ڪردم:دیروز ڪہ اون حرف ها رو زدم شوخے مے ڪردم اصلا
فڪر نمے ڪردم مادر شما باشن شبم ڪہ شما رو دیدم مغزم قفل ڪرد،ڪارم خیلے بد بود میدونم
حاضرم بیام از پدر و مادرتونم عذرخواهے ڪنم،توضیح میدم!
بغضم داشت سر باز مے ڪرد،با تمام وجود معنے ضرب المثل چرا عاقل ڪند ڪارے ڪہ باز آرد
پشیمانے رو فهمیدم!
_حلال ڪنید.
چادرم رو محڪم گرفتم خواستم برگردم سمت دانشگاہ.
_خانم هدایتے!
لحن ملایمش متعجبم ڪرد!
برگشتم سمتش:بلہ!
_پاے حرفتون هستید؟!
متعجب گفتم:ڪدوم حرف؟
زل زد بہ پایین چادرم:براے بخشش و حلالیت!
تند گفتم:بلہ بلہ!
سرش رو بلند ڪرد،نگاهش رو دوخت بہ ماشین ڪنارم.
_پس این دفعہ اومدم خواستگارے تشریف بیارید!
بے حرڪت زل زدم بہ صورتش!
ضربان قلبم بالا رفت،چے میگفت؟!
_شوخے میڪنید دیگہ!
جدے گفت:بہ قیافہ ے من میخورہ شوخے ڪنم؟!
گیج شدہ بودم،نگاهے بہ اطراف انداخت،نگاهم رو از صورتش گرفتم و گفتم:آخہ...
سرش رو تڪون داد و راہ افتاد:خدانگهدار!
با عجز گفتم:آقاے سهیلے!
برگشت سمتم،لبخند ملیحے روے لب هاش بود:بہ مادر میگم با مادرتون صحبت ڪنہ،شمام بہ پدر و
مادرم توضیح بدید!
با گفتن این حرف با عجلہ رفت سمت خیابون!
از پشت رفتنش رو نگاہ مے ڪردم همراہ لبخند عمیق!
لبخندے ڪہ از شونزدہ سالگے بہ بعد نزدہ بودم!
خندہ م گرفت،دستم رو گذاشتم روے قلبم:دیونہ س!__
#ادامه دارد...
مـــن بـــا تـــو
✍بـہ قــلـــم لــیــلـــے ســلـطــانـــے
#قــســمــت:پنجاه وشش
همونطور ڪہ لبم رو بہ دندون گرفتہ بودم بہ ڪمد لباس هام زل زدم،نگاهے بہ لباس ها انداختم در ڪمد
رو بستم و از اتاق خارج شدم.
مادر و پدرم با اخم روے مبل نشستہ بودن،لبم رو ڪج ڪردم و آروم گفتم:مامان چے بپوشم؟
مادرم سرش رو بہ سمتم برگردوند،نگاهے بهم انداخت همونطور ڪہ سرش رو بہ سمت دیگہ مے
چرخوند گفت:منو بپوش!
مثل دفعہ ے اول استرس نداشت!
جدے و ناراضے نشستہ بود ڪنار پدرم.
اخم هاے پدرم توے هم بود،ساڪت زل زدہ بود بہ تلویزیون!
هشت روز از ماجراے اون شب میگذشت،خانوادہ ها بہ زور براے خواستگارے دوبارہ رضایت دادن!
پدر و مادر من ناراضے تر بودن،چون احساس میڪردن هنوز همون هانیہ ے سابقم!
نفس بلندے ڪشیدم و دوبارہ برگشتم توے اتاقم،در رو بستم.
دوبارہ در ڪمد رو باز ڪردم،نگاهم رو بہ ساعت ڪوچیڪ ڪنار تخت انداختم،هفت و نیم!
نیم ساعت دیگہ مے اومدن!
نگاهم رو از ساعت گرفتم،با استرس لبم رو مے جویدم.
پیراهن بلند سفید رنگے با زمینہ ے گل هاے ریز آبے ڪم رنگ برداشتم،گرفتمش جلوے بدنم و مشغول
تماشا توے آینہ شدم.
سرے تڪون دادم و پیراهن رو گذاشتم روے تخت،روسرے نیلے رنگے برداشتم و گذاشتم ڪنارش.
نگاهے بہ پیراهن و روسرے ڪنار هم انداختم.
پیراهن رو برداشتم و سریع تن ڪردم،دوبارہ نگاهم رو بہ ساعت دوختم،هفت و چهل دقیقہ!
چرا احساس میڪردم زمان دیر میگذرہ؟چرا دلشورہ داشتم؟
زیر لب صلواتے فرستادم و روسریم رو برداشتم.
روسریم رو مدل لبنانے سر ڪردم و چادر نمازم رو از روے ریخت آویز پشت در برداشتم.
باز نگاهم رفت سمت ساعت،هفت و چهل و پنج دقیقہ!
همونطور ڪہ چادرم رو روے شونہ هام مینداختم در رو باز ڪردم و وارد پذیرایے شدم.
