پروفسور مهدی گلشنی:
🔹اتفاقات شریف ریشه در فقر فرهنگی داشت.
🔸بارها به وزارت اطلاعات گزارش دادم که فلان معاون دانشگاه شریف جاسوس غرب است، ولی توجهی نشد.
🔺 در سفری که به چین داشتم از نزدیک شاهد بودم که وقتی نگاهها به داخل شد نه امریکا و نه روسیه هیچکدام نمیتواند آنها را زمین بزند
🔸 دانشجو را مجبور میکنند دنبال جو بروند؛ مد در هر چیزی در کشور ما حاکم است
🆘 @Roshangari_ir
✴️ Eitaa.com/roshangari_ir
🆔 Rubika.ir/roshangariir
🔰 پاسخ به حرفهای نا بجا
✍ داود مهدوی زادگان
*نشست استادان دانشگاه تهران با رئیس این دانشگاه در خصوص حوادث اخیر*
@Sahamnewsorg
🔹علی مطهری: دعوت به گفت و گو کنید. خانمی که روسری خود را آتش زده بیاید حرفش را بزند.
♦️ پ: دعوت به گفتگو لازم است. اما این خانم با آتش زدن روسری تمام حرف خود را زده است. دیگر حرفی برای گفتگو باقی نگذاشته است.
🔹محمدجواد ظریف: ما مردمی داریم که در برابر حرف نادرست مقاومت می کنند. اشتباه بزرگی است، اگر فکر می کنیم می توانیم مردم را نادیده بگیریم. تصور اینکه بتوان مردم را خشونت حفظ کرد، تصوری است که خدا به پیغمبر می فرماید تو هم نمی توانی.
♦️ پ: آری، مردم برابر حرف نادرست و غیر انسانی مقاومت میکنند. چنانکه برابر خواست غیر انسانی و نا معقول اغتشاش گران مقاومت کردند. اگر تو نیز خود را جزئی از مردم می دانی، برابر آشوب طلبان مقاومت کن.
🔹محمود نیلی احمدآبادی: شورای انقلاب فرهنگی کمتر در کار دانشگاه ها دخالت کند.
♦️پ: گرچه نقدهایی بر شورای انقلاب فرهنگی وارد است. اما راه حل مبارزه با توطئه بیگانگان و بدخواهان دانشگاه در اتحاد و یکپارچگی است و نه در جدایی میان نهادها. مضافاً اینکه دانشگاه ها به نحو هیئت امنایی مدیریت می شوند و این شورا دخالت چندانی در دانشگاها ندارد.
🔹تقی آزاد ارمکی: وقتی مداح ها در این کشور حاکم هستند چرا سلبریتی ها نباید نقش آفرین باشند؟
♦️ پ: این سخن نشان از ضدیت با نقش آفرینی مداحان دارد. باطن حرف این است که چرا مداحان در کنار سلبریتی ها نقش آفرینی می کنند. به راستی چرا نباید مداحان هم مانند سلبریتی ها نقش آفرینی کنند؟
در واقع، ایشان باید به این سوال جواب دهد که چرا سلبریتی ها جای روشنفکران را گرفته اند.
🔹صادق زیباکلام: حکومتی داریم که هیچ نهاد مستقلی نمی خواهد.
♦️ پ: این سخن چه ربطی به اغتشاشات دارد. هیچ نهادی نمی تواند خارج قوانین رسمی فعالیت کند.
🔹پیروز حناچی: نگاهی در کشور وجود دارد که همه مسائل را امنیتی می کند. این بزرگترین سم برای کشور است.
♦️ پ: یعنی اغتشاش و آشوب مساله امنیتی نیست!!
بزرگترین سم این است که آشوب و جنایت به مساله ای غیر امنیتی تفسیر شود.
