کمترین فساد عالم این است که در تولید آگاهی کاذب نقش آفرینی می کند. طرف، استاد دانشگاه است و اینگونه نه فقط عمل #محارب را توجیه می کند بلکه مقابله با آن را نامشروع می داند!!
اولاً، مگر نمی گویند، صف اعتراض از اغتشاش جدا است. معترض که دست به سلاح نمی برد. ثانیاً، ترساندن مامور امنیتی و انتظامی جرم است. چون مأموران امنیتی و انتظامی وظیفه تامین امنیت مردم را بر عهده دارند. پس، تهدید و ارعاب ماموران امنیتی تهدید امنیت عمومی و ارعاب مردم است. ثالثاً تشجیع و ایجاد قوت قلب اغتشاشگران با سلاح، جرم دیگر #محارب است. بنابر این، شرایط جرم #محارب محرز است.
به همین سادگی جامعه را به سمت هرج و مرج و نا امنی سوق می دهند و در این راه آنارشیستی دانش را به خدمت می گیرند.
👇👇👇
@mahdavizadegan
🔰 چرا معترضان حاضر به محکوم کردن ارعاب و خشونت ورزی اغتشاشگران نیستند؟
داود مهدوی زادگان
بیش از هفتاد روز است که از دور جدید خشونت و آشوب خیابانی توسط اشرار ضد انقلاب می گذرد. جماعت معترض هم در این مدت اعلام کرده که صف ما از اغتشاشگران جدا است. با وصف این، هیچگاه سعی نکرده اند این جدایی را با محکوم کردن اعمال سرکوبگرانه و خشونت بار اغتشاشگران نشان دهند. بلکه همواره زبان نقدشان متوجه حاکمیت بوده است و او را مقصر اصلی اعلام می کنند. حتی در مواردی آتش معرکه را نیز بیشتر کرده اند. چنانکه برخی از آنان به دنبال اعدام یکی از اغتشاشگران به جرم محاربه، این اقدام حاکمیت را محکوم کردند. این امر، ذهنیت تفکیک اعتراض و اغتشاش را تخریب می کند. اینگونه حمایت و تعزیت برای محارب معدوم، مردم و حاکمیت را دچار تردید و شبهه می کند که آیا اصولاً فرقی میان معترض و اغتشاشگر وجود دارد؟
به نظر می رسد که مردم و حاکمیت علیرغم شکل گیری چنین شبهه ای همچنان می خواهند صف معترضان را از خشونت طلبان جدا فرض کنند. لکن هر روز که می گذرد و خشونت و ارعاب اغتشاشگران عیان تر می شود، این پرسش برای مردم پر رنگ تر می شود که چرا جماعت معترض حاضر به محکوم کردن اعمال اغتشاشگران نیستند؟ چرا حتی حاضر نیستند درباره فجایع و جنایات ضد بشری آنان بیاندیشند و تأمل کنند؟ چرا برابر سوزاندن مامور امنیتی، هجوم به خانه بسیجی و آتش زدن آن، آتش زدن مسجد و حوزه علمیه و قرآن سوزی، ترور نیروی امنیتی و امام جمعه اهل سنت و شکنجه طلبه و ایجاد رعب و وحشت در سطح شهر و مجبور کردن کسبه به بستن مغازه و موارد دیگر، چرا برابر این اعمال شنیع سکوت کرده و می کنند؟ این پرسش اساسی است که مردم از جماعت معترض دارند.
نویسنده معترضی اقدام حاکمیت در برخورد با اغتشاشگران را موجب تشدید خشونت از ناحیه آنان و حتی متحد کردن « محیط خارجی » ( ! ) دانسته است و از این جهت خواهان کوتاه آمدن حاکمیت شده است. و یا نویسنده دیگری هرگونه اقدام حاکمیت علیه اغتشاشگران را تندروی می داند که راه میانجی گری جریان خشونت پرهیز را می بندد. اما به نظر می رسد که اینگونه تحلیل ها بیشتر توجیهی برای سکوت آنان برابر جنایات ضد انقلاب اغتشاشگر است. مگر از دید آنان خشونت محکوم نیست. چرا از دشمن خارجی با عنوان محیط خارجی یاد می کند؟ آن میانجی هم که از همان آغاز فتنه بی طرفانه برخورد نکرد و آتش فتنه را شعله ور کرد.
تمام این پاسخ ها پذیرش ضمنی خشونت و ضرورت تن دادن به خواسته های نامشروع و سرکوبگرانه ضد انقلاب آشوب طلب است. باطن حرف این دسته از نویسندگان معترض این است که اغتشاشگر و آشوب طلب که از خشونت ورزی خود دست بردار نیست؛ پس شما کوتاه بیایید. اینجاست که آن شعار روشنفکر مآبانه ی ضدیت با فرهنگ بردگی این قبیل نویسندگان رنگ می بازد. اگر ترس از ارعاب خشونت طلبان نبود؛ بجای اینگونه توجیهات نا مربوط، جنایت اغتشاشگر را محکوم می کردند. باید جماعت معترض شجاعت محکوم کردن اغتشاشگران را پیدا کند. در غیر این صورت، آنان در تشدید نا امنی ناشی از اغتشاش و آشوب سهیم هستند. چون آنان در این مدت، موضع بی طرفانه نداشتند. عقل سلیم نمی پذیرد که از سویی مردم و حاکمیت را به خویشتن داری دعوت کنند و از سوی دیگر برابر جنایات اغتشاشگران سکوت کنند.
19 آذر 1401
👇👇👇
@mahdavizadegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللهم عجل لولیک الفرج
#لبیک-یا-خامنه-ای
#امام-زمان
دوستان کانال مون رو دنبال و تبلیغ🔽🔽🔽🔽
@khamenei_1401
🔰اندر حکایت هفته پژوهش
داود مهدوی زادگان
◀️ شکار پژوهش
داستان پژوهش، داستان شکار موضوع برای تحقیق و کاوش است. پژوهشگر موضوع را شناسایی می کند و پیرامون آن مسأله ای را طرح می کند و به حل مساله مشغول می شود. بدین ترتیب، درک و فهم پژوهشگر از موضوع عمیق تر می شود. با این حساب، پژوهش همواره مشغول شکار موضوع است. در حالی که دلایل زیادی را می توان بر شمرد که باید خود پژوهش شکار هم شود. یعنی گاهی وقت ها ضرورت پیدا می کند که پژوهش در تور پژوهش بیافتد و موضوع پژوهش واقع شود. ارزش و اهمیت هفته پژوهش از این جهت است که فرصتی برای موضوع شدن پژوهش است. پژوهشگر در هفته پژوهش دست از موضوع پژوهشی خود بر می دارد و لختی درباره ارزش و اهمیت کارهای پژوهشی خود می اندیشد و خود ارزیابی پژوهشی می کند. از این رو، بهتر آن است که هفته پژوهش به مسائل پیرامون پژوهش و خود ارزیابی پژوهشی محدود شود.
◀️ ارزش پژوهش
اگر از شما درباره ارزش پژوهش پرسش کنند، چه پاسخی می دهید. چرا باید پژوهش کرد و عمر و بودجه شخصی یا عمومی کم یا زیاد را صرف آن کنیم. نمی دانم تا کنون کسی این پرسش را از شما کرده یا نه؛ ولی یکبار خانم کتابدار کتابخانه ای این سوال را حین تحویل کتاب از من پرسید. او به من گفت این همه کتاب نوشته شده به کجا رسیدیم؟ به نظرم پرسش مهمی است و همه پژوهشگران، لااقل یک بار هم که شده باید به این سوال پاسخ دهند. من فی البداهه این پاسخ به ذهنم رسید و گفتم که این همه که کتاب نوشته شده به اینجا رسیدیم، تصور کن که اگر کتاب نمی نوشتیم، کجا بودیم. انسان با همین تحقیق و پژوهش هایی که انجام داده و می دهد، از حیوانیت فاصله می گیرد. البته مواقعی هم هست که پژوهش عامل امتیاز انسان از حیوان نه فقط نمی شود بلکه آدمی را حیوانی تر می کند. شاید پرسش آن خانم کتابدار از همین تاملات ناشی شده باشد. لذا اینکه پیرامون کدام موضوع و مساله ای و با چه هدف و انگیزه ای پژوهش می کنیم، اهمیت دارد.