رو بہ مادرم گفتم:مامان اینا خوبہ؟
چادرم رو ڪنار زدم تا لباسم رو ببینہ،مادرم نگاهے سرسرے بہ پیراهنم انداخت و گفت:آرہ!
پدرم آروم گفت:چطور تو روشون نگاہ ڪنیم؟
حرف هاشون بیشتر شرمندہ م میڪرد!
با قدم هاے بلند بہ سمت آشپزخونہ رفتم،سینے رو ڪنار ڪترے و قورے گذاشتم،مشغول چیدن فنجون ها
شدم.
پنج تا،پدرم،مادرم،پدر سهیلے،مادر سهیلے و سهیلے!
حتے تو خیالم نمیتونستم بگم امیرحسین!
چہ برسہ حتے فڪرڪنم باهاش ازدواج ڪنم!
یاد چهرہ ے جدیش بعد از خواستگارے افتادم،جدے بود اما اخمو نہ!
جذبہ داشت!
توقع داشتم اون سهیل ی همیشہ مودب و خندون بہ خونم تشنہ باشہ!
صداش پیچید توے سرم:این دفعہ ڪہ اومدم خواستگارے تشریف بیارید!
لبخندے روے لبم نشست و مثل اون روز گفتم:دیونہ!
دوبارہ حواسم رفت بہ ساعت،هشت نشدہ بود؟
آشپزخونہ ساعت نداشت،سریع وارد پذیرایے شدم و ساعت رو نگاہ ڪردم،هشت و دہ دقیقہ!
از هشت هم گذشتہ بود!
پس چرا نیومدن؟
فڪرے مثل خورہ بہ جونم افتاد،نڪنہ سهیلے میخواست تلافے ڪنہ؟!
با استرس نگاهے بہ پدر و مادرم انداختم.
خواستم چیزے بگم ڪہ صداے زنگ آیفون باعث شد هین بلندے بگم و دستم رو بذارم روے قلبم!
پدر و مادرم سریع بلند شدن،پدرم بہ سمت آیفون رفت مادرم چادرش رو سر ڪرد و رو بہ من گفت:چرا
وایسادے؟برو تو آشپزخونہ!
بہ خودم اومدم با عجلہ وارد آشپزخونہ شدم،بہ دیوار تڪیہ دادم قلبم تند تند میزد،دستم رو گذاشتم روے
قلبم و چندتا نفس عمیق ڪشیدم!
صداے سلام و یااللہ گفتن پدر سهیلے بہ گوشم رسید.
سهیلے نامرد نبود!
بدنم مے لرزید،از استرس،از خجالت!
چطور میتونستم با پدر و مادر سهیلے رو بہ رو بشم؟!
صداشون رو میشنیدم،پدرم و پدر سهیلے مشغول صحبت بودن.
چند لحظہ بعد صداے خندہ هاے ضعیفے اومد و پشت سرش مادرم گفت:هانیہ!
با استرس چادرم رو سر ڪردم،خواستم بہ سمت ڪترے و قورے برم ڪہ ادامہ داد:یہ لحظہ بیا مامان
جان!
با تعجب از آشپزخونہ خارج شدم،سرم پایین بود و نگاهم بہ فرش ها.
رسیدم نزدیڪ مبل ها،آروم سلام ڪردم.
پدر و مادر سهیلے عادے جواب سلامم رو دادن!
خبرے از نارضایتے و ناراحتے نبود!
خواستم لب باز ڪنم براے معذرت خواهے ڪہ پدر سهیلے گفت:جیران جان ایشون عروسمون هستن؟
با شنیدن این حرف،گونہ هام سرخ شد،سرم رو بیشتر پایین انداختم!
مادر سهیلے جواب داد:بلہ هانیہ جون ایشون هستن.
پدر سهیلے گفت:عروس خانم،ما دامادو سر پا نگہ داشتیم تا گُلا رو ازش بگیرے اون دفعہ ڪہ با
مادرتون سر جنگ داشت گُلا رو نمیداد!
همہ شروع ڪردن بہ خندیدن!
ڪمے سرم رو بلند ڪردم،سهیلے مثل همون شب ڪت و شلوار مشڪے تن ڪردہ بود،دستہ گل رز
قرمز بہ دست ڪنار مبل ایستادہ بود!
مادرم آروم گفت:هانیہ جان سر پا ایستادہ دادن!
و با چشم هاش بہ سهیلے اشارہ ڪرد!
آروم بہ سمتش قدم برداشتم،نگاهش رو دوختہ بود بہ گل ها سریع گفت:سلام!
آروم و خجول جواب دادم:سلام!
دستہ گل رو ازش گرفتم،ڪمے ڪہ ازش دور شدم رو بہ جمع گفتم:من یہ عذرخواهے بہ همہ
بدهڪارم!
نفس ڪم آوردہ بودم،دستہ گل رو ڪمے بہ خودم فشاردادم.
#ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴لعیا زنگنه در برنامه زنده : افتخار میکنم رهبرم از نسل حضرت زهرا (سلام الله علیها) است!!