@mahdavizadegan
هدایت شده از روزنه
بیانیه ۶۰۰ نفر از اساتید و فضلای حوزه در دفاع از مقام معظم رهبری و نظام مقدس جمهوری اسلامی.pdf
457.4K
متن کامل و #اسامیامضاءکنندگان بیانیه ۶۰۰ نفر از اساتید و فضلای حوزه علمیه در دفاع از رهبر معظم انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی
#روزنه؛ دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر:👇
https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
🔰 سرزنش های بی جا
✍ داود مهدوی زادگان
📌 متأسفانه هر گاه فتنه ای در میهن اسلامی بر پا می شود، عده ای از دوستان انقلابی دست به کار خود انتقادی های نا بجا می شوند و حاکمیت دینی را آماج سرزنش های خود قرار می دهند که چرا بهانه به دست دشمن می دهد. آنان بدنبال وقوع هر فتنه و آشوبی، انگشت اتهام شان را به سوی حاکمیت نشانه برده که اگر چنین و چنان نکرده بود، این اتفاق پیش نمی آمد. اما آیا واقعاً این ایراد بر حاکمیت اسلامی وارد است؟
📌 این شکل از خرده گیری برخی از دوستان انقلابی در هنگام وقوع فتنه نا بجا و غیر منطقی است. چون مفروض آنان این است که نباید بهانه به دست دشمن داد. در حالی که با این فرض، ناخواسته دشمن را خودی تلقی کردیم. بهانه جویی های دشمن که به قصد اصلاح و سامان حاکمیت دینی نیست بلکه هدف دشمن تخریب و نابودی آن است. او برای فتنه انگیزی دنبال بهانه است. اگر بهانه ای هم نباشد، بهانه تراشی می کند. مانند فوت مهسا امینی که اگر این واقعه در خود آمریکا اتفاق می افتاد، تمام مراجع قانونی و حتی خود مردم آمریکا، آن را طبیعی می دانند و پلیس را تبرئه می کردند. این دوستان انقلابی توجه ندارند که خصومت دشمنان با نظام اسلامی ذاتی و وجودی است. آنان ذاتاً و وجوداً با اصل نظام مشکل دارند. به همین خاطر، آشکارا هم می گویند حجاب و انتخابات و مهسا امینی همگی بهانه ای است برای نشانه گرفتن و زدن اصل نظام. هر اندازه که نظام از خود مراقبه کند، باز دشمن برای تخریب نظام بهانه تراشی می کند. اتفاقاً شدت بهانه تراشی های دشمن نشانه آن است که درجه مراقبه نظام پایین نیست. چون اگر سطح خطا های نظام بالا باشد، دشمن نیازی به بهانه تراشی پیدا نمی کرد. بدین جهت است که خود زنی ها و سرزنش های برخی از دوستان انقلابی علیه نظام اسلامی را نا بجا می دانیم.
📌 این دوستان، باید قدری هم به نتایج و آسیب های خود انتقادی هایی که از نظام اسلامی می کنند، التفات بفرمایند. وقتی با وقوع هر فتنه ای رویکرد خود انتقادی و سرزنش نظام توسط برخی از انقلابیون شدت پیدا کند، جدای از بهره برداری دشمن از این مساله، به تدریج روحیه سازش و تسلیم در متن جامعه انقلابی نهادینه می شود و کم کم مردم از آرمان و اهداف انقلاب دور می شوند. در حالی که اساس جامعه انقلابی بر خطر پذیری است و باید نیروهای انقلابی بیش از آنکه بر نظام اسلامی خرده بگیرند، بر خود خرده بگیرند. چون هر قدر که نظام اسلامی مقدس باشد، کارگزار و وفادارانش معصوم نیستند.
📌 قطعاً، باید حکومت مردم سالار از اعمال خود و کارگزارانش مراقبت بی اندازه ای بجا آورد. لزوم مراقبه حکمرانی مردم سالار خیلی بیشتر از ضرورت مراقبه فردی است. بويژه که حاکمیت از جنس مردم سالاری دینی باشد.
@mahdavizadegan
✅ کاسبان کلیدواژه « دوران —پسامهسا» و درس های حادثه
✍ جعفر علیان نژادی
🔺لابلای پیامهای توییتری و یادداشت های تلگرامی برخی از عناصر غربگرا و ساده اندیش، ملاحظه کردم، جریانی به دنبال مفهوم سازی و سپس کاسبی با کلیدواژه «دوران_پسامهسا» هستند. از نظر این عده، مواجهه نظام با مسأله حجاب، به قبل و بعد از این ماجرا تقسیم شده و این ماجرا درس هایی به نظام داده که مجبورش می کند از اصرار روی اصولش دست بردارد. گویا در این ماجرا ضدانقلاب موفق شده، نظام را به یادگیری از خود وادارد. من در این یادداشت کوتاه، می خواهم بگویم، بله، دست بر قضا، نظام درس هایی از این ماجرا گرفته که در تصمیمش برای مقاومت روی اصول، محکم تر می شود. اما آن درس ها چیست:
🔺 اول. این حادثه مجددا نشان داد، در واقعیت صحنه نمی توان بین مردم و نظام، تفکیکی قائل شد. مردم اگر ظلمی ببینند، ساکت نخواهند نشست. خصوصا اگر این ظلم، ظلمی به همه مردم ایران باشد نه یک نفر. ناامنی عموم مردم را درگیر می کند، همانطور که امنیت مقوله ای عمومی است.