◀️ دامنه پژوهش
چقدر باید پژوهش کرد؟ از نگاه برخی باید به قدر رفع نیازمان تحقیق کنیم. اما مگر نیاز آدمی در دنیای خاکی تمام شدنی است که برای خاتمه پژوهش نقطه پایانی ترسیم کنیم. مسلماً خیر، سبد نیاز های بشری تمام شدنی نیست. چون اصولا انسان با نیاز، به دنیا می آید و با نیاز گذران عمر می کند و با نیاز هم از دنیا می رود. عامل نیاز نمی گذارد پژوهش خاتمه پیدا کند. به عبارتی تا نیاز هست، پژوهش هم هست. منتها نوع نیاز بر ماهیت و جهت دهی پژوهش سایه می افکند. به عبارتی نیاز ها به امر پژوهش رنگ و بو می دهد. رنگی که پژوهش از نیازهای معنوی کسب می کند با رنگی که از نیاز های مادی به دست می آورد خیلی فرق می کند. پس برای پژوهشگر چه سعادتی از این بالاتر که رنگ پژوهش او به رنگ خدا باشد.
◀️ طعم پژوهش
چون حرف از رنگ و بوی پژوهش به میان آمد، خوب است که به این نکته نیز اشاره شود که اگر پژوهش مزه و طعم نداشته باشد، ابتر می ماند و استمرار پیدا نمی کند. پژوهش کار سخت و دشواری است و کار هر کسی نیست. در جایی این جمله جالب را از انیشتین را خوانده بودم که اگر دانشورزی کار ساده ای بود، همه تنبل ها به این کار مشغول می شدند. اینکه عالمان و دانشمندان در راه دانش ورزی خود را به سختی و مشقت می اندازند، بخاطر آن است که طعم و لذت پژوهش را چشیده و حس کردند و الا میل به تحمل سختی پژوهش را پیدا نمی کرد. طعم و لذت پژوهش با هیچ طعم و لذتی قابل قیاس نیست. و تا این لذت در پژوهشگر درک نشود، او وارد وادی پژوهش نمی شود.
◀️ مرجعیت علمی
یکی از تاکیدات دکتر زلفی گل بزرگوار، وزیر محترم عتف، بر مفهوم مرجعیت علمی است. از ایشان درباره این مفهوم در خطاب به دانشگاهیان زیاد شنفته ایم. به نظرم سخن بسیار مهمی است و باید پیرامون آن خیلی زیاد تأمل کرد. حتی اگر در این زمینه همایش و نشست های علمی و کرسی های علمی برگزار شود، ارزش دارد. خیلی ها گمان می کنند که با تاسیس دانشگاه یا مرکز علمی، امر مرجعیت علمی تحقق پیدا می کند. در حالی که همه می دانیم واقعیت امر این چنین نیست. به گمان بنده مرجعیت علمی آن ترازی از دانشورزی است که نتوانند نادیده اس بگیرند. پژوهش های زیادی شکل می گیرد ولی چه تعدادی از آنها به گونه ای است که مجبور به مطالعه آن باشیم. اگر نتوان تحقیقی را نادیده گرفت و بخاطر نخواندن آن، مؤاخذه و سرزنش شویم؛ آن تحقیق شأنیت مرجعیت علمی را پیدا کرده است. ویژگی مرجعیت علمی آن است که دیگران به سراغ آن می روند و نه پژوهشگر به سراغ دیگران.
به هر روی، در هفته پژوهش برای همه پژوهشگران این مرز و بوم که دغدغه اعتلای علمی میهن اسلامی مان را دارند، آرزوی توفیقات روز افزون دارم. انشالله
👇👇👇
@mahdavizadegan
مهدوی زادگان
بازسازی انقلابی قصدِ جمعی
✍ جعفرعلیاننژادی
🔺برای دومین سال پیاپی است که مقاممعظمرهبری بر ضرورت بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور تاکید کردند. این تذکر دوباره، چند روزی است که نگارنده را به تامل و تفکر واداشته است.
🔺بعد از خواندن چندینباره بیانات رهبری در جلسه اخیر ایشان با اعضای محترم شورای عالی انقلاب فرهنگی، به این نتیجه رسیدم که شاید پرسش یا مساله اساسی ما معطوف به این جمله مهم باشد: «منظور از ساختار، ساختار فرهنگی جامعه و ذهنیت و فرهنگ حاکم بر آن و در یک کلام نرمافزاری است که افراد جامعه براساس آن در زندگی فردی و جمعی خود عمل میکنند.»
🔺به نظر میرسد میتوان با تأمل روی این جمله، نقطه تمرکز بازسازی انقلابی را شناسایی کرد و احیانا در روالهای فعلا موجود، بازاندیشی کرد.
🔺فرضیه نگارنده آن است که بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی، منوط به بازیابی قصد جمعی مردم در دوران پیروزی انقلاب اسلامی است. بازیابی قصد جمعی به معنای یافتن چیزی که اکنون وجود ندارد نیست، بلکه در وهله اول به معنای ملتفت کردن توجهات عمومی به واقعیتهای فرهنگی و اجتماعی پس از انقلاب و در مرحله بعد، همراستا شدن قصد جمعی با چنین واقعیتهایی است.
🔺 با چنین توصیفی است که از نظر نگارنده بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی به معنای بازسازی انقلابی قصد جمعی است.
🔺 بازیابی قصد جمعی آنچنان پراهمیت است که حتی گلایه رهبری به اعضای محترم شورای عالی انقلاب فرهنگی، متوجه هویت جمعی این شورا بود. اینکه چرا با وجود غنا و تراز بالای افراد حاضر در این شورا، هویت جمعی آن به تناسب اعضا بروز و ظهور لازم را ندارد.
🔺نگارنده در این خصوص، امروز ۲۳آذرماه، یادداشتی بلند را در اختیار روزنامه فرهیختگان قرار داد. در این یادداشت بطور تفصیلی منظور خود را از احیای قصد جمعی بهعنوان شاخص اصلی بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی ارائه کردهام.
http://fdn.ir/76335
آدرس کانال:
@jafaraliyan
🔰 طبیعت سیاست استعماری
داود مهدوی زادگان
✔️ این روزها، آشکارا شاهد حمایت برخی دولت های اروپایی به همراه دولت آمریکا از آشوب های خیابانی هستیم. همزمان با آن، از همین کشورها خبر می رسد که حرکت های اعتراضی مردم آنجا از سوی دولت به شدت سرکوب می شوند. چنانکه در آلمان طی عملیات گسترده و خشن، عده ای از شهروندان مخالف با حاکمیت دستگیر می شوند. در کانادا برای مجازات معترضان جریمه های سنگینی وضع شده است. ماموران انتظامی در آمریکا در همان صحنه اعتراض، حکم اعدام را صادر می کنند و فرد معترض را به رگبار گلوله می بندند. نخست وزیر انگلیس صریحاً از برخورد خشن نیروی های انتظامی با معترضان حمایت می کند. این امر در نظر بسیاری از تحلیل گران و افکار عمومی به رفتار دو گانه یا سیاست یک بام و دو هوای غرب تفسیر شده است. اما آیا چنین تفسیری از رفتار غرب، تحلیل دقیق و رسایی است؟
✔️ به نظر میرسد هر گونه تحلیل و تفسیر از رفتارهای سیاسی دولت های غربی که هر یک آنها مصداقی از دولت مدرن هستند، خارج از دیدگاه و سیاست استعماری چندان دقیق و رسا نیست. بیرون از چارچوب نظری سیاست استعماری، طبیعی و عادی انگاشتن دو گانگی و تناقض در رفتار سیاسی دولت های مدرن غربی را توضیح نمی دهد. چنانکه پروپاگاندای رسانه ای غرب هم تلاش جدی در کتمان این واقعیت ندارد. چون توصیف دوگانگی و تناقض در چارچوب نظریه استعمار طرح نمی شود.
✔️ بی تفاوتی و بعضاً همسویی و همدلی برخی از شهروندان و روشنفکران کشورهای پیرامونی با رفتار دو گانه دولت های غربی هم عمدتاً به دلیل عدم درک و التفات آنان به نظریه استعمار است. در غیر این صورت، چرا باید برخی از روشنفکران همزمانی که در برخورد با دولت های متبوع خود داعیه آزادی و استقلال و برابری خواهی دارند، با سیاست دو گانه و متناقض دولت های مدرن غربی کنار می آیند؟!
✔️ توماس هابز انگلیسی در تبیین فلسفه سیاسی دولت مدرن یا همان لویاتان، بر اصل " آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگری مپسند"، تاکید زیادی کرده است ( ر. ک: لویاتان ). لکن هابز، کاربست این اصل مترقی و انسانی در حوزه بین المللی را مسکوت گذاشته است. مقصود هابز از دیگری، اتباع دیگر دولت ها نیست. بلکه مقصود همه دیگری هایی است که با او در تکوین لویاتان انگلیسی شریک هستند. برای مثال، اتباع ایرانی که شهروند انگلیسی نیستند تا سهمی در تکوین دولت مدرن انگلیسی داشته باشند. به عبارتی، اگر دیگری ها را به خودی و غیر خودی تقسیم کنیم، مقصود هابز دیگری خودی یا همان شهروندان لویاتان است و نه شهروندانی که اتباع لویاتان نیستند.
✔️ بدین ترتیب، اصل آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگری مپسند، محدود به شهروندان لویاتان است و مبنایی برای سیاست خارجی دولت مدرن در تعامل با نظام بین الملل نیست. اینچنین نیست که اگر لویاتان براندازی و نا امنی و اغتشاش را برای خود نمی پسندد برای اتباع دیگر جوامع سیاسی هم نپسندد. بلکه طبیعت لویاتان در تعامل با جامعه جهانی مبتنی بر سیاست استعماری است؛ یعنی هر آنچه را که برای خود نمی پسندد برای اتباع دیگری در نظام بین الملل می پسندد. چنانکه دولت های آمریکا و انگلیس، خواهان آشوب و اغتشاش و نا امنی و هرج و مرج برای دیگری مثل ایران است.
✔️ بر پایه سیاست استعماری، رفتارهای دوگانه و متناقض امر طبیعی است. لذا اگر چه دوگانگی و تناقض در رفتار سیاسی توجیه پذیر نیست؛ اما باید نقد بنیادین دولت مدرن معطوف به سیاست استعماری و سرچشمه های آن باشد.
24 آذر 1401
👇👇👇
@mahdavizadegan
🔰 چرا جرم را محکوم نمی کنند؟
اعدام، مجازات قهری قتل و ایجاد نا امنی عمومی است. بنابر این، چرا به جای سرزنش یا درخواست لغو مجازات جرم، مانع وقوع جرم و سرزنش آن نمی شویم؟ چرا حاضر نیستیم از باب پیش گیری، جرم را محکوم کنیم تا بعد مجبور به درخواست کوتاه آمدن از مجازات مجرم نشویم. تلخ تر اینکه حتی حین درخواست #اعدام_نکنید، حاضر نیستند جرم واقع شده را محکوم کنند! در حالی که همه موظف به جلوگیری از وقوع یا تکرار جرم هستیم. این همه نخوت و تکبر از کجا ناشی می شود؟ آیا نباید در صداقت و شفقت این دسته از افراد که حاضر نیستند جرم را محکوم کنند، تردید کنیم؟
👇👇👇
@mahdavizadegan
🔰عامل گفتار خودت باش!
داود مهدوی زادگان
🔺 برای پاسخ دادن به نویسندگان و وعاظ توجیه گر آشوب های خیابانی هیچ نیازی به تدارک صغرا و کبرا نیست بلکه یاد آوری گفتار خودشان در همین سه ماه گذشته کافی است. حتما بخاطر دارید که اینان به دنبال مرگ طبیعی مهسا امینی در همان ساعات اولیه در صدور بیانیه های تندروانه و افراطی از یکدیگر سبقت می گرفتند تا متهم به کم کاری نشوند. بطوری که یکی از دلایل تشدید و تطویل خشونت خیابانی، همین بیانیه های افراطی بود. اگر آن تعجیل و افراط در صدور بیانیه علیه نیروی انتظامی نبود و می گذاشتند دستگاه قضایی در نهایت آرامش، امر دادرسی پرونده را انجام دهند، ای بسا که جرم و مجازات اعدامی پیش نمی آمد و ای بسا که اینان هم درخواست عدم اعدام نمی کردند.
🔺 اما بنگرید که چگونه اکنون به دنبال اعمال مجازات های قانونی اغتشاشگران توسط دستگاه قضایی، همانها که بطور افراطی نیروی انتظامی را محکوم کردند و غیر مسئولانه علیه این نیرو حکم صادر کردند، همان ها قوه قضائیه را به خویشتن داری و دقت در صدور حکم، دوری از فضا سازی های غیر کارشناسانه و غیر مسئولانه، احتیاط در دماء سفارش می کنند. دو نمونه از این گونه توصیه ها را در اینجا یادآور می شویم تا خواننده با بصیرت بتواند بهتر قضاوت کند.
✔️ نمونه اول:
باعث تاسف است که در این ایام افرادی از ذوی المناصب بدون هیچگونه آشنایی با الفبای قضاوت و آگاهی از صعوبت امر نسبت به دستگاه قضایی تعیین تکلیف میکنند، و به آنان امر و نهی می نمایند یکی تسریع می خواهد و دیگری تغلیظ می طلبد! ولی اطمینان دارم که اینگونه فضا سازیهای غیرکارشناسانه و غیر مسؤلانه هرگز تاثیری در قضات شریف و خردمند و شجاع و با تقوا نخواهد داشت و موجب بی احتیاطی و خدای ناکرده تساهل در اعراض و نفوس نمی گردد.
رعایت دقیق آیین دادرسی کیفری که یکی از زیباترین ره اورد های تمدن و خرد بشری است و توجه همه جانبه نسبت به رعایت حقوق متهم و درکنار همه این اصول توجه به اصل انسانی - اسلامی احتیاط در دماء مورد استدعا از شما بزرگواران صاحب مناصب بالای قضایی بخصوص منصب نظارت می باشد.
ان ربک لبالمرصاد (فجر/۱۴) والسلام
✔️ نمونه دوم:
اولا: بر فرض که این شخص چاقو کشیده باشد و بدون خوف و با اراده اقرار کرده باشد، در صورتی که عمل او از روی خشم و عصبانیت یا درگیری با ماموران مسلح بوده نه برای اخافه، این خود شبهه ای است که مانع حکم مجازات محاربه خواهد شد
🔺 بنگرید که چگونه فقه دان و حقوق دان های حامی اغتشاشگران، از سویی مأمور انتظامی بی گناه را بی هیچ تأمل و بررسی، مجرم معرفی می کنند و از سوی دیگر چاقو کشی اغتشاشگر را فاقد قصد و غرض ارعاب و ترساندن مردم می داند!!
آری، " ان ربک لبالمرصاد"؛ خدا در کمین است که چه کسانی عامل به گفتار نیک شان نیستند:" يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ " ( الصف : 2 )
👇👇👇
@mahdavizadegan
طبیعت سیاست استعماری
https://www.farsnews.ir/news/14010926000394/%D8%B7%D8%A8%DB%8C%D8%B9%D8%AA-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B9%D9%85%D8%A7%D8%B1%DB%8C
بدین ترتیب، اصل آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگری مپسند، محدود به شهروندان لویاتان است و مبنایی برای سیاست خارجی دولت مدرن در تعامل با نظام بین الملل نیست. اینچنین نیست که اگر لویاتان براندازی و نا امنی و اغتشاش را برای خود نمی پسندد برای اتباع دیگر جوامع سیاسی هم نپسندد. بلکه طبیعت لویاتان در تعامل با جامعه جهانی مبتنی بر سیاست استعماری است؛ یعنی هر آنچه را که برای خود نمی پسندد برای اتباع دیگری در نظام بین الملل می پسندد. چنانکه دولت های آمریکا و انگلیس، خواهان آشوب و اغتشاش و نا امنی و هرج و مرج برای دیگری مثل ایران است.
✔️ بر پایه سیاست استعماری، رفتارهای دوگانه و متناقض امر طبیعی است. لذا اگر چه دوگانگی و تناقض در رفتار سیاسی توجیه پذیر نیست؛ اما باید نقد بنیادین دولت مدرن معطوف به سیاست استعماری و سرچشمه های آن باشد.
💥تحلیل یک کاربر عراقی ازوقایع اخیر ایران
فهرست مطالبات معترضان ایرانی
🔻 يکشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۱ - ۱۹:۲۲ مقالهای در شبکه های اجتماعی عراق منتشر شده است که به مطالبات اغتشاشگران در ایران می پردازد؛ در این مقاله تاکید شده است که مسائل اقتصادی و یا اجتماعی و یا علمی در فهرست مطالبات اغتشاشگران دیده نمی شود بلکه آنها به تاسی از فرهنگ غرب فقط خواهان کشف حجاب هستند.