🔺 دوم. مردم باز هم متوجه شدند، آنقدر رقیق سازی اصول و ارزشهای اسلامی و ایرانی، برای دشمن اهمیت دارد، که حاضر است همه پیاده نظام و لجستیک خود را هزینه کرده و منافقین و سلطنت طلبان و کمونیستها را سر یک سفره بنشاند.
🔺 سوم. هر حادثه تجربه مردم و نظام را در مقاومت فرهنگی بیشتر می کند، دلیل تغییر مداوم راهکنش(تاکتیک) دشمن برای ایجاد اغتشاش، از ۹۶ به ۹۸ و از ۹۸ به ۱۴۰۱، همین است. دشمن نتیجه نگرفته، بلکه مهره های بازیش را از دست داده است.
🔺 چهارم. انرژی حادثه به نحو متضادی قدرت انقلاب اسلامی را برای پیشروی بیشتر می کند، از ضرب شصت کشور به جریانات تروریست غرب کشور، غافل نشویم. بازی با دم شیر، تاوان دارد.
🔺 پنجم. برای برخی از عناصر سیاسی مردم آزار، تبدیل شدن اعتراض به اغتشاش، فایده دارد، در یادداشت دیگری به این موضوع می پردازیم، اما در یک جمله بگویم اگر دیدید یک عنصر سیاسی تریبون دار، خلاف روایت مردم، حرف می زند، ببینید منافع اقتصادیش به ایران رسیده یا انیران؟(غیرایران)
🔺 ششم. در روز آغاز امامت حضرت حجت(ع) قرار داریم، سلسله ای که زمین را از ولایت خود خالی نگذاشته، نعمتی که به انسان ارزانی داشته است. مردم در هر حادثه ای رشحه ای از نعمت ولایت را لمس می کند. امامت حافظ مردم است، از پشت پرده و در غیاب هم حضورش را می یابیم هر چند اگر باواسطه و نیابت ولی فقیه باشد.
🔻 "نکاتی پیرامون موضع اخیر حضرت آیتالله امام خامنهای"
۱. در مدتی معین ، با سکوتش، کنشگری معناداری کرد.
۲. با حضور به موقع اش ، به شایعات نادرست پایان داد.
۳. محیطی دانشگاهی- انتظامی را انتخاب کرد (از اهمیت دانشگاه و امنیت توآمان گفت).
۴. برای دیدارش مجموعهای از نیروهای حافظ امنیت را برگزید.
۵. سان دید و اقتدار آفرید (و بر سلامت جسمانیاش صحه گذاشت).
۶. ایستاده و باصلابت و وقار و صبوری سخنرانی کرد (درحالیکه فرماندهان نشسته بودند).
۷. صراحت چشمگیری به خرج داد.
۸. بهعنوان یک ایرانی، با غم ملی #مهسا_امینی همدردی نمود.
۹. از «مظلومیت و اقتدار توأمانِ» جمهوری اسلامی و مردم ایران گفت.
۱۰. دوگانه جعلی حجاب/ بیحجابی را کمرنگ کرد.
۱۱. به اهانتهای فراوانِ نسبت به خودش اشارهای نکرد و حلیم و صبار بود
۱۲. مردم ایران (راضی و ناراضی، معترض و غیرمعترض) را ستود و دراقلیتبودگیِ آشوبگران را پدیدار کرد.
۱۳. نقش قدرت نرم و سخت «دولتهای متخاصم» و «ضربهخوردگان جمهوری اسلامی» را برجسته نمود.
۱۴. علاوه بر جمهوری اسلامی، از ایدهی «ایران قوی و مستقل» دفاع کرد.