متن کامل مقاله به شرح زیر است:
معترضان هیچ بیانیه ای و یا شعاری مبنی بر بهبود خدمات عمومی از قبیل برق و گاز مطرح نکرده اند؛ زیرا تمام این موارد در کشور با قیمت پایین و با تکنولوژی های بالا فراهم و در دسترس ایرانیهاست. شهرها از نعمت لوله کشی گاز بهره مند هستند و برق هم به ندرت قطع می شود.
در فهرست مطالبات اغتشاشگران، خواسته ای در خصوص آموزش و یا درمان مشاهده نمی شود؛ زیرا انقلاب اسلامی در حوزه آموزش و درمان انقلاب بپا کرده است آموزش به صورت رایگان برای عموم ملت ایران فراهم است و ایرانی ها ۹۵ درصد از نیازهای دارویی خود را تامین می کنند و بیمارستان های ایران همه ساله از هزاران نفر از بیماران از کشورهای همسایه استقبال می کند.
همچنین درخواستی در خصوص سنگفرش کردن جاده ها، احداث شبکه مترو و قطار و فرودگاه های داخلی دیده نمی شود؛ زیرا شبکه حمل و نقل در ایران از حیث وسعت و نیز از لحاظ زیبایی کم نظیر است علاوه بر آن در این کشور ۷۰ فرودگاه داخلی وجود دارد. همچنین کسی از معترضان خواستار توسعه فضای سبز نیست؛ زیرا بسیاری از شهرهای ایران به گونه ای است که بیننده گمان می کند که وارد یک جنگل سرسبز شده است.
در فهرست مطالبات معترضان حتی درخواستی مبنی بر نوسازی قوانین کار دیده نمی شود زیرا قوانین کار در ایران از بسیاری از نظامهای سرمایه داری جهان پیشرفته تر است و از کارگران حمایت می شود.
تقاضایی از وزارت مسکن از سوی معترضان دیده نشده است؛ زیرا آنچه که ایران در خصوص مسکن به جوانان ارائه می دهد؛ آرزوی صدها میلیون جوان در کشورهای متعدد است.
در فهرست مطالبات ایرانیان درخواستی درخصوص آزادی های فکری و سیاسی مشاهده نشده است مطبوعات ایران آزادانه می نویسند و انتقاد می کنند. همچنین کسی خواهان توسعه و ارتقای صنعت و پژوهش های علمی نیست زیرا ایران در این خصوص معجزه آفریده است. آنچه که در بازار می بینی، اغلب ساخت داخل است، حتی پروژه های عظیم و ایستگاه های استخراج نفت و دوب فلزات و ساخت خودرو به دست متخصصان ایرانی صورت میگیرد. همه شرکت های بزرگ در ایران ملی هستند و تمام طرح ها و پروژه های خود را با سازوکار ها و ابزارها و نیروهای داخلی به اجرا درمی آورند.
همچنین خواسته ای مربوط به موسیقی و سینما و شعر و نقاشی و ورزش ندیدم؛ زیرا ایران در بسیاری از هنرها در آسیا سرآمد و پیشتاز است.
آنچه که در فهرست مطالبات اغتشاشاگران دیده می شود آن است که این "نظام دیکتاتور اجازه بوسیدن در انظار عمومی و خلع حجاب و نوشیدن مشروبات الکلی و فسق و فجور را نمی دهد". شبکه های اجتماعی ایرانی را دنبال کنید تا به صحت سخنانم پی ببرید.
🆘 @Roshangari_ir
🆘 rubika.ir/Roshangari_ir
وحدت حوزه و دانشگاه، راه برون رفت از انحطاط است.
یادداشتی از دکتر داود مهدویزادگان به مناسبت روز وحدت حوزه و دانشگاه
samt.ac.ir/fa/news/482
مهدوی زادگان
وحدت حوزه و دانشگاه، راه برون رفت از انحطاط است. یادداشتی از دکتر داود مهدویزادگان به مناسبت روز و
🔰 وحدت حوزه و دانشگاه، راه برون رفت از انحطاط است
یکی از افتخارات ملت ایران آن است که دو مرجع علمی بزرگ را در راه پیشرفت و ترقی با خود همراه دارد. حوزه و دانشگاه، دو نهاد علمی است که همواره دغدغه اعتلا و عمران مردم ایران زمین را داشته و دارد. حوزه علمیه که در تولید و بسط دانش و معرفت اسلامی تاریخ کهنی دارد، بویژه در هدایت سیاسی و اجتماعی تاریخ معاصر نقش بسزایی داشته است. چنانکه دانشگاه نیز با انگیزه های قوی آبادی و عمران در تاریخ معاصر تاثیر گذار بوده است. مع الوصف، در یک صد و پنجاه ساله اخیر، دست های آشکار و پنهانی تلاش کرده اند تا ملت ایران از مواهب و فوائد این دو بازوی قوی علمی بهره مند نشوند.
چنانکه می دانید به دنبال سیر قهقرایی ایران زمین، موجی از نظریه پردازی های انحطاط در میان اندیشمندان شکل گرفت. نظریه انحطاط غرب باور و غربزده بر این اندیشه استوار بود که برای عبور از انحطاط و ورود مترقیانه به دنیای جدید چاره ای از جایگزینی دانشگاه و به حاشیه رفتن مرجعیت حوزه نیست. بطوری که دولت برآمده از نهضت مشروطه همین اندیشه را پارادایم برنامه توسعه خود قرار داد و برنامه ترقی خواهی خود را در حکمرانی استبدادی/ دیکتاتوری پهلوی پیش گرفت. بدین ترتیب، نظریه انحطاط مشروطه خواهی عملاً مردم را از یکی از دو بازوی قوی علمی خود محروم کرد. لکن این پارادایم نتوانست ملت ایران را در مسیر توسعه و ترقی پایدار قرار دهد و بیشتر در ورطه انحطاط غوطه ور تر شد. چرا که دانشگاه قادر به پر کردن خلأ کارکردهای سیاسی و اجتماعی حوزوی مورد نیاز مردم نبود. بلکه حتی دانشگاه برای حفظ اصالت خود و در امان ماندن از مطامع نا مشروع استبداد و دیکتاتوری به چنین کارکردهای حوزوی نیاز دارد.
اما در مقابل نظریه سکولاریستی انحطاط که راه ترقی را در به محاق رفتن حوزه و بسنده کردن بر دانشگاه می داند؛ نظریه دینی/ انقلابی که بر آمده از فکر اسلام سیاسی است، قرار دارد. مطابق این نظریه راه برون رفت از انحطاط و قرار گرفتن در مسیر پیشرفت و ترقی ایران اسلامی در وحدت حوزه و دانشگاه است. جدایی این دو نهاد بزرگ علمی و به محاق رفتن یکی نه فقط زمینه ساز ترقی نمی شود بلکه نهاد دانشگاه را نیز از اصالت و تاثیر گذاری عمیق می اندازد. از نظر این دیدگاه، هیچ پرنده ای که دو بال سالم دارد حاضر نمی شود با یک بال پرواز کند. چرا باید ملت یکی از دو بازوی قوی خود را از کار بیاندازد. از این رو، ایده وحدت و همکاری حوزه و دانشگاه با پیروزی انقلاب اسلامی عینیت پیدا کرد.
از این رو، جمهوری اسلامی با سرمشق قرار دادن ایده وحدت حوزه و دانشگاه توانست علیرغم همه دشمنی های جهان استکباری، ملت را در مسیر پیشرفت و ترقی قرار دهد. نظام اسلامی برای پیشرفت مملکت به توانایی های علمی دانشگاه و قدرت معنوی حوزه اعتماد کرد و بر آن دو تکیه کرد. بطوری که از رهگذر این اعتماد توانسته مقتدرانه اهداف والای قدسی خود را پیش ببرد. نظام اسلامی ثابت کرد که راز آبادانی و عمران ایران در وحدت حوزه و دانشگاه است. دشمن ملت نیز با علم به این واقعیت به کمک جهل نا مقدس متحجرین و سکولارهای غربزده تلاش گسترده ای را در جهت خنثی سازی ایده وحدت حوزه و داشگاه و جدایی این دو بازوی قوی ملت از هم به راه انداخته است. چنانکه یک وجه از این تلاش شوم دشمن را در سه ماه اغتشاش خیابانی و سعی بلیغ در ایجاد تقابل میان دانشگاهی و حوزوی مشاهده کردیم. از این رو، هر ایرانی که دغدغه استمرار راه پیشرفت و تعالی را دارد؛ باید برابر این اراده شوم که برای رسیدن به مقصود، جنگ ترکیبی بزرگی را به راه انداخته، بایستد و آن را بفضل الهی و عنایات بقیة الله عج و رهبری حکیمانه ولی فقیه با شکست بدرقه کند. انشالله
👇👇👇
@mahdavizadegan
🔰 پذیرش شکست و سناریوی تشدید
خشونت
✍ داود مهدوی زادگان
✔️ پمپئو وزیر خارجه پیشین آمریکا در همایش فرقه تبهکار مجاهدین خلق در آمریکا گفته: من میخواهم با بهرسمیت شناختن رئیسجمهور منتخب مریم رجوی شروع کنم!
✔️ وقاحت چنین جسارتی از ناحیه دولتمردان آمریکایی آنچنان آشکار است که برای توضیح آن نیاز به استدلال ندارد. آن کسانی هم که متوجه قبح و گستاخی این مساله نیستند، در واقع تجاهل می کنند و تا خود نخواهند کسی نمی تواند آنها را از تجاهل خارج کند. به هر روی، نفس این سخن ارزش توجه ذاتی ندارد بلکه ارزش آن از جهت دلالتی است که بر پاره ای از مسایل می تواند داشته باشد. چون آمریکایی ها کمتر اینطور صریح گستاخی می کنند مگر آنکه امر مهمی را مقصود کرده باشند. لذا مهم است که بدانیم این سخن غیر دموکراتیک و مداخله جویانه وزیر خارجه پیشین آمریکا بر چه امر سیاسی دلالت دارد.
✔️ فی الواقع، سخن پمپئو بعد فروکش کردن اغتشاشات سه ماه اخیر در ایران بوده است. آمریکایی ها به کمک پروپاگاندای رسانه شان در این مدت تلاش گسترده ای را برای استمرار و شعله تر کردن آتش آشوب های خیابانی تا براندازی نظام اسلامی به راه انداختند و حتی دولت مردان این کشور استعماری از اغتشاشگران آشکارا حمایت کردند. بیانیه مشترک دو سازمان اطلاعاتی جمهوری اسلامی هم حکایت از این دارد که استکبار جهانی و رژیم صهیونیستی از خیلی پیش تر ها تدارک فتنه 401 را دیده بودند. با وصف این، پروژه براندازی دشمن ملت علیرغم اجرای حجم سنگینی از خشونت و ارعاب با شکست و نا کامی سنگینی مواجه شده است.
✔️ اذعان به این شکست سیاسی از سوی استکبار و جریان برانداز و جریانات داخلی همسو با آنان به تدریج در حال ابراز و اعلان شدن است. چنانکه یک نمونه از اینگونه اذعان کردن ها همین سخن پمپئو است. جدای از واقعیت رفتار مداخله جویانه وزیر خارجه پیشین آمریکا، اما مگر این جنبش خشونت طلب به پیروزی رسیده که ایشان بر اساس خوی استکباری برای کشوری مستقل حاکم دست نشانده تعیین و انتخاب می کند؟! می گویند طرف را به ده راه نمی دادند، سراغ کدخدا را می گرفت. اینگونه سخن گفتن از سر کاستن اثر سر افکندگی ناشی از شکست سیاسی دولت آمریکا است. به همین خاطر گفته پمپئو دلالت آشکار بر پذیرش شکست فتنه 401 دارد. اینکه چنین شکستی چه خسارت ها و پیامدهای سنگینی برای آمریکا و جریان برانداز به بار آورده پرسش مهمی است که باید در جای دیگر به آن پرداخت. لکن مهم آن است که بدانیم دشمن ملت چه سناریوهایی را برای وضعیت پسا فتنه 401 تدارک می بیند. به نظر می رسد که گفته پمپئو دلالت بر یکی از آن سناریوها دارد.
✔️ گروهک منافقین از جمله جریانات سیاسی افراطی خشونت طلبِ هرج و مرج خواه وطن فروشی است که دامان نا پاکش آلوده به خون مردم بی گناه ایران است. این گروهک خون ریز در طول سال های پس از انقلاب اسلامی بیش از 17 هزار نفر انسان بی گناه را ترور و شکنجه کرده است. اینکه مقام آمریکایی می گوید من مریم رجوی را انتخاب کردم، بیان استعاری از انتخاب سناریوی تشدید خشونت در وضعیت پسا فتنه 401 توسط منافقین است. چون به زعم دشمن ملت، گروهک تروریستی مجاهدین خلق بهترین گزینه برای تحقق سناریوی تشدید خشونت در ایران است. اکنون به نظر می رسد که استکبار جهانی در وضعیت پیش آمده به راه حل تشدید خشونت و تروریسم دولتی بیش از پیش می اندیشد. پیش تر هم مقامات بلند پایه آمریکایی تصریح کرده اند در راه مقابله با نظام اسلامی تمام گزینه ها را روی میز دارند.
1 دی 1401
👇👇👇
@mahdavizadegan
🔰 لایه های مطالعاتی فتنه 401
داود مهدوی زادگان
🔸 فتنه 401 علاوه بر اینکه متضمن حوادث تلخ و جانکاهی بود، حامل حقایق سیاسی و اجتماعی و معرفتی زیادی است که نباید گذاشت این واقعه همراه با درس ها و عبرت های آن به محاق رود و مبنایی برای اصلاح کنشگری های سیاسی و اجتماعی و درک دشمن ملت قرار نگیرد. بویژه که از این پس همه عوامل رسانه ای جریانات ضد انقلاب و برانداز در تولید آگاهی کاذب ( جابجایی مقام شهید و جلاد ) بیش از پیش تلاش خواهند کرد. از این رو، باید در راستای ضرورت " جهاد تبیین " همواره ساحت های مختلف این موضوع را مورد کنکاش و روشنگری قرار دهیم.
🔹 پرسش های مطالعاتی پیرامون فتنه 401 یک دست و هم سطح نیستند. چون این مساله چندین لایه مطالعاتی را در بر می گیرد. در اینجا، لا اقل، سه لایه مطالعاتی را می توان بر شمرد:
1⃣ لایه مطالعاتی داده ها
برخورداری جامع و مکفی از داده های اکتسابی مربوط به واقعه یا رویداد برای فهم و درک صادق از آن ضرورت دارد. اگر چه تولید کنندگان آگاهی کاذب هیچ التزامی به اکتساب داده های دقیق عینی ندارند. بلکه آنان چنین دادههایی را مخلّ مقاصد خود می دانند. جریان متعهد و انقلابی خود را ملزم به کسب داده های درست و دقیق می داند.
2⃣ لایه مطالعات تحلیلی
پردازش و تحلیل داده ها از جهت بررسی سطح روابط و نسبت مادی و معنوی میان آنها و نیز فهم زوایای آشکار و پنهان رویداد- در اینجا، فتنه 401 - اهمیت زیادی دارد. از این طریق، دلایل چرایی و چگونگی و فرآيند وقوع رویداد روشن تر می گردد. تحلیل داده ها بازگو کننده اقدامات بعدی یا کاستی ها و نواقص عملی امر است.
3⃣ لایه مطالعات نظریه پردازانه
کلیت واقعه یا رویداد در چارچوب های نظری تفسیر و تبیین می شود. این چارچوب ها می تواند معرفتی، تاریخی، جامعه شناختی، روان شناختی، هویتی و تمدنی باشد. این سطح از مطالعه رویداد که عمیق ترین لایه مطالعاتی رویداد است، غایات عقلانی و غیر عقلانی و جایگاه و کارکردهای مورد نظر و نیز نسبت آن با دیگر رویدادهای همسو و غیر همسو را معلوم می کند. همچنین مطالعه نظری واقعه از جهت آینده پژوهی و فهم فرآیند ها و سناریوهای پیش رو کمک بسزایی می کند.
🔸اگر درباره میزان پراکندگی مطالعات در این سه لایه پرسش شود، به نظر می رسد که بیشترین حجم کار مربوط به لایه اول ( شناسایی، اطلاع رسانی داده ها ) بوده است. در این سطح به شدت با جنگ روایت ها مواجه هستیم. نیروهای انقلابی علیرغم نا برابری امکانات خیلی خوب توانستند پروپاگاندای رسانه ای ضد انقلاب و نظام سلطه جهانی را زمین گیر و خنثی کنند. اما کار در سطح دوم و بویژه در سطح لایه سوم که جنبه نخبگانی آن خیلی بیشتر است، از هر دو سو کمتر بوده است. به نظر می رسد که اپوزیسیون داخلی و خارجی رغبت چندانی به لایه های دوم و سوم ندارد. چون آنان در این دو سطح، بخصوص در سطح نظریه پردازانه، حرف جدی برای گفتن ندارند.