۱۵. گفت «کشور خیلی مشکل دارد»، و این که از سوی دیگر «حرکت جدّیای وجود دارد برای برطرف کردن این مشکلات» درعین حال طرح انحراف در اولویت های ایران را از طریق اغتشاشات افشاء کرد
۱۶. خدشه به امنیت کشور و مردم را غیر قابل تحمل دانست و با مفروض گرفتن امنیت به دفاع از پلیس پرداخت.
۱۷. از خواص جامعه، طلبِ موضعِ صریح کرد (و البته موضعگیریِ بدون تحقیق را نکوهید).
۱۸. با بی اهمیت دانستن برخی سلبریتی ها اما جامعهی هنری و ورزشی ایران را تحسین نمود.
۱۹. جوانان و نوجوانان را غائلهی آشوبگران مستثنی کرد.
۲۰.همه قومیتها (مخصوصاً اقوام بلوچ و کرد) را ستود.
و...
اللهم احفظ قائدنا الخامنئی🤲
🔰 منطق ذهنیت سرکوبگر
✍ داود مهدوی زادگان
◀️ امروز، سازمان پزشکی قانونی گزارش خود را بعد گذشت بیست روز از فوت خانم مهسا امینی منتشر کرد. این امر باعث شد به یاد گفته های یکی از شرکت کنندگان چند روز پیش برنامه شيوه بیافتم. ایشان که در قامت یک پژوهشگر و عضو علمی در این برنامه شرکت کرده بود، قریب به این مضمون گفته بود که اگر حاکمیت در همان ساعات اولیه فوت مهسا امینی دادگاهی تشکیل می داد و متهمان را محاکمه و مجازات می کرد، چنین غائله ای پیش نمی آمد.
◀️ این سخن از آن موقع تاکنون در ذهنم می چرخد و چون پتکی بر من می کوبد که ببین چه ذهنیت هایی بر ما حکومت می کنند. یعنی این پژوهشگر محترم مساله را تا این اندازه ناچیز و کم اهمیت پنداشته که برای ختم ماجرا، می توان ظرف چهار پنج ساعت، دادگاه صحرایی تشکیل داد و مساله را رسیدگی کرد. ایشان حتی اصول و قواعد اولیه دادرسی و محاکمه را هم نادیده گرفته است. لابد به عقیده ایشان بهترین دادگاه آن است که در کوتاه ترین زمان ممکن، حکم صادر کند حتی اگر پزشکی قانونی بیست روز بعد، گزارش فوت متوفیه را اعلام کند. آیا ذهنیت پژوهشی در ایران تا این اندازه تنزّل پیدا کرده است؟!
◀️ البته نخبگانی که در همان ساعات اولیه بیانیه صادر کردند، از این ذهنیت فاصله چندانی ندارند. آنها نیز در سریع ترین زمان ممکن در این مساله، داوری خود را اعلام کردند.
◀️ لکن به نظر می رسد که این ذهنیت لزوماً نشانه میان مایگی فکری نیست بلکه حکایت از تفکری بس خشن و سرکوبگرانه دارد. چنین دیدگاهی اساساً مبتنی بر منطق فکری دیکتاتورها است. اصولاً منطق حکمرانی های سرکوبگر و خشن بر این امر استوار است که برای جلو گیری از تبدیل شدن مساله عادی به غائله تهدید کننده حاکمیت، مساله را در کوتاه ترین زمان از طریق دادگاه فرمایشی و مجرم کردن چند مامور بی گناه و مجازات کردن آنها، ماجرا را فیصله می دهند. دیکتاتور ها برای حفظ حاکمیت خود حاضر به فدا کردن جان برکفان خود می شوند. برای آنها چه اهمیت دارد که چند سرباز وظیفه شناس در راه بر قراری نظام سرکوبگر، فدا شوند. به همین خاطر، قوانین دادرسی در حکومت دیکتاتوری بسیط و محدود است و طول و تفصیل ندارد. چنین منطقی توسط ذهنیت های تمامیت خواه و خشونت طلب، نظریه پردازی می شود و در افکار عمومی جا باز می کند. آنچنانکه در دیکتاتوری های آلمان هيتلری و ایتالیای موسولینی پیش آمد.
◀️ اما منطق حکمرانی عدالت خواه دقیقا در تقابل با منطق دیکتاتوری است. هرگز، حکمرانی حق مدار برای حفظ پایه های حکومت، حاضر به بی عدالتی نمی شود. در چنین منطقی، مامور امنیت جان و مال و ناموس و دین به اندازه آحاد جامعه محترم و عزیز است.