🔹 اگرچه نویسندگان اقتدارگرای اصلاحات سعی کرده اند خلأ مطالعه لایه دوم را جبران کنند. اما در مقابل، میدان و مجال کار برای نیروهای انقلابی و جریان های همسو در دو لایه دوم و سوم بسیار بیشتر است. آنان در این دو عرصه مطالعاتی حرف های زیادی برای گفتن دارند. بلکه گفتار آنان در سطح نظریه پردازی بدون رقیب است. چون اغلب نظریه های سکولار قادر به پشتیبانی فکری از کنش اغتشاشگران را ندارند. برای مثال، چگونه نظریه ملی گرایی می تواند از خواسته های تجزیه طلبانه اغتشاشگران دفاع کند. از آنجا که نویسندگان اپوزیسیون در لایه تئوریک مجبور به نفی بسیاری از اعمال و گفتار آشوب طلبان خیابانی می شوند، آنان مایل به ورود در لایه سوم از مطالعه فتنه 401 نیستند. برخلاف جریان انقلابی و همسو با آن که در عرصه تحلیل و نظریه پردازی بلا منازع است.
جمعه 2 دی 1401
👇👇👇
@mahdavizadegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 جرعهای از زلال قرآن
📖سوره یونس آیه ۱۰۷
💠 وَإِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا كَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ ۖ وَإِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلَا رَادَّ لِفَضْلِهِ ۚ يُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ ۚ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ
💠 و اگر خداوند، (برای امتحان یا کیفر گناه،) زیانی به تو رساند، هیچ کس جز او آن را برطرف نمیسازد؛ و اگر اراده خیری برای تو کند، هیچ کس مانع فضل او نخواهد شد! آنرا به هر کس از بندگانش بخواهد میرساند؛ و او غفور و رحیم است
*کانال تلاوت روزانه قرآن همراه با حدیث
@Anteshar_rozanEghoran1
🔴لایه های مطالعاتی فتنه ۱۴۰۱
✍دکتر داود مهدوی زادگان
فتنه 1401 علاوهبر اینکه متضمن حوادث تلخ و جانکاهی بود، حامل حقایق سیاسی و اجتماعی و معرفتی زیادی است که نباید گذاشت این واقعه همراه با درسها و عبرتهای آن به محاق رود و مبنایی برای اصلاح کنشگریهای سیاسی و اجتماعی و درک دشمن ملت قرار نگیرد. بهویژه که از این پس همه عوامل رسانهای جریانات ضدانقلاب و برانداز در تولید آگاهی کاذب(جابهجایی مقام شهید و جلاد) بیش از پیش تلاش خواهند کرد. از اینرو، باید در راستای ضرورت «جهاد تبیین» همواره ساحتهای مختلف این موضوع را مورد کنکاش و روشنگری قرار دهیم.
* پرسشهای مطالعاتی درپیرامون فتنه 1401 یکدست و همسطح نیستند. چون این مسئله چندین لایه مطالعاتی را در بر میگیرد. در اینجا، لااقل، سه لایه مطالعاتی را میتوان برشمرد:
⭕️متن کامل در زیر
https://kayhan.ir/fa/news/256537
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلّمینی ...
یکمی حرف بزن علی نمیره...
حرف رفتن نزن علی میمیره...
اینم یکی دیگه از کارهای بینظیر مهدی رسولی هستش
🔰 فاطمه زهرا سلام الله علیها حجت قرآن کریم و اسلام سیاسی است
✍ داود مهدوی زادگان
🔸 قرآن کریم در سوره ممتحنه ( آیه 12 ) فرهنگ عمومی حاکم بر زن عرب جاهلی را توضیح داده است. فرهنگ زنان در عرب جاهلی را به استثنای موارد اندکی، مبتلا و الوده به شرک و سرقت و زنا و فرزند کشی و بهتان و افتراء و عصیان در معروف است . لذا قرآن کریم خطاب به نبی خاتم صلی الله علیه و آله می فرماید وقتی زنان مومنه برای بیعت با تو می آیند، باید آنان با تو بر ترک این اوصاف زن جاهلی بیعت کنند:
" يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَ عَلَى أَنْ لَا يُشْرِكْنَ بِاللَّهِ شَيْئًا وَلَا يَسْرِقْنَ وَلَا يَزْنِينَ وَلَا يَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا يَأْتِينَ بِبُهْتَانٍ يَفْتَرِينَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا يَعْصِينَكَ فِي مَعْرُوفٍ ۙ فَبَايِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ ۖ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ".
🔸 بطور طبیعی، زن عرب جاهلی که با چنین فرهنگ منحطی خو گرفته است و اکنون ایمان آورده و از او خواسته شده که آن فرهنگ شوم جاهلی را کنار بگذارد، انتظار دارد که بداند باید زن با ایمان متصف به چه اوصاف جایگزینی شود. لذا قرآن کریم این پرسش را بدون پاسخ نگذاشته می فرماید زنان مومنه متصف به همان اوصافی هستند که مردان با ایمان موصوف به آن صفات هستند؛ یعنی زنان با ایمان کسانی هستند که همچون مردان با خدا مطیع فرمان خدا، راستگو، صابر و شکیبا، خاشع، انفاق کننده، روزه دار، پاکدامن، بسیار یاد کننده خدا هستند:
" إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا" ( اﻷحزاب : 35 ).
🔸 قرآن کریم برای آنکه به زنان عرب جاهلی نشان دهد که اتصاف شان به اوصاف ایمانی امر ممکنی است، دو مثال تاریخی از زنان با ایمان را یاد می کند؛ یعنی همسر فرعون و مریم دختر عمران. جالب اینجا است که قرآن کریم این دو الگوی تاریخی از زنان مؤمنه را برای مردان مومن هم آورده است:
" وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ؛ وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِنْ رُوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِ وَكَانَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ " ( التحريم :11 - 12 ).
🔸 اما خداوند تبارک و تعالی تنها به یادآوری نمونه های تاریخی از زنان مؤمنه بسنده نکرده است بلکه نمونه ای عینی از زن مؤمنه ی عفیفه را برای وجود مقدس رسول خاتم صلی الله علیه و آله اعطا فرموده تا برای زنان عرب جاهلی جای هیچ عذر و بهانه ای باقی نماند که بیعت با رسول الله بر پایه صفات ایمانی امر نا ممکنی است. و آن نمونه وجود مقدس حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است که از او در قرآن کریم به کوثر یاد شده است:
" إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ؛ فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ؛ إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ" ( الكوثر :1 - 3 ).
🔸 بر این اساس، حضرت فاطمه علیهاالسلام همانند دو الگوی تاریخی از زنان مؤمنه، حجت و مستند عینی قرآن کریم است. آن حضرت دریای کوثری از اوصاف زن با ایمان است که به رسول خدا اعطاء شده است.
❗️این روزها که جامعه مسلمان ایرانی مبتلا به فتنه ای سوزان و جانکاه شده است، شاهد آن بودیم که اهل فتنه و آشوب با شعار " زن، زندگی، آزادی" در کف خیابان ظاهر شده است. لکن تا کنون در مدت سه ماه خشونت ورزی، از آنان دیده نشده که مراد و الگوی شان از زن مطلوب در این شعار اعتراضی چیست و چه توضیح روشن برای آن دارند.
🔸 طبیعی است که ملت مسلمان که با الگوی قرآنی انس و الفتی دارند، اصلا خوش ندارند آنچه که از گفتار و کردار زنان اغتشاشگر در کف خیابان را مشاهده کردند به مثابه شرح و توضیح الگوی زن مطلوب در شعار اعتراضی آنها تلقی کنند. و هنوز این پرسش برای ملت ایران پا بر جاست که دقیقا مراد معترضان از زن و الگوی مطلوب شان چیست. در حالی که اسلام سیاسی و ولایی از همان آغاز انقلاب اسلامی تا به امروز، صریح و آشکار توضیح داده که الگوی مطلوب در معرفی شخصیت زن همانا بانوی دو عالم فاطمه زهرا سلام الله علیها است.