15 مهر 1401
@mahdavizadegan
🔰 پیآمد خشونت عریان
✍ داود مهدوی زادگان
🔺** تنها زمانی می توانیم از خشونت دوری گزینیم که در عرصه اجتماعی نیز به نگرش عقلی پایبند باشیم. زیرا هر نگرش دیگری به راحتی به کاربرد خشونت منتهی خواهد شد **
( کارل پوپر )
🔺 سال ها پیش، نویسنده دگر اندیشی به قصد کالبد شکافی خشونت، این جمله پوپر را در اول کتابش آورده بود. آن روزها علیه خشونت زیاد سخن می گفتند و می نوشتند، اگرچه همان ها زیر پوستی خشونت را تجویز می کردند. مانند مقاله آرش نراقی با عنوان " جامعه مدنی و خشونت عادلانه" ( 1392 ) که در ناروایی خشونت تحت هر شرایطی تشکیک کرده است. اما در سال ها و حوادث اخیر حتی نخبگان فکری جبهه معارض با انقلاب در نفی خشونت و اغتشاش هیچ سخنی به میان نمی آورند. دیگر کسی از این جماعت هم داستان با پوپر معترضان را به نگرش عقلی و نفی خشونت فرا نمی خواند. به همین خاطر، خشونت عریان را در رفتار اغتشاش گرایان بی هیچ عذاب وجدانی مشاهده می کنیم. اما درباره چرایی خشونت عریان علیه نظام اسلامی احتمالات زیادی وجود دارد.
🔺 محتمل است که جریان ضد انقلاب به پایان نگرش عقلی خود رسیده است که اینچنین سیاست خشونت عریان را سرمشق خود قرار داده است. ولی در کدام کنشگری سیاسی می توان این نگرش عقلی را سراغ گرفت.
🔺 یا آنکه نگرش عقلی آنان به اینجا رسیده است و تجویز خشونت شان به همین دلیل است. در حالی که عقلای عالم چنین تجویزی را تایید نمی کنند.
🔺 شاید هم صبر جریان برانداز از اینکه حاکمیت دینی تا شش ماه دیگر پایان می پذیرد، به سر رسیده است و چاره کار را در خشونت عریان دیده اند. لکن هیچگاه چنین صبری را در چهل و اندی سال گذشته شاهد نبودیم تا بحث به سر رسیدن صبرشان طرح شود.
🔺 ممکن است که دلیل خشونت عریان، ورود جمهوری اسلامی به منطقه ممنوعه دشمن ملت باشد. چون کشورهای زیادی دعوی غیر متعهد بودن را دارند، ولی خصومت ورزی نظام سلطه جهانی فقط متوجه ایران اسلامی است.
🔺 شاید هم ترس ناشی از جهل شان است که آنان را به خشونت عریان کشانده است. چهل و خرده ای سال از حکمرانی دینی برای هر عاقلی کافی است که بفهمد میزان تسامح و تساهل جمهوری اسلامی خیلی بالا است. پس، باید جهل مرکبی در میان باشد که متوجه این واقعیت نشدهاند.
📌 به هر حال، تاریخ به ما آموخته است که خشونت عریان زمینه ساز ظهور دیکتاتوری و حکومت وحشت است. ذهنیت های سرکوبگر اول کاری که می کنند، ستاندن یا تحریف آگاهی تاریخی ملت است. چنانکه این روزها شاهد تولید آگاهی کاذب از ناحیه آنان هستیم.