سوم جمادی الثانی 1444/ ششم دی ماه 1401
👇👇👇
@mahdavizadegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حضور پرشور مردم در مراسم تشییع پیکر شهدای گمنام در برخی روستاهای کشور
🎴به کانال #اخبار2020 بپیوندید 👇
http://eitaa.com/joinchat/2853175299Cb2c5125cdc
🔰 مساله سانسور رسانه ای اغتشاش
داود مهدوی زادگان
گرچه آتش خیابانی فتنه 401 رو به خاموشی گراییده است، اما آتش رسانه ای فتنه در داخل و خارج کشور همچنان باقی است. تردیدی نیست که رسانه های کاغذی و مجازی همسو با فتنه افکار عمومی را آماج تحلیل و تفسیر هایی قرار می دهند که آکنده از تولید آگاهی کاذب خواهد بود. پس، باید چنین تولیدی را رصد کرد و ناروایی و ناراستی های آن را برای افکار عمومی معلوم کنیم.
نکته مهم این است که چهره اغتشاش خیابانی کاملا عریان و صریح و بی پروا بود و هرگز سعی نمی کرد چیزی را مخفی کند. اما رسانه همسو و حامی سعی می کند این عریانی و بی پروایی در گفتار و عمل اغتشاشگر را سرپوش نهاده و کتمان کند. ادبیات آنها را از وجه صراحت به وجه استعاری و کنایه ای تبدیل خواهد کرد و بعضاً ادبیاتی برای آن خلق می کند. چون در غیر این صورت، قادر به حمایت و همدلی با فتنه گران نخواهند بود. از این رو، خیلی مهم است که بدانیم رسانه حامی اغتشاش چگونه چنین آگاهی کاذبی را تولید می کند. با چه ترفند و تزویری خشونت عریان اغتشاشگران را سرپوش گذاشته آنها را به مثابه کنش گرانی اتو کشیده و سر به زیر معرفی خواهد کرد.
گرچه مهم ترین مشکله رسانه های حامی در سانسور چهره عریان اغتشاشات اخیر همان رسانه های انقلابی هستند؛ لکن مشکل دیگر آنها هم مسلکان آن ور آبی است که خود را ملزم به چنین سانسور و کتمان کاری نمی دانند. از این رو، در آینده شاهد نزاع زرگری میان دو رسانه همسو و حامی داخلی و خارجی در نحوه پوشش رسانه ای فتنه 401 خواهیم بود.
👇👇👇
@mahdavizadegan
🔰 سکولارهای حوزوی و شائبه های شرک آلود
داود مهدوی زادگان
🔹 جماعتی از حوزویان با انگیزه حفظ دین و دینداری در حوزه جامعه و سیاست، داعیه جدایی دین از سیاست را تبلیغ می کنند. به زعم آنان دین بویژه در حوزه سیاست فراتر از گزارههای اخلاقی پیام دیگری ندارد و در امر حکمرانی فاقد اوامر و احکام سیاسی است. اینان در راستای توجیه دیدگاه خود تلاش زیادی می کنند تا دیدگاه بزرگانی از حوزه علمیه را با خود هم داستان و هم نظر جلوه دهند. حتی به آنان دیدگاه مخالفت با تاسیس حکومت در عصر غیبت را نسبت می دهند. بعضاً هم پا را از این عقیده فراتر گذاشته از حکمرانی عرفی دفاع کرده آن را مطلوب ترین شکل حکومت در عصر غیبت می دانند. به همین خاطر می توان از آنان با عنوان عرفی گرایان یا سکولارهای حوزوی یاد کرد.
🔹 در اینجا قصد نقد و ارزیابی دیدگاه عرفی گرایانه این دسته از روحانیون حوزه را نداریم. اجمالاً به همین اندازه بسنده می کنیم که این دیدگاه، لا اقل در اندیشه امامیه، هیچ جایگاه و وجاهت علمی ندارد و نمی توان آن را مستند به گزاره ها و محکمات کتاب و سنت توجیه کرد. حتی ديدگاه بزرگانی از علمای حوزه مانند مرحوم علامه شعرانی مبنی بر نفی حکمرانی در عصر غیبت از باب نفی حکومت سلاطین جور است و ناظر بر حکمرانی ولی فقیه نیست. بلکه مقصود در این گفتار پرسش از ماهیت کنشگری سیاسی این جماعت حوزوی معتقد به جدایی دین از سیاست است.
🔹 چنانکه همگان شاهد و ناظر هستند جماعت عرفی گرای حوزوی حضور پر رنگی در عرصه سیاست دارند و به حسب عقیده جدایی دین از سیاست عموما با مواضع جریانات مخالف حکومت اسلامی همزبان و همداستان هستند. چنانکه در فتنه های سیاسی سال های اخیر، از جمله فتنه 401 مشارکت جدی داشتهاند و حتی در نامه های ارسالی به مراجع دینی خواهان دخالت و نفی حکمرانی دینی از سوی آنها بودند. لذا پرسش اساسی این است که با عقیده مندی به جدایی دین از سیاست، آیا می توان مشارکت سیاسی این جماعت عرفی گرای حوزوی را دینی تلقی کرد؟ اگر دین از سیاست جدا است؛ چگونه می توان گفت کنش گری سیاسی آنان مبنای دینی دارد؟ چگونه می توان استنادات آنان به گزاره های دینی در نفی حکومت اسلامی یا حتی حکومت عرفی را تایید کرد؟!
🔹 حقیقت آن است که بر مبنای تفکیک قلمرو دین و دیانت از سیاست، کنشگری و مشارکت سیاسی عرفی گرایان حوزوی ارزش و اصالت دینی و اسلامی ندارد. هرگز نمی توان گفتار و اعمال آنان در حوزه سیاست را منتسب به دین و دیانت دانست. این بخش از اقدامات سیاسی آنان اساسأ وجاهت دینی ندارد و احیاناً هم اگر بالای منابر قصد قربت می کنند، چنین قصدی باطل است. چون به گفته خودشان دین در امر سیاست فراتر از گزاره های اخلاقی سخن دیگری ندارد. مواضع سیاسی این جماعت در بالای منبر وعظ با گفتار سیاسی سکولار ها در پشت تریبون از جهت غیر دینی بودن هیچ تفاوتی ندارد. مداخله سیاسی آنان فاقد پشتوانه دینی است و نمی توانند از موضع دینی حکومت اسلامی را نقد و ارزیابی کنند. روحانی عرفی گرا حق ندارد بربالای منبر خود حکومت اسلامی را نفی و حکومت سکولار را تایید کند. این چنین رفتاری بر مبنای گفته خودشان، شائبه شرک آلود دارد. آنان یا باید ترک منبر کنند و یا قول به جدایی دین از سیاست را کنار بگذارند. در غیر این صورت، گرفتار شرک خفی می شوند.
👇👇👇
@mahdavizadegan
🔰 مصباح انقلاب
داود مهدوی زادگان
انقلاب ها بدون پشتوانه نظری شکل نمی گیرند و بدون آن هم تداوم و استمرار پیدا نمی کنند. راز ماندگاری یک انقلاب در برخورداری از پشتوانه تئوریک است. خیلی از انقلاب ها به دلیل آنکه از جهت نظری ابتر بودند، تداوم پیدا نکردند و به سرعت فرآیند عادی سازی و روزمره شدن را پشت سر گذاشته وارد وضعیت پسا انقلابی شده اند.
اگر آن پشتوانه تئوریک نبود، انقلاب اسلامی 57 اتفاق نمی افتاد. سنت فکری هزار و اندی ساله امامیه بویژه مجاهدت های علمی بزرگان معاصر از مرحوم شیخ انصاری، شیخ شهید فضل الله نوری، نائینی و حاج شیخ عبد الکریم حائری یزدی و آیت الله شاه آبادی گرفته تا مرحوم آیت الله بروجردی و علامه طباطبایی و بزرگان دیگر در ساخت بنیان نظری اسلام سیاسی و وقوع انقلاب اسلامی سهم بالایی دارند. چنانکه مرحوم امام خمینی ره به همراه حلقه تعلیمی ایشان در تولید پشتوانه نظری انقلاب اسلامی نقش بی بدیلی داشتند. در این میان نقش یکی از شاگردان برجسته امام خمینی ره که از او با عنوان حاصل عمر خود یاد کردند، مرحوم استاد شهید مرتضی مطهری بی مانند بود. ایشان از جهت تولید بنیان های نظری حق زیادی دارد و انقلاب اسلامی به آن شهید بزرگوار مدیون است.
بر کسی پوشیده نیست که انقلاب اسلامی بعد گذشت چهل و اندی سال همچنان برقرار است و فرآیندهای عادی سازی مانند فتنه 401 در این امر توفیق چندانی پیدا نکرده اند. یک دلیل این نا کامی ها وجود پشتوانه نظری است که همچنان تا به امروز همراه انقلاب اسلامی بوده است. صلابت و سر زندگی انقلاب اسلامی ریشه در همین پشتوانه نظری دارد.
گرچه بنیان اندیشه ساز و نظریه پرداز استاد شهید مرتضی مطهری در ماندگاری و تداوم انقلاب اسلامی نقش بسزایی دارد. اما این بنیان فکری به دلیل شهادت ایشان به دست بد خواهان و کینه توزان در آغازین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی، از تجربه همراهی با انقلاب محروم گشت. پس، باید این همراهی فکری با تجربه انقلاب توسط مرجع دیگری اتفاق افتاده باشد که همچنان شاهد استمرار حیات انقلابی هستیم.
بدون تردید، آن مرجع فکری همراه با تجربه انقلاب اسلامی همانا مرحوم علامه محمد تقی مصباح یزدی ره است. ایشان تا آخرین روز حیات دنیوی شان به مثابه پشتوانه نظری و همراه فکری و عملی انقلاب شناخته می شود. مهم ترین دلیل خصومت ورزی مخالفان و دشمنان انقلاب اسلامی با مرحوم آیت الله مصباح یزدی در همین همراهی نظری ایشان با انقلاب است. آنان در ظاهر مدعی نا چیز بودن نقش تئوریک ایشان در انقلاب و حتی در فضل و دانش آن مرحوم هستند، ولی در باطن بر جایگاه بی بدیل ایشان معترفند. حجم خصومت ورزی آنان علیه مرحوم علامه مصباح یزدی حکایت از آن اعتراف باطنی دارد. اگر آن مرحوم، " مصباح انقلاب" نبود، این اندازه خصومت ورزی و کین توزی با ایشان هم نبود. غالباً فیلسوفی که در عرصه جامعه و سیاست تاثیر گذار است، بیشتر از دیگر فیلسوفان در معرض حب و بغض قرار می گیرند.
درود و رضوان الهی بر امام خمینی و استاد شهید مطهری و علامه مصباح یزدی و دیگر علمای مجاهد و انقلابی.
12 دی 1401
👇👇👇
@mahdavizadegan
🔰 *ما ملت امام حسینیم*
✍ مهدوی زادگان
📌 هویت ملی پاسخ به پرسش از چیستی ملت است. همان تعریفی که از ملت می شود، بازگو کننده هویت ملی است. در کلی ترین تعریف می توان گفت هویت ملی عبارت از اجتماع به هم پیوسته ای از آدمیان در مکانی خاص از کره خاکی است. لکن این تعریف کلی جامع و مانع نیست. یعنی نه بیانگر خصلت های کلی جامعه است و نه جدا کننده و تمییز دهنده جوامع از یکدیگر است. در نتیجه نمی توان در مباحثات و مناظرات فرهنگی و اجتماعی و سیاسی مربوط به جوامع به چنین تعریفی تکیه کرد. ملت ها هویت واحدی ندارند تا بتوان تحت تعریف عام و کلی، شرح و توضیح داد.
📌 هنگامی از جامعه ای با عناوین و اوصاف خاصی یاد می کنیم، خواسته و نا خواسته، وارد تعریف هویت ملی شده ایم. وقتی جامعه به روحیه سازگاری و تسلیم تعریف می شود؛ یعنی هویت ملی چنین جامعه ای بر سازگاری و تسلیم استوار است. یا وقتی جامعه ای به خوی تجاوز و غارتگری توصیف می شود؛ یعنی هویت ملی آن جامعه بر پایه تجاوز و غارتگری تعریف می شود. هویت ملی استعماری عبارت از جامعه است که از جوامع مختلف به نفع و صلاح خود، مطالبه عمران و آبادانی می کند. بنابر این، برای جوامع مهم است که هویت ملی خود را چگونه تعریف می کنند. زیرا تعریف هویت ملی در ترسیم آینده ملت ها نقش اساسی دارد. مهم است که بدانیم چه کسانی و چگونه هویت ملی مان را تعریف می کنند.
📌 نخبگان از جمله راویان و کاشفان تعریف هویت ملی هستند. چون یکی از دلمشغولی های آنان تعریف هویت ملی است. از این رو، مباحث نخبگان و پژوهشگران درباره خلقیات و اوصاف جامعه دربردارنده هویت ملی است. آنان برپایه بینش ها و مفروضات ایدئولوژیک و اعتقادی و دریافت و برداشت از تجربه زیسته با جامعه خود، هویت ملی را تعریف می کنند. برخی با نگاه بدبینانه و برخی دیگر با نگاه خوش بینانه وارد تعریف هویت ملی می شوند. آنان با تکیه بر همین تعاریف درباره جامعه مورد نظر داوری می کنند.
📌 روشنفکران ایرانی زیادی در یکصد سال اخیر سعی کردهاند تعریف روشنی از هویت ملی ایرانیان ارائه کنند. غالب این تعریفات چندان خوش بینانه و دلگرم کننده نبوده است. مرحوم مهندس مهدی بازرگان در مقاله "سازگاری ایرانی "، هویت ملی ایران را به جامعه سازگار با شرایط سیاسی تعریف می کند. جامعه ای که سعی در خطر کردن ندارد و تا جایی که بتواند با شرایط موجود کنار می آید. همایون کاتوزیان در جدید ترین نظریه خود با عنوان " جامعه کلنگی "، جامعه ایرانی را به جامعه ای تعریف کرده است که کلنگ به دست، مدام در پی تخریب ساخته های خود است. استبدادی بودن یکی دیگر از تعاریف روشنفکری از هویت ایرانی است. هریک از تعاریف، اثرات فرهنگی و اجتماعی دارد که باید در جای خود به آنها پرداخت.
📌 اما به تدریج با ظهور و پاگیری اسلام سیاسی در ایران که منجر به وقوع انقلاب اسلامی و تاسیس نظام سیاسی مبتنی بر اصل ولایت فقیه شد، شاهد تعریف روشنگرانه نوینی از هویت ملی ایرانیان هستیم. تعریف جدید مبتنی بر اندیشه عمیق دینی و فلسفی و تاریخی ایران است. به همین خاطر، از همان هنگام طرح آن در جامعه ایرانی مقبولیت عام پیدا کرد و طرفداران بسیار زیادی شیفته و شیدای آن شدند. اهتمام به چنین تعریفی را در جای جای کلام امام خمینی ره و مقام معظم رهبری می توان سراغ گرفت. چنانکه این معنا از هویت ملی ایران در برجسته ترین شکل آن، در کلام رزمندگان دفاع مقدس، بویژه در خطابه های حماسی فرماندهان و وصیتنامه شهدا قابل مطالعه است.
📌 بزرگان زیادی از فرماندهان سلحشور دفاع مقدس در خطابه های تاریخی شان به مساله تعریف هویت ملی ایرانیان پرداخته اند. اساساً این قشر از نخبگان توجه بیشتری به مساله هویت ملی می کنند. چنانکه توجه و التفات سرداران جنگاور به هویت ملی ایرانیان در خطابه های سردار اسلام، سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی رحمت الله علیه دیده می شود. دو جمله معروف و به یادگار مانده ایشان؛ یعنی *ما ملت شهادتیم* و *ما ملت امام حسینیم* ، از منظر فهم هویت ملی بسیار تأمل برانگیز است. شهید سلیمانی با همین دو جمله بر پایه آموزه های اسلام سیاسی هویت ملی ایرانیان را تعریف کرده است. این دو تعریف که اتحاد معنایی خاصی با هم دارند، عمیق ترین و گسترده ترین تعریف از هویت ملی ایرانی است. بنابر این تعریف، ملت ایران یک ملت حسینی است و بر مبنای مکتب امام حسین علیه السلام به حیات خود ادامه می دهد. ایرانیان با چنین تعریفی از خود، راه مقاومت و نه تسلیم را بر گزیده اند و از وصف کلنگی بودن فاصله گرفته اند و با جدیت موانع پیشرفت و ترقی را از سر راه بر می دارند.
🔺 بدون شک، شهید سلیمانی نه فقط در عرصه نظامی بلکه در عرصه فرهنگ و هویت ملی صاحب نظری کم نظیر است و باید اهل تحقیق به این بعد ناشناخته شهید حاج قاسم سلیمانی بیشتر بپردازند.
3 مهر 1401
@mahdavizadegan