16 مهر 1401
@mahdavizadegan
سلام و ادب
با توجه به فتنه کنونی علیرغم فرصت ناچیز، وظیفه خود دانستم با راه اندازی کانالی در ایتا سهمی هرچند کم مقدار، در دفع شر فتنه انگیزان داشته باشم. از این رو، لینک زیر را جهت معرفی کانال اینجانب توسط دوستان اعلام می دارم. ممنونم
داود مهدوی زادگان
👇👇👇
@mahdavizadegan
🔰 کارکرد شیوه در حل مساله مرجعیت/ پیروان
✍ داود مهدوی زادگان
🔸 دوست روشنفکری در تحلیل فتنه شهریور به من گفت که حاکمیت مرجعیت جوانان دهه هشتادی را از دست داده است که اینطور علیه او شوریده اند. به او گفتم اولا اینطور نیست و جوانان ولایی لا تعد و لا تحصی است بلکه این روشنفکری ایران است که مرجعیت جوانان دهه هشتادی را از دست داده است. چون اگر قرار باشد روشنفکری مرجعیت قشری از جوانان را بر عهده داشته باشد، همین کسانی هستند که مرجعیت اندیشه دینی را نپذیرفته اند. در حالی که از کنشگری خشونت طلبانه در حوادث اخیر کاملا پیدا است که آنان حتی از مرجعیت روشنفکری عبور کرده اند. بطوری که شورش این گروه، فاقد مرجعیت و رهبری است بلکه سلبریتی های هنری و ورزشی جای مرجعیت روشنفکری را گرفته اند. مگر اینکه روشنفکری ایران رفتار خشونت بار اغتشاشگران را مانند آتش زدن مامور انتظامی و سوزاندن قرآن و مسجد، کشتن بسیجی و مامور امنیت، کشیدن چادر و روسری از سر زنان عفیفه، عریان شدن در خیابان و مجبور کردن بازاریان و کسبه محل به بستن مغازه وغیره، همه این امور را تایید کند. آن وقت می توان گفت که روشنفکری مرجع این حرکت خشونت طلبانه است. اما آیا روشنفکری ایران حاضر است مرجعیت فکری چنین جریان آشوب طلبی را قبول کند!!
🔸حال اگر فرض کنیم که شرافت و وجدان روشنفکری ایران راضی نمی شود که نمایندگی و مرجعیت فکری اغتشاشگران و نه معترضان را بپذیرد و نیز فرض کنیم که آشوب طلبان، مرجعیت بیرونی هم ندارند؛ نتیجه این می شود که اولاً روشنفکری ایران در حوادث اخیر، فاقد پیروان و حواریون است. زیرا جماعتی که در خیابان حضور دارند، اغتشاشگر ند. و ثانیاً اغتشاشگران فاقد رهبری هستند. پس، در اینجا، در یک طرف گروه مرجعی هست که پیروان ندارد. و در طرف دیگر، پیروانی هستند که مرجع و رهبر ندارند. از این مساله با عنوان " بحران مرجعیت/ پیروان" یاد می کنیم.
🔸 اکنون می خواهیم به کارکرد فرهنگی سیاسی صدا و سیما بویژه برنامه شیوه شبکه چهار در حل مساله مرجعیت/ پیروان اشاره کنیم.
🔸 متأسفانه در چندین برنامه شیوه که تاکنون اجرا شده است، مساله آشوب و اغتشاش های خیابانی و حجم خشونت آنها در مرکز گفتگو قرار نگرفته شده است بلکه بیشتر یا پس زمینه گفتگو یا اساساً نادیده گرفته شده است. گویی آنچه در خیابان اتفاق افتاده جنبش اعتراضی مسالمت آميزِ خشونت پرهیز است. و در این بین، شبکه چهار به مثابه میانجی نمایندگان دو طرف را برای گفتگو و تبادل نظر پیرامون راه حل های عبور از بحران دعوت کرده است. نتیجه قهری این شکل از مدیریت برنامه شیوه آن است که روشنفکری صاحب پیروان می شوند و پیروان بی سر، مرجع پیدا می کنند. اما این نتیجه گیری را تا کجا می توان تحمل کرد.
🔸اگر جماعت جوان اغتشاش گر از این طریق مرجع فکری پیدا کنند، ممکن است که از کنش گری خشونت طلبانه دست بردارند. لکن مشروط بر آنکه روشنفکری هم اعمال خشونت طلبانه را نفی و طرد کند. در این صورت، می توان از این دستاورد صدا و سیما به نیکی یاد کنیم.
اما در غیر این صورت، برنامه شیوه دستاورد ناخرسندی خواهد داشت. چون دو سر و بدن ناهمگون را به هم اتصال داده است. مضافاً اینکه واقعیت عینی را به محاق برده است.
✅ اما راه حل مساله آن است که مجری و شرکت کنندگان همواره در طول گفتگو یک صدا رفتار های خشونت آمیز را محکوم کنند. در غیر این صورت، مردم در وضعیت تردید و آشفتگی شناختی قرار می گیرند.
18 مهر 1401
@mahdavizadegan